تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۶  ، 
کد خبر : ۳۷۸۲۹۲
بازخوانی منطق حرکت انقلاب اسلامی در آموزه‌های امامین انقلاب اسلامی-۲

بر مدار مصلحت

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

با هدف خنثی‌سازی خط تبلیغی شیطانی برای تحریف امام و بازنمایی وارونه از خط امام در رویکرد و عملکرد رهبر معظم انقلاب، مقرر شد در چند شماره به بررسی و بازخوانی منطق حرکت انقلاب اسلامی در آموزه‌های امامین انقلاب بر مدار عقلانیت سیاسی و مصلحت بپردازیم. در شماره اول با عنوان «بر مدار عقلانیت» به بررسی این مقوله مهم در گفتار و رفتار امامین انقلاب پرداختیم. اینک در دومین شماره، موضوع مصلحت را مبنای بررسی و بازخوانی حرکت انقلاب و امام قرار خواهیم داد. 

مفهوم مصلحت و انواع آن 
یکی از مفاهیم مترقی در اندیشه سیاسی شیعه که در کلام سیاسی حضرت امام (ره) تجلی بارزی پیدا کرده است، مسئله (مصلحت) است. مصلحت از متن دین سرچشمه گرفته و فقیهان به‌مناسبت‌های گوناگون در بسیاری از باب‌های فقه از آن سخن گفته‌اند. عالمان شیعه در فقه از دوگونه حکم و مصلحت سخن گفته‌اند: احکام پایدار و ناپایدار و مصلحت پایدار و ناپایدار. احکام ثابت، مصلحتی پایدار دارند که زمان و مکان و جامعه‌ای ویژه را در بر نمی‌گیرند. احکام دگرگون شونده، مصلحتی ناپایدار دارند که در هر زمان و هر مکانی به‌گونه‌ای هستند. به این دسته از احکام، احکام حکومتی، نیز می‌گویند. دستوراتی که از سوی پیامبر اسلام (ص) به‌عنوان وحی به مردم ابلاغ شده است، همه مصلحتی پایدار دارند و دگرگونی در این‌گونه احکام راه ندارد، مگر موضوع آن دگرگون شود یا در تزاحم با حکم اهمّ قرار گیرد. دستور‌هایی که آن بزرگوار و یا دیگر امامان معصوم (ع) با توجّه به پیشامد‌ها و رویداد‌ها داده‌اند، مصلحتی ناپایدار و برهه‌ای دارند و تا هنگامی عمل به آن دستور‌ها بایسته است که مصلحت باقی باشد. 
در انتقاد به اعمال مصلحت در حکومت اسلامی گروهی به‌کارگیری عنصر مصلحت را از سوی حکومت اسلامی، امری ناپسند و موجب فدا کردن دین در پای حکومت و قدرت دانسته‌اند. دسته‌ای دیگر پذیرش این مقوله را در اندیشه سیاسی ولایت‌فقیه امری پسندیده دانسته‌اند، ولی بر این پندارند که به جدایی ساختاری نهاد دین از دولت و سکولاریزم و عرفی شدن حکومت اسلامی و فقه شیعی می‌انجامد. اینان وانمود کرده‌اند به هر میزان از عنصر مصلحت، بهره ببریم به همان اندازه از دین و شریعت جدا شده‌ایم، چرا‌که آنان مصلحت را مانعی بر سر تحقق ارزش‌ها و آرمان‌ها از جمله تحقق عدالت می‌دانند.

مصلحت از منظر امام (ره)
حضرت امام (ره) برخلاف این نظرات معتقد است: «مصلحت نظام، از امور مهمه‌ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می‌شود... مصلحت نظام و مردم؛ از امور مهمه‌ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمان‌های دور و نزدیک، زیر سؤال ببرد و اسلام آمریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیارد‌ها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند.» به‌واقع از منظر ایشان توجه به مصلحت، تدبیری برای تحقق ارزش‌ها از جمله عدالت است، نه آنکه در تضاد و مخالف آنها باشد. چرا‌که تحقق ارزش‌ها و آرمان‌ها نیازمند اقتضائاتی است که بدون توجه به آن، نه‌تنها آرمان‌ها محقق نمی‌شود که گاه نتیجه عکس داده و حاصل بی‌تدبیری، نابودی ارزش‌ها خواهد بود. حضرت امام (ره) تأکید دارند: «در اسلام مصلحت نظام، از مسائلی است که مقدّم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم.» چرا‌که بدون این تقدم شاهد تزاحم ارزش‌ها و عدم تحقق عملی آنها خواهیم بود. از منظری دیگر باید توجه کرد که مصلحت مکانیزمی برای کارآمدی و خروج از بن‌بست در نظام اسلامی است، مکانیزمی که دولت اسلامی را بالاتر از تراز دولت‌های مدرن امروزی قرار می‌دهد که داعیه کارآمدی دارند؛ و فراموش نباید کرد که کارآمدی نظام اسلامی به‌واقع در صورت تحقق اهداف حکومت اسلامی همچون امنیت، عدالت، رفاه محقق خواهد شد که مقوله مصلحت متضمن تحقق عملی آن است.

مصلحت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز (مصلحت) امری مقدس است! بنابراین می‌فرمایند: «بعضی خیال می‌کنند که «مصلحت» در مقابل «حقیقت» است؛ در صورتی‌که مصلحت هم یک حقیقت است؛ کمااین‌که حقیقت هم مصلحت است. اصلاً حقیقت و مصلحت از هم جدا نیستند. مصالحِ پنداری و شخصی است که بد است. وقتی مصلحت شخصی نیست، وقتی مصلحتِ مردم و مصلحتِ کشور است، این می‌شود یک امر مقدّس، یک امر خوب، یک چیز عزیز؛ چرا ما باید از آن فرار کنیم؟ لذا من این را واقعاً مصلحت نمی‌دانم.» 
حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در نقد آرمان‌گرایی غیرواقع‌بینانه به تبیین (مصلحت) پرداخته و تأکید دارند: «مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحت‌گرایی می‌کنند! خب، اصلاً باید ملاحظه مصلحت بشود. هیچ‌وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحت‌هاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحت‌اندیشی درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید.» ایشان در این‌باره به نمونه‌ای اشاره دارند که قابل تأمل است: «فرض بفرمایید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعه‌های استبدادی دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمی‌کنیم، کمک هم نمی‌کنیم... معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسی‌ای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ‌وجه به‌معنای نفی کار دیپلماسی سنتی متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به‌جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهت‌گیری، این جهت‌گیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین‌جور عمل می‌کنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنی‌شان را می‌کنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام می‌دهند.» 
مصلحت آنقدر مهم و مؤثر است که ولی‌فقیه را از اختیارات مطلقه برخوردار ساخته است. مطلقه بدان معنا که صاحب ولایت مقید به احکام فرعیه الهی نیست! نمونه‌ای از این اطلاق اختیارات در این رهنمود حضرت امام خمینی (ره) آشکار می‌شود: «در اموال مشروع، اگر ولی امر تشخیص داد که این‌قدر که هست نباید باشد، برای مصالح مسلمین می‌تواند تصرّف کند. این روشنفکر‌های ما نمی‌فهمند که ولایت‌فقیه یعنی چه! یکی‌اش تحدید این امور است. مالکیت را در عین حال که شارع مقدس محترم شمرده است، لکن ولی امر، می‌تواند همین مالکیت محدودی که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالکیت مشروع را محدودش کند. به یک حدّ معینی و با حکم فقیه، از او مصادره بشود.» 
استاد شهید مرتضی مطهّری نیز بر این باورند که: «اگر نیاز‌های عمومی جامعه و یا ضرورت تعدیل ثروت ایجاب کند که مالیات تصاعدی وضع شود، باید این کار انجام شود و یا اگر مصلحت جامعه اسلامی باشد می‌توان از یک مالک و یا گروهی سلب مالکیت کرد. حاکم اسلامی، برای مصلحتی بزرگ‌تر می‌تواند چنین کار‌هایی را انجام دهد.» در باب ولایت این مسأله روشن‌تر است. در فقه شیعه، هر جا از ولایت سخن به میان آمده، از مصلحت نیز سخن رفته است، تا جایی که امام خمینی (ره) می‌نویسد: «اصل اوّلی در هر ولایتی این است که مقید به مصلحت باشد.» نباید فراموش کرد که مصلحت دایر مدار منافع فردی نیست، بلکه آنچه اعتبار و ارزش کلیدی است، مصالح امت اسلامی است که تأمین آن می‌تواند به‌مثابه اولویت اول جامعه اسلامی عمل کند و تحقق دیگر آرمان‌ها و ارزش‌ها را برای مدتی متوقفکند.
در همین شرایط است که حضرت امام خمینی (ره) با صراحت اعلام می‌دارد: «تذکری پدرانه به اعضای عزیز شورای نگهبان می‌دهم که خودشان قبل از این گیرها، مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا‌که یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم‌گیری‌ها است؛ و این بحث‌ها طلبگی مدارس که در چارچوب تئوری‌هاست، نه‌تنها قابل حل نیست، که ما را به بن‌بست‌هایی می‌کشاند که به نقض ظاهری قانون اساسی منجر می‌گردد شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد (و خدا آن روز را نیاورد) باید تمام سعی خودتان را کنید که خدای ناکرده اسلام در پیچ‌و‌خم‌های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره جهان نشود.» 
با درک این مفهوم از مصلحت است که باید توجه شود که بدون درک مصلحت حکمرانی و فعالیت سیاسی ممکن نخواهد بود و هر بازیگری در این معرکه به انحطاط خواهد انجامید.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات