ایران، در جنگ ۱۲ روزه مقابل رژیم صهیونیستی، علاوه بر فتوحات نظامی و دفاعی، به پیروزیهای فرهنگی و اجتماعی هم رسید. یکی از این فرازها، دمیده شدن خون تازه در رگ تولیدات موسیقایی و نواهای آئینی است. بعد از خوانندگانی، چون «محسن چاوشی» که در گرماگرم حملات رژیم صهیونیستی پای کارآمدند و همچون یک سرباز، توان و هنر خود را تقدیم وطن کردند، شاهد یک تحول هم در عرصه مداحی هستیم؛ برخی مداحان، بهویژه «محمود کریمی»، به بازخوانی و اجرای سرودها و آهنگهای ملی در قالب نوحه و مداحی پرداختند. نمونههای شاخص، بازخوانی ترانه «ای ایران» و سرود «ایرانای سرای امید» است.
حب وطن نشانه ایمان
یکی از اتفاقات مهم در شب عاشورای ۱۴۰۴، اجرای ترانه «ای ایران» توسط محمود کریمی و در حضور رهبر معظم انقلاب بود. این ترانه، که پیشتر با صدای «محمد نوری» خوانده شده بود به یکی از نمادهای میهندوستی در عرصه موسیقی تبدیل شده بود و اینبار با لحنی مذهبی و در قالب نوحه بازخوانی شد. همچنین، در محرم امسال خواندن سرود «ایرانای سرای امید» در قالب نوحه است؛ سرودی که از آثار ماندگار «محمدرضا لطفی» در ایام پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ است و خوانندگانی مانند «محمدرضا شجریان» و «محمد معتمدی» آن را خوانده بودند. این اقدام، در نگاه اول ممکن است برای برخی غیرمعمول یا حتی ناهمگون بهنظر برسد؛ چراکه مداحی عمدتاً به بیان مصائب اهل بیت (ع) و مضامین دینی اختصاص دارد، در حالیکه سرودهای ملی ماهیتی میهنی و فارغ از بُعد مذهبی دارند. اما با دقت بیشتر، میتوان دریافت که این پیوند نهتنها تصادفی نیست، بلکه اولا در فرهنگ ما عشق و علاقه به وطن، بخشی از مرام دینی و مذهبی محسوب میشود و دوم، این اتفاق از ظرفیتهای عمیقی برای ایجاد همگرایی و تقویت هویت جمعی برخوردار است.
ریشههای تاریخی
تاریخ ایران همواره شاهد پیوندی ناگسستنی میان باورهای دینی و میهندوستی بوده است. از دوران باستان تا دوره اسلامی، هویت ایرانیان بیشتر در بستری از ارزشهای دینی و معنوی تعریف شده است. شیعهگری، بهویژه در دوران صفویه، نقش محوری در شکلگیری هویت ملی ایرانی ایفا کرد و بهتدریج مرزهای جغرافیایی و مذهبی با یکدیگر درآمیختند. در طول تاریخ معاصر نیز، جنبشهای سیاسی و اجتماعی متعددی با الهام از باورهای دینی و با هدف پاسداری از تمامیت ارضی و استقلال کشور شکل گرفتهاند. دفاع مقدس نمونه بارزی است که در آن، ایمان مذهبی و وطندوستی بهطور عمیقی در هم تنیده و به عامل اصلی مقاومت و پیروزی تبدیل شدند. دفاع مقدس ۱۲ روزه سال ۱۴۰۴ هم هنگامه اوجگیری دوباره وطندوستی بین قاطبه ایرانیان بود که در ایام محرم و عاشورای حسینی هم استمرار یافت. در این بستر تاریخی، مداحی نیز از یک سنت صرفاً مذهبی فراتر رفته و در مواقعی به ابزاری برای بیان عواطف ملی و حماسی تبدیل شده است. بسیاری از اشعار مداحی، علاوه بر مضامین عاشورایی، به مفاهیم ایثار، شهادت، و دفاع از میهن نیز میپردازند. بنابراین، بازخوانی سرودهای ملی در قالب مداحی، نه یک بدعت، بلکه ادامه مسیری است که ریشههای عمیقی در فرهنگ و تاریخ ایران دارد.
تقویت روحیه ملی و همبستگی اجتماعی
در وضعیت کنونی، که کشور با چالشها و تهدیدهای خارجی مواجه است، تقویت روحیه ملی و ایجاد همبستگی اجتماعی بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. هنر، بهمنزله ابزاری قدرتمند برای انتقال پیام و ایجاد همدلی، میتواند نقش محوری در این زمینه ایفا کند. بازخوانی سرودهای میهنی در قالب مداحی، به چند دلیل میتواند به تقویت این روحیه کمک کند.
دسترسی به مخاطب گستردهتر: مداحی، بهدلیل گستردگی و نفوذ خود در میان اقشار گوناگون جامعه، بهویژه در مجالس مذهبی، میتواند پیامهای میهنی را به طیف وسیعتری از مخاطبان منتقل کند. بسیاری از افرادی که شاید به کنسرتهای موسیقی ملی نروند، در مراسم مذهبی حضور پیدا میکنند و از این طریق با این مفاهیم درگیر میشوند.
ایجاد حس مشترک و خاطرهانگیز: سرودهایی مانند «ای ایران» و «ایرانای سرای امید» برای بسیاری از ایرانیان، با خاطرات و احساسات عمیق ملی گره خوردهاند. شنیدن این سرودها در فضایی مذهبی، میتواند حس نوستالژی و تعلق خاطر به میهن را در شنوندگان تقویت کند و احساسات مشترکی از هویت ملی را برانگیزد.
پیوند عمیقتر عاطفی: اجرای این سرودها با لحن و شیوه مداحی، که معمولاً با احساسات عمیق و تأثر همراه است، میتواند پیوند عاطفی شنوندگان را با مفاهیم میهنی عمیقتر کند. ترکیب حماسه و شور مذهبی، قدرتی مضاعف به این آثار میبخشد.
یک مقاومت فرهنگی
این رویکرد، گامی درست در جهت پیوند هویت ملی و وطندوستی با اعتقادات و مراسم مذهبی است. بهجای تلاش برای تفکیک این دو حوزه، که در فرهنگ ایرانی اغلب بههم تنیدهاند، این اقدام به رسمیت شناختن و تقویت این پیوند طبیعی است.
بخش قابل توجهی از جامعه ایران، خود را همزمان هم ایرانی و هم مسلمان میداند. برای این افراد، تفکیک هویت ملی از هویت مذهبی، تفکیکی غیرواقعی و آزاردهنده است. این رویکرد، به این واقعیتهای جامعه پاسخ میدهد و به همزیستی و همافزایی این دو بُعد هویتی کمک میکند.
برخی جریانها تلاش میکنند تا میان هویت ملی و هویت مذهبی دوگانگی ایجاد کنند. این رویکرد هنری، با نشان دادن امکان پیوند و همافزایی این دو، میتواند از شکلگیری چنین دوگانگیهایی جلوگیری کند و به ایجاد همبستگی بیشتر کمک کند.
در برابر هجمههای فرهنگی بیگانه که هدفشان تضعیف هویت ملی و مذهبی ایرانیان است، این رویکرد میتواند بهمنزله یک مقاومت فرهنگی عمل کند. با تقویت همزمان هر دو بعد ملیت و مذهب، جامعه در برابر تلاشهای بیرونی برای تضعیف انسجام خود، مقاومتر میشود.
چالشها و فرصتها برای آینده
البته این رویکرد خالی از چالش نیست. ممکن است برخی منتقدان، این اقدام را نوعی استفاده ابزاری از هنر یا مذهب تلقی کنند، یا آن را بهدلیل خروج از چارچوبهای سنتی مداحی مورد انتقاد قرار دهند. همچنین، حفظ کیفیت هنری و محتوایی این بازخوانیها، برای پایداری و تأثیرگذاری آنها بسیار مهم است.
با این حال، فرصتهای پیش رو بسیار عظیمترند. اگر این رویکرد بهدرستی مدیریت شود و با آگاهی و خلاقیت ادامه پیدا کند، میتواند به پدیدهای ماندگار در عرصه فرهنگ و هنر ایران تبدیل شود. این اقدام میتواند:
الگو قرار دادن این نوع بازخوانیها، میتواند هنرمندان و مداحان دیگر را نیز تشویق کند تا با خلاقیت و نوآوری، به پیوند هنر ملی و مذهبی بپردازند.
همچنین این پیوند میتواند الهامبخش خلق آثار هنری جدیدی باشد که همزمان مفاهیم میهنی و مذهبی را در خود جای دهند و به غنای فرهنگ ایرانی بیفزایند؛ و اینکه، این نوع آثار میتوانند پلی میان نسلهای مختلف باشند و به انتقال ارزشهای ملی و مذهبی از نسلی به نسل دیگر کمک کنند.
درمجموع، ادامه و گسترش این رویکرد، با حفظ کیفیت و اصالت هنری، میتواند افقهای جدیدی را در هنر متعهد و مردمی ایران بگشاید.