اشتباه محاسباتی مصدق از زمانی آغاز شد که او، منافع آمریکا را که آن زمان یک ابرقدرت نوظهور محسوب میشد، همراستا با منافع ایران در مقابله با انگلیس و شوروی میدید. از همین رو برای پیروزی در مقابل انگلیس، به امریکا اعتماد کرد. اعتمادی که چندان دوام نداشت و مصدق خود در کودتای ۲۸ مرداد قربانی اعتماد به امریکاییها شد.
اختلاف آمریکاییها با ایران همیشگی است و این ربطی به جمهوری اسلامی و حکومت دینی ایران ندارد؛ تاریخ گواه این مطلب است که آمریکاییها و انگلیسیها از هر فرصتی برای خالی کردن زیرپای ایرانیان استفاده کردهاند.
تصویب طرح ملی شدن نفت
پیشینه تاریخی کودتای ۲۸ مرداد را باید در نهضت «ملی شدن صنعت نفت» جستوجو کرد. ملی شدن صنعت نفت یک نهضت ضداستعماری و نقطه عطف مهمی در تاریخ ایران است که وقایع متعددی را رقم زد. «ویلیام ناکس دارسی» در سال ۱۲۸۰ با مظفرالدین شاه قراردادی امضا کرد که به موجب آن، منافع نفتی ایران به طور انحصاری در اختیار او قرار میگرفت. این قرارداد که به «امتیازنامه دارسی» معروف است، عامل مهمی برای استعمار و نفوذ انگلیس بر ایران شناخته میشود. قرارداد دارسی بعدها در سال ۱۳۱۲ به نحوی دیگر میان شرکت نفت انگلیس و رضا پهلوی منعقد شد که به «قرارداد ۱۹۳۳» معروف است.
کارگران ایرانی در شرکت نفت ایران-انگلیس در تیر ۱۳۲۵ به دلیل مشکلات فراوان کار در این شرکت، دست به اعتصاب زدند. اما در مقابل، به درخواست انگلیسیها، فرمانداری نظامی محمدرضا پهلوی، ۸۳ نفر از کارگران را در ۲۳ تیر ۱۳۲۵ به گلوله بستند. این کشتار منجر به افزایش موج مقابله با استعمار انگلیس بر نفت ایران شد و از همان ابتدا، آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در نهضت ملی نفت حضور داشتند. طرح ملی شدن صنعت نفت ایران با حضور دکتر مصدق در مجلس مطرح و در پایان اسفند ماه ۱۳۲۹ به تصویب رسید. در بخشی از متن این طرح آمده است: «بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود. یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.»
مصدق با حمایت مردم، نخست وزیر میشود
پس از این جریان در اردیبهشت 1330 به دلیل تاثیرات ادامهدار نهضت ملی نفت، حمایت روحانیون به رهبری آیتالله کاشانی و حمایت جبهه ملی، دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر انتخاب شد و برای اولین بار در تاریخ حکومت پهلوی، یک دولت ملی و برخاسته از رای مردم تشکیل شد. مصدق که به نخست وزیری رسید از شاه درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را کرد آن هم به منظور پیشگیری از اقدامات دربار علیه نهضت ملی نفت؛ این درخواست از طرف پهلوی رد شد و به همین دلیل مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا کرد. پس از آن، بلافاصله قوامالسلطنه به نخستوزیری انتخاب شد و در اولین اقدام، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورد. آیت الله کاشانی با صدور اعلامیهای به دفاع از مصدق پرداخت و گفت: «اگر قوام نرود، اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت مینمایم.» پس از آن، قیام ۳۰ تیر شکل گرفت. بازار تعطیل شد و مردم به خیابانها آمدند و خواستار سرنگونی قوام السلطنه شدند. با ادامه تظاهرات، مصدق در ۳۱ تیر ۱۳۳۱ مجدداً نخست وزیر شد.
پشت کردن به مردم و آغاز اعتماد به آمریکا
مصدق، مردمی که تا این اندازه پشتوانه او بودند را ندید و در عوض دلش را به وعدههای آمریکاییها خوش کرد! در ابتدای دوران نخستوزیری مصدق، آمریکا در ظاهر خود را حامی ملی شدن نفت معرفی کرد و این باعث شد که مصدق در مقابل تهدیدات ادامهدار انگلیسیها، به جای تکیه بر پشتوانه مردمی و علمایی همچون آیت الله کاشانی که از عوامل اصلی پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری او بودند، به آمریکا تکیه و اعتماد کند اما در نهایت، آمریکا و انگلیس با هدف شکست نهضت ملی و استعمار دوباره بر نفت ایران و همچنین سرنگونی تنها دولت برخاسته از رای مردم، اقدام به طراحی کودتایی نظامی کردند.
فرقی میان دموکرات و جمهوری خواه نیست!
در مسئله مذاکره با آمریکا فرقی میان دموکراتها و جمهوری خواهان وجود ندارد! دلبستن به مذاکره با دموکراتها به همان اندازه مسخره است که ترسیدن از جمهوریخواهان! دکتر محمد مصدق در آن زمان کوشید تا از اختلاف میان قدرتها در موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران، حداکثر بهره را ببرد. او تضادهای حاکم بر ساختار سیاسی آمریکا را میشناخت و گمان میکرد که دموکراتها، بهتر با کشورهای جهان سوم کنار میآیند؛ اما تاریخ نشان داد که خبری از این خوشبینیها نبود!
موضوع خوشبینی به دموکراتها و بدبینی به جمهوریخواهان در سالهای برجام و در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما دوباره سر بر آورد به گونهای که فردای امضای برجام، تحریمهای آمریکا در زمان دولت اوبامای دموکرات نه تنها برداشته نشد که به بهانههای مختلف، تحریمهای جدیدی به آن افزوده شد.
اشتباه محاسباتی مصدق نیز از زمانی آغاز شد که او، منافع آمریکا را که آن زمان یک ابرقدرت نوظهور محسوب میشد، همراستا با منافع ایران در مقابله با انگلیس و شوروی میدید. از همین رو برای پیروزی در مقابل انگلیس، به امریکا اعتماد کرد. اعتمادی که چندان دوام نداشت و به کودتای ۲۸ مرداد با حمایت امریکاییها منجر شد. بنابراین آنچه که برای دولت آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری خواه مهم است پیشبرد سیاستهای آمریکایی است هر چند که هر کدام از این احزاب شکل و شمایل متفاوتی داشته باشند این همان مسئلهای است که رهبر معظم انقلاب درباره آن فرمودند: «رویکرد اسـتکباری کـه آمریکاییها دارند و از دهها سـال پیـش تا امروز هـم ادامه دارد، موجب شـده اسـت که در ملتهای دنیا یک احساس بیاعتمادی و بیزاری نسبت به دولت آمریکا به وجـود بیایـد؛ ایـن مخصوص کشور ما نیست. هر ملتی به امریکا اعتماد کرد، ضربه خورد. حتی آن کسانی که دوسـت آمریـکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای این که بتواند خود را از زیر فشار انگلیسیها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسل شد؛ آمریکاییها به جای این که به دکتر مصدق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مامور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد.»