سفر چند روزه «نتانیاهو» به آمریکا خاتمه یافت. در مورد نتایج این سفر میتوان گفت، حداقل مذاکرات «ترامپ» و نخستوزیر رژیم صهیونیستی در برقراری آتشبس در غزه بینتیجه به پایان رسید؛ البته در مورد حمله رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی به جز لفاظیهای ترامپ و مسئولان آمریکایی که نتانیاهو هم آنها را همراهی میکرد، نتانیاهو تلاش کرد که ترامپ آمریکا را در ادامه مقابله با ایران با خود همراه کند که معلوم نیست تا چه حد در این موضوع موفق بوده است. ولی میتوان گفت، در ایجاد انگیزه برای آمریکاییها برای اقدام نظامی بر علیه جمهوری اسلامی حداقل در کوتاهمدت موفق نبوده است. آمریکاییها هم از کانالهای مختلف بهدنبال برقراری مذاکرات با جمهوری اسلامی هستند.
ترامپ در تلاش است که اعلام کند بعد از بمباران سایت «فردو» برنامه هستهای ایران پایان یافته است و به همین دلیل در حال حاضر مایل به اقدام نظامی نیست. در اینجا برای روشن شدن فضای بعد از حمله رژیم به رویکرد کشورهای اروپایی، چین و روسیه که چهار کشور از اعضای دائم شورای امنیت در بین این کشورها هستند، میپردازیم. در مورد کشورهای اروپایی هیچکدام از این کشورها موضع رسمی و بهنفع ایران نگرفتند، ولی رویکرد کشورهای اروپایی یکسان نبوده است. یک دسته از کشورها شامل؛ آلمان، بریتانیا، فرانسه، مقدونیه شمالی، آلبانی و جمهوری چک که نهتنها اقدام رژیم صهیونیستی را محکوم نکردند، بلکه از این اقدام حمایت کردند؛ البته این حمایت در همه کشورها یکسان نبود، انگلستان و فرانسه بهصورت ضمنی حمایت کردند. ولی آلمان بهصورت شفاف از رژیم صهیونی حمایت کرد و صدراعظم آلمان گفت: «اسرائیل در حال انجام کار کثیفی به نمایندگی از غرب است.»
گروه دیگر؛ کشورهای اروپایی شامل لهستان، فنلاند، مجارستان، سوئد، صربستان، اتریش، ایتالیا، بلغارستان و بلژیک بود که موضعی خنثی اتخاذ کردند و اقدامات رژیم صهیونیستی را محکوم نکردند و دو طرف را به خویشتنداری دعوت کردند. این دسته از کشورها روابط گسترده اقتصادی و سیاسی با دو طرف دارند و در تلاش بودند که این روابط دچار آسیب نشود و اعلام کردند که برای کنترل بحران، بهترین راه اقدامات دیپلماتیک است. گروه سوم؛ کشورهای ایرلند، اسپانیا، نروژ، لوکزامبورگ، اسلوونی و بوسنی و هرزگوین هستند که با وجود عدم حمایت رسمی از ایران حملات رژیم صهیونیستی را بهشدت محکوم کردند. دولت اسپانیا حملات رژیم صهیونی را محکوم کرد و ایرلند آن را بیثباتکننده خاورمیانه خواند. وزیرخارجه لوکزامبورگ گفت: «حملات زمانی رخ داد که ایران در حال مذاکره با آمریکا بود.» رئیسجمهور اسلوانی هم هشدار داد که این حملات تنشها را در منطقه به شدت افزایش داده است. مردم این کشورها اصولا مواضع ضدصهیونیستی دارند و همواره طرفدار فلسطین بودند. در نتیجه دولتها هم این سیاستها را دنبال میکنند. در ارتباط با روسیه این کشور در شورای امنیت حملات رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و بههمراه چین و پاکستان طرحی را برای توقف هرچه سریعتر جنگ دادند؛ البته توقع بر این بود که روسیه در حوزه بینالملل فعالتر ظاهره شود و تلاشهای گستردهتری انجام دهد. در مورد کمکهای نظامی روسیه هم عدهای معتقدند که در توافقنامه راهبردی ایران و روسیه اشارهای به پیمان دفاعی متقابل نشده است، ولی در بخش کمکهای نظامی هم روسیه حداقل بهصورت رسمی به ایران کمکی نکرده در مورد چین هم تقریبا عملکرد مانند روسیه بوده است. البته در حوزه بینالملل چین فعالتر بوده است.
البته تصور کارشناسان حوزه بینالملل این بود که چین به دنبال بازتعریف نقش ژئوپلیتیک خود در دنیا است و منافع امنیتی را برای خود بهخصوص در غرب آسیا تعریف کرده است. در نتیجه باید در این جنگ خیلی فعالتر ظاهر میشد. این جنگ نشان داد که برای چین کماکان منافع اقتصادی حرف اول را میزند و حتی زمانی که صحبت از بسته شدن تنگه هرمز شد، این کشور تلاش کرد که فروشندگان نفت به خود را متنوعتر کند و میزان خرید خود را افزایش دهد. به نظر میرسد که محور روسیه، چین و ایران حداقل در بعد دفاعی امنیتی خیلی مستحکم نیست. هر چند بعد از آتشبس، روسیه و چین در صحنه بینالملل فعالتر ظاهر شدند و روسیه بهدنبال ارائه کارهایی برای ادامه آتشبس بین ایران و رژیم صهیونی و حل مشکل برنامه هستهای ارائه داده است. چین هم اعلام کرده است، بهدنبال فروش تسلیحات نظامی به کشورهای دوست خود است. در مجموع میتوان جنگ تحمیلی دوازده روزه رژیم صهیونیستی را باید فرصت خوبی دانست که ایران به یک بازتعریف جدید از سیاست خارجی خود بپردازد.