این روزها بار دیگر مسئله مذاکرات ایران و غرب رسانهای شده است. مذاکرات میان ایران و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس در کنسولگری ایران در استانبول در حالی برگزار شد که آلمان با صدور بیانیهای بدون اشاره به اینکه غرب که تاکنون هیچ تعهدی را اجرا نکرده چه برنامهای برای تغییر رفتارش دارد، مدعی شدند که تروئیکا آماده تمدید مکانیسم ماشه در صورت اجرای برخی تعهدات از سوی ایران است.
پیش از آن خبرگزاری رویترز در گزارشی مدعی شد که اروپا قصد دارد در مذاکرات استانبول پیشنهاد تمدید ۶ ماهه مهلت فعالسازی مکانیسم ماشه را به ایران ارائه کند. رویترز مدعی شده طرف اروپایی قصد دارد که در عوض تمدید مهلت مکانیسم ماشه از ایران بخواهد که مذاکرات با واشنگتن را از سر بگیرد، همکاری کامل با آژانس داشته باشد و درباره ۴۰۰ کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنیشده با خلوص بالا که تکلیفش پس از جنگ ۱۲ روزه مشخص نیست، تعهداتی را ارائه دهد. بر اساس گزارش رویترز، یک مقام دولت آمریکا نیز گفته که واشنگتن با تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه، هماهنگ است. همزمان با این ادعا وال استریت ژورنال نوشت که وزرای خارجه انگلیس، فرانسه، آلمان در تماس اخیر خود با سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کردهاند که بازگرداندن تحریمهای بینالمللی ممکن است به تعویق بیفتد، مشروط بر آنکه تهران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از سر گیرد و بار دیگر وارد گفتوگو با واشنگتن شود.
این خبرسازیهای رسانهای در آستانه مذاکرات در حالی میتواند اقدامی برای محک زدن واکنش ایران به خواستههای غرب، پنهان سازی دستان خالی و ناتوانی اروپا در برابر اقتدار ایران پس از دفاع مقدس 12 روزه و نیز ابزار فشاری بر سر ایران باشد که اعلام شروط مذاکراتی ایران با آمریکا و نحوه برخورد با آژانس که از سوی غریب آبادی معاون حقوقی وزیر امور خارجه مطرح شده، به نوعی این ابزار فشار را از دستان غربیها خارج ساخته است با این وجود سابقه غربیها حکایت از سناریوییتکراری برای تحمیل خواستهها به طرف مقابل بدون تعهد پذیری دارد. در رویکردی که از آن با عنوان " توافق در دل توافق" میتوان از آن نام برد، غربیها هر حالی توافقی را ایجاد می کنند که هرگز به آن پایبند نبوده، در حالی که از طرف مقابل درخواست اجرا را دارد. زمانی که توافق به مراحل پایانی خود میرسد و یا مطالبات جهانی برای اجرای تعهدات غرب بالا میگیرد، آنها با ادعای طرحی جدید به دنبال سلب مسئولیت از خود، سفید سازی بی تعهدی های خویش و البته تحمیل تعهدات جدید به طرف مقابل با ادعای کنار گذاشتن گذشته و رویکرد به آینده هستند. به عنوان مثال در آتش بس لبنان در یک سوی معادله طرف لبنانی آتش بس را اجرا کرده است و در طرف دیگر رژیم صهیونی و غرب تعهداتشان را اجرا نکردهاند، اکنون غرب با ادعای توافقی جدید به دنبال تکرار تعهد پذیری بیروت و سرپوش گذاشتن بر بی تعهدی خود و صهیونیستهاست. در قبال برجام نیز به نظر میرسد غرب به دنبال تکرار این بازی است، در حالی که هیچ تعهدی را اجرا نکرده است و اکنون با تمدید مکانیسم ماشه برآن است تا تعهدات جدیدی را به ایران تحمیل نماید در حالی که همزمان خواستار توجه آینده و نپرداختن به 10 سال بی تعهدی خود و آمریکاست. آنها در حالی خواستار اجرای سریع تعهدات جدید ایران می شوند که تعهدات خود را در تمدید ماشه به آینده موکول کرده و قطعاً بار دیگر از اجرای آن سر باز خواهند زد. بر این اساس تمدید مکانیسم ماشه تکرار فریب کاری آتش بس غزه، آتش بس لبنان و دهها تعهد دیگری همچون برجام است که غرب هرگز آنها را اجرا نکرده و با ادعای توافق جدید بی تعهدی گذشته را پاک سازی کرده است. در این وضعیت غرب خود را از وضعیت متهمی که باید پاسخگو باشد به قاضی تغییر میدهد که ایران را از شاکی به متهم تبدیل و مورد بازخواست قرار میدهد.
غرب در حالی مدعی است که تمدید مکانیسم ماشه فرصت دادن به دیپلماسی و حتی تعلیق بازگشت تحریمهای ایران است که از یک سو این تمدید رسماً به معنای حفظ شمشیر تهدید ماشه بر سر ایران و زیاده خواهیهای بیشتر است. به عبارتی دیگر پذیرش این طرح از سوی ایران یعنی افزایش مطالبات گام به گام غرب بویژه آنکه غربیها بارها تاکید کردهاند خواست آنها حدف کامل توان هستهای و موشکی و نقش آفرینی منطقه ای ایران است. نباید فراموش کرد که غرب در طول دفاع مقدس 12 روزه رسماً از آمریکا و رژیم صهیونی برای نابودی و حتی تجزیه ایران حمایت کرده و از محکوم سازی تجاوزگری آنها خودداری کرد. از سوی دیگر این تمدید به معنای شرطی سازی اقتصاد ایران است که عملاً فرآیند اقتصاد را برای ماهها زمین گیر خواهد کرد که خود نوعی خود تحریمی است، در عین آنکه این تمدید 6 ماهه یعنی ایجاد فضای تردید در ارتباط اقتصاد جهانی با ایران که رسماً نوعی تحریم پنهان است که تفاوتی با فعال شدن ماشه ندارد. به عبارتی دیگر تمدید مکانیسم و فعال شدن آن هیچ تفاوتی نمیکند و حتی ضرر اجرایی شدن ماشه از تمدید آن بسیار کمتر است، چرا که بازار داخلی و بیرونی ایران بر اساس آن فعال می شود و گرفتار شرطی شدن نمیشود.
مطالبات مطرح شده در برابر تمدید مکانیسم ماشه یعنی تحمیل زیاده خواهیهای بی منطق به ایران که تن دادن به آنها برابر با نمایش ضعف ایران، حقانیت مواضع صهیونیستها و آمریکا مبنی بر بمباران ایران برای آمدنش پای میز مذاکره و.... می باشد که قطعا پیامدهای سنگینی برای کشور به همراه دارد.
نکته مهم آن است که غرب به خوبی میداند که با خروج آمریکا از برجام و نیز بی تعهدی طرفهای اروپایی، عملاً مکانیسم ماشه هیچ وجاهت قانونی و حقوقی ندارد و از سوی دیگر نیز وضعیت ساختار نظام بین الملل چنان است که صف بندیهای جهانی کاملاً آشکار شده است، بگونهای که کشورهایی که در این 10 سال با ایران ارتباط داشته و تحریمها را اجرا نکردهاند با اجرای مکانیسم ماشه نیز آن را اجرا نخواهند کرد. به نظر می رسد غربیها با ترفند تمدید مکانیسم ماشه به دنبال مشروعیت بخشیدن به مکانیسم ماشه هستند تا در زمانی دیگر آن را اجرایی سازند، در حالی که از یک سو ایران با پذیرش این تمدید رسماً خود مشروعیت بخش به این ادعای دروغ غربیها بوده و از سوی دیگر فشار غرب به جامعه جهانی برای اجرای تحریمها و همراهی با مکانیسم ماشه شدت میگیرد.
نکته اساسی در ادعای رویترز خواستههای غرب در باب همکاری ایران با آژانس و نیز از سرگیری مذاکره با آمریکا در ازای تعلیق 6 ماهه مکانیسم ماشه است. این رویکرد یعنی آنکه غرب از یک سو میخواهد بازرسان را به تأسیسات هستهای ایران برای برآورد خسارتها و طراحی احتمالی برای تهاجم نظامی و افزایش فشارها بر ایران باز گرداند، بدون آنکه مجازاتی برای افرادی همچون گروسی و خیانتهای آژانس به ایران و ان پی تی در نظر گرفته شود و از سوی دیگر ایران تن به مذاکره با آمریکا دهد، بدون آنکه تجاوز این کشور و رژیم صهیونی محکوم شود، غرامت پرداخته و تعهدات لازم برای تکرار نشدن این تجاوزگری و مجازات قطعی متجاوز داده شود. به عبارتی دیگر مطالبات مطرح شده در برابر تمدید مکانیسم ماشه یعنی تحمیل زیاده خواهیهای بی منطق به ایران که تن دادن به آنها برابر با نمایش ضعف ایران، حقانیت مواضع صهیونیستها و آمریکا مبنی بر بمباران ایران برای آمدنش پای میز مذاکره و.... می باشد که قطعاً پیامدهای سنگینی برای کشور به همراه دارد. خلاصه کلام آنکه تمدید مکانیسم ماشه نه یک دستاورد و فرصت برای دیپلماسی بلکه فریبی برای دور زدن دیپلماسی و تکرار ابزار فشار و تحریم و تهدید علیه ایران است که باید مراقب این حربه بود. اروپا هر چند سعی دارد تا خود را بازیگری مستقل نشان دهد، اما حقیقت آن است که آنها همچنان وابسته به آمریکا و رژیم صهیونی هستند که تن دادنشان به تعرفههای آمریکایی و ادامه جنگ اوکراین و نیز بی تفاوتی در برابر نسل کشی غزه گواهی بر این حقیقت است.