از زنجان، امروز «یومالعباس» است. روزی متفاوت، روزی که مردم زنجان با عشق به پرچمدار وفا، قمر منیر بنیهاشم، به میدان میآیند. روزی که پرچمهای سبز و سرخ در باد میرقصند، نوحهها در کوچهها طنینانداز میشود و زمین زیر پای دسته عزاداری میلرزد.
این پرچم، زمین نمیافتد.
چرا که اینجا شعار مردم یک چیز است:
«یِل یاتار، طوفان یاتار، یاتماز حسینین پِرچَمی»
(باد بخوابد، طوفان بخوابد، اما پرچم حسین زمین نمیافتد...)
شهر، از روزهای قبل حال و هوای دیگر دارد. مغازهها سیاهپوش، خانهها پرچمدار، خیابانها مهیای استقبال از خیل دلدادگان. مردمی که از روستاها، شهرهای اطراف، حتی از دورترین نقاط کشور آمدهاند تا در این کنگره بزرگ عشق حضور یابند.
اما در زنجان، عشق تنها در جمعهای عظیم خلاصه نمیشود. اگر نشود آمد، اگر نشود حرکت کرد، دلها جای خالی را پر میکنند. شعار میشود:
«هر خانه، یک حسینیه»
هر خانواده، یک هیئت.»
در این روز، زنجان فقط یک شهر نیست. یک نماد است. یک مکتب است. محرم در اینجا محدود به تقویم نیست، در جان آدمها ریشه دوانده است.
با طلوع خورشید هشتم محرم، چشمها پر از اشک است و دلها پر از وعده. خیابان امام، از حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم، مسیر آشنای دسته عزاداری، غرق در سیاهی، نوحه و امید است. جوان و پیر، زن و مرد، با پای پیاده، در صفوف منظم، با دستهایی بالا، با چشمانی بارانی، راه را در پیش میگیرند.ای سمع حرمخانه قربانین اولوم عباس نوحهخوانان میخوانند: «ای شمع حرمخانه، قربانین اولوم عباس...» و صدای گریههاست که پاسخ میدهد. از میان جمعیت، دخترکی با چادر مشکی، پرچم کوچکی از عباس (ع) را در دست دارد. پیرمردی عصا به دست، اما با قامتی افراشته، به جمع پیوسته. نوجوانانی با سربند «یا حسین» و «یا اباالفضل» زیر لب زمزمه میکنند: «لبیک یا حسین»
هیچکس اینجا تماشاچی نیست. همه عزادارند. همه صاحبعزا. همه حسینیاند و همه امدهاند تا بگویند پرچم حسینی افتادنی نیست.
یومالعباس فقط یک مراسم نیست؛ یک عهد است. عهدی است که در زنجان، نه با زبان، که با اشک، قدم و قلب بسته میشود.
این آیین، به قدری با شکوه و تاثیرگذار است که حالا دیگر جهانی شده. رسانهها، زائران خارجی، شیعیان اهل سنت، حتی مسیحیان و ادیان دیگر میآیند تا ببینند اینجا چه خبر است؟ چگونه شهری در روز هشتم محرم چنین قیامی برپا میکند؟
اینجا پاسخ سادهای دارد: عشق عشق به حقیقت، به آزادگی، به وفا.
وقتی مردم زنجان در روز یومالعباس در دسته عزاداری حرکت میکنند، زمین گواهی میدهد که حسین (ع) زنده است و عباس (ع) فراموشنشدنی نیست و این مردم ادامه دهنده راه ولایتمداری حضرت عباس هستند.
اینجا همه چیز رنگ محرم دارد؛ صدای طبل، نوای نی، اشکها، نذرها، دعاها. اینجا انقلاب دلهاست، قیام عاشقان، در زنجان است؛ و امروز جهان بار دیگر به زنجان چشم میدوزد. دسته عظیم حسینیه اعظم، به عنوان بزرگترین دسته عزاداری ثبتشده، حرکت میکند. نه فقط جسم، که روح و عشقها نیز به حرکت در میآیند.
باید گفت: زنجان، خاستگاه عاشقان اباعبدالله است. پایتخت عزت و شور حسینی. شهری که هر سال در هشتم محرم، جهانی میشود.
اگر بخواهی بدانی حسین یعنی چه، باید در روز یومالعباس، در دل دسته عظیم حسینیه اعظم زنجان قدم بزنی و با دل، نه فقط با چشم، ببینی.
آری؛ اینجا زنجان است؛ و امروز، یومالعباس است.