فارین افرز در مطلبی تحت عنوان «چگونه بدون عادیسازی روابط به افغانستان کمک کنیم؟» در ۱۱ آگوست ۲۰۲۳ نوشت:
دو سال از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان میگذرد. اما اوایل تابستان امسال، در یکی از ادارههای دولتی در کابل مشرف به یک باغ خوب، یک مقام متوسط طالبان ابراز تاسف کرد که کشور همچنان در بنبست سیاسی محبوس شده است. او شکایت کرد که بازیگران منطقهای و غربی نمیتوانند در مورد چگونگی برخورد با طالبان به توافق برسند.
در همین حال، دولتها از پکن تا واشنگتن، از طالبان خواستهاند که یک دولت فراگیر تشکیل دهند. در مذاکرات صلح در دوحه قبل از اوت ۲۰۲۱، نمایندگان طالبان پیشنهاد کردند که قدرت را با جناحهای مخالف افغان به خاطر پایان دادن به درگیریها تقسیم کنند. اما از زمان پیروزی در جنگ، آنها این حق را برای خود محفوظ میدانند که سیاستمدارانی را که در گروه طالبان نیستند از کابینه کنار بگذارند. حتی فرستادن یک نماینده ایالات متحده به کابل همچنان یک ایده بحثبرانگیز در واشنگتن است و دولت بایدن از انجام این کار خودداری کرده است. به رسمیت شناختن دیپلماتیک رسمی طالبان ممکن است سالها طول بکشد، اگر این اتفاق بیفتد.
اما این سالها را نمیتوان هدر داد. تحریمها، مسدود شدن داراییها و سایر محدودیتهای اقتصادی که افغانستان را منزوی میکند، شانس این کشور را برای بهبودی از یک بحران اقتصادی که در دو سال گذشته، سازمان ملل متحد آن را بزرگترین فاجعه انسانی جهان خوانده است، فلج کرده است. بانکداری، هوانوردی و سایر بخشهای حیاتی دچار مشکل شدهاند. بیش از نیمی از مردم کشور نمیتوانند نیازهای اولیه خانواده خود را برآورده کنند. به خاطر میلیونها افغان، بازیگران منطقهای و نیز دولتها و نهادهای غربی باید برای ایجاد روابط کارآمدتر با طالبان تلاش کنند.
غفلت از تعامل با طالبان خسارتبار است
این دو ماهنامه جامع علمی آمریکایی نوشت: دیپلماتها باید به سرعت حرکت کنند تا فلج فعلی را بشکنند. این وضعیت کارمند وزارت خارجه طالبان را به یاد تمثیلی محلی در مورد یک گاو و قصابان آن انداخت: «قصابان در مورد چگونگی تراشیدن حیوان اختلاف نظر دارند. آنقدر دعوا میکنند که گاو از پیری میمیرد و کسی نمیتواند غذا بخورد.»
رژیم طالبان ممکن است یک دولت منفور باشد، اما افغانستان در انزوا وجود ندارد. منطقهای را با همسایگانی که به شدت به آن برای بهبودی نیاز دارند پیوند میدهد.
چین، به نوبه خود، از طالبان میخواهد که شبهنظامیان اویغور مستقر در افغانستان را تحویل دهد، اما طالبان سیاست ملایمتری برای اسکان دادن آنها به دور از مرز افغانستان و چین اتخاذ کرده است. کشورهای آسیای مرکزی نگرانیهای امنیتی مشابهی دارند و پاسخهای مشابهی دریافت میکنند. پاکستان که از زمان تأسیس این گروه در دهه ۱۹۹۰ از طالبان حمایت کرده است، از کابل میخواهد که تحریک طالبان پاکستان را سرکوب کند.
همچنین برای اکثر همسایگان و کشورهای غربی، حضور مستمر دولت اسلامی در استان خراسان، وابسته به گروه موسوم به داعش، در افغانستان بسیار نگرانکننده است. نیروهای امنیتی طالبان، بعضاً با کمک آشکار سازمانهای اطلاعاتی خارجی، ماهر شدهاند. اما طالبان نتوانستهاند این گروه را به طور کامل تحت سلطه خود درآورند.
این مجله ادامه داد: افغانستان در سازمان همکاری شانگهای که توسط چین و روسیه در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد و همه همسایگان افغانستان را شامل میشود، وضعیت ناظر دارد. طالبان میخواهند به بحثهای آن در مورد امنیت بپیوندند.
به نظر میرسد که سازمان همکاری شانگهای تمایلی به استقبال از طالبان ندارد و مقامات در کابل ممکن است مجبور شوند به نوع نشستهای منطقهای که در سالهای اخیر به میزبانی ازبکستان برگزار میشود، بسنده کنند.
برسمیت نشناختن دیپلماتیک در عین تعامل
در اینجا نیز بسیاری از همکاریهای احتمالی وجود دارد که مستلزم به رسمیت شناختن رسمی دیپلماتیک نیست. طالبان میخواهند بزرگراهها و در نهایت راهآهنهایشان بهعنوان راههای ارتباطی تجاری با جنوب آسیا باشد. کابل رویای کانالهای برق و خطوط لوله گاز را در سر میپروراند که منطقه را به هم وصل میکند. اما با گرم شدن جهان، فوریترین تلاشهای همکاری منطقهای باید بر مدیریت آب متمرکز شود.
افغانستان عمدتاً در بالادست کشورهای همسایه قرار دارد، اما سدها و سیستمهای آبیاری کمتری دارد. دههها جنگ زیرساختها را در هم شکسته و توسعه را متوقف کرده است. تغییرات آب و هوایی باعث تشدید سیل و خشکسالی میشود. پروژه شاخص آب طالبان یک سیستم کانال جدید در شمال به نام قوش تپا است که آب را از آمودریا، یک رودخانه بزرگ، برای آبیاری منحرف میکند.
تمایل طالبان برای مدیریت منابع آب قابل درک و ضروری است، اما آنها بدون توجه به همسایگان خود پیشروی میکنند. آمودریا بخشهای وسیعی از ترکمنستان و ازبکستان را نیز آبیاری میکند و مقامات این کشورها نگران خشک شدن مزارع پنبه و صادرات آنها هستند. تهران به نوبه خود شکایت دارد که طالبان آب زیادی از هیرمند و دیگر رودخانههایی که به ایران میریزند میگیرند.
اختلاف نظر در مورد آب با ایران
اختلاف نظر در مورد حقوق آب تقریباً به درگیریهای مرگبار بین طالبان و نیروهای امنیتی ایران کمک کرده است. هماهنگی و سرمایهگذاری از سوی افغانستان و ایران نه تنها برای جلوگیری از درگیری خشونتآمیز بر سر آب ضروری است. هر دو کشور نیز برای رشد به آن نیاز دارند. ایران نمیتواند اجازه دهد رودخانههایش خشک شود و تجارت در افغانستان محصور در خشکی بدون دسترسی به بنادر ایران مانند چابهار که در صورت تشدید تنشهای مرزی ممکن است تهدید شود، نمیتواند رونق بگیرد.
طرحی برای همکاری بهتر در قالب یک معاهده آب در سال ۱۹۷۳ بین دو کشور وجود دارد که مقادیر ثابتی آب را به ایران تضمین میکرد. مذاکرات در آن زمان شامل بحث در مورد افزایش تجارت افغانستان از طریق بنادر دریایی ایران بود. این معاهده به دلیل تحولات سیاسی در هر دو کشور هرگز اجرا نشد، اما توافق قدیمی میتواند مبنای مذاکرات امروز باشد. زیرساختهای جدید نیز برای اندازهگیری جریان رودخانهها و به ویژه استفاده موثرتر از آب مورد نیاز است.
ایران و افغانستان در تئوری میتوانند خود به چنین سازگاریهای اقلیمی دست یابند. اما هر دوی آنها با تحریمهای خارجی مواجه هستند و موانع بر سر راه تامین تخصص و بودجه برای چنین سرمایهگذاریهایی چند برابر شده است. کمک گرفتن از سازمانهایی مانند بانک جهانی فقط یک موضوع کمک فنی نیست. میتواند به سیاست آب کمک کند. طالبان در برابر آنچه مداخله خارجی در پروژه اصلی خود میدانند مقاومت کردهاند. همسایگان دارای اهرم فشار هستند - افغانستان بیشتر برق خود را از آسیای مرکزی وارد میکند - اما ارتباط دوجانبه آنها با طالبان در مورد مسائل آب تاکنون جواب نداده است.
مشکلات اقتصادی و امنیتی افغانستان را نمیتوان به طور نامحدود نادیده گرفت، به ویژه به این دلیل که افرادی که از بیثباتی و محرومیت بیشتر رنج میبرند اغلب زنان و دختران هستند.
پیگیری و حمایت از همکاریهای منطقهای به معنای قطع امید برای گفتگو بین طالبان و جهان برای دستیابی به رسمیت شناخته شدن نیست. دیپلماتها باید از مواضع سختی که مانع از پیشرفت به سمت عادیسازی کامل میشود، دوری کنند. یک گام کوچک رو به جلو در اوایل سال جاری در دوحه رخ داد، زمانی که آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، نشستی از نمایندگان بینالمللی در افغانستان را تشکیل داد.
فرستادگان توافق کردند که شرایط برای به رسمیت شناختن طالبان مناسب نیست - حتی اگر آنها شرایط را مشخص نکرده باشند. اما گوترش در اظهارات عمومی خود به این نتیجه رسید که چنین گردهماییها باید برای مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و ترویج فراگیری و حقوق زنان ادامه یابد؛ و در اوایل سال جاری، شورای امنیت سازمان ملل متحد بررسی مستقل همه تعاملات بینالمللی با افغانستان را اجباری کرد. این گزارش در ماه نوامبر ارائه خواهد شد.
از بسیاری جهات، کشورهای غربی همچنان دروازهبانان افغانستان هستند. غرب نمیتواند بایستد و منتظر بمیرد. منطقه در حال مبارزه است و هم افغانها و هم همسایگانشان شایسته بلعیدن هستند.
مترجم: زینب اصغریان