آستین بیشوپ، مدیرعامل اتحاد صنعتی جدید آمریکا و کریس پاور، مدیرعامل هادریان در مقالهای نسبت به وضعیت تولید تسلیحات در آمریکا نسبت به رقبایش به ویژه چین و روسیه هشدار دادند.
آنها با توجه به ضعف تولید تسلیحات برای جنگ اوکراین، به آمریکا هشدار دادند که در صورت جنگ با چین، ظرف یک هفته تسلیحات واشنگتن به پایان میرسد. این مقاله در وبسایت realclear defence منتشر شده است.
RealClearDefense-RCD- یک وبسایت خبری و تحلیلی است که بر موضوعات دفاعی، امنیت ملی، سیاست خارجی و امور نظامی تمرکز دارد. این وبسایت در سال ۲۰۱۳ توسط RealClear Media Group و به درخواست پنتاگون و کارکنان کنگره در کمیته خدمات نیروهای مسلح مجلس نمایندگان ایالات متحده ایجاد شد.
این گروهها احساس میکردند که پوشش رسانهای موجود در حوزه دفاعی پراکنده است و نیاز به یک منبع واحد برای اطلاعات مربوط به امور نظامی، سیاست دفاعی، امنیت ملی و روابط خارجی وجود دارد. این مجموعه بهترین عملکرد را در صنعت رسانه برای گردآوری اخبار روزانه در حوزه نظامی و دفاعی دارد و برای حرفهایها و علاقهمندان این حوزه منبعی قابلاعتماد است. با ترکیبی متعادل از محتوای گردآوریشده و محتوای اصلی، RCD به یک بازیگر تأثیرگذار در دنیای دفاعی تبدیل شده و به عنوان یک منبع باز برای هرکسی که به دنبال درک جامع از این حوزه است، عمل میکند.
علاوه بر پوشش گسترده، RCD بهطور تخصصی به موضوعات دفاعی خاص هم میپردازد. متن این مقاله را در ادامه از نظر میگذرانید.
دوران تکقطبی به پایان رسیده است. آمریکا از لحظهای که طبقه حاکم آن یک حقیقت ساده را فراموش کرد، دیگر قدرت بلامنازع جهان نبود؛ جنگها در کف کارخانهها پیروز میشوند.
در ماههای ابتدایی جنگ اوکراین، تحلیلگران جهانی این درگیری را نمادی از تجاوز روسیه و مقاومت اوکراین میدانستند. تا پایان سال اول، جنگ به موضوعی درباره آینده نبردهای پهپادی تبدیل شد. اما امروز، حقیقت قدیمی بار دیگر خود را نشان داده؛ مسئله اصلی جنگ، تولید است؛ خطوط مونتاژ و سالنهای کارخانهها. برای کسانی که دقت میکنند، این جنگ یک هشدار برای آمریکاست؛ یا بسازید یا نابود شوید.
با اینکه آمریکا در جنگ اوکراین نقشی جانبی دارد، اما نرخ مصرف تسلیحات آن در این درگیری آن قدر بالا بوده که مقامات نظامی را به وحشت انداخته است. در مقابل، روسیه، با وجود اقتصادی هماندازه ایتالیا نهتنها توانسته جنگ را ادامه دهد، بلکه بخشهای کلیدی اقتصادش را هم تقویت کرده است. اینکه آمریکا در جنگ تولید از روسیه عقب افتاده، در حالی که تولید ناخالص داخلیاش ۱۵ برابر بزرگتر است، باید زنگ خطری برای آمریکا باشد، مخصوصا وقتی نگاهی به آن سوی اقیانوس آرام می اندازد. در حالی که قلب صنعتی آمریکا متروکه و زنگزده است، کارخانههای چین هیچگاه اینقدر پرکار نبودهاند. چین هر دو سال یکبار معادل کل نیروی دریایی انگلیس کشتی جنگی تولید میکند، در حالی که تولید کشتیهای جنگی آمریکا به پایینترین سطح خود در ۲۵ سال اخیر رسیده است. در حال حاضر، چین پنج تا شش برابر سریعتر از ایالات متحده در حال تولید و دستیابی به تسلیحات است.
کارشناسان هشدار میدهند که اگر جنگی با چین بر سر تایوان آغاز شود، آمریکا تنها در عرض یک هفته مهمات ضروری خود را تمام خواهد کرد. این نابرابری در تمام بخشهای تولید مشهود است. تنها یک کارخانه کشتیسازی در چین، از نظر ظرفیت تولید، با مجموع تمام کارخانههای کشتیسازی آمریکا برابری میکند.
در صنعت ریخته گری، که یکی از ارکان اصلی تولید مدرن محسوب میشود، چین بیش از مجموع ۹ کشور بعدی تولید دارد. اگر سیاستگذاران آمریکایی زمانی خود را با این توجیه که «تسلیحات ما از نظر فناوری برتر است» آرام میکردند، ظهور دیپسیک (DeepSeek AI) باید زنگ هشدار را برای آنها به صدا درآورد.
چین اکنون نهتنها قادر به تولید نوآوریهای پیشرفته است، بلکه میتواند این نوآوریها را با سرعت و در مقیاس بالا تولید کند. چین چیزی را به درستی درک کرده که آمریکا آن را فراموش کرده است: یک کشور نمیتواند پایگاه صنعتی دفاعی قوی داشته باشد، مگر اینکه به طور کلی دارای یک پایگاه صنعتی قدرتمند باشد.
آمریکا زمانی در بهترین وضعیت خود قرار داشت که شرکتهایش در درجه اول، شرکتهای تجاری بودند، نه صرفا تامینکنندگان تجهیزات نظامی. شرکتهایی مانند کرایسلر، تگزاس اینسترومنتس، جنرال الکتریک و حتی جنرال میلز (که امروزه بهخاطر برندهایی مانند چریوز و لاکی چارمز شناخته میشود) همان شرکتهایی بودند که زرادخانهای را ساختند که آمریکا را در جنگ جهانی دوم پیروز کرد. سود حاصل از فعالیتهای تجاری این شرکتها در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری میشد و در نهایت به نفع امنیت و پیشرفت ملی بود. اما حقیقت تلخ این است که آمریکا دیگر زرادخانه دموکراسی نیست. این مدل اقتصادی دیگر وجود ندارد.
پس از جنگ سرد، سیاستگذاران کوتهبین، شرکتها را تشویق کردند که کارخانههای خود را در آمریکا تعطیل کرده و تولید را به کشورهای خارجی منتقل کنند. در نتیجه، تولیدات دفاعی در اختیار پنج شرکت بزرگ متمرکز شد که کارشان صرفا تولید تجهیزات نظامی است. این تمرکزگرایی، منجر به رخوت و رکود شد، و رکود همواره دشمن سرعت و نوآوری است.
امروز، تسلیحات با سرعتی بسیار کند و با هزینهای سرسام آور تولید میشوند. فقط هزینه نگهداری از ناوگان جنگندههای اف-۳۵ بالغ بر ۱.۵۸ تریلیون دلار است.
آمریکا قصد دارد دهها هزار پهپاد را جایگزین جنگندههای سرنشیندار کند، اما حتی قادر نیست به اندازه کافی گلولههای توپخانهای ۱۵۵ میلیمتری برای یک جنگ محدود تولید کند، چه برسد به یک جنگ تمام عیار با یک قدرت همتراز.
همزمان، مشاغل تولیدی در بخش خصوصی به شدت کاهش یافتهاند. با خروج نیروی کار از این بخش، دانش فنی آنها هم از بین رفته و آمریکا عملا فراموش کرده که چگونه باید بسازد. وقت آن رسیده که یک رنسانس صنعتی ملی آغاز شود. پایگاه صنعتی دفاعی آمریکا باید از تخصصگرایی محض فاصله بگیرد و رقابتپذیری خود را در بازار تجاری هم تقویت کند. سیاستگذاران باید تعادل را میان دو خطر اصلی برقرار کنند؛ از یک سو، سیل کالاهای ارزان خارجی و از سوی دیگر، لابیگرانی که برنامههای ناکارآمد و پرهزینه را به سیاستمداران آینده میفروشند. آمریکا باید با همان سیاستهای معیوبی که باعث شد سیاستمداران، صنعتیزدایی را انتخاب کنند، مقابله کند.
دونالد ترامپ با شعار بازگرداندن «عظمت آمریکا» به قدرت رسید و میداند که عظمت آمریکا مستقیما با قدرت صنعتی آن گره خورده است. او پیش از این، دستورهای اجرایی صادر کرده که موانع نوآوری هوش مصنوعی را حذف میکند، سیاستهای تجاری را به گونهای تنظیم میکند که مزایای صنعتی آمریکا را تقویت کند و همزمان موانعی برای کشورهای متخاصم که از شیوههای ناعادلانه تجاری علیه ایالات متحده استفاده میکنند، ایجاد میکند. او همچنین تولید انرژی داخلی را برای تامین سوخت صنایع آمریکا تشویق کرده است.
سیاستگذاران در همه سطوح باید مسیر باز صنعتی سازی را با کاهش مقررات زائد و سرمایهگذاری در بخشهای استراتژیک، هموار کنند. بادهای سیاسی امروز به نفع باز صنعتی سازی در حال وزیدن است، اما این فرصت همیشه باقی نخواهد ماند. جنگهای آینده، همین امروز در سالنهای کارخانهها رقم میخورند.
منبع: روزنامه فرهیتخگان