نظام بانکی کشور در دهههای اخیر با پدیدهای بهنام «ناترازی» دست و پنجه نرم میکند؛ معضلی که نهتنها سلامت داخلی بانکها را تهدید کرده، بلکه با اثرگذاری بر تورم، پایه پولی و رکود تولید، به چالشی ملی برای اقتصاد کشور تبدیل شده است، این پدیده آنقدر عمیق و پیچیده شده است که کارشناسان از آن بهعنوان "مین فعالشده در اقتصاد ایران" یاد میکنند؛ مینهایی که اگر چارهای برای آنها اندیشیده نشود، تبعاتی غیرقابل جبران برای ثبات مالی کشور بههمراه خواهند داشت.
بر اساس آخرین ارزیابی بانک مرکزی، 10 بانک دارای نسبت کفایت سرمایه 8 درصد هستند؛ 10 بانک زیر 8 درصد و 5 بانک نزدیک 6 درصد هستند و 9 بانک هم کفایت سرمایه منفی دارند.
نسبت کفایت سرمایه، یکی از شاخصهای کلیدی در ارزیابی سلامت مالی بانکهاست که نشان میدهد سرمایه بانک تا چهمیزان پاسخگوی تسهیلات و نیازهای مردم است.
صورتمسئله ناترازی: وقتی ترازنامهها ناسالم میشوند
بهزبان ساده، ناترازی زمانی رخ میدهد که بدهیهای بانک از داراییهای نقدشده یا مولد آن پیشی بگیرد. در ایران، این ناترازی بهطور عمده از دو جهت شکل گرفته است:
براوردها نشان میدهد نسبت کفایت سرمایه در بسیاری از بانکهای بزرگ، به زیر استانداردهای بینالمللی سقوط کرده است، این یعنی بانکها حتی توان کافی برای مقابله با یک بحران مالی متوسط را هم ندارند.
سخنان صریح مسئولان بانک مرکزی: هشدار و وعده
در ماههای اخیر، مقامات ارشد بانک مرکزی نیز صراحت بیشتری درباره عمق بحران ناترازی اتخاذ کردهاند.
محمدپور، معاون نظارت بانک مرکزی، هشدار داده است: «اگر این بانکها اصلاح نشوند، مسیر ادغام، توقف فعالیت یا انحلال برای آنها در نظر گرفته خواهد شد.»
محمدرضا فرزین، رئیسکل بانک مرکزی، در یکی از سخنرانیهای رسمی خود اعلام کرده است: «اگر بخواهیم بانکها تأمین مالی مؤثر داشته باشند، باید ناترازیها برطرف شود. تحقق نسبت کفایت سرمایه 8 درصد برای بانکها مستلزم 1100 هزار میلیارد تومان منابع است.»
او همچنین از برنامههایی برای فروش داراییهای راکد، افزایش سرمایه بانکها و کنترل اضافهبرداشت از بانک مرکزی سخن گفته است.
رئیسکل بانک مرکزی با اشاره به الزام قانون برای خروج بانکها از بنگاهداری گفت: «با اجرایی شدن طرح تخصصی شدن بانکها، بانکهای مختلف باید وظایف خاص خود را داشته باشند و در حوزه تخصصی خود فعالیت کنند، ازاینرو، فعالیت بانکها در حوزه غیرمرتبط با بانکداری و ارائه خدمات بانکی غیرقابل قبول است.»
برنامههای اصلاحی بانک مرکزی
بانک مرکزی برای مقابله با ناترازی و بازگرداندن ثبات به نظام بانکی، مجموعهای از برنامهها را در دست اجرا دارد، از جمله؛
الزام بانکها به خروج از بنگاهداری: یکی از مهمترین محورهای این اصلاحات، الزام بانکها به خروج از فعالیتهای بنگاهداری است، چرا که بنگاهداری بانکها موجب حبس سرمایهها، افزایش ریسکهای مالی و تشدید ناترازی میشود و مانع تخصیص بهینه منابع به بخشهای مولد اقتصاد است.
تدوین لایحه جامع برای اصلاح ساختار بانکی: بانک مرکزی در حال تدوین لایحهای جامع برای اصلاح ساختار بانکی است، این لایحه با همکاری مجلس شورای اسلامی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و سایر نهادهای حاکمیتی در حال تهیه است.
ابلاغ برنامه اصلاحی به بانکهای ناتراز: در ابتدای سال جاری، بانک مرکزی برنامه اصلاحی 9 بانک ناتراز را به این بانکها ابلاغ کرد. رئیسکل بانک مرکزی تأکید کرد که سالمسازی ترازنامه بانکها در دستور کار است و این برنامهها بهطور مستمر پیگیری میشود تا به نتیجه برسد.
تبعات ناترازی: از تورم پنهان تا بیعدالتی مالی
ناترازی بانکها پیامدهایی فراتر از دیوارهای سیستم بانکی دارد، مهمترین آثار آن عبارتاند از؛
ریشههای ساختاری: سیاستزدگی و تسهیلات تکلیفی
در نگاه دقیقتر، ناترازی بانکها نهفقط یک پدیده مالی، بلکه حاصل نوعی حاکمیت ناکارآمد بر نظام بانکی است، برخی از ریشههای اصلی آن بهشرح زیر است؛
راهکارهای موجود؛ مسیر دشوار اما اجتنابناپذیر
با توجه به حجم بحران، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد چند مسیر اصلاحی را معرفی کردهاند؛
در همین زمینه، بانک مرکزی در سال جاری اجرای برنامهای موسوم به «پاکسازی ترازنامه بانکها» را کلید زده است که هدف آن، حذف داراییهای سمی، ساماندهی به بدهیهای معوق و احیای توان تسهیلاتدهی واقعی است.
چرا ناترازی بانکها فقط مشکل بانکها نیست؟
ناترازی بانکها صرفاً یک مشکل درونسیستمی نیست؛ بلکه مانعی بنیادین بر سر راه رشد اقتصادی، کنترل تورم، عدالت مالی و تأمین مالی تولید است. هیچ اصلاح اقتصادی در کشور، بدون پاکسازی و اصلاح شبکه بانکی، پایدار نخواهد بود.
اگرچه اقدامات اصلاحی آغاز شده است، اما مسیر پیشِرو نیازمند اراده سیاسی، نظارت عمومی، شفافیت و همکاری نهادهای بالادستی است. ناترازی بانکها، مینهایی فعالشده هستند که اگر امروز خنثی نشوند، فردا اقتصاد کشور را به لرزه خواهند انداخت.
در یک جمله، اگر ناترازی بانکها حل نشود، هر نوع اصلاح اقتصادی در کشور با چالش جدی مواجه خواهد بود، همانطور که یک موتور معیوب نمیتواند بدنه یک خودرو را جلو ببرد، نظام بانکی ناسالم نیز نمیتواند پشتیبان رشد اقتصادی، کنترل تورم یا تأمین مالی تولید باشد.