فرمانهای ترامپ در حالی امضا میشود که در برخی موارد، مغایر تعهدات رئیس جمهور پیشین این کشور است.به نظر میرسد ترامپ در سیاست داخلی، در حال تسویه حساب با رقبای خود، منجمله جو بایدن است. البته این تسویه حسابها صرفا با افراد نیست، بلکه برخی رسانهها، سازمانها و مجموعههای داخلی آمریکا را نیز شامل میشود. او تلاش دارد علاوه بر جلب توجه افکارعمومی به نفع خود، چهرهای پرکار، پرتلاش و قاطع از خود به نمایش بگذارد. ترامپ با وارد کردن ایلان ماسک، میلیاردر سرشناس و مالک شرکتهای بزرگی مانند تسلا، اسپیس ایکس و شبکه اجتماعی ایکس(تویتر سابق) به عنوان وزیر "بهرهوری دولت"، سعی در ساماندهی سیاست داخلی ایالات متحده آمریکا دارد.ایلان ماسک که در این دوره حمایتهای فراوانی برای بازگرداندن ترامپ به قدرت انجام داد، حالا در نقش یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور آمریکا ظاهر شده است.نکته قابل توجه اینجاست که ترامپ و ماسک هر دو تاجر مسلک و اهل معاملهاند، با این توضیح که ترامپ علاوه بر تجارت، قمارباز بالفطره است و ماسک، بلندپرواز و رویاپرداز است.در روزهای آغازین فعالیت ایلان ماسک بعنوان وزیر بهرهوری، ترامپ گفت که او از هدر رفتن میلیاردها دلار در داخل جلوگیری کرده و کارش را بخوبی انجام میدهد.اگرچه تصمیمات ترامپ و بازوی راست او(ماسک) در سیاست داخلی، خشم بسیاری از ذینفعان همیشگی دولت آمریکا را برانگیخته، با اینحال طرفداران زیادی نیز یافتهاند. معجون ترامپ و ماسک در خوشبینانهترین حالت، نقطه اوج نظام سرمایهداری است و آنچه در حال حاضر در آمریکا میبینیم، تمام آن چیزی است که یوتوپیای امپریالیسم تصویر میکند.
ایالات متحده آمریکا در حال حاضر با چالشهای جدی در سیاست داخلی روبرو است. کاهش میزان مشارکت در انتخابات، هزینههای روزافزون زندگی، افزایش میزان جرم و جنایت، بحران مهاجرت، رقابتهای سیاسی ناسالم و افراط گرایانه تنها بخشی از مشکلات سیاست داخلی آمریکای فعلی است.آشفتگی سیاسی، لجام گسیختگی اجتماعی و سقوط ارزشهای آمریکایی در سالهای اخیر، موضوعی است که برخی از صاحبنظران علوم سیاسی آمریکا نسبت به آن هشدار دادهاند. نوآم چامسکی، فیلسوف و نظریه پرداز آمریکایی معتقد است که آمریکا امپراطوری در حال سقوط است و چه در داخل و چه در خارج، رو به افول است.نمونه بارز این سقوط را میتوان در حمله وحشیانه طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در واشنگتن دید.ترامپ پس از آنکه در انتخابات از جو بایدن شکست خورد، نتایج انتخابات را غیرقابل قبول و تقلبی خواند و از طرفداران خود خواست که بسوی کنگره حرکت کنند.حمله ششم ژانویه طرفداران ترامپ در نهایت به کشته شدن پنج نفر(منجمله یک افسر پلیس) و زخمی شدن صدها تن دیگر و همچنین غارت و تخریب اموال عمومی و ساختمان کنگره آمریکا انجامید.این وقایع که با بازتاب گسترده جهانی همراه بود، از وضعیت نابهنجار و لجام گسیخته سیاست داخلی آمریکا پرده برداشت و به وضوح نشان داد که آمریکا علیرغم ظاهر مستحکم، بشدت دچار مشکلات درونی است.از سوی دیگر رئیس جمهور تاجر مسلک آمریکا در عرصه بینالمللی نیز اعتبار و جایگاه آمریکا را بعنوان قدرت برتر متزلزل و دچار چالشهای گوناگون کرده است.او یک روز خواهان الصاق کانادا به آمریکا بعنوان ایالت پنجاه و یکم میشود و روز دیگر میگوید احتمال اینکه اوکراین بخشی از روسیه شود، بسیار بالاست.
علاوه بر این به شکلی جدی میگوید "غزه" را میخرم و مردم فلسطین را به عربستان و سایر کشورهای عربی میفرستم.اکنون ترامپ مجددا قدرت را در دست گرفته و مصمم است تا به شیوه خودش آمریکا را به اوج برساند، اوجی که از نگاه برخی سیاستدانان به سقوط شبیه است.او در اقدامی تلافیجویانه دسترسی همتای پیشین خود به اطلاعات محرمانه را لغو کرد و خطاب به او با لحنی بیادبانه نوشت: "جو! تو اخراجی".رفتارهای غیرمعمول، غیرمعقول، عقدهمندانه و نامتعارف ترامپ بعنوان رئیس جمهور آمریکا، نمونه عینی افول و سقوط ارزشهای آمریکایی است که مدعی "حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی، برابری، بشردوستی و انسانیت" است.از سوی دیگر ترامپ با امضای چندین فرمان جدید، سیاست خارجی آمریکا را نیز به کلی تغییر داده است.تصمیمات یکجانبهگرایانه ترامپ در حوزه سیاست خارجی، باعث شده تا سایر بازیگران عرصه بینالمللی واکنشهایی نشان دهند.حکومت سرپرست افغانستان تحت حاکمیت طالبان در زمینه روابط افغانستان و آمریکا موضع مشخصی اتخاذ کرده است. این نشان میدهد که طالبان اجازه نخواهند داد که مانند حکومت سابق، ترامپ به صورت یکجانبه برای افغانستان تصمیم بگیرد.کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان نیز از حضور مجدد پایگاههای آمریکایی در افغانستان چندان راضی به نظر نمیرسند.مقامات طالبان نسبت به اظهارات ترامپ در رابطه با بازگشت به پایگاه بگرام و باز پس گرفتن سلاحهای به جای مانده از فرار نیروهای آمریکایی گفتند حکومت فعلی افغانستان مثل دولت اشرف غنی نیست که هر چه آمریکا گفت عمل کند.آنچه میتواند بعنوان راه حل با یکجانبهگرایی آمریکا در منطقه مطرح باشد، همگرایی منطقهای و تشریک مساعی کشورهای همسایه است.
تجربه نشان داده است که حکومتهای آمریکا همواره در تلاش بودهاند تا به شکلهای گوناگون، جای پای خود را در منطقه بازکند.در این حوزه پاکستان از جمله کشورهای منطقه است که روابط پیدا و پنهانی با آمریکا دارد. اگرچه حکومت سابق افغانستان نیز بعنوان دستنشاندگان آمریکا مطرح بودند، اما طالبان در عمل نشان دادهاند که با وجود تحریمهای مختلف، تن به سازش با آمریکا نمیدهد.چنانچه همسایگان افغانستان و قدرتهای منطقه بتوانند روابط همگرایانهای داشته باشند، آمریکا نخواهد توانست مانند گذشته اقدامات زورگویانه خود را از سر بگیرد.نکته قابل توجه برای تمام کشورهای منطقه این است که آمریکا هرگز شریک خوبی برای کشورهای منطقه نبوده است.منافع مشترک کشورهای منطقه میتواند انگیزه خوبی برای جلوگیری از نفوذ مجدد آمریکا در منطقه باشد.با تمام این اوصاف باید دید که "رییس جمهور قمارباز آمریکا" چه معاملهای در ماههای آینده روی دست خواهد گرفت.