امام خامنه ای: مظهر این اتحاد ملی، راهپیمایی ۲۲ بهمن است که انشاءالله امسال نیز همه این وحدت را مشاهده خواهیم کرد. ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
اگر بپذیریم در موضوع افزایش قیمت ارز از سوی بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد بیعملی و سوءمدیریتی صورت نگرفته و تحلیل خود را طبق نمود بازار ارائه دهیم، براساس نمودهای ظاهری افزایش قیمت ارز میتوان چنین تحلیلی ارائه داد که به تبع افزایش نرخ نیما، نرخ ارز در بازار غیر رسمی نیز به صورت طبیعی افزایش مییابد، ضمن اینکه نباید فراموش کنیم این افزایش در دولت قبلی نیز وجود داشت.
با توجه به اینکه بازار توافقی یک شبه ایجاد نشده است، بلکه از دولت قبل سازکار ایجاد آن طراحی شده تا امروز به مرحله اجرا برسد، باید به سراغ عواملی، مانند عرضه و تقاضا برویم که در قیمت ارز تأثیرگذارند.
تفاوت سامانه تجاری ارز با سامانه نیما این است که در این سامانه برخلاف نیما عرضهکنندگان و متقاضیان ارز همدیگر را نمیشناسند؛ چون در سامانه نیما افراد همدیگر را پیدا میکردند و نرخی متفاوت از نرخ سامانه را برای داد و ستد خود تعیین میکردند؛ برای نمونه اگر در سامانه، نرخ نیما ۴۰ هزار تومان بود، آنها پشت سامانه نیما با هم معامله کرده و قیمت را ۴۵ هزار تومان تمام میکردند.
در سامانه نیما ارز به کسی فروخته میشد که صادرکننده آن را انتخاب کرده بود؛ زیرا نیما صادرکننده را مجبور به فروش براساس نرخهای پیشنهادی خود میکرد. واردکننده هم ارز را با هر نرخی که خریداری میکرد، با اطمینان به اینکه حاشیه سود خود را دارد و کالای وارداتی را با نرخ بیشتری به فروش میرساند، ارز را با قیمت بالاتر از سامانه نیما خریداری میکرد. پس تفاوت بازار توافقی ارز با سامانه نیما محرز است و این طور نیست که بازار توافقی همان عملکرد سامانه نیما را داشته باشد.
ضمن اینکه خرید در سامانه تجاری ارز شبیه خرید در بورس است. وقتی شما میخواهید از بورس سهام بخرید، نمیدانید در کارگزاریهای بورس از چه کسی سهم مذکور را خریداری میکنید؛ زیرا در سامانه یک سری فروشنده و یک سری خریدار وجود دارند که به هم وصل میشوند؛ ممکن است این سهام را حتی از ۵ نفر بخرید؛ یعنی اگر بخواهید یک میلیون برگ سهم از شرکتی را بخرید، ممکن است این یک میلیون برگ سهم از ۵ نفر با قیمتهای مختلف به شما فروخته شود. با توجه به اینکه از دو سال گذشته بانک مرکزی برنامهریزیهایی برای راهاندازی بازار توافقی داشته، این روند نشان میدهد برنامهای در خصوص متناسبسازی نرخ ارز حال درست یا غلط وجود داشته است؛ لذا به نظر میرسد نرخ برنامهریزی شدهای برای ارز وجود دارد، به این معنا که میتوان احتمال داد سکاندار فعلی بانک مرکزی با وزیر اقتصاد با هم هماهنگ هستند؛ اگر فرض کنیم برنامهای پشت این روند وجود داشته باشد، میتوان این چنین تحلیل کرد که حاکمیت نظام پولی و مالی کشور تلاش کرده است تا انرژی پشت سد دلار را تخلیه کند.
در واقع فهم و برداشت من این است که سیاستگذار با مجموعه اقداماتی که داشته مانع از آن شده که شبیه سال ۱۳۹۷ به یک باره فنر فشرده نرخ ارز یا فشاری که پشت سد نرخ ارز وجود داشته، از جا در برود و انرژی انباشته شده و ذخیره شده نرخ ارز شبیه سال ۱۳۹۷ نرخ ارز را دچار تکانههای جدی، مانند رشد شش تا هفت برابری آن کند.