آینده آمریکا تا حد زیادی به واکنش نخبگان، رسانهها و شهروندان در ماههای آینده بستگی دارد. اگر جامعه مدنی و نهادهای قانونی در برابر این تغییرات مقاومت کنند، دموکراسی حفظ خواهد شد. اما اگر فشارهای سیاسی، مالی و اقتصادی موجب سکوت نخبگان شود، آمریکا ممکن است شاهد زوال دموکراتیک خود باشد.
ایالات متحده آمریکا، که همواره بهعنوان یکی از پایدارترین دموکراسیهای جهان شناخته شده است، اکنون در آستانه تغییراتی بنیادین قرار دارد. «استیون لویتسکی» و «لوکان وی»، دو تحلیلگر برجستهی سیاسی، در مقالهای در «فارن افرز» هشدار دادهاند که دونالد ترامپ آمریکا را از یک دموکراسی لیبرال به سمت «اقتدارگرایی رقابتی» میبرد؛ نظامی که در آن انتخابات همچنان برگزار میشود، اما شرایط رقابت آزاد و عادلانه بهشدت تضعیف میشود. این تحلیلگران با بررسی روندهای اخیر در عرصهی سیاسی و اقتصادی آمریکا، به سه عامل کلیدی اشاره میکنند که میتواند این تغییر را تسریع کند: «چرخش نخبگان اقتصادی به سمت ترامپ»، «افزایش کنترل دولت بر رسانهها» و «تضعیف استقلال نهادهای قانونی»
1- چرخش نخبگان و شرکتهای بزرگ به سمت ترامپ: یکی از تغییرات قابلتوجه در دور جدید ترامپ، حمایت گستردهی شرکتهای بزرگ از او است. در حالی که بسیاری از این شرکتها در دورهی اول ترامپ از او فاصله گرفته بودند، اکنون شاهد یک چرخش اساسی در موضعگیری نخبگان اقتصادی هستیم.
بهعنوان نمونه، غولهای فناوری مانند آمازون، گوگل، متا، مایکروسافت و تویوتا در سال ۲۰۲۴ هرکدام یک میلیون دلار برای مراسم تحلیف ترامپ کمک مالی کردهاند؛ رقمی که بیش از دو برابر کمکهای آنان در دور قبلی است. این در حالی است که بسیاری از همین شرکتها در سال ۲۰۲۰ از مخالفتهای قانونی ترامپ علیه نتایج انتخابات انتقاد کرده بودند.
متا (فیسبوک) نیز اخیراً بخش حقیقتیابی خود را تعطیل کرده است؛ تصمیمی که منتقدان آن را ناشی از فشارهای ترامپ میدانند. «مارک زاکربرگ»، مدیرعامل این شرکت، تحت فشارهای قانونی ترامپ قرار داشته و تعطیلی این بخش را بهعنوان اقدامی برای کاهش تنشها در نظر گرفته است. ترامپ نیز پس از این اقدام متا، بهصراحت اعلام کرد که «زاکربرگ تحت فشار، تصمیم درستی گرفت.»
تحلیلگران معتقدند که این چرخش نخبگان اقتصادی، نشاندهندهی سازگاری تدریجی شرکتهای بزرگ با قواعد جدیدی است که ترامپ وضع میکند. در واقع، بسیاری از شرکتهای بزرگ به این نتیجه رسیدهاند که برای محافظت از منافع اقتصادی خود، بهتر است بهجای مقاومت، با دولت ترامپ کنار بیایند.
2- افزایش کنترل دولت بر رسانهها و سرکوب مخالفان: نویسندگان مقالهی فارن افرز هشدار میدهند که رسانههای بزرگ آمریکا، که در گذشته بهعنوان رکن چهارم دموکراسی ایفای نقش میکردند، اکنون در معرض فشارهای اقتصادی و سیاسی قرار گرفتهاند.
«جف بزوس»، مالک واشنگتن پست، بهدلیل وابستگی شرکت آمازون به قراردادهای کلان دولتی، سیاستهای رسانهای خود را تعدیل کرده است. در همین حال، «پاتریک سون-شیونگ»، مالک لسآنجلس تایمز، بهخاطر وابستگی شرکتهای داروییاش به تأییدیههای دولتی، از انتقاد مستقیم از ترامپ خودداری کرده است.
در انتخابات ۲۰۲۴ نیز، بسیاری از رسانههای جریان اصلی از موضعگیری علیه ترامپ پرهیز کردند و حتی حمایتی جدی از کامالا هریس، رقیب اصلی ترامپ، به عمل نیاوردند. این امر نشاندهندهی افزایش خودسانسوری در رسانههای بزرگ و کاهش فضای انتقادی در آمریکا است.علاوه بر این، ترامپ بهطور مستقیم تهدید کرده بود که در صورت پیروزی، شبکهی MSNBC و برخی رسانههای دیگر را مورد پیگرد قانونی قرار خواهد داد. چنین اقداماتی یادآور سیاستهای رهبران اقتدارگرا در کشورهای دیگر است که ابتدا رسانههای مستقل را به حاشیه میرانند و سپس فضای عمومی را بهطور کامل تحت کنترل خود درمیآورند.
رسانههای بزرگ آمریکا، که در گذشته بهعنوان رکن چهارم دموکراسی ایفای نقش میکردند، اکنون در معرض فشارهای اقتصادی و سیاسی قرار گرفتهاند. «جف بزوس»، مالک واشنگتن پست، بهدلیل وابستگی شرکت آمازون به قراردادهای کلان دولتی، سیاستهای رسانهای خود را تعدیل کرده است.
3- دولت بهعنوان ابزار سرکوب مخالفان: یکی از مهمترین نگرانیهایی که در این مقاله مطرح شده، استفادهی احتمالی از نهادهای دولتی برای حفاظت از حامیان ترامپ و سرکوب مخالفان سیاسی او است؛ برای مثال، در صورت بازگشت ترامپ به قدرت، وزارت دادگستری میتواند از تحقیق دربارهی خشونتهای سیاسی حامیان او، از جمله حملهی ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به کنگره، خودداری کند. ترامپ همچنین وعده داده است که بسیاری از محکومان حملهی ۶ ژانویه را عفو خواهد کرد؛ اقدامی که میتواند پیام خطرناکی به گروههای افراطی ارسال کند و آنان را به خشونت بیشتر علیه مخالفان سیاسی تشویق کند.
نهادهای فدرال دیگری مانند FBI و سرویس مالیاتی (IRS) نیز ممکن است در خدمت اهداف سیاسی ترامپ قرار بگیرند. در دوران نیکسون، IRS بهعنوان ابزاری برای فشار بر مخالفان رئیسجمهور استفاده میشد. اکنون نگرانیهایی وجود دارد که ترامپ از این نهاد برای بررسی مالیاتی و فشار بر دموکراتها و مخالفان خود استفاده کند.
مقایسه آیندهی دموکراسی در آمریکابا کشورهای دیگر
لویتسکی و وی در تحلیل خود، ایالات متحده را با کشورهایی مقایسه میکنند که در آنها اقتدارگرایی رقابتی جایگزین دموکراسی لیبرال شده است. بهعنوان مثال، در مجارستان تحت رهبری ویکتور اوربان، نهادهای قانونی و رسانهها بهطور تدریجی تحت کنترل حزب حاکم درآمدند، بهگونهای که انتخابات همچنان برگزار میشود اما نتیجهی آن عملاً از پیش تعیین شده است. در لهستان، ترکیه و ونزوئلا نیز روندهای مشابهی مشاهده شده است: رهبران اقتدارگرا ابتدا کنترل رسانهها را در دست میگیرند، سپس نهادهای قانونی را ضعیف میکنند و در نهایت شرایط را برای ماندگاری طولانیمدت در قدرت فراهم میکنند.
با این حال، تحلیلگران تأکید دارند که دموکراسی آمریکا هنوز بهطور کامل از بین نرفته است. نهادهای مستقل مانند دادگاههای فدرال، انتخابات میاندورهای، جامعهی مدنی و ایالتهای مستقل هنوز میتوانند در برابر این تغییرات مقاومت کنند. اما این نویسندگان هشدار میدهند که اگر نخبگان اقتصادی، مدیران رسانهها و شهروندان عادی در برابر این روند سکوت کنند، دموکراسی آمریکا بهتدریج در مسیر یک حکومت اقتدارگرا قرار خواهد گرفت.
نتیجهگیری: آیا آمریکا به سرنوشت مجارستان و ترکیه دچار خواهد شد؟
مقالهی فارن افرز این پرسش کلیدی را مطرح میکند: آیا ایالات متحده هنوز یک دموکراسی پایدار است، یا در مسیر تبدیلشدن به یک نظام اقتدارگرای رقابتی قرار دارد؟
استیون لویتسکی و لوکان وی معتقدند که آینده آمریکا تا حد زیادی به واکنش نخبگان، رسانهها و شهروندان در ماههای آینده بستگی دارد. اگر جامعه مدنی و نهادهای قانونی در برابر این تغییرات مقاومت کنند، دموکراسی حفظ خواهد شد. اما اگر فشارهای سیاسی، مالی و اقتصادی موجب سکوت نخبگان شود، آمریکا ممکن است شاهد زوال دموکراتیک خود باشد؛ روندی که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز رخ داده است.