«شاهنامه فردوسی» این حماسه سترگ ایرانی، نهتنها روایتگر تاریخ و اسطورههای ملی ایران است، بلکه آینهای است از باورها، اخلاق، دین و آیین ایرانیان پیش از اسلام و نوع مواجهه حکیم توس با مفاهیم الهی، نبوت و توحید. برخلاف برخی برداشتهای سطحی، شاهنامه کتابی تنها اسطورهای یا ملیگرا نیست؛ بلکه اثری است عمیقاً متأثر از باورهای دینی، که در لابهلای نبردها و روایتها، روح توحیدی و اخلاقی آن جلوهگر است.
در نخستین بیتهای شاهنامه، فردوسی با ستایش پروردگار آغاز میکند:
به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد
این آغاز، نشاندهنده نگاهی موحدانه و متأمل به جایگاه خداوند در هستی است. فردوسی در ادامه، نهتنها خدا را خالق خرد میداند، بلکه هرگونه حرکت و تحول در جهان را به خواست و اراده الهی منسوب میکند. این باور، در طول اثر تکرار میشود و نشان از ریشهدار بودن ایمان دینی شاعر دارد.
با آنکه محتوای شاهنامه در بستر تاریخی پیش از اسلام جریان دارد، اما آکنده از مفاهیم و ارزشهای اسلامی و شیعی است. فردوسی در جایجای شاهنامه، از صفاتی، چون پرهیزگاری، راستگویی، وفاداری، دادگری و پرهیز از ستم سخن میگوید؛ ارزشهایی که در ادیان الهی مشترکاند و نشان میدهد که دینباوری فردوسی، بیش از آنکه وابسته به مناسک ظاهری باشد، در عمق باورهای اخلاقی و معنوی ریشه دارد.
نکته درخور توجه، ارجگذاری فردوسی به پیامبر خاتم (ص) و امام اول است. در برخی بخشها، به حضرت محمد (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر بزرگان دین اشارههایی ظریف و گاه مستقیم دارد. در کنار این، تصویرپردازی فردوسی از برخی شخصیتهاـ، چون زال، رستم یا سیاوشـ نوعی صبغه قدسی و معنوی دارد، بهگونهای که کنش آنها را میتوان در قالب مفاهیم دینی همچون شهادت، ایثار و وفاداری تحلیل کرد.
در روایتهایی مانند داستان سیاوش، مخاطب با الگویی از پاکی، پرهیز از دروغ و پایداری در برابر ظلم روبهروست؛ گویی سیاوش، تمثیلی از یک انسان مؤمن و اخلاقمدار است که در راه حق قربانی میشود. این جنبههای عرفانی و معنوی، به شاهنامه بعدی فراتر از یک متن ملی میدهد و آن را در ردیف متونی قرار میدهد که میتوان از منظر دینی نیز به آن نگریست.
از سوی دیگر، فردوسی با نگاهی انتقادی نسبت به دنیاطلبی، قدرتپرستی و بیعدالتی، بارها تکرار میکند که فرجام بدکاران، زوال و نابودی است و پیروزی نهایی با نیکی و عدالت خواهد بود. این نگاه آخرتگرایانه، با اصول بسیاری از ادیان الهی همراستا است و نشاندهنده ایمان درونی شاعر به نظمی الهی در جهان است.
در پایان، شاهنامه را میتوان اثری دانست که در آن دین، اخلاق و حماسه درهم تنیده شدهاند. فردوسی با نبوغی بیمانند، توانسته است مفاهیم ژرف دینی را در دل داستانهایی جذاب و پرحادثه جای دهد، بیآنکه اثر از ریتم روایی خود بازبماند. همین ترکیب منحصربهفرد است که شاهنامه را نهتنها میراث فرهنگی ایران، بلکه اثری جهانشمول و فراتر از زمان و مکان کرده است.