آنچه «اسلام» را بهمنزله یک دین تشکیل میدهد، عناصر مقدسی از باورهای عقیدتی، گزارههای جهانشناختی و انسانشناختی گرفته تا اعمال شرعی، واجب و حرام، قواعد اخلاقی، تجربیات دینی و ابعاد اجتماعی و نهادی است. در ادیان دیگر مانند مسیحیت، یهودیت، دین زرتشت، ادیان شرق و حتی ادیان دیرین، این عناصر را کم و زیاد میتوان یافت. اما مقوله جهاد و پیکار و صبر و استقامت در برابر دشمنان، جزو طرفه عناصر دینی است که تنها در اسلام به نقطه اوج نضج و بلوغ رسیده است. بهعلاوه، مفهوم اسلامی جهاد، تنها ایدهای نبوده است که در سطح اذهان و متون مقدس مانده باشد، بلکه عینی شده و در قالب حماسههای تاریخی بروز یافته است و قطعاً برترین جلوه آن، واقعه کربلا و حادثه عاشورا است. نظر به ایام سوگواری اهل بیت (ع) و ضرورت عبرتآموزی از دانشگاه عاشورا در مقابله با تحمیل وضعیت جنگی به ایران از سوی رژیم صهیونی، نگاهی تطبیقی به مفهوم و مؤلفههای جهاد در ادیان گوناگون تمایزات و ویژگیهای جهاد در اسلام را بهتر تبیین میکند و بر ضرورت آمادگیها و بهرهمندی از این فوز عظیم میافزاید.
کمتوجهی به جهاد در ادیان شرقی
عمده ادیان شرقی، نسبت به جهاد و رزم، کمتوجهاند. دین «بودایی» با تمام شاخههایش و دین «جین» که آئین هندی باستانی با تأکید بر عدم خشونت است، با تأکید افراطی که بر اصل «آهیمسا»، یعنی اصل عدم آزار موجودات زنده دارند، مجال چندانی برای جنگیدن که طبعاً با خونریزی و قتل و جرح همراه است، باقی نمیگذارند. در برخی فرقههای جین، فرد راهب، باید هنگام راه رفتن، با جارویی نرم و لطیف پیشاپیش خود را بروبد تا مبادا موری یا حشرهای زیر پا رود. جالب است که همین جینهای دلرحم و رقیقالقلب، در کشتار هولناک غزه هیچ صدایی بلند نکرده و هیچ تجمع و راهپیمایی اعتراضی برپا نکردهاند! در دیگر آیینها و انشعابات فرقهای «هندو» نیز هرچند بخشی از متون دینی آنها، موسوم به متون حماسی در روایت یک جنگ فراگیر میان دو سوی متخاصم حق و باطل است، اما این متون از دمیدن روح پیکار و مبارزه در پیروان خود بسیار ناتوان است. مهمترین آنها متنی به نام «بهگود گیتا» است که دالّ مرکزی آن، مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود، تمرکز و مراقبه، بیدلی، دلدادگی و مانند آن است و بهگونهای ذهن مخاطب را در این مطالب مستغرق میکند که مبارزه و جنگ، به حاشیه رانده میشود.
معارف جهاد در زرتشت
معارف دین «زرتشت» هم درباره جهاد، نحیف و فاقد هرگونه غنائی است. در «یادگار زریران» از متون کهن پهلوی، آمده است که «گشتاسپ» پادشاه بهخاطر حمایت از دین زرتشت از سوی «ارجاسپ» تهدید شد و متعاقباً مورد حمله قرار گرفت. گشتاسپ در این حکایت، جانانه از عقیده خود دفاع کرد و با اهدای جانهای پاکی، چون زریر که برادرش بود، بر دشمن یاغی پیروز شد. این تک روایتی حماسی در دین زرتشت است و نظایر دیگری ندارد. مبارزه خیر علیه شر یا مبارزه نیروهای اهورایی بر اهریمنان، عمدتاً به آخرالزمان موکول شده و پژواکی در زندگی حاضر ندارد.
مبارزه برای برتری قوم برگزیده!
«یهودیت» تحریف شده، جهاد را به مبارزه برای تسلط بر سرزمین موعود (ارض مقدسه) و نهایتاً غلبه یهود بر همه مردم جهان معنا کرده و به ابتذال کشیده است. در یهودیت تحریف شده، چنین القا میشود که جلال و عظمت خداوند باید در قالب پادشاهی مطلق خدا متجلی شود و تجلی این پادشاهی (ملخوت)، در تسلط قوم برگزیده او، یعنی یهود بر کل عالم است. در افراطیگری صهیونیستی، تحقق این سلطه، محدود به هیچ قاعده و قانون اخلاقی نیست و حتی به قیمت کشتارهای جمعی و قتل زنان و کودکان غیر یهودی و هرگونه خشونت، باید بهدست آید.
جنگهای صلیبی خالی از تقدس
تاریخ تحریف شده مسیحیت، در دوران نخستین، یعنی دوره رسولان و بیشتر دوره آبای کلیسا، بهخاطر تحت ستم و سلطه بودن و عدم دستیابی به حکومت، دوران تمرکز بر مرزگذاریهای عقایدی و اخلاقیاتی، چون مواسات با برادران دینی، توجه به فقرا، زهد و بیرغبتی به دنیا و... است. اما پس از صدرنشینی مسیحیت در روم که با «کنستانتین» آغاز شد و یکهتازی پاپهای قرون وسطی، خشونت به ابزاری علیه مخالفان کلیسای رم تبدیل شد و در قالب تفتیش عقاید و شکنجه و مانند آن بروز یافت. جنگهای صلیبی که حدود ۲۰۰ سال به طول انجامید، فقط نامی از جنگ مقدس یدک میکشید و واقعاً از تقدس خالی بود و تنها بر بهرهکشی از تعصبات دینی مردم تکیه داشت، بیآنکه عقلانیتی بر آن حاکم باشد.
جهاد در اسلام؛ امری فطری و شاخص دین
جهاد در اسلام، برخلاف دیگر ادیان، اوج گرفته و به مفهومی کارآمد و پخته بدل شده است. در بسیاری از آیات قرآن، مستقیم یا غیرمستقیم به اهمیت جهاد، آثار آن، احکام آن و مباحث وابسته مانند جایگاه شهید، امدادهای غیبی برای مجاهدان و مانند آن پرداخته شده است. براساس بسامد بالای جهاد و مفاهیم وابسته در قرآنکریم و نیز نهجالبلاغه و مجامیع روایی میتوان آن را از ضروریات دین، بلکه از شاخصهای دین اسلام دانست. در روایتی از امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) که از جمله در غررالحکم آمده است، جهاد، ستون دین دانسته شده است «الجهاد عماد الدین.» یعنی دین اسلام برخلاف ادیان شرقی که خیمه خود را بر ستون دروننگری و مراقبه نهادهاند، بر پایه جهاد ایستاده است و اگر جهاد را از اسلام بگیریم، ماهیت خود را از دست خواهد داد. «اسلام آمریکایی» به تعبیر امام راحل، در واقع، اسلام نما است نه اسلام حقیقی؛ اسلامی که فقط ابعاد رحمانی را در بردارد و از شدت عمل، استواری و پایداری، دلیری و مردانگی و مجاهده و پیکار خالی است.
سر و شکل عینی جهاد را که تصویری بسیار باشکوه و فاخر است، میتوان در غزوات رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، پیکارهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با ناکثان، قاسطان و مارقان، لشکرکِشی اماممجتبی (علیهالسلام) و در صحنه خونین کربلا دید. کربلا و قیام حضرت امام حسین (علیهالسلام)، در مدت حدود ۱۴ قرن ماندگاری داشته و مستمراً الهامبخش قیامها، مبارزات و شهادتطلبیها بوده است. این دوام، پیام روشنی دارد: سازگاری قیام و جهاد با فطرت بشری. ادیان شرقی از «آهیمسا» میگویند، یعنی عدم آزار موجودات زنده و از محبت و مهرورزی مطلق و عشق نامشروط دم میزنند، یعنی «کارونا». آیا این مفاهیم، دلنشینتر از خونریزی و قتل و جرح و اسیر گرفتن نیست؟ روح لطیف ناشی از عرفان و توحید و مراقبه اصولاً چگونه با تیغ کشیدن، زخم زدن و جانسِتاندن قابل جمع است؟ آیا تاوان ظلم ظالم را به آخرت موکول کردن و فرو رفتن در یاد خدا در این دنیا بهتر نیست؟
یک پاسخ کوتاه با استناد به ماندگاری واقعه کربلا (آنچنان که گذشت) آن است که جهاد و پایداری در برابر دشمنان زورگو، امری فطری و برخاسته از سرشت بشر است. به حکم فطرت، همانقدر که عشق و محبت و بیآزاری، جذاب است، شجاعت و پایمردی و ایستادگی، جذاب و گیرا است و ضعف و انظلام و وادادگی، منفور است. این است سبب ماندگاری ندای «هیهات منا الذله.»
جهاد، اوج سلوک عارف
عرفان با جهاد، سازگار است. مروری بر رفتار حضرت اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) و یاران مکرم او در شب و روز عاشورا نشان میدهد این دو مفهوم، درهم تنیدهاند و بهعبارت بهتر، دو بعد از یک حقیقتاند. وقتی دشمن میخواست حمله و جنگ را شروع کند، آن چنانکه «شیخ مفید» در «ارشاد» آورده، امام حسین (ع) به حضرتابوالفضل (ع) فرمودند: «اگر بتوانى امشب را براى ما مهلت بگیر و نبرد را به فردا بینداز به این منظور که ما بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار بپردازیم.» پس جهاد، اوج عارف در صحو بعد المحو و بقای بعد فنا است؛ بنابراین امیرمؤمنانعلی (علیهالسلام) در خطبه۲۷ نهجالبلاغه میفرمایند: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحهالله لخاصه اولیائه؛ جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر اولیای خاص خود گشوده است.» رزقنا الله الجهاد و الشهاده مخلصا لوجهه.