روابط ایران و ایالات متحده پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، به دلیل تفاوتهای بنیادین ایدئولوژیک و سیاسی و تأمین منافع ملی، همواره با چالشهای عمیق همراه بوده است. مذاکرات میان دو کشور، که اغلب در بستر پروندههای حساسی، چون موضوع هستهای یا تبادل زندانیان شکل گرفته، مواضع قاطع جمهوری اسلامی ایران را در حفظ استقلال و عزت ملی نشان میدهد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و آمریکا بود. پیش از انقلاب، ایران تحت حاکمیت رژیم پهلوی یکی از وابستگان ایالات متحده در منطقه خاورمیانه شناخته میشد؛ اما با سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، روابط دو کشور به سرعت به سوی تقابل پیش رفت. قطع روابط دیپلماتیک در سال ۱۳۵۹، پس از ماجرای سفارت آمریکا در تهران، سرآغاز دورهای از بیاعتمادی عمیق و تنشهای پایدار بود. با این حال، در مقاطعی خاص، مذاکراتی میان دو طرف شکل گرفت که هر یک، جلوهای از راهبرد جمهوری اسلامی در حفظ منافع ملی و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی را به نمایش گذاشت.
نخستین گامها: مذاکرات محدود در دهههای اولیه
در دهههای ابتدایی پس از انقلاب، مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا به ندرت رخ داد. یکی از معدود نمونهها، مذاکرات غیرمستقیم در جریان بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا بود که با میانجیگری «الجزایر» به آزادی گروگانها در سال ۱۳۵۹ منجر شد. این مذاکرات، هرچند محدود، نشاندهنده رویکرد عملگرایانه ایران در مدیریت بحرانها بدون عقبنشینی از اصول بود. جمهوری اسلامی در این مقطع، با تأکید بر استقلال سیاسی و ردّ هر گونه سلطه خارجی، از پذیرش فشارهای آمریکا خودداری کرد.
در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، روابط دو کشور عمدتاً در سایه تحریمها و اتهامزنیهای آمریکا به ایران قرار داشت. ایالات متحده با طرح ادعاهایی، چون حمایت ایران از تروریسم یا پیگیری برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کرد ایران را در انزوای بینالمللی قرار دهد؛ اما جمهوری اسلامی با اتکا به سیاست خودکفایی و تقویت محور مقاومت در منطقه، این فشارها را بیاثر کرد. مذاکرات در این دوره، اغلب از طریق واسطههایی، چون سازمان ملل یا کشورهای بیطرف انجام میشد و ایران همواره بر حفظ حاکمیت ملی خود تأکید داشت.
پرونده هستهای: نقطه اوج دیپلماسی
مهمترین فصل مذاکرات ایران و آمریکا پس از انقلاب، به پرونده هستهای ایران بازمیگردد. برنامه هستهای ایران، که از دهه ۱۳۸۰ به یکی از موضوعات اصلی اختلاف میان دو کشور تبدیل شد، بستری را برای مذاکرات پیچیده و چندجانبه فراهم آورد. در این مذاکرات، که عمدتاً در قالب گروه ۱+۵ (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) انجام میشد، ایران با قاطعیت از حق خود برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای دفاع کرد.
اوج این مذاکرات در دولت یازدهم به ریاست «حسن روحانی» و در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ رقم خورد. گفتوگوهای فشرده در ژنو، لوزان و وین، که با حضور مستقیم مقامات ایرانی و آمریکایی همراه بود، به امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در تیرماه ۱۳۹۴ منجر شد. برجام به منزله توافقی تاریخی، نهتنها دستاورد دیپلماتیک ایران در برابر قدرتهای جهانی بود؛ بلکه نشاندهنده توانایی جمهوری اسلامی در مذاکره از موضع قدرت و عزت بود. ایران در این مذاکرات، با تأکید بر خطوط قرمز خود، از جمله حفظ زیرساختهای هستهای و ردّ هرگونه مداخله در امور داخلی، توانست توافقی متوازن را به دست آورد.
با این حال، خروج یکجانبه آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ به دستور «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا، بار دیگر چهره غیرقابل اعتماد ایالات متحده را آشکار کرد. این اقدام، که با اعمال تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران همراه شد، نشان داد، آمریکا به دنبال مذاکره برای حل منطقی مسائل نیست، بلکه هدفش تحمیل اراده خود بر دیگران است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، آیتاللهالعظمی خامنهای، بارها در این باره تأکید کردهاند: «گفتوگو در نگاه آمریکاییها، به معنای وادار کردن طرف مقابل به پذیرش خواستههای آنهاست و جمهوری اسلامی زیر بار چنین تحمیلی نخواهد رفت.» این موضع، مبنای سیاست خارجی ایران در برابر آمریکا باقی ماند.
مذاکرات غیرمستقیم و تبادل زندانیان
در کنار پرونده هستهای، مذاکرات ایران و آمریکا در مواردی، چون تبادل زندانیان نیز قابل توجه است. یکی از نمونههای برجسته، تبادل زندانیان در آذر ۱۳۹۸ بود که طی آن، یک شهروند آمریکایی به نام «ژیائو وانگ» در ازای آزادی «مسعود سلیمانی» دانشمند ایرانی آزاد شد. این مذاکرات، که با میانجیگری سوئیس انجام شد، نشاندهنده آمادگی ایران برای گفتوگو در موضوعات محدود و مشخص بود، مشروط بر اینکه منافع ملی و عزت ایران حفظ شود. دونالد ترامپ در واکنش به این تبادل، از ایران به دلیل «مذاکرات منصفانه» تشکر کرد، اما این اظهارات نتوانست بیاعتمادی عمیق ایران به سیاستهای آمریکا را تغییر دهد.
مواضع اصولی جمهوری اسلامی
مواضع جمهوری اسلامی در مذاکرات با آمریکا همواره بر چند اصل استوار بوده است: استقلال، عزت ملی و ردّ هرگونه تحمیل خارجی. ایران بارها اعلام کرده است، آماده گفتوگو در شرایط برابر و بدون پیششرط است، اما هرگز حاضر به مذاکره تحت فشار یا تهدید نیست. این رویکرد در تجربه تاریخی ملت ایران ریشه دارد که بارها شاهد بدعهدی آمریکا بوده است؛ از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق تا حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این باره فرمودهاند: «ما به مذاکره خوشبین نیستیم، چرا که تجربه نشان داده آمریکا به تعهدات خود پایبند نیست.» این دیدگاه که مبتنی بر واقعگرایی استراتژیک است، مانع از آن شده است که ایران در دام وعدههای فریبنده آمریکا گرفتار شود. با این حال، ایران هیچگاه درهای گفتوگو را بهطور کامل نبسته و در مواردی که منافع ملی اقتضا کرده، با هوشمندی وارد مذاکره شده
است.
چشمانداز آینده: مذاکره با حفظ اقتدار
با نگاهی به تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا، میتوان دریافت جمهوری اسلامی همواره از موضع قدرت و عزت وارد گفتوگوها شده است. ایران که استقلال خود را در برابر قدرتهای جهانی حفظ کرده، نشان داده است میتواند در عین مذاکره، از منافع ملی خود دفاع کند. تجربه برجام، هرچند با بدعهدی آمریکا ناکام ماند، اما درسهای ارزشمندی برای ایران به همراه داشت. این تجربه نشان داد، تنها با تکیه بر توان داخلی و حفظ اقتدار ملی میتوان در برابر زیادهخواهیهای آمریکا ایستادگی
کرد.
در وضعیت کنونی، با توجه به تحولات جهانی و منطقهای، احتمال مذاکرات جدید میان ایران و آمریکا همچنان مطرح است؛ اما هر گونه گفتوگویی، تنها در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که آمریکا از سیاستهای خصمانه خود دست بکشد و به تعهدات بینالمللی پایبند باشد. ایران با اتکا به توان دفاعی، اقتصاد مقاومتی و حمایت ملت خود، در هر مذاکرهای از موضع قدرت وارد خواهد شد.
جمعبندی
مذاکرات ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی، روایتی از مقاومت در برابر تحمیل و تلاش برای حفظ استقلال است. جمهوری اسلامی با پایبندی به اصول خود، نشان داده است حاضر به معامله بر سر منافع ملی نیست. این رویکرد نه تنها عزت ایران را در برابر قدرتهای جهانی حفظ کرده، بلکه الگویی برای سایر ملتهای آزاده در برابر زیادهخواهیهای استکباری ارائه داده است. آینده روابط ایران و آمریکا هر چه باشد، در گرو تغییر رفتار ایالات متحده و احترام به حقوق ملت ایران خواهد بود.