بخشهایی از بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان البرز را میتوان یک اظهارنامه و خطکش برای اقدام فرهنگی تعریف کرد. * بخشهایی از بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان البرز را میتوان یک اظهارنامه و خطکش برای اقدام فرهنگی تعریف کرد.
میتوان این معیارها را در کنار عملکرد نهادهای متعدد و ریزودرشت فرهنگی قرار داد. عملکرد آنها را اندازهگیری کرد و به آنها نمره داد. نخست آنکه اقدام و عمل و کنش فرهنگی بهخصوص در حیطه ارزشهای انقلاب باید هنرمندانه و مطابق ارزشها و معیارهای هنری باشد.
ترجمه این دیدگاه روی زمین یعنی اینکه صرفِ داشتن دغدغه ارزشهای دینی و انقلابی، باعث ارزشمند شدن یک اقدام یا محصول فرهنگی نمیشود.
محتوا و مضمون ارزشمند باید با فرم استاندارد هنری و فرهنگی همنشین شود تا بتوان از احتمال تأثیر روی مخاطب سخن گفت.
فارغ از اقدامات شخصی و فردی و غیرعمومی، اما هر اقدام و عملی که از بودجه عمومی و دولتی و حاکمیتی استفاده میکند در مقام تولید باید از حداقلهای استانداردهای هنری و فرهنگی برخوردار باشد.
این زیستبوم، زیستبومی نیست که به صرف نیت و دغدغه بتوان درباره خروجی کارها و اقدامات هم قضاوت کرد. خروجی باید از نظر استاندارهای هنری و فرهنگی هم نمره قبولی بگیرد.
قرار نیست مضمون ارزشمند، پوششی شود برای ملتزم نبودن و بیتوجهی به قواعد؛ آفاتی که بسیاری از نهادهای فرهنگی و هنری وابسته به بودجه عمومی به آن مبتلایند.
قرار نیست مضمون ارزشمند، دوپینگی باشد برای پر کردن گزارش کارهای مدیریتی و سازمانی و نهادی و باجی برای بستن دهان منتقدان؛ قرار نیست مضمون ارزشمند، بهانهای شود برای پر کردن بیلان کاری!
دو دیگر آنکه نهادها و مراکز عمومی و دولتی و حاکمیتی فرهنگ و هنر نباید تصور کنند به صرف تولید و طی فرایند ایده تا محصول، وظیفه و مأموریتشان را انجام دادهاند.
نهاد فرهنگ پس از به نتیجه رساندن ایده و تبدیل مضمون ارزشمند به یک محصول استاندارد فرهنگی و هنری باید بهمانند دیگر بنگاهها در پی اتصال محصول تولیدشده به مخاطب و مصرفکننده آن باشند.
بنگاه فرهنگی و هنری قرار نیست صرفاً یک ایده را به محصول تبدیل کرده و سپس در فضا رها کند. محصول تولیدشده بهمانند کالای خط تولید است که پس از تولید باید به دست مخاطب هدف برسد.
در این آفت هم، نهادهای حاکمیتی و دولتی فرهنگی و هنری بهمانند دیگر بنگاههای دولتی شریکند. گویی وظیفه و هدف صرفاً تولید محصول و کالایی بوده و رها کردنش در فضای جامعه بی آنکه احساس مسئولیت و پیگیری و دغدغه رسیدن به مخاطب باشد.
از این منظر هم میتوان عملکرد نهادها و مراکز فرهنگی را ارزیابی کرد؛ جنسی از ارزیابی که مشخص خواهد کرد نهاد و مرکز و بنگاه مربوطه نسبت به تولیداتش تعصب دارد یا آنکه صرفاً تولیدی انجام شده برای رفع تکلیف!
در نهایت آنکه اثر و عمل و اقدام و کنش فرهنگی و هنری به غایت تأثیر و تقویت یک ایده تولید میشوند. تولید میشوند که نگاه و موضعی را نسبت به یک ایده به گونهای هنرمندانه و عمیق تقویت کنند یا نگاه و نظری را نسبت به یک موضوع تغییر دهد.
تولیداتی که اصولاً تولید کردن یا نکردنشان یکسان است و وجودشان و عدم وجودشان هم با هم برابر، اصولاً ماقبل این مرحلهاند حتی اگر مضمون و محتوایی ارزشمند داشته باشند و خودشان را متصل به دایره معانی ارزشها کنند.
خط تولیدهایی هم که اصولاً مایه تولید این دست آثار هستند، از همین سنخاند. آنچه مایه موفقیت یک عمل و کنش فرهنگی و هنری است، تاثیرگذاری بر مخاطب است.
سه معیار و خطکش فوق را میتوان مانیفست و اظهارنامه و معیار ارزیابی هر عمل و کنش فرهنگی و هنری حاکمیتی و دولتی دانست.
با لحاظ کردن این موارد حالا شاید بهتر بتوان گلایه اخیر رهبر انقلاب از عملکرد دستگاههای فرهنگی و هنری کشور را فهم کرد: «رفتاری که انسان از بعضی از دستگاههای فرهنگی و بعضی از دستگاههای مسئول و کسانی که باید به فکر این چیزها باشند میبیند، این را نشان نمیدهد؛ یعنی واقعاً اینکه ما این مفاهیم والا را، این ارزشها را به نسل جوان منتقل کنیم، نمیبینیم، و در خیلی از موارد مشاهده نمیکنیم.» ۱۴۰۴/۹/۲۴