پاکستان، همیشه برای آمریکا متحدی غیرقابل اعتماد بوده که همیشه دشمنیاش برای آمریکا بدون تردید بوده است، این کشور در میانه بحرانهای امنیتی منطقهای در حال تغییر و چرخشی تاکتیکی برای کاهش وابستگیها به غرب و آمریکا و افزایش همکاریهای اقتصادی و امنیتی با همسایگان است. مؤید این چرخش هم آغاز تور دیپلماتیک نخستوزیر پاکستان «شهباز شریف» به چهار کشور ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و تاجیکستان است. به بهانه این سفر در این یادداشت نگاهی داریم به روابط پاکستان و آمریکا.
روابط پاکستان و آمریکا پیچیدگیهای خاص خود را دارد. نیاز دو سویه دو بازیگر به یکدیگر و در عین حال تضاد ماهوی دو طرف نسبت به یکدیگر سبب شده است که همکاریهای دو طرف در برخی مباحث اجتنابناپذیر باشد. اما همچنان بیاعتمادی و تعارض منافع در بسیاری دیگر از مباحث میان ایشان برقرار باشد. همچنین روابط پاکستان و آمریکا بسیار متأثر از نوع نگاههای حاکم بر کاخ سفید است. زمانی با حضور «اوباما» در کاخ سفید، پاکستان شریکی استراتژیک در مبارزه با تروریسم و تعمیق نفوذ آمریکا در افغانستان تصور میشد. اما در دوره بعدی و با حضور «ترامپ»، پاکستان متهم ردیف اول جریان حمایتکننده تروریسم قلمداد شد. تا جایی که ترامپ در یک پیام توئیتری در سال ۲۰۱۶ پاکستان را بهدلیل عدم صداقت در مبارزه با تروریسم و همکاری با ایالات متحده در مسئله افغانستان تهدید به حمله نظامی کرده بود.
این پیشینه تاریخی ناگزیر سبب شده است تا شاهد زوال روابط میان آمریکا و پاکستان باشیم. بهویژه آنکه بار دیگر ترامپ با آن سابقه دشمنیاش با پاکستان در کاخ سفید بر سر کار آمده است. در این میان البته تداوم تحریمهای تسلیحاتی علیه اسلامآباد و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و همچنین حمایتهای آشکار آمریکا از دهلی نو موجب شده است که بیاعتمادی تاریخی میان پاکستان و آمریکا عمیقتر شود. بر همین اساس میزان کمکهای دریافتی پاکستان از آمریکا طبق فرمان اجرایی ترامپ کاملاً قطع شده و همچنین میزان مبادلات تجاری میان آمریکا و پاکستان که در سال ۲۰۲۲ معادل ۷/۶ میلیارد دلار بوده در سال جدید به ۹/۴ میلیارد دلار کاهش داشته است.
از سوی دیگر پیوستن پاکستان به سازمان همکاریهای شانگهای (SCO) در سال ۲۰۲۳ و امضای توافقنامه ترانزیت با روسیه در آوریل سال ۲۰۲۵، عملاً نشانه اقداماتی برای کاهش وابستگیها به غرب و آمریکا از سوی پاکستان است. همچنین پروژه کریدور اقتصادی چین ـ پاکستان (CPEC) با سرمایهگذاری ۶۲ میلیارد دلاری، جایگزین راهبردی برای کمکهای اعطا شده غربی قلمداد میشود.
ظرفیت بالقوه همسایگی پاکستان با ایران نیز که در چارچوب سفر اخیر شهباز شریف به ایران، بهدنبال بالفعل شدن است، نشان میدهد که پاکستان میتواند با افزایش همکاریهای منطقهای و تقویت روابط با همسایگان، از زیر یوغ وابستگی به غرب بهراحتی خارج شود. برای نمونه پروژه خط لوله گاز ایرانـ پاکستان (صلح) با ظرفیت انتقال ۲۲ میلیارد مترمکعب گاز، میتواند تحولآفرین باشد. همچنین ظرفیت مبادلات تجاری دو کشور با وجود مرز ۹۵۹ کیلومتری، تنها ۸/۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ بوده است که میتواند بهراحتی به میلیاردها دلار در سال افزایش داشته باشد.
دیپلماسی فعال پاکستان در روزهای اخیر البته با چالشهای گوناگونی نیز همراه است که نیازمند آن است که ملت و دولت پاکستان هوشمندانه با اتخاذ تدابیری مانع از آن شوند که این چالشها راهی به جلو ببرند. مسئله جنگ با هندوستان، خطر تروریسم گروههای سلفی و تکفیری و نهایتاً فشارهای آمریکایی از جمله این چالشها محسوب میشوند. در رابطه با جنگ هند و پاکستان باید گفت که آتشبس شکننده جنگ چهار روزه هند و پاکستان به رقابت تسلیحاتی مجدد میان این دو بازیگر منجر شده و همچنین بهنوعی یک زورآزمایی تسلیحاتی میان دو قدرت هستهای در جنوب آسیا بود که عملاً قابلیتها و کارآمدی تسلیحات شرقی را به رخ ادوات و تجهیزات نظامی غربی کشاند.
برای جلوگیری از تشدید تنشها و اشتعال مجدد آتش جنگ میان این دو بازیگر بهنظر میرسد که همکاریهای راهبردی شرق محور و تقویت روابط با همسایگان و تشکیل پیماننامهها و ائتلافهای اقتصادی و تجاری و امنیتی میان پاکستان با همسایگان، میتواند تضمینی برای جلوگیری از وقوع هرگونه آتش جنگ دیگری میان هند و پاکستان باشد. به همین منظور سفر نخستوزیر پاکستان به تهران، حلقهای از زنجیره تحولات ژئوپلیتیکی محسوب میشود که نشان میدهد جهان چندقطبی در حال شکلگیری است. جمهوری اسلامی ایران نیز با درک این تحولات، از ظرفیتهای این همکاری برای تقویت گفتمان مقاومت در برابر یکجانبهگرایی آمریکا و ایجاد قطب اقتصادی جدید در غرب آسیا همراه با پاکستان و سایر همسایگان میتواند استفاده کند. گفتنی است؛ موفقیت این همکاریها نهتنها امنیت مرزهای دو کشور را از حیث تهدیدات تروریسم تضمین میکند، بلکه میتواند حافظ تأمین صلح و ثبات منطقهای باشد.