شاید کمتر کسی تصور میکرد در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی، سایه جنگ بر حوزه نوردیک و اسکاندیناوی سنگینی کند، اما این اتفاق بسیار سریعتر از انتظار رخ داده است! طی روزهای اخیر سیگنالهایی به نظام بینالملل ارسال میشود که بیانگر تجمیع و تمرکز مولفههای بازدارندگی نظامی -امنیتی در شمال اروپاست. کشورهایی که "دولت رفاه" و "تمرکززدایی از جنگ" را دو رکن اصلی حکمرانی خود در عرصه داخلی و بینالمللی قلمداد میکردند، اکنون وارد عرصهای شدهاند که در آن "بازدارندگی معطوف به جنگ" محوریت و موضوعیت پیدا کرده است.
خروج دانمارک از گروه چهار خسیس
خروج دانمارک از گروه "چهار خسیس" یا همان چهار دولت دارای دولت رفاه، یکی از مصادیق عینی تغییر راهبرد نظامی -امنیتی در کشورهای دارای دولت رفاه محسوب میشود. مته فردریکسن، نخستوزیر دانمارک، ضمن تاکید بر لزوم مسلح شدن اروپا خواستار آن شده تا هزینههای دفاعی به «اولویت شماره یک» کشورها تبدیل شود. فردریکسن در این خصوص میگوید:
"هدف فوری و ضروری، تسلیح دوباره بلوک اروپایی در برابر روسیه است و این موضوع باید بر «تمام اولویتهای دیگر» مقدم باشد. ما دانمارکیها همیشه در مذاکرات مربوط به بودجه سختگیر خواهیم بود. نمیخواهیم پول صرف چیزهایی شود که برای اروپا ضروری نیستند. پس بله، سختگیر خواهیم بود، اما عضویت در گروه چهار خسیس دیگر جایگاه مناسبی برای ما نیست.»
گروه چهار خسیس چیست؟
گروه چهار خسیس یک ائتلاف غیررسمی متشکل از هلند، اتریش، سوئد و دانمارک بود که در جریان مذاکرات بودجهای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۰ شکل گرفت. این ائتلاف با گرایشهای صرفهجویانه مالی، اغلب با حمایت فنلاند همراه بود و تلاش میکرد هزینههای مشترک اتحادیه را کنترل کرده و در برابر چشمانداز توسعهگرایانهی کشورهای جنوب اروپا و فرانسه بایستد. موافقت در این مذاکرات بر اساس اجماع بود، به این معنا که مخالفت یک کشور کافی بود تا تصمیمی را مسدود کند. فشار این گروه نقش کلیدی در بازطراحی ساختار صندوق بازیابی کرونای ۷۵۰ میلیارد یورویی ایفا کرد؛ سهم کمکهای بلاعوض که بهطور مشترک پرداخت میشدند کاهش یافت و سهم وامهایی که باید بهطور فردی بازپرداخت میشدند، افزایش پیدا کرد.
کشورهای نروژ (علیرغم عدم عضویت در اتحادیه اروپا) و فنلاند نیز به صورت غیرمستقیم از سیاستهای این گروه تبعیت میکردند. همان گونه که اشاره شد، سبک و ساختار "دولت رفاه" در حوزه نوردیک و اسکاندیناوی به گونهای بود که چهار کشور دانمارک، سوئد، فنلاند و نروژ را بر آن میساخت تا "تمرکززدایی از جنگ" و "تمرکز گرایی بر ثبات دائمی" را به مثابه دو اصل مهم و تغییرناپذیر تلقی کنند. احزاب سوسیال دموکرات و راست میانه در کشورهای حوزه نوردیک هر دو یک خط قرمز پررنگ داشته و آن "حفظ ساختار دولت رفاه"بود. به عبارتی بهتر، منازعات و ائتلافهای سیاسی در حوزه اسکاندیناوی و نوردیک مبتنی بر پیش فرض "پذیرش مبانی و بنیانهای دولت رفاه" صورت میگرفت. اما اکنون در سال ۲۰۲۵ میلادی معادلاتی که سالها و بلکه دههها بر کشورهای شمال اروپا حاکم بود دگرگون شده است! "دولت رفاه" می تواند در آیندهای نزدیک تبدیل به قربانی اصلی این تحولات شود.
نتیجه گسترش ناتو به شمال
صورت مسئله مشخص است: تا قبل از وقوع جنگ اوکراین صرفا دو کشور دانمارک و نروژ عضو پیمان آتلانتیک شمالی بودند. این دو کشور نیز تلاش میکردند در ماموریتهای بینالمللی خود، اصل مهم "حفظ دولت رفاه" را مدنظر قرار دهند. با این حال پس از وقوع جنگ اوکراین و عضویت فنلاند و سوئد در ناتو، شاهد ایجاد یک محور امنیتی در شمال روسیه شدیم: محوری که کل حوزه اسکاندیناوی را شامل میشود. امروز روسیه دیگر نمیتواند در سیاست خارجی و محاسبات امنیتی خود میان استکهلم و اسلو (یا هلسینکی و کپنهاگ) تفکیک و تمایزی قائل شود.
اکثر کشورهای حوزه اسکاندیناوی تا قبل از وقوع جنگ اوکراین تمامی تلاشهای خود را معطوف به "اولویت بخشی به سیاستهای رفاهی"می کردند، اما اکنون "تأمین بودجه نظامی" جایگزین چنین دغدغهای شده است. هم اکنون بروکسل خود را برای نبردی تمامعیار و طولانی جهت تصویب بودجه مشترک دوره ۲۰۲۸ تا ۲۰۳۴ آماده میکند و انتظار میرود کمیسیون اروپا پیشنویس نخستین پیشنهاد را پیش از تعطیلات تابستان ارائه دهد. خانم فردریکسن نخست وزیر دانمارک میگوید که کشورش به مراتب نسبت به قبل بیپرواتر به موضوع تأمین هزینههای نظامی و افزایش آن ورود پیدا خواهد کرد. این مقام دانمارکی میگوید کشورهای دیگر نیز نباید دیگر در خصوص افزایش هزینههای نظامی و امنیتی خود خساست به خرج دهند:
«دفعه پیش نقش پیشتاز در گروه چهار خسیس داشتیم. اینبار، نقش پیشتاز در گروهی دیگر خواهیم داشت، چون شرایط تغییر کرده و جهان به سرعت در حال تغییر است. باید پاسخهای درستی برای این چالشهای پیشرو پیدا کنیم.»
نخستوزیر دانمارک تأکید دارد که جنگ روسیه به اوکراین، معادلات مالی را بهطور غیرقابل بازگشتی دگرگون کرده و بنابراین «تمام اولویتها و اصول دیگر» باید بعد از تعیین تکلیف برنامهی تسلیحاتی اتحادیه مورد بررسی قرار گیرند.
بازدارندگی یا جنگ؟!
در اینجا بار دیگر به دوگانه "بازدارندگی" و "جنگ " می رسیم. مرز میان این دو مفهوم و مصادیق آن در اروپا عملاً از بین رفته است. بسیاری از تحولاتی که در دریای شمال و بالتیک و حتی در مرزهای زمینی روسیه با کشورهای همسایه رخ میدهد، پیش در آمدی برای جنگ محسوب میشود، اما مقامات اروپایی تلاش میکنند آن را در بطن مفهوم بازدارندگی تفسیر کنند. ماه گذشته کشورهای عضو بر سر یک برنامه ۱۵۰ میلیارد یورویی از وامهای کمبهره برای افزایش شدید هزینههای نظامی در سراسر اتحادیه توافق کردند. این برنامه بخشی از یک ابتکار بزرگتر به نام «آمادگی ۲۰۳۰» است که هدف آن بسیج ۸۰۰ میلیارد یورویی سرمایه است. همان گونه که اشاره شد، دانمارک تنها کشوری نیست که لحن خود را تغییر داده است. فنلاند و سوئد که پس از آغاز جنگ روسیه برای عضویت در ناتو درخواست دادند، نیز مواضع خود نسبت به بودجه اتحادیه اروپا را نرمتر کردهاند. این دو کشور شمال اروپا نیز بر روی تقویت توان نظامی -امنیتی خود در مواجهه احتمالی با روسیه تاکید کردهاند. دانمارک از اول ژوئیه ریاست دورهای ششماهه شورای اروپا را بر عهده خواهد گرفت. قدرمتیقن تحولات و موضع گیریهای اخیر از سوی نخست وزیر دانمارک و مقامات سوئدی و فنلاندی، توسعه سایه جنگ بر فراز اسکاندیناوی خواهد بود.