آثار حضور استعمارگران در شبه قاره هند وسیعتر از آن است که بتوان در متنی مختصر بیان کرد. در این زمینه، میتوان به مطالعات «پل باران» درباره عملکرد استعمارگران در هند اشاره کرد که اثر ارزشمندی است. باران که از نظریهپردازان بزرگ مکتب وابستگی است، اعتقاد دارد هندوستان در قرن ۱۸، یکی از کشورهای توسعه یافته جهان بود. وی مینویسد، وضعیت اقتصادی این کشور، نسبتاً پیشرفته و روشهای تولیدی، صنعتی و سازمان تجاری آن با سایر بخشهای جهان قابل قیاس بود.... این کشور تولید و صدور ظریفترین پارچههای تور بافت و دیگر کالاها و منسوجات زینتی را در دست داشت. محصولات کارگاههای بافندگی هند در قرن هجدهم، در واقع به بازارهای اروپا و آسیا عرضه میشد و این زمانی بود که کشور انگلستان هنوز انقلاب صنعتی را پشت سر نگذاشته و صنایع بافندگیاش دوران نوپایی را پشت سر میگذاشت.
تا قبل از سال ۱۷۶۰، ماشینآلات «لنکشایر» در ریسندگی کتان به همان سادگی ماشینهای هندی بود و صنعت آهن انگلستان در سال ۱۷۵۰، در حال انحطاط کامل بود.
برتری بریتانیا نسبت به هندوستان، برتری نظامی بود و یک نیروی دریایی قوی با کشتیهای جنگی بزرگ در اختیار داشت که در استعمار کشورهای جهان سوم به آن یاری میرساند؛ از این رو انگلستان پس از شکست نیروهای مسلح هند، به راحتی این کشور را به مستعمره خویش تبدیل کرد. به اعتقاد باران، عقبماندگی کنونی هند در نتیجه غارت حساب شده، بیرحمانه و منظّم هند، به دست سرمایهگذاران انگلیسی بود که از آغاز حکمرانی انگلستان به اجرا درآمد. این جریان توسعه نیافتگی با غارت ثروتهای مادّی هند آغاز شد. تخمین زده میشود حجم ثروتی که انگلستان در خلال اولین دهههای استعمار از هند بیرون کشید، بین ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد دلار آمریکا بوده است.
در اوایل قرن بیستم، بریتانیا سالانه بیش از ۱۰ درصد درآمد ناخالص ملی هند را به خود اختصاص میداد، حتی این رقم نیز میزان واقعی غارت ثروتهای هند را نشان نمیدهد؛ زیرا فقط شامل ثروتهایی است که به شکل مستقیم انتقال یافتهاند و زیانهای ناشی از رابطه مبادله را در بر نمیگیرد.