صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۶۵۰۹۹
مراد غایب ما ظاهر نیست نه آنکه حاضر نباشد،  متغیرهای اثرگذار بر آینده مذاکرات هسته‌ای، حکمرانی مهدوی، نیاز امروز ما؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

مراد غایب ما ظاهر نیست نه آنکه حاضر نباشد 

 حسین شریعتمداری 
۱- روز نهم ربیع‌الاول؛  اولین روز بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام است، این روز، با آغاز امامت حضرت بقیهًْ‌الله الاعظم - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء‌- همزمان است. این روز با همه اهمیتی که دارد و سمت و سویی که از تجدید بیعت با حضرتش در آن است، آنگونه که بایسته است مورد توجه قرار نگرفته بود. نه آن که یادی از آن در میان نبود، بلکه یادی که شایسته این روز بزرگ است در پی نداشت. امسال اما، قرار است به همت جمعی از دلدادگان پاکباخته مراد غایب‌(عج)، مراسمی با عنوان «‌صبحگاه عهد سربازی» و با انگیزه تجدید بیعت با مراد غایب در سراسر کشور برگزار شود.
۲- در کلام خدا بر بزرگداشت «‌ایام الله‌» تاکید شده است و به گفته حکیمانه رهبر معظم انقلاب: «‌تذکر به «ایام‌الله‌» که خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان‌‌ساز است. قضایایی‌که در ایام‌الله‌ رخ داده است، برای تاریخ و انسان‌ها در طول تاریخ آموزنده و بیدار‌ کننده است. حوادث بزرگ تاریخ که قرآن مجید هم از بعضی از آنها یاد کرده است، سرمشقی پر برکت برای ساختن جامعه‌ها و اشخاص و جامعۀ عصر ما که عصر انقلاب است، و در کشور ایران که کشور انقلاب و شاهد بسیاری از حوادث بزرگ است که باید آنها را ایام‌الله‌ محسوب کنیم و به ذکر آنها و تذکر آن ایام بپردازیم؛ که برای ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است‌».
 یکی از برجسته‌ترین دستاورد تجدید بیعت با بقیهًْ‌الله الاعظم یادآوری وظائف و ماموریت منتظران است. در این باره گفتنی‌هایی هست. بخوانید!
۳- از جمله مشکلات بزرگی که خلفای جور با آن روبه‌رو بودند، این بود که اطاعت از «‌اولی‌الامر» به صراحت در کلام‌ خدا آمده است «‌یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ‌... ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا و از رسول و اولی‌الامر پیروی کنید». و اما، خدا به پلیدی و گناه امر نمی‌فرماید 
«‌إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ‌... خدا به عدل و نیکی امر می‌کند». بنابراین اولی‌الامر باید معصوم باشد. از سوی دیگر بایسته نیست که خدا به پیروی از اولی‌الامر دستور داده باشد ولی آنها را معرفی نکرده باشد! ضمن آن که شناخت معصوم تنها از عهده خدا بر می‌آید که از آشکار و پنهان بندگان با خبر است. و همه می‌دانستند که خداوند متعال از زبان رسول خود، یکایک امامان علیهم‌السلام را با ذکر نام و مشخصات آنها معرفی فرموده است و درباره پیامبر اعظم نیز به صراحت آمده است که «‌وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی،إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی... و [‌پیامبر] از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید، گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می‌شود، نیست‌». این واقعیات از نگاه حاکمان ستمگر بنی‌امیه و بنی‌عباس پنهان نبود و از این روی امامان علیهم‌السلام را که گسترش عدل و داد و مقابله با ظالمان را ماموریت الهی خود می‌دانستند و به آن قیام می‌کردند، اصلی‌ترین مانع ادامه ستمگری خود تلقی کرده و به شهادت آنان کمر می‌بستند...
۴- بیست و چند سال پیش، وقتی تصمیم گرفتیم که همه پنجشنبه‌ها به یاد امام زمان  - ارواحنا له ‌الفداء- ستونی در یکی از صفحات پرخواننده کیهان داشته باشیم، متن زیر را بر تارک آن ستون نوشتیم و نام «‌چشم به راه سپیده‌» را برای ستون برگزیدیم تا همه منتظرانش در آن جای داشته باشند. بخوانید!
«‌تو را غایب نامیده‌اند، چون ظاهر نیستی، نه اینکه حاضر نباشی. غیبت به معنای حاضر نبودن تهمت ناروایی است که به تو زده‌اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان حضور و ظهور را نمی‌دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ظهور است، نه حضور و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می‌خوانند، ظهورت را از خدا می‌طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می‌شوی، همه انگشت حیرت به دندان می‌گزند و با تعجب می‌گویند که تو را پیش از این هم دیده‌اند. و راست می‌گویند، چرا که تو در میان مایی، زیرا امام مایی و هیچ امامی نیست که در میان امت خود نباشد‌».
۵- فرامین الهی و قوانین حیات‌بخش اسلام، آنگونه که متاسفانه طی قرون گذشته از سوی حاکمان ستمگر و برخی از ساده‌اندیشان تبلیغ و ترویج شده است، منحصر به دستورات و قوانین مربوط به امور شخصی و فردی نیست و در احکام وضو و نماز و غسل و طهارات و‌... امثال آن خلاصه نمی‌شود. احکام مربوط به احوال شخصی و فردی بخشی ضروری و لازم‌الاجراست و بی‌توجهی به آن نه فقط هرگز مجاز نیست بلکه دوری از اسلام عزیز را نیز به دنبال دارد، اما احکام الهی منحصر به آن نیست. 
 حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه می‌فرمودند: «شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مى‏‌كنيد، هفت-‌ هشت تا كتابى است كه مربوط به عبادات است، باقى‌‏اش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و‌... است ».
۶- و اما، اجرای احکام الهی و قوانین اسلامی نیازمند قدرت سیاسی، یعنی حکومت اسلامی است. برخی از افراد و جریاناتی که تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت حضرت بقیهًْ‌الله الاعظم  -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- را نفی می‌کنند، چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، اجرای احکام الهی و قوانین اسلام و به بیان گویاتر، اسلام را نفی می‌کنند و این باور انحرافی را ترویج می‌دهند که مردم در دوران غیبت به اسلام نیازی ندارند! و بعد از غیبت امام زمان(عج) باید بساط اسلام برچیده شود!! آیا غیر از این است؟! مگر اسلام منحصر به احکام مربوط به احوال شخصی و فردی است که در صورت انجام آن، مقصود از بعثت انبیاء و امامت پیوسته ائمه هدی‌(ع) حاصل شده باشد! کسانی که بر این باورند آنچه ارائه می‌کنند، هرچه باشد، به یقین اسلام نیست! این دیدگاه اگرچه در ایران به نام گروه انجمن حجتیه فاکتور شده است ولی ماجرا فراتر از قد و قواره گروه مزبور است که شرح آن به درازا می‌کشد!
۷- در کلام خدا از قیام به عدل و داد با عنوان هدف و مقصود انبیاء الهی یاد شده است «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ و َأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسط ... ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند»
(۲۵ حدید). بدیهی است که وقتی قرار است این نسخه بر کرسی حاکمیت بنشیند و برپایی عدل و داد را دنبال کند، قدرت‌های استکباری و همه کسانی که دنیای خود را در غارتگری و چپاول ملت‌ها می‌بینند و در این راه از هیچ جنایتی دست نمی‌کشند، به مقابله و دشمنی با این نسخه و حاکمیت بنا شده بر آن، برمی‌خیزند. و این رخداد با تشکیل جمهوری اسلامی ایران که نظامی برخاسته از اسلام ناب محمدی(ص) اتفاق افتاده است. 
۸- و بالاخره، یکی از اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین مصادیق انتظار(که از آن با عنوان برترین عبادات یاد شده است) حضور  در این آوردگاه و میدان جنگ است. از قول معصومین‌(ع) آمده است، یکی از نشانه‌های منتظران حضرت بقیهًْ‌الله، آن است که گفتار و رفتار‌شان علیه دشمنان و به خشم آورنده آنهاست. حضرت آقا در تعریف جهاد می‌فرمایند؛ جهاد هر حرکت و اقدامی است که علیه دشمنان اسلام صورت می‌پذیرد و آنان را به خشم می‌آورد. (نقل به مضمون‌). 
از این روی مقابله با دشمنان تابلو‌دار اسلام و انقلاب و ملت‌های مسلمان و همه مظلومان جهان، یکی از اصلی‌ترین نشانه انتظار و از ویژگی‌های قطعی دوستداران و شیفتگان امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است، که امروزه، در سطح منطقه، حمایت همه‌جانبه مالی و تسلیحاتی و حضوری از مردم مظلوم غزه‌، در عرصه جهانی مقابله با آمریکا و متحدانش، در داخل، مقابله با مفسدان اقتصادی و پادوهای آشکار و پنهان دشمن و‌... از بارزترین نمونه‌های آن است.
۹- حالا به صدر این یادداشت برمی‌گردیم و بار دیگر به حسن انتخاب کسانی که روز نهم ربیع الاول یعنی نخستین روز امامت حضرت ولی عصر‌(عج) را، به عنوان روز تجدید بیعت با امام زمان و عهد سربازی برگزیده‌اند، آفرین می‌گوئیم.

متغیرهای اثرگذار بر آینده مذاکرات هسته‌ای

مصطفی نجفی
پرونده هسته‌ای ایران، وارد دوره تازه‌ای از چرخه طولانی «تحریم، مذاکره، توافق، تحریم و مذاکره» شده است. چرخه‌ای که در دو دهه اخیر، سیاست خارجی کشور را متاثر و مستهلک کرده و اکنون نیز وارد مرحله جدیدی شده است که چشم انداز آن مبهم و همراه با متغیرها و عدم قطعیت‌های فراوان است.  در ژوئن ۲۰۱۵ پس از امضای برجام بسیاری تصور می‌کردند که بحران هسته‌ای ایران خاتمه یافته است. اما خروج آمریکای ترامپ از برجام و بدعهدی غرب، بار دیگر به آرامی پرونده هسته‌ای ایران را از وضعیت عادی خارج و اکنون به بحرانی در روابط ایران و غرب تبدیل شده است؛ مسئله‌ای که با پرونده‌های جدید منطقه‌ای و بین المللی تداخل یافته و بر پیچیدگی‌های آن افزوده است.  در همین باره، عباس عراقچی در اولین اظهار نظر پس از انتصاب به وزارت خارجه ایران در یک برنامه تلویزیونی گفته است «حتما باید سند برجام باز شود و قسمت‌هایی از آن تغییر یابد. مذاکرات برجام می‌تواند راهنما باشد اما نمی‌تواند دوباره احیا شود.» از سوی دیگر، رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت‌وگو با العربیه گفت: امکان برای رسیدن به توافق (هسته‌ای با ایران) وجود دارد اما درباره احیای برجام، باید در نظر داشته باشید که این توافق از جهاتی به دلیل واقعیت‌های برنامه هسته‌ای ایران زایل شده است.وی ادامه داد: برجام درباره سانتریفیوژهای نسل قدیم بود، اما ایران امروز دستگاه‌هایی دارد که با سرعت بیشتری غنی‌سازی می‌کند. شما می‌توانید آن‌را همچنان برجام بنامید اما آن چنان که وزیر امور خارجه جدید ایران هم گفت برجام در وضعیت کنونی از کار افتاده است، بنابراین باید در این توافق اصلاحات بسیار مهمی صورت گیرد. با توجه با آن چه گفته شد، به نظر می‌رسد نبود امکان احیای برجام یک واقعیت مسلم است و باید در مسیر یک توافق جدید گام برداشت. اما سوال این است که امکان دست‌یابی به یک توافق جدید چقدر محتمل است؟ در عالم دیپلماسی، هیچ گاه درهای مذاکره و توافق به صورت کامل بسته نیست، اما باید درنظر داشت که جهان کنونی جهان سال ۲۰۱۵ نیست. باید دانست که ترجیحات و اولویت‌های بازیگران بین المللی به ویژه ذی‌نفعان برجام متناسب به وضعیت در حال تحول بین المللی کاملا تغییر یافته است. بنابراین، در راستای ارزیابی دقیق تر آینده پیش روی پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات پیرامون آن، باید چند متغیر مهم منطقه‌ای و بین المللی را در نظر گرفت:  ۱. جنگ اوکراین: در دو سال اخیر، جنگ اوکراین تاثیر قابل توجهی بر برجام و پرونده هسته‌ای ایران گذاشته است. به گونه‌ای که اگر تا پیش از جنگ اوکراین، تنها آمریکا موضع سخت تری در رابطه با احیای برجام داشت، پس از جنگ، اروپا نیز به بهانه و ادعای حمایت نظامی ایران از اوکراین گوی سبقت را از آمریکا در مخالفت با برجام ربود. به گونه‌ای که دیپلمات‌های ارشد اروپایی هم در مذاکرات نهان و هم در مواضع آشکار و اعلانی ارسال سلاح‌های ایران به روسیه را یکی از متغیرهای مداخله گر در عدم احیای برجام عنوان کردند. به نظر می‌رسد، این موضع سخت اروپا و آمریکا تا زمان تعیین تکلیف جنگ اوکراین یا از بین رفتن سوءتفاهمات میان ایران و غرب بر سر جنگ اوکراین ادامه خواهد داشت.  بنابراین در حالی که آمریکا و اروپا، برجام و پرونده هسته‌ای ایران را به جنگ اوکراین گره زده اند، بر پیچیدگی‌های هر نوع مذاکره‌ای افزوده است و نمی‌توان در کوتاه مدت به ازسرگیری مذاکرات و حصول به یک توافق هسته‌ای جدید امیدوار بود.  ۲. جنگ غزه: متغیر مهم دیگر، جنگ غزه و پیامدهای منطقه‌ای آن است. جنگی که خاورمیانه را به آستانه یک منازعه تمام عیار نظامی سوق داده است و می‌تواند به یکی از متغیرهای اثرگذار بر آینده پرونده هسته‌ای ایران تبدیل شود. بدون تردید، بدون خاتمه این جنگ ویرانگر و پایان جنایات اسرائیل و بحران حاد در نظام امنیت منطقه ای، نمی‌توان به چارچوب مشترک سیاسی و مذاکراتی با غرب خوش‌بین بود.  ۳. انتخابات آمریکا: انتخابات آمریکا نیز یک متغیر اثرگذار در آینده تعامل یا تقابل هسته‌ای میان ایران و غرب دانست. به قدرت رسیدن دونالد ترامپ یا کاملا هریس می‌تواند نتایج متفاوتی در رابطه با نحوه تعامل میان ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته‌ای داشته باشد.  این سه متغیر مهم آینده پرونده هسته‌ای ایران را تحت الشعاع قرار می‌دهد و اگرچه تیم مذاکره کننده ایرانی باید تلاش کنند از گره خوردن این پرونده‌ها به مسئله هسته‌ای جلوگیری کنند، اما واقعیت مهم این است که طرف مقابل، تمایل دارد این متغیرها را وارد پرونده هسته‌ای ایران کند.  به همین دلیل، باید گفت حتی شکل گرفتن مذاکرات نیز موضوع دشواری به نظر می‌رسد. رسیدن به توافق نیز کاری بس دشوار و پر مانع است و نمی‌توان خوش‌بینانه به مسیر پیش روی مذاکرات هسته‌ای نگریست.

حکمرانی مهدوی، نیاز امروز ما

حمیدرضا شاه نظری
در آستانه نهم ربیع به عنوان سالروز آغاز امامت امام عصر (عج)، توجه به ویژگی‌های حکمرانی مهدوی و تلاش برای تحقق هرچه بیشتر آن در شرایط کنونی بسیار حائز اهمیت است. تشکیل حکومت واحد جهانی مهدوی در طول تاریخ، وعده تخلف‌ناپذیر الهی و آرزوی همه اهل توحید و عدالت توحیدی بوده است. 
انقلاب اسلامی از همان ابتدای شروع نهضت بزرگ امام خمینی (ره) تا زمان پیروزی و تداوم حرکت تاریخی آن تاکنون، با توجه ویژه به مهدویت شکل گرفته و هدف اصلی خود را کمک به برپایی حکومت جهانی مهدوی اعلام کرده است. بر اساس آموزه‌های دینی برگرفته شده از آیات و روایات، حکومت مهدوی دارای ویژگی‌هایی است که امروز نیز جمهوری اسلامی می‌بایست تمام تلاش خود را برای تحقق آن به عنوان حکومت و دولت زمینه‌ساز ظهور به کار گیرد. 
بر اساس آیات قرآن و روایات قطعی، حکومت جهانی مهدوی با حاکمیت صالحان و مستضعفان تشکیل شده و برقرار خواهد شد. بر اساس همین تعالیم، جهت‌گیری کلی انبیای الهی و حاکمیت دین همواره به سود مستضعفان و تحقق بخشیدن به حاکمیت آنان بوده است، همچنان‌که رویارویی و نبرد اصلی پیامبران علیهم‌السلام) با طبقات اشراف، مسرفان، مترفان و مستکبران بوده که همواره میل به سرکشی و طغیان در برابر خدا و اجرای احکام الهی و تحت سلطه درآوردن ضعفا و گروه‌های فرودست دارند. طبقاتی که همواره از تن دادن به حق و عدل سرباز زده و خوی و خصلت برتری‌جویی، سلطه‌طلبی، حق‌کشی و بیدادگری راه و روش آن‌ها بوده است. 
انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر همین آموزه‌ها شکل گرفت و باوجود حضور همه اقشار در آن، بار اصلی این انقلاب بر دوش اقشار مستضعف و مؤمن جامعه ایران بود. از این رو، بر همه دولتمردان و مسئولان واجب است که در انتخاب کارگزاران و مدیران، توجه به مستضعفان را مدنظر قرار دهند و تلاش کنند با حاکم کردن آنان بر امور، قدمی به سمت برپایی حکومت مهدوی بردارند. روشن است که میل جناح‌ها و گروه‌های سیاسی به سمت صاحبان ثروت و قدرت است و این هنر مسئولان است که با مدیریت صحنه، مستضعفان را بر مصادر امور بنشانند، به خصوص امروز که دولت جدید مستقر شده و فصل تعیین و انتصاب مدیران است. توجه به این نکته توسط دولتی که رئیس‌جمهور آن خود را شاگرد مکتب نهج‌البلاغه می‌داند بسیار حائز اهمیت است. 
از دیگر ویژگی‌های حکومت مهدوی و حکمرانی مهدوی، برقراری توحید در سراسر جهان و حاکمیت اسلام و شریعت در همه جوامع است. در این باره امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «زمانی که قائم علیه‌السلام قیام کند، هیچ سرزمینی نمی‌ماند، مگر اینکه ندای شهادتین (لا اله الّا الله و محمّد رسول الله) در آن طنین اندازد.» ایستادگی در برابر مظاهر شرک و ضدتوحید از جمله مهم‌ترین وظایف حکومت اسلامی است. انقلاب اسلامی نیز یک انقلاب توحیدی بود که با شعار اسلام شکل گرفت و هم در شعار‌ها و هم در قانون اساسی و هم در پرچم جمهوری اسلامی ایران این اصل اساسی به روشنی منعکس شده است. از این رو، روا نیست به بهانه‌های مختلف، از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرده یا خدای نکرده کسانی را به کار گمارد و بر مردم حاکم کند که اعتقادی به این موضوع نداشته و خود را در قبال آن مسئول ندانند و بدتر اینکه برخی نقش خود را در نقطه مقابل تعریف کنند. 
بعد از توحیدگستری، مهم‌ترین ویژگی حکومت مهدوی و اساسی‌ترین شاخص حکمرانی مهدوی، اصل زیربنایی «عدالت» است که شامل همه عرصه‌های زندگی اجتماعی می‌شود. این اصل آن‌چنان مهم است که در روایات متعدد به آن اشاره شده و جمله «یملا الارضَ قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً» به تواتر در اکثر احادیث ذکر شده است. برقراری عدالت نیز صرفاً یک ملکه فردی و ویژگی شخصی نیست، بلکه روشن است که یک اصل اساسی در حوزه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و شامل ساختار‌های مختلفی می‌شود که حیات زندگی اجتماعی بر آن ابتنا دارد. انقلاب اسلامی نیز از بدو شکل‌گیری خود مسئله عدالت را به عنوان اصلی اساسی در طول توحید مدنظر قرار داده است و جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی برای رسیدن به نقطه مطلوب از حیث عدالت انجام داده است ولی به فرمایش رهبر معظم انقلاب، این تلاش کافی نبوده و باید مضاعف شود. در این مورد همه قوا و همه دستگاه‌ها مسئولیت دارند و می‌بایست تمام تلاش خود را برای رسیدن به الگو‌های حکمرانی عادلانه و ساختار‌های اجتماعی سیاسی عادلانه به کار گیرند. علاوه بر اهمیت توجه به بحث عدالت در تمام عرصه‌ها و تمام حوزه‌های حاکمیتی و در همه قوا در شرایط فعلی، دولت جدید نیز که رئیس‌جمهور محترم، علاقه ویژه‌ای به نهج‌البلاغه و مرام و منش امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشته و شعار حق و عدالت را داده لازم است برای برقراری عدالت اجتماعی بین آحاد مردم و کاهش فاصله طبقاتی و نابرابری معیشتی و نیز نابرابری‌های اجتماعی دیگر تلاش مضاعف صورت پذیرفته و برنامه‌ریزی ویژه انجام دهد. 
از جمله دیگر ویژگی‌های حکمرانی مهدوی توسعه علمی است. بر اساس روایات در دوره حکومت مهدوی، با مدیریت ایشان، علوم چنان توسعه خواهند یافت که همه شگفت‌زده خواهند شد. در این باره امام صادق (ع) می‌فرمایند: «علم، بیست و هفت حرف است. تمام آن چه انبیا آورده‌اند، دو حرف است و مردم، تا امروز، بیش از آن دو حرف نمی‌شناسند. هنگامی‌که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف را می‌آورد و بین مردم توسعه خواهد داد و به دو حرف قبلی اضافه خواهد کرد تا بیست و هفت حرف کامل شود.» توسعه علوم اگر در خدمت گسترش توحید باشد، باعث گسترش رفاه، عدالت و معنویت در جهان خواهد شد. از این رو، توجه به توسعه علمی در شرایط کنونی نیز بر جمهوری اسلامی واجب است و یکی از وظایف اصلی دولت، ایجاد شرایط توسعه علمی کشور و در خدمت پیشرفت مادی و معنوی جامعه قرار دادن این توسعه علمی است. 
توجه به مهدویت و زمینه‌سازی دولت کریمه مهدوی، چشم‌انداز انقلاب اسلامی است و شاخصه‌های حکمرانی مهدوی، نیاز امروز جامعه ماست و اگر کاستی‌ای وجود دارد، ناشی از غفلت از این امر مهم است. از این رو توجه محققان، کارشناسان و مسئولان به خصوص مسئولان قوه اجرایی برای زمینه‌سازی تحقق آن برای گذر از مسائل و مشکلات امروز ایران، بسیار ضروری است.

دیپلماسی برادری

محمد قادری

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور اسلامی ایران، امروز چهارشنبه در اولین سفر خارجی خود پس از تشکیل دولت، وارد عراق می‌شود. انتخاب عراق به‌عنوان اولین مقصد سفر‌های خارجی از سوی پزشکیان نشان از اهمیت ویژه این کشور در راهبرد منطقه‌ای و سیاست‌خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد.

دو کشور طی سال‌های اخیر و به‌ویژه در دولت شهید آیت‌ا... رئیسی با عبور از تفرقه‌افکنی‌های بی‌شمار دشمنان، تعامل بسیار خوبی را در حوزه‌های مختلف در پیش گرفتند که برکات فراوانی برای دو ملت داشت. سفر پزشکیان به کشور دوست و برادر، نقطه شروع خوبی برای دولت چهاردهم محسوب می‌شود تا بتواند مسیر تعاملات گسترده را تداوم بخشیده و موانع را از سر راه بردارد، به‌ویژه این‌که دست‌های پلید زیادی وجود دارد که تلاش می‌کند به هر شکل ممکن مناسبات دو کشور را بر هم زده و انسجام و هماهنگی موجود میان آنها را از بین ببرد. از سویی؛ مسائل فیمابین ایران و عراق موضوعاتی هستند که در یک فضای دوستانه قابلیت حل‌وفصل دارند و می‌توان آنها را به فرصتی برای افزایش توانمندی دو کشور تبدیل کرد، زیرا هر دو ملت بزرگ ایران و عراق سابقه‌ای بسیار طولانی در فرهنگ و تمدن دارند و همبستگی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی آنها با یکدیگر می‌تواند این مسائل را حل کند، به شرط این‌که به دولت‌های مداخله‌گر اجازه دخالت داده نشود. مراسم پیاده‌روی اربعین نشان داده که ایرانی‌ها و عراقی‌ها ظرفیت تبدیل‌شدن به یک قدرت منسجم و بسیار بزرگ در جهت حل مسائل جهان اسلام را دارند، بنابراین با توجه به عمق محبت دو ملت به یکدیگر و عزم و اراده جدی مقامات طرفین، این امیدواری وجود داردکه در دوره جدید شاهد هم‌افزایی بیشتر و تقویت انسجام دو کشور باشیم و به نظر می‌رسد که مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور اسلامی ایران و محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر محترم عراق می‌توانند یک اتفاق تاریخی بزرگ را با محوریت «دیپلماسی برادری» خلق کنند.

دبلوماسیة الأخوة
وصل رئیس الجمهوریة الإسلامیة الإیرانیة "مسعود بزشکیان" إلى العراق فی أول زیارة خارجیة له بعد تشکیل الحکومة. إن اختیار العراق کوجهة السفر الخارجیة الأولى من قبل الرئیس بزشکیان یظهر الأهیة الخاصة لهذا البلد فی الاستراتیجیة الإقلیمیة والسیاسة الخارجیة للجمهوریة الإسلامیة الإیرانیة.
وخلال الأعوام الأخیرة، وخاصة فی عهد حکومة الشهید آیة الله السید ابراهیم رئیسی، أفشل البلدین الشقیقین مساعی الأعداء للفرقة، وقاما بتفاعل وتعاوم جید جداً فی مختلف المجالات، مما حقق الکثیر من النتائج الجیدة للشعبین. وتعتبر زیارة رئیس الجمهوریة السید مسعود بزشکیان للعراق الصدیق والشقیق نقطة انطلاق جیدة للحکومة الـ۱۴ لمواصلة طریق التعامل الواسع وإزالة العقبات، خاصة أن هناک أیادی شریرة کثیرة تحاول الإضرار بالعلاقات بین‌البلدین بأی شکل من الأشکال وأن یلحقوا الضرر بالتنسیق والتضامن بین البلدین.
من جانب آخر؛ إن القضایا الموجودة بین إیران والعراق یمکن حل‌ها فی أجواء ودیة ویمکن تحویل‌ها إلى فرصة للارتقاء بقدرات البلدین، لأن کلا الشعبین العظیمین إیران والعراق لدیهما تاریخ عریق جدا فی الثقافة والحضارة و إن تضامنهم ومشترکاتهم السیاسیة والثقافیة قادرة على حل هذه القضایا، شریطة عدم السماح لتدخل الحکومات الاجنبیة.
لقد أظهرت مراسم زیارة الأربعین أن الإیرانیین والعراقیین لدیهم القدرة على أن یصبحوا قوة متماسکة وکبیرة جدًا لحل مشاکل العالم الإسلامی، لذلک، مع الأخذ فی الاعتبار عمق الود والمحبة بین الشعبین والتصمیم الجاد لدى المسؤولین فی البلدین، هناک أمل بأن نشهد فی المرحلة الجدیدة المزید من التآزر وتعزیز الوحدة بین البلدین و یبدو أن السید مسعود بزشکیان، رئیس الجمهوریة الإسلامیة الإیرانیة والسید محمد شیاع السودانی، رئیس وزراء جمهوریة العراق المحترم، أن یصنع حدثاً تاریخیاً کبیراً یتمحور حول "الدبلوماسیة الأخویة”.

ماهیت تحولات قفقاز

محمد مهدی مظاهری

اعلام موضع اخیر مقامات ارشد روسی پس از سفر ولادیمیر پوتین به باکو درباره مسیر ارتباطی زنگزور در منطقه قفقاز جنوبی، بار دیگر بحث ها در مورد رویکرد روسیه به جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که بعد از حمله اوکراین به خاک روسیه ، تصرف برخی شهرهای آن و تغییر شرایط میدانی در جنگ، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، برای اولین بار از زمان آغاز جنگ با اوکراین، یک سفر دو روزه به جمهوری آذربایجان انجام داد تا به بررسی راهکارهای گسترش همکاری‌های راهبردی و ائتلاف میان جمهوری آذربایجان و روسیه بپردازد. طی این سفر پوتین ضمن برخی توافقات دیگر، مباحثی را نیز درباره کریدور زنگزور مطرح کرد. به فاصله کوتاهی پس از این سفر، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اعلام کرد مسکو از انعقاد سریع معاهده صلح بین باکو و ایروان و رفع انسداد مسیر ارتباطی حمایت می‌کند.
هر چند پس از این موضع گیری که علناً منافع ملی ایران را تهدید می‌کرد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، سفیر روسیه در تهران را احضار کرد و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی به این کشور ابلاغ شد، اما روس‌ها نه‌تنها از این تصمیم منصرف نشدند، بلکه تنها با بیان اینکه مسکو نگرانی تهران را مد نظر دارد، تأکید کردند که موضع مسکو در مورد کریدور زنگزور کاملا قطعی است و تنها کاری که قصد دارند انجام دهند، تماس گرفتن با ایران برای «شفاف‌سازی» است؛ به عبارت دیگر ابلاغ این قضیه به ایران که تصمیم گرفته شده و مقامات ایران هم چاره ای جز پذیرش ندارند!
چنین موضع گیری از سوی مسکو در شرایطی است که متن نهایی «سند جامع همکاری‌های راهبردی» دو کشور آماده امضا است و دو کشور در حال مهیا شدن برای نهایی کردن آن هستند. با این حال، به نظر میرسد درک روسیه از روابط راهبردی با درک ایران از این نوع روابط متفاوت است و مقامات این کشور هیچ محدودیت و خط قرمزی جز منافع و امنیت ملی خود نمی‌شناسند. بر اساس متون علمی، «روابط راهبردی» مستلزم وجود یا رعایت برخی الزامات و مولفه‌هاست؛ ضرورت وجود منافع و اهداف استراتژیک در حوزه‌های متداخل، وجود یک دشمن، رقیب و یا تهدید مشترک، وجود تفاهم در مورد نظام بین المل و قواعد کنشگری در آن و وجود اراده سیاسی در رهبران؛ برخی از این مؤلفه‌ها هستند.

آچمزیم

سیدمصطفی هاشمی‌طبا
همه ظواهر و البته بواطن نشان می‌دهد که آچمز شده‌ایم. این نه به این دولت و نه به آن دولت ربط دارد و همه هم می‌دانند که آچمز هستیم ولی به روی خودشان نمی‌آورند و می‌گویند «ان‌شا‌ءالله گربه است». این آچمزی نه‌فقط به خاطر تحریم‌های آمریکا و به تبع آن اروپایی‌ها و خاور دوری‌هاست بلکه حتی اگر امروز به آمریکا نرد عشق ببازیم (فرض محال که محال نیست) و اف‌ای‌تی‌اف را بپذیریم و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم کاری با ما نداشته باشد، باز هم این آچمزی ادامه دارد. فقط اندکی راه نفس باز می‌شود و مشکل به‌ظاهر اندکی به تعویق می‌افتد.

حال ببینیم چرا آچمز هستیم. مسئولان شرکت گاز می‌گویند دست‌کم صد میلیارد دلار می‌خواهند تا تولید گاز را در حد فعلی حفظ کنند و مسئولان برق هم می‌گویند دست‌کم صد میلیارد دلار می‌خواهند تا ظرفیت فعلی برق را حفظ کنند. خود رئیس‌جمهور محترم هم گفته است دست‌کم 200 میلیارد دلار لازم داریم تا رشد هشت‌درصدی GDP محقق شود.

در اینجا این مطلب مطرح می‌شود که چرا به جای آنکه به واقعیت‌ها توجه شود، صرفا به اعداد و آمار دقت می‌شود. معلوم است وقتی این حجم ارز وارد اقتصاد شود، به هر ترتیب رشد هشت‌درصدی اتفاق می‌افتد اما در همان حال همه چیز کشور رو به سقوط می‌رود زیرا اعداد و ارقام بی‌جان هستند و فقط کمیت را نشان می‌دهند و نه کیفیت را. اشتباه بزرگ اقتصاد‌دانان آن است که به ارقام بی‌جان نگاه می‌کنند و نه به واقعیت و ماهیت و کیفیت امر. بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی که آمارشان باعث افزایش GDP می‌شود، انجامش زیان‌بار است مثل فروش ارز در بازار که به GDP کمک می‌کند اما ثروت کشور به باد فنا می‌رود. یا وقتی به جای حمل‌ونقل ریلی، حمل‌ونقل کامیونی در کشور اتفاق افتد (مثل حالا) اعداد این فعالیت به GDP اضافه می‌شود؛ درحالی‌که به تحقیق عمل درستی انجام نشده و اگر همان حمل‌ونقل با قطار انجام شده بود، اعداد کمتری وارد GDP می‌شد.

 خوب حالا اگر این 200 میلیارد دلار ارز وارد کشور شد، می‌خواهیم با آن چه کنیم؟ برق و گاز به‌تنهایی نیاز به این ارز دارند. سالی 25 میلیارد دلار هم کالای اساسی باید بخریم. حداقل 10 میلیارد دلار ارز و طلا هم با توهم یکسان‌سازی نرخ ارز در بازار آزاد به نفع قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه به بازار می‌فروشیم، شش میلیارد دلار هم بنزین وارد می‌کنیم، واردات اقلام مربوط به صنایع و داروها و پزشکی و مسافرتی و هزاران مشکل دیگر را هم داریم، پس این نامعادله کجا می‌تواند به معادله تبدیل شود، به‌ویژه آنکه رئیس‌جمهور محترم گفته‌اند که از این 200 میلیارد دلار صد میلیارد دلار آن باید از سرمایه‌گذاری خارجی تأمین شود و البته ایشان اگر بتوانند آقای عبدالملکی را به‌عنوان دستیار تهیه ارز فرا بخوانند، شاید هزار میلیارد دلار ارز برای ایشان فراهم شود!

حکایت این دولت هم با تمام صداقت و فرزانگی می‌شود (و شده است)، من بدو آهو بدو! یعنی به جای اینکه سیاست‌گذاری کند، دنبال جریان اقتصادی که از گذشته وجود داشته و کشور را زمین زده، رفته است! جالب است که همه اینها زمانی است که صدای پای فاشیسم ترامپ و نعره صهیونیسم مکار کاملا به گوش می‌رسد و باز هم مثل گذشته به جای اتخاذ سیاست‌های متناسب با فضای جنگ در کشور (در طول 40 سال گذشته) به مردم می‌خواهیم خروس‌قندی بدهیم و برخلاف نظر ریاست‌جمهوری، حقایق را برای مردم نمی‌گوییم؛ چراکه سرمایه اجتماعی را از دست داده‌ایم و از مردم می‌ترسیم. آقای دکتر میدری، وزیر محترم کار و رفاه اجتماعی، این حرف خام را می‌توانند به صورت علمی تئوریزه کنند. آقای رئیس‌جمهور، اقتصاد را خارج از تئوری‌ها و سخنرانی‌ها و نظرات اطرافیان خود هم جست‌وجو کنید. عناصر اقتصادی را بشمارید و بگویید با آنها چه می‌خواهید بکنید. با عناصر زیربنایی اقتصاد رودررو شوید و بگویید برای هریک چه فرمولی خواهید داشت. 

با برق، گاز، نفت، آب، خاک، کشاورزی، چاه‌های عمیق، ترابری کالا، هواپیمایی، ترابری درون‌شهری، صنعت، دارو، تجهیزات پزشکی، فاضلاب‌ها، پسماندها، قاچاق‌های سازمان‌دهی‌نشده راه‌آهن و دیگر عناصر اصلی اقتصاد چه خواهید کرد؟ آن‌وقت روشن می‌شود که نه‌تنها در شرایط فضای جنگی 40ساله حاکم بر کشور و تحریم‌ها مدینه فاضله‌ای را نمی‌توانید بسازید، بلکه حتی در شرایط مغازله با قدرت‌های بزرگ و انصراف از محور مقاومت و تسلیم به حاکمیت جهانی با سیاست‌های به ارث رسیده این کار را نمی‌توانید انجام دهید؛ زیرا شرایط وجودی کشور سال‌هاست درحال نزول است و منحنی نزولی را هرگز نمی‌توانید به منحنی صعودی تبدیل کنید، مگر آنکه نقطه عطفی بیابید و آن نقطه عطف را تقویت کنید. اگر نقطه عطفی پیدا نشود، منحنی رو به زوال سرعت بیشتری می‌گیرد و شما هم سوار بر آن ریل، معلوم نخواهد شد که به کجا خواهید رسید. اگر به این امر رسیدید که کشور ظرفیت این بار بزرگ مصرف (در ابعاد مختلف) و این بار بزرگ تشتت در تصمیم‌گیری و بار بزرگ آرزوی سبک زندگی آمریکایی را ندارد، آن‌وقت می‌توانید به نقطه عطف چنگال بزنید و منحنی نزولی رو به زوال را متوقف کنید. بیان حرف‌های شیرین برای مردم، هم خوب است و هم ممکن، اما اگر بتوانید حرف‌های تلخ را هم صادقانه برای مردم بیان کنید، آن‌وقت معلوم می‌شود که اعتماد دو‌سویه شما و مردم چگونه است. صداقت را می‌توان بیان بعضی حرف‌های درست تعریف کرد اما صداقت واقعی بیان همه تلخ‌وشیرینی‌ها برای مردم است. نظریه‌ها و منحنی‌های پیش‌بینی هرگز شما را راهنمایی نخواهد کرد. اقدامات مشخص و بخشی است که منحنی‌ها را می‌سازد. حرف‌های ابتدایی شهید رئیسی را با عملکرد سه‌ساله مقایسه کنید.

طرح توسعه مکران به کجا رسیده است؟ قبول کنید که سیستم تصمیم‌گیری‌ها و تداوم کار و تشتت در تصمیم‌گیری‌ها نمی‌تواند کار را به پیش براند. برنامه هفتم هم ظرفیت تصمیم‌گیری‌های درست بخشی شما را دارد اما اول قبول کنید که اسراف، قاچاق، رانت و سبک زندگی مصرفی را نمی‌پسندید و تا بتوانید برای کشور کاری کنید، هرچند وجنات امر نشان می‌دهد که تسلیم آچمز شده‌اید و حرکت شما بکسوات (حرکت درجاست)؛ مثل تقلیل سهم صندوق ذخیره ملی به 20 درصد که آقای سید‌محمد خاتمی در زمان رئیس‌جمهوریش به‌شدت از این قبیل کارها خودداری می‌کرد. این است که اگر اقدامات خود را فهرست نکنید، تسلیم اسراف شوید، حکایت من بدو آهو بدو خواهد بود.

ضربه به لوب آهیانه!

محمدكاظم انبارلویی
لوب آهیانه یا parietal lobe یکی از لوب‌های مغز انسان است.
که در پشت لوب پیشانی قرار دارد. لوب آهیانه پردازشگر لامسه است.
تشخیص درد ، گرما ، فشار و درک تمایز اجتماعی به عهده اوست.
لوب آهیانه اگر آسیب ببیند شخص توانایی تشخیص سمت چپ و راست خود را ندارد. ممکن است توانایی و اداره کمترین کار را از دست بدهد.
دکوراسیون قدرت در شرق و غرب عالم طی ۵۰ سال گذشته کاملا به‌هم‌ریخته است. ضربات مداومی که از سوی انقلاب اسلامی و محور مقاومت در منطقه بر «لوب آهیانه» مغز سرمایه‌داران ، قدرت‌های اهریمنی و رژیم صهیونیستی فرود آمده قدرت پردازش اطلاعات را از آنان گرفته است.
ضربه ۱۱ سپتامبر ضربه مهمی بود . این ضربه آمریکا را وارد باتلاق افغانستان و عراق کرد. بدون این‌که کمترین دستاورد راهبردی داشته باشد. ضربه جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و ضربه ۷ اکتبر طوفان‌الاقصی ضربه مؤثری به لوب آهیانه مغز اتاق فکر جنگ صهیونیست‌ها بود به‌طوری‌که ادراکات دیداری ، هرگونه حرکت عاقلانه و حتی توانایی‌های گفتاری آن‌ها را گرفته است.
آن روز که پنتاگون ، سیا و وزارت خارجه آمریکا در تدارک تحریک صدام برای حمله به ایران بودند نمی‌دانستند پایان یک نبرد حماسی ملت ایران در غرب آسیا چه خواهد شد. آن‌ها حتی نمی‌دانستند عدم توفیق‌ها در برخی عملیات‌های ایران، سکویی برای یک پرش عظیم نظامی خواهد شد و معادلات نظامی در منطقه و جهان را بر هم خواهد زد. حاصل دفاع مقدس در ایران تولید یک قدرت نظامی با سلاح‌های فوق مدرن موشکی و پهپادی خواهد شد و خواب خوش را از آمریکا و اسرائیل غاصب خواهد گرفت.
فریدمن، تحلیلگر آمریکا در نیویورک‌تایمز چندی پیش نوشت؛
- آمریکا لنگرگاه‌هایش را از دست داده است.
- آمریکا در حال حاضر در یک «طوفان بی‌پایان» از خشم اخلاقی و اطلاعات نادرست قرار دارد.
- آمریکا امروز با فقدان نهادهای اعتمادساز مواجه است.
روایت فریدمن از اوضاع داخلی آمریکا حکایت از یک آسیب جدی و ضربات تعیین‌کننده به «لوب آهیانه» مغز مدیران فعلی جامعه امروز آمریکاست.
متأسفانه برخی از رسانه‌های ما در داخل این فلاکت سیاسی و اجتماعی و ... آمریکایی‌ها در آن‌سوی اقیانوس‌ها و رژیم صهیونیستی که امروز نیروهای جبهه  مقاومت در مرزهای آن حضور دارند را سانسور می‌کنند و به بزرگ‌نمایی قدرت دشمن مشغول‌اند.
مقام معظم رهبری در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ملی بزرگداشت شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد چند نکته کلیدی را در ترسیم و تصویر وضع کنونی دشمنان ملت فرمودند که ذکر آن خالی از فایده نیست:
- یکی از پایه‌های جنگ روانی این است که دشمنان ملت را بزرگ‌نمایی می‌کنند.
- دست‌ دشمن آنگونه که ادعا می‌کند پر نیست.
برای درک این وضعیت کافی است به اظهارات مقامات رسمی آمریکا استناد کنیم.
همین چند روز پیش بود که ، ترامپ در جریان یک سخنرانی انتخاباتی تصریح کرد:
- ما ملتی شکست‌خورده هستیم.
- ما ملتی در حال افول هستیم
- آمریکا اکنون در خطرناک‌ترین وضعیت ممکن قرار دارد.
- ما به‌شدت به یک جنگ جهانی نزدیک می‌شویم . رهبرانی داریم که نمی‌دانند چگونه با آن برخورد کنند.
آخرین تحولات در غرب آسیا حاکی است که کارشناسان نظامی ، امنیتی آمریکا در منطقه به همراه نظامیان و تروریست‌های صهیونیست در اتاق فکر طراحی توطئه‌ها و نیرنگ‌های منطقه‌ای خود برای ترمیم آسیب به لوب آهیانه مغز تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات خود به این نتیجه رسیده‌اند که ؛
۱- اسرائیل دیگر طاقت تکرار یک حمله شبیه نبرد طوفان‌الاقصی را ندارد.
۲- تهدید حزب‌الله در شمال جدی است. اگر طوفان‌الاقصی از سوی حزب‌الله در شمال تکرار شود دیگر طوفان نیست، یک سونامی است که همه سازه‌های ۷۰ ساله صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی را از بین خواهد برد.
۳- پدیده قدرت نظامی یمن یک شوخی نظامی نیست. فقیرترین ملت از ملت‌های عربی اکنون قدرتمندترین قدرت یک دولت عربی است. این قدرت بی‌محابا پنجه در پنجه آمریکا ،
 اسرائیل و انگلیس انداخته  و از مرزهای ترس عبور کرده است.
ضربه حوثی‌ها به لوب آهیانه مغز نظامی دشمن اگر ازحماس و حزب‌الله بیشتر نباشد کمتر نیست.
مجموعه این جمع‌بندی پاسخ به این پرسش کلیدی است که ؛ در غرب آسیا دست کی خالی است و دست کی پر است!؟
 
انتظار؛ مانیفست مقاومت
محسن سلگی
درباره فلسفه انتظار شیعی، برداشت‌ها و تفاسیر متعددی وجود دارد. افزون بر این، درباره منجی‌گرایی در ادیان تلقی‌های مختلفی انجام شده است.  یکی از خطاهای‌ شناختی پیرامون موارد فوق، تلقی از انتظار به منزله «انفعال» است که مصداق آن برداشت‌هایی سطحی است که مبتنی بر رمان «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی انجام می‌شود، در حالی که نویسنده در اثر یادشده، آرمان‌شهر مدرنیته را مورد نقد استعاری خود قرار داده است.
افزون بر این، در میان علاقه‌مندان به فلسفه انتظار شیعه نیز شاهد تفاسیر متمایز و غیریکدستی هستیم؛ از تفسیر جامعه‌شناختی مرحوم دکتر علی شریعتی، تا تفسیر عرفانی - اخلاقی «هانری کربن» متفکر فرانسوی تا تلقی دینی‌تر شهید مطهری(ره).
تفسیر عرفانی - اخلاقی هانری کربن متوجه جنبه جامعه‌سازی و اخلاق جمعی نیز هست اما تصوف و عرفان را نماینده و اوج اخلاق برخاسته از انتظار می‌داند که این، با مفهوم مقاومت و تاریخ تصوف که تاریخی چندان مقاوم و مبارز در برابر ستم نبوده، سازگار نیست اما اوج تفسیر وی آنجایی است که امامت و ولایت را باطن شیعه می‌داند و می‌گوید این باطن و جوهره فراتر از مباحث استدلالی و فقهی است. دکتر شریعتی نیز با نگاهی امامت‌محور و با نگاهی مبتنی بر جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ، رای به جبری بودن انتظار شیعی و تسلسل تاریخی آن در تحقق آزادی و عدالت و رفع استضعاف در انواع آن (استعمار، استحمار و استکبار) می‌دهد. او از انتظار مثبت و انتظار منفی سخن به میان می‌آورد و از اولی در برابر دومی دفاع می‌کند. شهید مطهری‌(ره) نیز با تفکیک انتظار فعال و انتظار منفعل، بر عقلانیت و ضرورت اولی تأکید می‌کند. ایشان افزون بر اقامه استدلال‌های کلامی و فلسفی و روایی - که مرحوم شریعتی در سخنرانی خود تحت عنوان «انتظار» تصریح می‌کند که قصد ورود از این دریچه و مدخل را ندارد- جنبه جامعوی یا جامعه‌گرایانه را به بحث می‌گذارد. 
در عین حال، نه هانری کربن و نه استاد شهید مطهری(ره) در بحث از انتظار، به سیاق و اندازه دکتر شریعتی، عنصر انقلابی‌گری و مقاومت را نمایندگی نمی‌کنند. به بیان دقیق‌تر، ظرفیت بحث از تلاقی و اقتران «مقاومت و انتظار» در منظومه فکری شریعتی بیش از سایر متفکران است که این به روحیه مبارز و سویه چپ‌گرایانه او نیز بازمی‌گردد؛ سویه‌ای که سیاست را در اندیشه او پررنگ‌تر از کربن و شهید مطهری می‌کند.
نکته دیگر اینکه در بسیاری از مباحث پیرامون انتظار منجی و حتی بعضا در مباحث یادشده، خلأ یا کمرنگی «زمان حال» دیده می‌شود. به بیان دیگر، عمدتا انتظار به منزله موعود و وضع آینده تلقی می‌شود، در حالی که خود امام زمان روحی له الفدا، همزمان با موعود بودن، موجود و حی است. کربن به درستی متذکر می‌شود شیعه تنها مذهبی است که به سبب وجود امام زنده‌اش، رابطه خود را با آسمان نگسسته است (رابطه، پیوسته و یکپارچه است). او بر جنبه اکنون (تزکیه فرد منتظر) تأکید داشت اما چندان به جنبه موعود و آینده‌گرایانه عنایت نداشت. در این سو، کسی چون شریعتی انتظار را به منزله وحدت حقیقت و واقعیت تفسیر می‌کند که بیانی دیگر از پیوند موجود و موعود در انتظار شیعی است اما چندان به جنبه انسان‌ساز و اخلاقی انتظار (اکنون) توجه نمی‌کند.
به هر روی درک انتظار شیعی به منزله «اکنون» و وعده‌ای برای همین حالا و اینجا، بسیار مهم و راهبردی است و نتایج شگرفی در سیاست و اسلام سیاسی به دنبال خواهد داشت. همچنان که مقاومت صرفا جنبه سلبی و دفاعی ندارد.
آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی در تکمیل مباحث گفته شده - بی‌آنکه لزوما میراث‌دار متفکران یادشده باشد - الگوی «موعود موجود» را مطرح کرده است؛ الگویی که اقتران آرمان و واقعیت، فردا و امروز یا آینده و حال و نیز جنبه فردی و جمعی است. در عین حال، در میراث فکری ایشان، همچنان جنبه سیاسی، مبارز و مقاومت‌مدار انتظار - که در اندیشه شریعتی موج می‌زند - وجود ندارد یا وجودی چنان پررنگ و پرصلابت ندارد.
با عنایت به پیشینه یادشده، در ادامه، مبحث انتظار در اندیشه شریعتی - معلم انقلاب - را شرح خواهم داد و برخی رهاوردهای آن و نیز تعدیل نقدآمیز خود بر آن را به رشته تحریر در خواهم آورد.
* شریعتی، هم‌هنگام جبر تاریخی و رهایی
در اینجا عین و خلاصه‌ای از سخنان مرحوم دکتر شریعتی را بازگو می‌کنم؛ سخنانی که انتظار را به منزله مانیفست و برنامه مبارزه و مقاومت پیش چشم می‌گذارد.
او در سخنرانی خود تحت عنوان «انتظار» می‌گوید: «انتظار جبر تاریخ است. این مساله برای روشنفکران که با مکتب‌ها و فلسفه‌های علمی تاریخ آشنایی دارند، بی‌نهایت شورانگیز است. من در این گوشه‌ از زمین و این لحظه‌ از تاریخ منتظرم تا در آینده‌ای که ممکن است فردا یا هر لحظه‌ دیگر باشد، ناگهان انقلابی در سطح جهانی به نفع حقیقت و عدالت و توده‌های ستم‌دیده روی دهد که من نیز در آن باید نقشی داشته باشم و این انقلاب با دعا خواندن و فوت کردن و امثال اینها نیست...
انتظار هم یک اصل فکری اجتماعی و هم یک اصل فطری انسانی است؛ به این معنا که اساسا انسان موجودی است منتظر و هر که انسان‌تر، منتظر‌تر و همچنین جامعه بشری، به معنای اعم، دارای «غریزه‌ انتظار» است، چه جامعه‌ طبقاتی، چه جامعه‌ ملی و چه جامعه‌ گروهی و بر اساس همین اصل است که اعتقاد به مسیح از ابتدا در جوامع بشری وجود داشته و به همین دلیل است که تاریخ می‌گوید همه‌ جامعه‌های بزرگ جامعه‌های منتظرند.... چه؛ جامعه موجود زنده‌ای است و موجود، انسانی زنده، منتظر است و اگر منتظر نباشد حرکت نمی‌کند و تن به آنچه هست، می‌دهد...
اگر به صورت مثبت منتظر باشم، به تاریخ خوشبینم؛ زیرا معتقدم نظام جبری تاریخ در پیروزی قطعی عدالت است و این نشان می‌دهد عقیده انتظار مثبت و انتظار منفی چقدر با هم متضادند.... انتظار به این عنوانی که در تشیع هست، ۳ دوره را به هم متصل می‌کند: دوره اول، نبوت، دوره‌ دوم، امامت و پس از آن، غیبت که در آن، نه نبوت وجود دارد و نه امامت حکومت عینی دارد.
اصل «نیابت امام» که با آن وجهش گفتم چگونه اصل انحطاط‌آوری است، در این وجهش اصلی مترقی است و نشان می‌دهد این ۳ دوره چگونه به هم پیوسته است. اول دوره‌ نبوت، بعد امامت که تسلسل دوره‌ نبوت است و سپس دوره‌ علم که ادامه امامت است. از آغاز بشریت تا انتهای زمان، فلسفه‌ من می‌تواند مسیر تاریخ بشری و تسلسل حوادث را در یک پیوست جاری علمی منطقی توجیه کند. منتظر، هم از نظر فکری و هم از نظر عملی و مادی، یک انسان آماده است...».
چنانکه می‌بینیم، مرحوم شریعتی، تاریخ را دارای منطق، پیوستار و نظم می‌داند که بنابراین، تصادفی نیست و نیز معتقد به پیروزی محتوم و قطعی خیر بر شر است. در عین حال، انتظار به منزله سکوت و انفعال را طرد و نفی کرده و از آن به عنوان انتظار منفی و بدبینانه یاد می‌کند. یک نکته جذاب در اینجا آن است که بدبینی را عامل رکود و خمود می‌داند و خوش‌بینی را عامل تحرک و تحقق رهایی و عدالت. نکته دیگر اینکه شریعتی متأثر از ادبیات چپ، رای به جبر تاریخی می‌دهد اما انصاف آن است که بدانیم در این رای، معتقد به نفی اراده انسانی و فردی نیست، بلکه به عکس، اراده فردی را ارج می‌گزارد. در عین حال بهتر بود از تعبیر «ضرورت تاریخی» به جای «جبر تاریخی» بهره می‌جست. همچنین، توجه به این نکته ضروری است که تقلیل «دترمینیسم» به جبرگرایی نیز خطا است؛ دترمینیسم (تعین‌گرایی) دلالت بر ضرورت و رابطه علی می‌تواند داشته باشد. توجه به این نکته هم مهم است که باور به غایت‌مندی تاریخ و مشخصا پیروزی نهایی خیر بر شر، به سادگی و تسطیح فاتالیسم یا تقدیرگرایی نیست. هرچند تقدیرگرایی هم لزوما نافی آزادی و اراده انسانی نیست. در نهایت، ضرورت‌گرایی و باور یقینی - منطقی - عقلانی به پیروزی خیر و باور ایقانی - ایمانی به مبارزه و مقاومت در برابر شر نیز یک ضرورت تاریخی و اخلاقی و دینی است که اوج آن در فلسفه انتظار شیعی نهفته است. تنها با اتکا به چنین فلسفه تاریخی و منجی‌گرایی شیعی است که مقاومت، تسلسل، نظم جریانی، سرراستی و خستگی‌ناپذیری را واجد خواهد شد و برنامه‌ای مشخص، خلل‌ناپذیر و اصیل خواهد داشت.