ارتباط شهید صدر و محصورین در منزل ایشان با بیرون از بیت کاملا قطع شده بود. نه اخباری از مردم به آنها میرسید و نه مردم از اوضاع و احوال بیت شهید مطلع میشدند. رادیو و اخبار آن تنها مونس آنها بود. اولین ارتباط بعد از چهل روز، در آخرین روز ماه شعبان برقرار شد، به این ترتیب که آن شب در بالای پشت بام و زمانی که یکی از ملازمان شهید صدر به دور از دید دوربینهای امنیتی اطراف منزل شهید صدر به جستوجوی هلال ماه مبارک رمضان میپرداخت چشماش به حجتالاسلام سیدعبدالعزیز حکیم افتاد که وی نیز برای رؤیت هلال به پشت بام آمده بود. با توجه به فاصله نسبی میان خانه شهید صدر و منزل حکیم، زبان اشاره و تکانهای دست قادر به برقراری ارتباط گویا نبود. اما از روزهای بعد با نوشتن جملاتی با خط درشت روی یک تکه مقوا یا سینیهای غذا کم کم ارتباط برقرار شد و با این شیوه، شهید صدر توانست تا حدودی از جریان امور در خارج از منزل، اطلاع پیدا کند و پیامهای خود را به مجاهدین و مؤمنین برساند.
البته در دوران حصر، کسان دیگری اعم از مخالف و موافق تلاش میکردند با شهید صدر ملاقات کنند. تلاش مرحوم حجتالاسلام سیدمحمود دعائی، سفیر وقت جمهوری اسلامی در بغداد برای ملاقات با شهید صدر از جمله آنها بود که نیروهای امنیتی مانع شدند. جسارت آقای دعائی در مکالمهای که با مأمور امنیتی داشت که میگفت آقای صدر در خانه نیست، اما آقای دعائی نمیپذیرفت و با جدیت میگفت، «خیر! من میدانم که ایشان در خانه هستند» جالب و حائز اهمیت بود. البته از عوامل حزب بعث هم افراد مختلفی میآمدند. به رغم اینکه اینها با نصب ابزارهای جاسوسی در درون خانه، سعی میکردند از آنچه که در خانه میگذرد، مطلع باشند.
در فاصلهای که شهید صدر در حصر بودند، صدام، حسن البکر را کنار گذاشت و زمام امور را به دست گرفت. صدام تمهیداتی را در نظر گرفت و با تماسی که ابوسعد، رئیس اداره امنیت نجف با شهیده بنتالهدی داشت، از شهید صدر وقت گرفت و برای صحبت با ایشان آمد. لحنش ملایم بود و سخنانی از این قبیل میگفت که هر قدر پول لازم باشد برای شما میآوریم و آیا خدمتی میتوانیم بکنیم؟ او سعی کرد خود را متفاوت با حاکم قبلی نشان دهد و چنین وانمود کرد که اوضاع با دوره حسن البکر فوق کرده است. شهید صدر در جواب او گفت، «بازداشت شدگان را آزاد کنید، چون هیچ گناهی ندارند.» بعد از گذشت یک ماه از ملاقات رئیس اداره امنیت نجف، رژیم صدام «شیخ عیسی شبیر خاقانی» از روحانی نماهای درباری و از دشمنان انقلاب اسلامی را با مأموریتی نزد شهید صدر فرستاد. این شیخ که نقش عمدهای در ایجاد فتنه و برانگیختن احساسات ناسیونالیستی در میان مردم عرب خوزستان داشت، در حالی دوبار به دیدن شهید صدر آمد که قبلا ارتباطی با وی نداشت. شیخ عیسی در هر دوبار سعی کرد با دوگانهسازیهایی مثل فارس و عرب، به خیال خام خود، سید را رقیب امام خمینی (ره) جلوه دهد و سید را علیه امام تحریک کند.