صبح صادق >>  صفحه آخر >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۷۳۷۰۶

مانده جای تو

تقدیم به مادران شهید
 
ای کاش مرده بودم و هرگز دلم نبود، داغ از جنون مرثیه‌ها در عزای تو 
از آسمان برای قرارم دعا بخوان، شاید شفا گرفت دلم از دعای تو
 
از آن زمان که فاجعه از آسمان رسید، مانند برق، ثانیه‌ها دور می‌شوند
ساعت به احترام خیال تو ایستاد، تقویم می‌رود عقب ردّپای تو
 
دیگر به جز هوای مه‌آلوده‌ هیچ نیست، گویا دوباره نوبت باران رسیده است
از چشم من همیشه چکیده ‌است خون دل، تا گریه‌ام شده‌است غزل در هوای تو 
 
حتّی دلم برای غمت تنگ می‌شود، خورشید هم به خاطر تو پشت ابرهاست
بارانی‌است دیده‌ مات دریچه‌ها، تنگ است باز هم دل گلدان برای تو 
 
هر چار فصل، رنگ خزان است از غمت، پاییزها جهان مرا دوره کرده‌اند 
می‌رفت کاش مهر تو یک لحظه از دلم، تا کی خیال من بشود مبتلای تو 
 
تنهایی‌ام بدون تو تکثیر می‌شود، بی تو دوباره می‌گذرم از کنار شب
هر سو نگاه می‌کنم اما تو نیستی، تو رفته‌ای و سایه‌ من مانده جای تو
 
چشمم بدون گریه شبی را سحر نکرد، بر شانه‌های خسته‌ خود سر گذاشتم
ای کاش لحظه‌ای که سفر کردی از نگاه، می‌ریخت مثل اشک وجودم به پای تو... 
 
هاجر جعفرزاده
 
ام المومنین
 
 از همان آغاز،‌ چشم آسمان‌ها و زمین
تا ابد دیگر نمی‌بیند زنی را این‌چنین
بهترین‌های دو عالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترین‌ها بهترین
در همان عصری که اهل‌شهر با شک کافرند
او به آیین محمد رومی‌آرد با یقین 
هم‌ردیف هاجر و آسیه و مریم شده‌ست
هر زنی از توشه اخلاق ‌او شد خوشه‌چین
گوهری مانند او شد زینت بیت‌ُالنَّبی
غبطه این‌ خانه ‌را خورده اگر عرش برین
تکیه‌گاهش شد خدیجه، ذوالفقارش شد علی
سرنخواهد داد پیغمبر دم: «هَل مِن مُعین»
میوه خوب از درخت خوب حاصل می‌شود
پس فقط دامان پاک اوست زهراآفرین
«چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست»
غیر او بر دیگران عنوان؛ «اُم‌ُالمُومِنین»
 
مجتبی خرسندی