صبح صادق >>  راهبرد >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۷۹۷۲۶
در گفت‌وگوی اختصاصی فیلمساز آلمانی با «صبح صادق» بیان شد؛
پایگاه بصیرت / زهرا توحیدیان

«آندریاس لاندک» کارگردان سینما و مستندساز آلمانی است که برای بازدید از آثار تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، به تهران سفر کرده و بیانیه‌ای در محکومیت این تجاوز و حمله به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را امضا کرده است. او منتقد سرسخت غصب سرزمین‌های اشغالی به بهانه وطن یهود است و از دیدن واقعیت‌های ایران و تفاوتش با آنچه در رسانه‌های غربی ادعا می‌شود، شگفت‌زده شده است. متن این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید. 

طی سفری که به ایران داشتید، چه نکاتی برای شما جالب توجه بود؟
این دومین باری است که به ایران سفر می‌کنم. پیش از سفر اولم، اطلاعات چندانی درباره ایران نداشتم. صرفاً فهم ابتدایی‌ای از تاریخ کهن آن، به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان، و رویداد‌های متأخرتر، مانند سلطنت شاه، انقلاب اسلامی که او را سرنگون کرد، و جنگ با عراق داشتم. در رسانه‌های غربی، نظام حاکم کنونی ایران اغلب به‌شدت منفی تصویر می‌شود. به ما گفته می‌شود که زنان هیچ حقی ندارند، اختلاف‌نظر سیاسی با خشونت سرکوب می‌شود و اعدام‌های عمومی شکلی از سرگرمی جمعی است. آنچه کشف کردم، واقعیتی بسیار متفاوت از آنچه بود که به من گفته شده بود. 
چه تفاوتی؟
مثلا درباره سرکوب زنان؛ نکته قابل توجه اینجاست که اکثر دانشجویان دانشگاه‌های ایران زن هستند. از آنجا که دانش قدرت است، این امر چالشی است بر ادعای «زن ایرانی تحت ستم.» در مقایسه با زنان بسیاری از کشور‌های اکثریت‌مسلمان، زنان ایرانی می‌توانند آزادانه سفر کنند، حساب بانکی باز کنند، و رانندگی کنند. آنها در جامعه فعالند: به‌عنوان پژوهشگر، استاد دانشگاه، متخصص رسانه و غیره، دقیقاً همانند کشور‌های غربی.
درباره آزادی ادیان در ایران هم این تفاوت را مشاهده کردید؟
بله؛ یک سوءبرداشت دیگر در گفتمان غرب، درباره آزادی مذهبی در ایران است. اغلب می‌شنویم که ادیان غیراسلامی با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو هستند. این تصویر، نادرست است. اقلیت‌های مذهبی مانند مسیحیان و یهودیان کرسی رسمی در مجلس ایران دارند و کلیسا‌ها و کنیسه‌ها به‌طور علنی فعالیت می‌کنند؛ درحالی که کنیسه‌های اروپا اغلب به‌دلیل خطر حملات تروریستی تحت حفاظت سنگین هستند، من چنین ناامنی در تهران ندیدم. دلیلش این است که چنین تهدیدی از درون جامعه ایران وجود ندارد؛ هر کس که بخواهد به اقلیت‌های مذهبی آسیب بزند، به‌شدت توسط مقامات مجازات می‌شود.
فکر می‌کنید علت خصومت‌ورزی برخی از کشور‌های غربی علیه ایران و انتشار گسترده چنین تبلیغات سیاهی که ریشه در واقعیت ندارد، چیست؟ 
انقلاب اسلامی، از نگاه من، صرفاً مذهبی نبود؛ مبارزه‌ای برای عدالت اجتماعی نیز بود. در زمان شاه، نخبگان در تجملِ پرزرق‌وبرق زندگی می‌کردند، درحالی که اکثریت رنج می‌کشیدند. تقابل میان کاخ مجلل شاه و آپارتمان ۳۰ متری ساده آیت‌الله خمینی، گویای همه‌چیز است: یکی بازتاب انحطاط، دیگری نماد سادگی و اصول‌گرایی. پس از انقلاب، قدرت‌های سرمایه‌داری مانند آمریکا نتوانستند جهت‌گیری جدید ایران را بپذیرند. از آن زمان کوشیده‌اند نظام سیاسی آن را تضعیف کنند تا کنترل منابع غنی و استقلال اقتصادی ایران را بازپس گیرند. جنگ ایران و عراق و خصومت‌های اخیر (رژیم) اسرائیل را می‌توان در این چارچوب تحلیل کرد. در این بستر، شهادت در سنت شیعه بخشی از روایت گسترده‌تر مقاومت می‌شود، و هر شهید مظهر ایستادگی ایران در برابر امپریالیسم است که درک آن برای غرب دشوار است.
نظر شما درباره آرمان فلسطین و حمایت همه جانبه برخی کشور‌های غربی از جنایات رژیم صهیونیستی چیست؟
ایران حامی قدرتمند آرمان فلسطین شده است، که من از منظری مشابه می‌بینم. به‌عنوان یک آلمانی، به‌شدت از مسئولیت تاریخی کشورم در برابر جامعه یهود آگاهم. ما آلمانی‌ها بر این باوریم که هولوکاست یکی از بزرگ‌ترین جنایات بشری بود و هرگز نباید فراموش شود. اما این، توجیه‌گر بی‌عدالتی‌های جدید نیست. امروز آلمان از دولت اسرائیل بی‌قیدوشرط حمایت می‌کند؛ حتی زمانی که با اتهامات ارتکاب جنایت علیه فلسطینیان مواجه است. نسل‌کشی منحصر به یک گروه نیست؛ جنایتی علیه همه بشریت است، فارغ از دین یا قومیت. من نیاز جامعه یهود به یک وطن پس از تحمل چنین ضربه هولناکی را درک می‌کنم. اما همیشه از خودم پرسیده‌ام، آیا نباید این وطن در اروپا می‌بود، جایی که هولوکاست رخ داد؟ چرا در خاورمیانه ایجاد شد، جایی که فلسطینیان نقشی در (به اصطلاح) نسل‌کشی یهودیان نداشتند؟ این پرسشی مشروع است، که حتی مورخان یهودی مانند «شلومو سند» مطرح کرده‌اند. 
به عنوان یکی از اهالی رسانه، مسئولیت خود را برای ترویج آزادی و انعکاس حقایق چگونه تعریف می‌کنید؟
به‌عنوان یک فیلم‌ساز مستند، عمیقاً به گوش‌دادن باور دارم؛ به گفتن اینکه: «حرفت را می‌شنوم.» ما باید پل بسازیم، این یکی از دلایلی است که اکنون دو بار به ایران سفر کرده‌ام و امیدوارم باز هم بازگردم. می‌خواهم به مردمان هر دو سوی درگیر کمک کنم بفهمند که ما یک نژاد انسانی هستیم و آینده‌مان در گرو همکاری و مهربانی است. سیاره ما با چالش‌هایی بی‌سابقه روبه‌روست. اکنون بیش از هر زمان دیگر به اتحاد، همدلی و تعهد مشترک به صلح نیاز داریم.