روزنامه کیهان **
همکاری فیل و الاغ برای تست و تحقیر!/ محمد صرفی
یک هفته از امضای قانون محدودیت سفر بدون روادید به آمریکا توسط اوباما میگذرد. قانونی که نتیجه آن سنگاندازی بر سر راه تجارت با ایران است و عملاً امتیازات حداقلی برجام را زیر سوال برده و افقی مبهم در این زمینه ایجاد میکند. مهمترین مسئلهای که اکنون با آن مواجه هستیم نقض صریح برجام توسط دولت آمریکاست. اقدام واشنگتن صراحتاً با دو بند 28 و 29 در تضاد است. بند 28 تاکید میکند؛ «گروه 1+5 و ایران متعهد هستند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، برمبنای احترام متقابل اجرا نمایند و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام که اجرای موفقیتآمیز آن را مختل سازد، خودداری کنند...»، و در بند 29 آمده است؛ «اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد.»
قانون جدید آمریکا و بندهای فوق شفافتر از آن هستند که بتوان تفسیر و تعبیر دیگری جز نقض برجام در این ماجرا داشت. حال تکلیف چیست؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه 2 ماه پیش خود با پیشبینی هوشمندانه چنین روزهایی در بند دوم تایید مشروط برجام تاکید فرمودند؛ «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.»
اما بند 3 مصوبه مجلس شورای اسلامی چه میگوید؟ «دولت موظف است هرگونه عدمپایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها یا بازگرداندن تحریمهای لغوشده و یا وضع تحریم تحت هرعنوان دیگر را بهدقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و...»
یک روز پس از نامه مهم رهبر معظم انقلاب در تایید مشروط برجام، رئیس جمهور محترم نامهای در پاسخ به معظم له منتشر کردند. نامهای که محتوای آن برخی شبهات را در پی داشت و مدیرمسئول کیهان در 6 آبان ماه، طی یادداشتی در همین ستون تحت عنوان «زرد چشمک زن نیست!» نسبت به آن واکنش نشان داده و در پایان هشدار داد که نامه آقای روحانی؛ «میتواند برای حریف حامل این پیام باشد که الزامات 9 گانه اعلام شده، «چراغ قرمز» نیست که قابل عبور نباشد، بلکه «چراغ زرد چشمکزن»! است که آمریکا میتواند با رعایت احتیاط از آن عبور کند!»
متاسفانه موضع دولتمردان نسبت به اقدام ضد ایرانی اخیر آمریکا نشان داد آن نگرانی بجا بوده است. در حالی که دولت براساس دو بند مورد اشاره - در نامه رهبر معظم انقلاب و مصوبه مجلس شورای اسلامی- باید فعالیتهای خود در اجرای برجام را متوقف میکرد، اما نه تنها چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده بلکه خبرها و مواضع آشکار و پنهان آنها حاکی است برچیدن سانتریفیوژهای فعال، ارسال اورانیوم غنی شده به خارج و تخریب قلب راکتور آب سنگین اراک به سرعت در حال پیگیری و انجام است!
دولتمردان با استناد به نامه جان کری مدعی شدهاند جای نگرانی نیست. مصوبه آمریکا در جای خود قابل نقد و بررسی است اما آنچه بیش از همه مخرب بوده و جای نگرانی بسیار دارد، مدل برخورد دولت با این قضیه است. کاخ سفید و کنگره آمریکا در اقدامی کاملاً هماهنگ و بدون هیچ اختلافی، تحریم جدیدی را علیه ایران وضع کرده و رسماً برجام را نقض میکنند، جان کری نامهای چند خطی مینویسد و دوستان دولتی میگویند نگران نباشید!
سوال اینجاست که آمریکاییها دیگر باید چه کنند و چه اتفاقی باید رخ دهد که جای نگرانی داشته باشد؟! اعضای تیم مذاکرهکننده و حامیان برجام در دوره پیش از تصویب آن، در پاسخ به سوال منتقدان درباره ضمانت اجرایی توافق حاصل شده میگفتند؛ این توافق را قدرتهای بزرگ جهانی امضا کردهاند، دنیا آن را پذیرفته است، مگر آمریکاییها میتوانند آن را نقض کنند و زیر پا بگذارند؟! دیدیم که به راحتی این کار را کردند و آب هم از آب تکان نخورد. حتی اگر به شکلی برجام را نقض کنند که به ضرر اروپاییها هم باشد و دادشان را در آورد.
پیش از تصویب برجام، هرگاه مقامات آمریکایی موضعی گستاخانه و مداخلهجویانه علیه جمهوری اسلامی میگرفتند، ذوق زدگان داخلی مدعی میشدند این مواضع مصرف داخلی دارد و نباید به آنها بها داد. این جماعت که با دلخوش کردن به دعوای عمدتاً زرگری دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا به سادگی از کنار مسائل میگذشتند حال درباره این مصوبه چه میگویند؟ مصوبهای که حتی یک مقام آمریکایی هم چه از حزب دموکرات یا جمهوریخواه، علیه آن موضعی نگرفت تا نشانهای دیگر باشد بر اینکه فیلها (جمهوریخواهان) و الاغها (دموکراتها) در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران اختلاف نظری ندارند. همین دیروز بود که سران کمیسیونهای تخصصی در مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به نامه جان کری، اعلام کردند: «همانطور که میدانید، کاخ سفید مشارکت فعالی در مذاکرات برای نهایی شدن متن نهایی این طرح داشت و قبل از تصویب آن در مجلس نمایندگان، حمایت خود را از آن اعلام کرد.»
نکته بسیار و مهم و کلیدی آن است که این نقض عهد در سال دوم و سوم و... اجرای برجام رخ نداده است. آمریکاییها در حالی به صورت برجام سیلی زدهاند که هنوز حتی به روز اجرای برجام نیز نرسیدهایم. روزی که براساس توافق ایران تمام تعهدات خود را انجام داده، آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام تعهدات را تایید کرده و نوبت به انجام تعهدات غرب در رفع تحریمها میرسد. برجام جادهای بسیار طولانی و پر فراز و نشیب است. جادهای که نوع رفتار بازیگران، چالهها، چاهها، پیچهای خطرناک، پرتگاهها، سربالاییها و سرازیریهای آن را تعیین میکند. اگر قرار باشد راه برجام را این چنین منفعلانه و از موضع ضعف آغاز کنیم، بدون شک آینده امیدوار کنندهای در انتظارمان نخواهد بود.
آمریکا از اقدام ضدایرانی اخیر خود دو هدف عمده را دنبال میکند. اولین هدف، تست تهران است. برای آنکه حس و حرکت یک عضو بدن - مثلاً پا- را آزمایش کنند، ضربهای کوچک به آن میزنند یا سر سوزن را اندکی در پوست فرو میکنند، وقتی حرکت و عکسالعملی دیده نشود، ضربات محکمتری میزنند و پایان این ماجرا میتواند قطع عضو مذکور باشد.
دومین هدف آنها تحقیر ملت ایران است، تحقیر ملتی که 4 دهه است مقابل قلدریهای آمریکا ایستاده است. یک سال پیش دیوید کوهن، معمار تحریمهای ضدایرانی مدعی شده بود دست ایران در مذاکرات هستهای بسته است. رفتار امروز آمریکاییها نیز ناشی از همین نگرش خطاست که میتوانند هر کاری علیه جمهوری اسلامی انجام دهند و دست ایران برای پاسخگویی بسته است. رهبر معظم انقلاب درباره این نوع نگرش و رفتار آمریکاییها فرموده بودند؛ «آنها از ایستادگی ملت ایران عصبانی هستند و هدف اصلی آمریکا و همراهانش، به زانو در آوردن و تحقیر ملت ایران است که البته دچار خطا و اشتباه در تحلیل هستند.» مسئولیت پاسخ به بدعهدی آمریکا برعهده هیئت نظارت بر اجرای برجام - تشکیل شده زیر نظر شورای عالی امنیت ملی- است. انتظار ملت از این هیئت دادن جوابی به موقع، روشن و قاطع به آزمایش تهران از سوی واشنگتن است.
***************************************
روزنامه قدس **
تروریسم خیلی هم بد نیست اگر...
تروریست اتفاقاً خیلی هم بد نیست. نه اینکه کاملاً خوب باشد، اما حداقل گاهی اوقات میتواند خوب و مفید واقع شود.
به عنوان مثال وقتی ترور در فرانسه یا آمریکا یا انگلیس انجام شود، حتماً کار بدی است اما وقتی در سوریه انجام میشود، خیلی هم خوب است و میتواند اهداف زیادی را در پی داشته باشد بخصوص وقتی که منافع رژیم صهیونیستی تأمین میشود تروریسم خوب است و از سوی هیچ دولت غربی محکوم نخواهد شد. دولتمردان غربی میگویند وقتی در فرانسه کسی کشته میشود عمل ناجوانمردانهای اتفاق افتاده اما وقتی هواپیماهای رژیم صهیونیستی در خاک یک کشور مستقل رسماً دست به ترور دولتی میزند، هیچ اشکالی ندارد و حق کاملاً با آدمکشهای تل آویو است.
عماد مغنیه، سمیر قنطار، فتحی شقاقی و امثال این مردان، همه و همه شهدای ترور هستند، اما ترور کننده آنها در حاشیه امن قرار دارد و بتازگی هم نزدیک به 500 میلیون دلار در بودجه سال آینده آمریکا برای تجهیز سیستمهای جنگی آن اختصاص یافته است. جالب آنکه نتانیاهو که خود مظهر یک تروریسم دولتی است در زمانی که توهین کنندگان به اسلام در مجله «شارلی ابدو» ترور میشوند، فوراً به فرانسه رفته و در کنار معترضین به تروریسم قرار میگیرد که این خود یکی از خنده دارترین جوکهای تاریخ بشر است. امروز سمیر قنطار شهید سیاستهای همین افراد است و جالب آنکه سازمانهای
بین المللی که به خاطر کشته شدن نهنگها یا مردن یک لاکپشت عزا میگیرند، در این گونه موارد خواب هستند و گویا چیزی
نمی شنوند. به همین دلیل هم هست که مقامات رژیم صهیونیستی نه تنها مورد مواخذه قرار نمی گیرند، بلکه در کمال وقاحت کار کثیف خود را میستایند و از کشته شدن سمیر قنطار ابراز خوشحالی میکنند.
به عنوان مثال «آیلیید شاکید»، وزیر دادگستری رژیم اشغالگر قدس رسماً در سخنانی از موفقیت آمیز بودن عملیات ترور سمیر قنطار ابراز خشنودی کرد. یا اینکه «یوال اشتاینیتز» وزیر زیرساخت ملی، انرژی و آب از حزب لیکود و عضو شورای وزارتی کوچک امورامنیتی و سیاسی رژیم اسراییل، نیز میگوید: «هرکس این عملیات را صورت داد کارخوبی کرد.»
واقعیت این است که دنیای غرب به وسیله رسانه و بوقهای پرصدای خود در حال جابه جا کردن ارزشها و اولویتها در نگاه مردم است، اما صدای این رسانهها اینقدر بلند و گاهی قشنگ نواخته میشود که امکان فاصله گرفتن از آنها را برای مخاطبانشان فراهم نمی کند. سمیر قنطار ترور شد و اگر جهان همچنان خواب باشد فردا نوبت فرد دیگری است، اما باید از روزی ترسید که این تروریسم گریبان سازندگان آن را هم بگیرد و آنهایی را که در زیر بوقهای تبلیغاتی رسانههای غربی به خواب رفته اند با صدای مهیب ترس و ترور از خواب بیدار کند.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی
بسمالله الرحمن الرحیم
این هفته با دو مناسبت مذهبی همراه بود. نخست، سالروز شهادت یازدهمین خورشید آسمان ولایت و امامت، حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در هشتم ربیع الاول که در مدت کوتاه امامت علیرغم سالها حبس و تبعید، با مجاهدت بینظیر، تعالیم عالیه قرآنی و احکام الهی را ترویج کرده و از فرهنگ تشیع پاسداری نمودند. ایشان همچنین زمینه لازم را برای آغاز دوران امامت امام زمان(عج) در تاریکترین و ستمبارترین دوران خلفای جور عباسی فراهم کردند.
دومین مناسبت این هفته، سالروز طلوع خورشید امامت آخرین ذخیره الهی و عدالتگستر گیتی، حضرت بقیهالله الاعظم بود که در نهم ربیع الاول قلب شیعیان را مالامال از بهجت و سرور کرد.
در این هفته تائید قانون جدید روادید آمریکا که به امضای رئیسجمهور این کشور رسید، گره تازهای در موضوع برجام ایجاد کرد که به رغم برخی تضمینهای اخیر مقامهای آمریکایی از جمله جان کری، میتواند مشکلساز باشد. نزدیک به دو هفته پیش مجلس نمایندگان آمریکا محدودیتهای تازهای را در قانون روادید این کشور تصویب کرد و در آن شهروندان 38 کشوری را که در شرایط کنونی بدون روادید به آمریکا سفر میکنند، در صورت سفر به برخی کشورها از جمله ایران دچار مشکل ساخت. چند روز پیش نیز «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا همراه با امضای لایحه بودجه سال آینده این کشور بر این خواسته نمایندگان مهر تایید زد. اگر چه هنوز زمان اجرای این قانون اعلام نشده است اما امضای آن بحثهای گوناگونی را در ایران و بسیاری از کشورهای اروپایی مطرح کرد. افزون بر نارضایتی مقامهای ایرانی و ایرانیان مقیم خارج، سفیر اتحادیه اروپا و سفیران 28 کشور اروپایی در آمریکا هم با انتشار نامهای سرگشاده نسبت به مصوبه تازه مجلس نمایندگان آمریکا انتقاد کردند.
در این قانون هر چند به صورت مستقیم نامی از ایران نیامده اما در آن تصریح شده شامل کشورهایی میشود که از نظر دولت آمریکا حامی تروریسم هستند. نام ایران در فهرست آمریکایی حامیان تروریسم قرار دارد و بر همین اساس قانون شامل ایران نیز میشود.
براساس فصل 203 از متن بودجه سال آینده آمریکا - که بعد از تصویب سنا و امضای اوباما به قانون تبدیل شد- اگر شهروندان 38 کشور در پنج سال گذشته به سوریه، عراق یا کشورهای حامی تروریسم از نظر وزارت خارجه آمریکا سفر کرده باشند، نمیتوانند مانند گذشته بدون روادید وارد آمریکا شوند. این قانون افراد دارای تابعیت دوگانه، از جمله ایرانیهایی را هم که شهروند کشورهای معاف از روادید مانند انگلیس، استرالیا یا فرانسه هستند، در بر میگیرد.
با وجود تفسیرهای متفاوتی که مقامهای آمریکایی از این قانون ارایه میدهند، نمیتوان پیامدهای آنرا نادیده گرفت زیرا در عصر نوین تعامل گسترده جهانی و نیز روند پویای اقتصاد بینالملی که ضرورت آزادی عمل بازرگانان، سرمایه گذاران و حتی کارشناسان اقتصادی و سهولت در رفت و آمد آنان به کشورها را برجسته میسازد، ممکن است یک بنگاه اقتصادی بزرگ بینالمللی نیازمند تعامل و سفرهای پی درپی مدیران به یک کشور باشد. اگر در آزادی افراد حقیقی و حقوقی خللی به وجود بیاید، ممکن است بسیاری از تعاملات عملی نشود یا از میزان همکاریها کاسته شود. بیتردید نمیتوان مدعی شد که چنین قانونی بر سفر تجار و سرمایه گذاران کشورهای اروپایی و حتی آمریکایی تاثیری ندارد زیرا اگر این افراد مجبور به انتخاب میان بازار ایران و آمریکا باشند کمتر انگیزه و فرصتی برای تعامل اقتصادی با ایران وجود خواهد داشت.
از سوی دیگر در حالی که برخی مراکز و کارشناسان بینالمللی فعال در زمینه گردشگری، ایران را یکی از مهمترین مقصدهای گردشگران در سال آینده برشمردهاند و روندهای یکی دوسال گذشته هم حکایت از افزایش ورود گردشگران به ویژه از اروپا به ایران دارد، چنین قانونی بر تصمیم گیری مسافران به ایران تاثیرگذار خواهد بود. در چنین شرایطی، این قانون تردیدها برای همکاری یا سفر به ایران را افزایش میدهد.
در هر صورت این قانون برای بسیاری نشانهای از نبود حسن نیت در ایالات متحده و حتی نقض برجام تفسیر میشود که در نهایت به گسترش بیاعتمادی متقابل میانجامد. در این چارچوب کاخ سفید به اجرای کامل برجام متعهد شده است و در قبال وارد آوردن خدشه بر آن مسئول خواهد بود. برجام توافقی بینالمللی بین ایران و قدرتهای جهانی است که پس از تلاشهای بسیار توانست یک معضل بلندمدت بینالمللی را حل کند. اکنون این عقلانی نیست که دولت آمریکا به علت مسایل داخلی، مبارزههای انتخاباتی و حتی فشارهای گروههای صاحب نفوذ به ویژه لابی صهیونیستها تصمیمی بر هم زننده این تلاشها بگیرد و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را بیاثر سازد.
هر چند «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا در نامهای به آقای ظریف همتای ایرانی خود نوشت قانون تازه روادید آمریکا هیچ مانعی برای منافع اقتصادی ایران ایجاد نمیکند و در ادامه «سید عباس عراقچی» نیز سخنان وزیر امور خارجه آمریکا را تضمینی مناسب توصیف کرده است. با این حال نمیتوان با توجه به چنین تجربه هایی، تصمیمهای مشکل آفرین و مانع تراشانه بخشهای مختلف حکومت آمریکا را نادیده گرفت و حتی رویکرد دولت بعدی این کشور را در آینده پیشبینی کرد. همچنین این قانون حاوی پیام نامطلوبی برای ایرانیان خواهد بود به این نحو که سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران در هر صورت باقی میماند.
با شروع هفته، کلید انتخابات اسفند ماه امسال نیز زده شد و داوطلبان حضور در دوره پنجم انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوره دهم مجلس با ثبتنام، تنور انتخابات را روشن کردند. هر چند این حرکت، نخستین گام از این فرآیند مهم و نماد جمهوریتی نظام است و باید بقیه گامهای را سایر نهادهای اجرایی و نظارتی کامل کنند ولی عملکرد قانونی این نهادها و جلوگیری از اعمال سلیقههای شخصی و جناحی میتواند این تنور را داغتر و اقبال مردم را به آن بیشتر کند.
در بررسی رویدادهای خارجی هفته، موضوع ترور «سمیر قنطار» مبارز لبنانی توسط رژیم صهیونیستی، در صدر گزارش رسانهها قرار داشت.
سمیر قنطار مبارز آزاده لبنانی که مدت سه دهه در زندانهای رژیم صهیونیستی اسیر بود در منطقهای در حومه دمشق، هدف حمله موشکی هواپیماهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به شهادت رسید. شهید قنطار 30 سال قبل به اتهام دست داشتن در عملیات ضد صهیونیستی دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. وی در سال 1387 در جریان یک طرح مبادله اسرا در ازای تحویل جسد دو اسرائیلی توسط حزبالله، از زندان آزاد شد. قنطار بلافاصله پس از آزادی به جنبش مقاومت پیوست و در کنار رزمندگان حزبالله قرار گرفت. شهید قنطار همواره تاکید میکرد هیچ چیز مانع آن نخواهد شد که وی دست از مبارزه با رژیم صهیونیستی بر دارد مگر اینکه در این راه به شهادت برسد.
روح سلحشوری و مبارزهجویی قنطار موجب شده بود رژیم صهیونیستی از مدتها پیش بدنبال حذف وی بر آید و سرانجام شامگاه جمعه گذشته این توطئه پلیدش را به اجرا در آورد و این مبارز را در منطقه «جرمانا» در حومه دمشق به همراه چند نفر دیگر به شهادت رساند. شهادت قنطار بازتاب گستردهای در پی داشت. گروههای فلسطینی و شخصیتهای ضد صهیونیست ضمن ادای احترام به این آزاده مبارز، شهادت وی را عامل گسترش مبارزه علیه اشغالگران صهیونیست دانستند.
هر چند رژیم صهیونیستی طبق روال گذشته از پذیرش مسئولیت این ترور خودداری کرد ولی محافل صهیونیستی نتوانستند شادمانی خود را از این توطئه تروریستی پنهان کنند. نکته قابل تامل اینکه مجامع بینالمللی همانند گذشته در برابر اقدام آشکار تروریستی رژیم صهیونیستی سکوت کردند و صدایی از مدعیان دروغین مبارزه با تروریسم برنیامد. رژیم صهیونیستی با این گونه اقدامات، در پی آن است که برشکستهای خود از انتفاضه مردم فلسطین سرپوش بگذارد و روحیه از دست رفته اسرائیلیها را باز گرداند که تجربه نشان داده است این هدف صهیونیستها محقق نخواهد شد.
این هفته در مساله سوریه نیز شاهد تحولات تازهای بودیم. همزمان با پیشرویهای ارتش سوریه که معادله جنگ پنج ساله این کشور را کاملاً به نفع نیروهای دولتی تغییر داده است، در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهای به تصویب رسید که ناظران مسائل سوریه، آنرا نخستین گام سازنده سازمان ملل در طول پنج سال گذشته توصیف کردند.
در قطعنامه 2244، برای نخستین بار از عبارت مداخله جویانه «کنارهگیری بشار اسد» سخن به میان نیامده است. این قطعنامه بر اجرای آتش بس و آغاز مذاکرات بین طرفهای درگیر از ماه آینده تاکید کرده و متذکر شده است در طول شش ماه آینده دولت انتقالی تشکیل و تا یکسال و نیم آینده نیز انتخابات با شرکت همه جناحهای سیاسی سوریه برگزار شود. در این اجلاس تقریباً همه طرفهای دخیل در مسئله سوریه، از جمله جمهوری اسلامی ایران، روسیه و آمریکا و 34 کشور دیگر مشارکت داشتند. جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد که کماکان بر این اصل معتقد است که سرنوشت سوریه باید به دست مردم آن کشور تعیین شود. همچنین دولت سوریه نیز از این قطعنامه استقبال کرده است. همزمان، محافل بینالمللی و مقامات غربی به ثبات حکومت سوریه و عبور از مرحله بحران تاکید کرده و بر نادرست و بینتیجه بودن سیاست توطئهگران علیه دولت سوریه اذعان میکنند.
در تازهترین مورد، رئیس سابق پنتاگون اعتراف کرده است که طرح عزل بشار اسد از اول احمقانه بود. این نکتهای است که بسیاری از ناظران مستقل از ابتدا به آن اشاره میکردند و اکنون خود آمریکائیها نیز به حماقت خود اعتراف میکنند. این همان مصداق فرمایش امام سجاد علیه السلام است که فرموده است «خدای را سپاس میگویم که دشمنان ما را از احمقها آفریده است.»
این هفته، دولت نیجریه در تداوم سیاستهای غیرانسانی و تبعیض آمیز خود به سرکوب شیعیان ادامه داد در خبرها اعلام شد شمار دیگری از شیعیانی که پس از حادثه دو هفته قبل حمله ارتش به شیعیان دستگیر و زندانی شده بودند بر اثر ضرب و شتم و همچنین عدم رسیدگی به مجروحان در زندان به شهادت رسیدهاند. دولت نیجریه همچنین از هرگونه دسترسی به شیخ زکزاکی رهبر شیعیان که اعلام شده است در زندان نظامیان به سر میبرد، جلوگیری میکند.
این مسائل، بر مظلومیت اقلیت شیعه در کشور نیجریه تاکید میکند. براساس گزارشهای منتشره دولت نیجریه به گونهای توسط برخی دولتهای خارجی تحریک شده و دست به جنایت فجیع دو هفته قبل و قتل عام صدها شیعه زده است.
این دولتها که در صف نخست آنها، از عربستان نامبرده میشود جناحهایی در حکومت نیجریه به خصوص ارتش را تحریک و حتی تطمیع کرده و به بهانه مبارزه با تروریسم، آنها را به جان قشر شیعه نیجریه انداختهاند. سلمان، پادشاه عربستان، در پیامی به رئیسجمهور نیجریه کشتار شیعیان را تبریک گفت و از این جنایت حمایت کرد.
در این میان، دولت ایران از طریق رایزنیهائی که با مسئولین ارشد نیحریه به عمل آورده و میآورد، درصدد حل این مشکل برآمده است. انتظار اینست که این تلاشها ادامه یابد و مشکل شیعیان را حل کند.
***************************************
روزنامه خراسان**
سایه تجزیه بر سر ترکیه/دکترعلیرضا رضاخواه
تحولات ترکیه روز به روز حساس تر می شود. بحران های این کشور ظاهرا تمامی ندارند. اردوغان هنگامی که به عنوان اولین رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب شد وعده یک ترکیه نوین را داد. اما شاید خود وی هم فکر نمی کرد که ترکیه نوینش چنین شکل و شمایلی داشته باشد.
در حوزه سیاست خارجی، حمله به جنگنده روسی در خاک سوریه، تجاوز به مرزهای بین المللی و ورود غیر قانونی به خاک عراق، خرید نفت از داعش و کمک به جابجایی تروریست ها در سوریه، تنش با یونان، اختلاف با ارمنستان، روابط تیره با قاهره، تلاش برای کشاندن ناتو به درگیری های منطقه ای، اظهارات جنجالی در رابطه با ایران و نزدیکی به اسرائیل؛ چهره ای جاه طلب، ماجراجو و غیر منطقی از آنکارا ارائه کرده است. در حوزه سیاست داخلی نیز، امنیت ماه هاست که از ترکیه رخت بر بسته است. همین دیروز انفجار بمب در فرودگاه بینالمللی "صبیحه گوکچن" شهر استانبول (دومین فرودگاه بزرگ استانبول) چند کشته و زخمی برجا گذاشت. آزادی بیان نیز در ترکیه به شدت محدود شده است ، منتقدین دولت به ویژه روزنامه نگاران خیلی زود راهی زندان می شوند. انتقادهای سازمان های حقوق بشری از افول روندهای دموکراتیک در این کشور افزایش یافته است. علاوه بر همه این ها ترکیه دو هفته است که شاهد یک جنگ تمام عیار شهری در مناطق شرقی و جنوب شرقی این کشور است. منابع خبری میگویند برخی شهرهای کردنشین جنوب شرق ترکیه همچون جزیره، سیلوپی و دیاربکر عملاً به پادگان نظامی تبدیل شده و شرایط جنگی در آنها برقرار است، اما این جنگ بیامان در سکوت رسانهای جریان دارد.حدود 10 هزار نیروی پلیس و ارتش در عملیاتی کم سابقه با شبه نظامیان پ ک ک درگیر شده اند. پ. ک. ک نیز هشدار داده اگر وضعیت در جنوب شرق ترکیه به همین منوال پیش برود به صورت رسمی وارد درگیری خواهد شد. مراد کاراییلان، عضو شورای رهبری پ. ک. ک اعلام کرده است:"اگر این روند ادامه یابد عناصر ما رویکرد انتحاری را شدت میبخشند و مردم کردستان دیگر به کلی بخشی از جمهوری ترکیه نخواهند بود. اگر با توپ و تانک مردم ما را سرکوب کنید دیگر امکان همزیستی با شما وجود ندارد."
از 1 ژانویه 2015 تا 5 دسامبر 2015 تنها در مدت 11 ماه و فقط در استان دیاربکر 523 نفر در اثر درگیری ها جان خود را از دست داده اند؛171 نیروی امنیتی، 195 نظامی پ.ک.ک و 157 شهروند عادی. حزب جمهوری خواه خلق در گزارش مستقل از درگیری های اخیر هشدار داده است:"همه از یک موضوع نگران هستند، از بین رفتن برادری در ترکیه. در منطقه شرق و جنوب شرق ترکیه یک احساس جدایی از غرب ترکیه وجود دارد."
یکی بر سر شاخ، بن میبرید
داستان این روزهای ترکیه همان داستان معروف سعدی است که می گوید: "یکی بر سر شاخ، بن میبرید". اردوغان با اتخاذ سیاست های ناهمگون منطقه ای و داخلی در حال خود کشی سیاسی است.«شورای اطلاعات ملی آمریکا» اخیرا گزارش داده است که، ترکیه ممکن است تا سال 2030 میلادی، با توجه به امکان استقلال مناطق عمدتا کردنشین جنوب شرق این کشور و تشکیل حکومت مستقل کردستان، در معرض خطر تجزیه قرار گیرد. شورای اطلاعات ملی آمریکا در این گزارش می نویسد، فشارهای بیشتر بر تمامیت ارضی ترکیه، همراه با تجزیه بیشتر از عراق و سوریه، ممکن است عامل اصلی در ظهور حکومت کردستان باشد. در این گزارش آمده است: « در صورت تجزیه بیشتر عراق یا سوریه، تشکیل یک کردستان بعید نخواهد بود.» با وجود چنین هشدارهایی دولت ترکیه به جای تلاش برای ترمیم گسل های اجتماعی، سیاسی و قومی بر آتش تفرقه نفت می ریزد. هرم قدرت در نظام سیاسی ترکیه این روزها دچار بحران فقدان عقلانیت سیاسی شده است. اردوغان علی رغم هشدارهای متعدد بر سیاست های غلط خود در حوزه سیاست خارجی و داخلی تاکید دارد. سیاست هایی که نتایج آن نه تنها برای ترکیه بلکه برای منطقه نیز فاجعه آفرین خواهد بود.
در سراشیبی سقوط
ترکیه با سرعت به سمت تجزیه شدن حرکت می کند. حکومت نظامی و منع آمد و شدهای متعدد و اقدامات نظامی نیروهای امنیتی ترکیه در مناطق کردنشین باعث شده است که امید مردم کرد نسبت به آینده مشترک در ترکیه از بین برود. ترکیه در این درگیری ها از لحاظ اجتماعی نیز با یک جدایی روبه رو شده است. این جدایی اجتماعی به سرعت در حال تبدیل شدن به تجزیه سیاسی در این کشور است. ترکیه در حال کشیده شدن به یک پرتگاه خطرناک است. اکنون آنچه ترکیه را تهدید می کند تبدیل شدن ترکیه به سوریه ای دیگر است. اردوغان خواسته یا ناخواسته تبدیل به ابزار دستی برای تحقق نقشه خاورمیانه بزرگ آمریکا شده است. نقشه هایی که تجزیه ترکیه، عراق و سوریه بخشی از آن است.
***************************************
روزنامه ایران**
شبکههای اجتماعی، گردشگری و دیپلماسی عمومی/ حمید ضیاییپرور
مدیر یکی از راهنمایان تور میگفت وقتی در فرودگاه امام (ره) با برخی توریستهای اروپایی که برای اولین بار به ایران سفر کردهاند مواجه شده است، از او پرسیدهاند آیا در ایران بلدید با قاشق و چنگال غذا بخورید؟!
یکی از کارشناسان صدا و سیما در یک نشست علمی میگفت: بررسیهایشان نشان میدهد که اغلب مردم اروپا تفاوت زبان فارسی را با زبان عربی نمیدانند و بسیاری از آنها تصور میکنند ایران همان عراق است! یک استاد دانشگاه از امریکا در جریان سخنرانیاش در یک کنفرانس علمی در ایران از اینکه لپ تاپ او چندین شبکه وایفای را شناسایی کرده است، اظهار تعجب میکرد و میگفت اصلاً فکر نمیکرده ایرانیها بدانند وایفای یعنی چه! حسن قشقاوی، معاون وزیر خارجه میگوید: «تأثیر سفر خارجیها به ایران را در مذاکراتمان با طرفهای خارجی مشاهده میکنیم. آن دسته از مقامات خارجی که پیش از این به ایران سفر کردهاند، در مذاکرات نرمی و عطوفت بیشتر نشان داده و درک روشنی از ایران دارند. آنها اغلب معتقدند دو ایران وجود دارد؛ ایرانی که در رسانههای خارجی نشان داده میشود و ایرانی که روی کره خاکی و خاورمیانه وجود دارد.»
از این روایتها زیاد شنیدهایم. تقریباً با تمام کسانی که با توریستها
سر و کار دارند صحبت که میکنیم متوجه تغییر نگرش و برداشت یا تصور آنها از ایران میشویم. در واقع گردشگری باعث شده است مردم کشورهای دیگر با واقعیتهای ایران آشنا شوند.
تصویر ذهنی بسیاری از مردم کشورهای غربی از ایران، کاملاً توسط رسانههای غربی ساخته و پرداخته شده است. در این تصویر ذهنی، ایران عبارت است از کشوری عقبافتاده که مردمانش با شیوههای قدیمی زندگی میکنند، اهل خشونت هستند و از فرهنگ و فناوری بویی نبردهاند. اما وقتی یک گردشگر به ایران میآید، با مشاهده اولین تصاویر در همان مسیر فرودگاه به هتل، آن تصویر ذهنیاش فرو میریزد.
رسانهها قادر هستند دنیایی را برای مخاطبان خود بسازند که با دنیای واقعی تفاوت دارد. تکنیک انگارهسازی (Image Making) با ظرافت تمام توسط رسانهها برای شکل دادن به افکار عمومی دنیا به کار گرفته میشود. دقیقاً بر مبنای همین تصویر ذهنی نیز هست که سیاستهای کشورها در باره دیگران نیز شکل میگیرد. رسانهها این قدرت را دارند که تصویر عمومی از یک کشور را در ذهن مردمان دیگر کشورها بسازند.
مثلاً تصویر مردم کشورهای غربی از ایران عمدتاً توسط رسانههای غربی که تحت سلطه امپراتوریهای بزرگ رسانهای هستند شکل گرفته است که منطبق با واقعیت نیست. البته تصویر مردم ما نیز نسبت به کشورهای دیگر چندان منطبق بر واقعیت نیست چرا که این تصویر نیز توسط رسانههای ما شکل گرفته که با واقعیتهای موجود آن کشورها به طور کامل سازگار نیست.
واقعیت این است که گردشگری و حضور بیواسطه در یک کشور، بهترین راه شناخت واقعیتهای آن کشور است. فضای مجازی و بویژه شبکههای اجتماعی از آنجایی که رسانههای مردمی هستند، ابزار خوبی برای معرفی یک کشور به دیگران هستند. رسانههای رسمی به دلیل وابستگی به ساختارهای قدرت، نمیتوانند چنین نقشی را ایفا کنند. بنابراین گسترش شبکههای اجتماعی میتواند نقشی بیبدیل در اصلاح تصویر ذهنی دیگران از یک کشور ایفا کند.
گردشگری در واقع رکن اصلی دیپلماسی عمومی است. در دیپلماسی عمومی به جای ارتباط میان دولت با دولت، ارتباط میان ملت با ملت شکل میگیرد. دیپلماسی سنتی، ارتباطات بین دولتها و دیپلماسی عمومی، ارتباطات بین ملتها است.
بعد از امضای توافقنامه وین، موج گستردهای برای ورود گردشگر به ایران در دنیا شکل گرفته و پیشبینی میشود که این موج فراگیرتر نیز بشود. اما برخی گروهها در امریکا مایل نیستند این نوع از ارتباطات شکل بگیرد و تصویر ذهنی مردم دنیا نسبت به ایران تغییر کند. آنها مایلند همان تصویری که رسانههایشان برای افکار عمومی دنیا از ایران ساختهاند باقی بماند و با همین تصویر زندگی کنند. به همین دلیل برای کسانی که بخواهند به ایران سفر کنند، محدودیت وضع کردهاند. البته دیر یا زود مردم کشورهای مختلف متوجه واقعیتهای ایران خواهند شد؛ واقعیتهایی که نشان میدهد ایران کشوری متمدن با فرهنگی غنی و درخشان است و از خشونت و تروریسم بیزار است. ایرانی که مردمانی میهماننواز دارد و مهمترین برند گردشگری ایران، مردمان مهربان و میهماننواز ایرانی هستند. ایران نیز در تدارک ایجاد و آمادهسازی لوازم این میهمانداری و میهماننوازی است و هیچ اقدام و تصمیمی، در عزم ملی ایران که برای استقبال از این موج گسترده ایجاد شده است، خللی وارد نخواهد کرد.
***************************************
روزنامه جام جم**
پاسخی به اظهارات سخنگوی دولت / دکتر پیمان جبلی
بهدنبال درج جملهای بهنقل از دکتر نوبخت سخنگوی محترم دولت مبنی بر اینکه سازمان صداوسیما نقش اپوزیسیون دولت را ایفا میکند که در برخی از روزنامهها چاپ شد، درباره چگونگی موضوع مهم تعامل دولت محترم و رسانه ملی توجه به این نکات دارای اهمیت است.
1ـ رسانه ملی براساس وظیفه ذاتی موظف است خدمات دولت و نظام و دستاوردهای آن را منعکس کند. نگاهی مختصر به فعالیتهای رسانه در سال جاری نیز نه تنها خلاف این امر را نشان نمیدهد بلکه بیانگر رشد کمی و کیفی برنامههای خبری در این راستاست. برنامههای هفته دولت امسال نمونهای خوب و ملموس است که به اذعان مسئولان اطلاعرسانیمحترم دولت نسبت به سالهای قبل بیسابقه بوده و حدود سه برابر سالهای گذشته و حتی بیش از درخواست خود دولت فرصت ارائه عملکرد به اعضای محترم کابینه و وزرای محترم داده شده است. در موارد متعدد وزرای محترم خود در مناسبتهای مختلف از همکاری و همراهی رسانه ملی قدردانی کردهاند که از جمله آن طرح حذف دو نرخی بنزین، طرح حذف یارانه پردرآمدها و پوششهای خبری رویدادهای مهمی چون برگزاری اجلاس سران گازی، سفرهای استانی ریاست محترم جمهور و... بوده است.
2ـ رسانه ملی نهتنها خود را موظف میداند اخبار امیدآفرین فعالیتها و خدمات دولت محترم و دیگر دستگاهها را منعکس نماید بلکه حتی تلاش میکند خود به تولید و ایجاد اخبار و گزارشهای اینچنینی اقدام کند. نمونه این تلاش که با همین هدف صورت گرفت مکاتبهای است که ماهها پیش با شورای محترم اطلاع رسانی دولت صورت گرفت و طی آن درخواست شد هر وزارتخانه یا دستگاه اجرایی پروژههای در دست اجرای خود را به اطلاع بخش اخبار رسانه ملی برساند تا بهصورت ویژه از آنها گزارشهای تبلیغی امیدآفرین تهیه شود. متاسفانه بهرغم پیگیریهای متعدد تاکنون هیچگونه پاسخی به این درخواست داده نشده است. بااین وجود نیمنگاهی به اخبار و گزارشهای پخش شده از رسانه ملی حاکی از تلاش و جدیت آن برای کشف سوژههای مثبت و امیدآفرین و انعکاس و برجستهسازی آن است.
3ـ اعتبار و وظایف ذاتی رسانه ملی همچنین اقتضا میکند رسانه با هدف حل مشکلات و رفع موانع و البته بهعنوان نماینده افکار عمومی بهصورت علمی و منصفانه دستگاه اجرایی و دیگر دستگاهها و نهادها را یاری دهد. براساس اصول حرفهای رسانه، طرح مشکلات و نابهسامانیها همراه با ریشهیابی واقعی و ارائه دیدگاههای مختلف کارشناسی و البته انعکاس دیدگاه رسمی یکی از روشهای ایفای این وظیفه ذاتی است، بهگونهای که برآیند آن ارائه راهکار یا تبیین و شفافسازی مساله باشد. تلاش رسانه ملی همواره این است که از این روش حرفهای عدول نکند. متاسفانه به استحضار میرسانم که حتی در همین رویکرد به ظاهر انتقادی در اغلب موارد چینش اجزای گزارش و برجستهسازی دیدگاه رسمی دولتی در آن بهگونهای است که در کنار گزارشها و اخبار و اطلاع رسانی کاملا دولتی، نوعی مجیزهگویی دولت توسط رسانه ملی را در اذهان مخاطبان متبادر میکند و به همین دلیل در سنجشهای نوبهای دیدگاه مخاطبان، رسانه ملی هم در معرض عتاب مخاطبان نسبت به عملکردی که رسانه ملی صرفا انعکاسدهنده آن است با دولت و مجریان امور شریک میشود.
4ـ این انتظار که صدا وسیمای جمهوری اسلامی طابق النعل بالنعل با دولتهای محترم انعکاسدهنده صرف عملکرد مجریان امور بوده و چشم خود را بر مشکلات جامعه ببندد و صرفا توجیهگر آنها باشد قطعا و یقینا نه ممکن و عملی است و نه با وظایف رسانه و توقعات جامعه از آن همخوانی دارد. بیتردید چنین چیزی مقصود و منظور دولتمردان محترم نیز نیست. اما برخی از رفتارها و اظهارات مقامات رسمی متاسفانه ولو ناخواسته چنین مفهوم را به اذهان متبادر میسازد.
5 ـ نسبت دادن صفت اپوزیسیون به رسانه ملی آن هم در کنفرانس خبری که مستقیما از آنتن همین رسانه ملی در حال پخش است و سپس برجستهسازی این عبارت توسط روزنامه رسمی دولت به نظر نمیرسد شیوه مناسبی در تعامل دولت و رسانه ملی باشد و سلب اعتبار و تضعیف جایگاه رسانه ملی و بالطبع افزایش آسیبپذیری کشور و نظام میشود.
6 ـ حضرتعالی بیش از سایرین مستحضرید که رسانه ملی با چالشها و مشکلات جدی در تامین منابع مالی روبهروست و این مشکلات تاکنون حداقل در بخش اخبار منجر به زیانهای جبرانناپذیری چون حذف برخی بخشهای خبری در استانها، تعطیلی برخی دفاتر خبری در خارج از کشور، قطع برنامهها از برخی ماهوارهها، اختلال جدی در پرداخت حقوق و دستمزد همکاران، بیانگیزگی عوامل صف و ... گردیده است. با این وجود همواره تلاش شده است این کمبودها و نواقص تاثیری بر سیر منطقی امور بر جا نگذارد. لذا توقع خبر رسانه ملی از جنابعالی بیش از دیگر مسئولان است که یاریدهنده آن باشیم.در پایان مجددا تاکید مینماید رسانه ملی براساس وظیفه و ماموریت ذاتی خود و بهویژه در شرایط خاص فعلی کشور و در سال همدلی و همزبانی دولت و ملت همواره یار و یاور خدمتگزاران صادق نظام بوده و خواهد بود و به رسالت خود در تقویت انسجام و وحدت ملی در چارچوب وظایف حرفهای خود پایبند و واقف میباشد.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
چرایی پیشرفت والیبال و پسرفت فوتبال
نگاهی نو به نود/محمد زعیمزاده
1- از سیاسی بودن برنامه 90 و دخالت دادن سلیقه شخصی سیاسی و فرهنگی مجری و تهیهکنندهاش این هفته زیاد صحبت شد، حتی هواداران برنامه 90 و رفقای جناب مجری برایشان مسجل است که اگر قرار بود روزی برنامه 90 به دیپلماسی ورزشی بپردازد زمانش آن وقت بود که با دیپلماسی، بازی ایران و برزیل جور شد نه حالا که نزدیک به 18 ماه از جامجهانی میگذرد و هنوز دستگاه دیپلماسی نتوانسته پاداش جامجهانی بیستم را برای فدراسیون نحیف و فقیر کفاشیان وصول کند، حتی رفقای جناب 90 هم میدانند آن موقع که جریان غیردلخواه ایشان پیگیر مساله فساد در فوتبال است فردوسیپور به آنها ضریب نمیدهد بلکه باید فقط دوستان عادل در رسانه ملی حرف از فساد فوتبال بزنند و...
2- اواسط دهه 70 همان موقع که ستهای والیبال هنوز 15 امتیازی بود و امتیازات رالی نشده بود تیمملی والیبال ایران معمولا پنجم یا ششم آسیا میشد، همان موقع که گرفتن یک ست از چشمبادامیهای شرقی یک آرزو بود و رقیب اصلیمان در آسیا هند و پاکستان بودند، همان موقع که احمد لاهوتی و برادران مظفری و مرحوم معدنی پشت خط سرویس قابلمهای میزدند، تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتها کرهجنوبی را 6 تایی میکرد، عربستان را 3 تا 3 تا میزد و استقلال و پرسپولیس حداقل تا نیمهنهایی باشگاههای آسیا بالا میآمدند اما حالا قصه کاملا برعکس شده؛ والیبال نه تنها آسیا را فتح کرده که چهارم جهان هم میشود اما فوتبال 3 دوره است از یک چهارم نهایی جام ملتها بالاتر نمیرود، آرزوی رفتن به المپیکش 40 ساله شده، 24 سال است جام قهرمانی باشگاههای آسیا حوالی ایران هم پیدایش نشده و 11 سال است بازیکن سال آسیا نداشتهایم.
3- درباره علل پیشرفت والیبال و سقوط و به حضیض رفتن فوتبال بحث بسیار است که بررسیاش «آسوده سری خواهد و مهتاب شبی» ولی عجالتا بیشک یکی از دلایل موفقیت والیبال، محروم بودن از موهبتی چون 90 والیبالی و عادل سیاسیپور و از این قسم است، برنامهای که حاشیههای خالهزنکی را به متن بیاورد، والیبال هم ورزش کمحاشیهای نیست همین لیگ سال گذشته درگیریهایی هم در ورزشگاهها بود و هم بین بازیکنان و هم در تیمملی، اما چرا هیچ کدام تبدیل به مساله نشد؟
4- عادل فردوسیپور از خطه کرمان و به تعبیر خودش رفسنجون ضمن تلاش برای اپوزیسیوننمایی، احتمالا حامیان گردنکلفتی هم دارد که توانسته 17 سال بیوقفه در بهترین ساعت و در بهترین شبکه سیما آنتن داشته باشد و هیچکسی از سازمان صدا و سیما جرات نداشته باشد از ایشان سوال کند که حضرت استاد! خروجی 17سال اخیر شما چه هست؟ اصلا هدفگذاری این برنامه چه بوده است؟
90 در این 17 سال توانسته یک میلیمتر فرهنگ تماشاگران فوتبال ایرانی را افزایش دهد؟ توانسته حاشیههای فوتبال ایران را مدیریت کند؟ توانسته ذرهای با فساد حاکم در فوتبال مقابله کند یا خودش هم بخشی از آن شده است؟ هرگز کسی از عادل فردوسیپور پرسیده که چگونه بعضی بازیکنان که بهترینهایشان در اروپا 200 هزار دلار هم مشتری ندارند با یک بار حضور در برنامه 90 قیمت پیدا میکنند و سالانه میلیاردها تومان از پول بیتالمال خرج آنها میشود؟
5- صحیح است که صدا و سیمای ما هم چون صاحب تانک چیفتنی است که با آن مسافرکشی میکند و از همه ظرفیتهای خود استفاده نمیکند و حتی برخی فرصتها را به تهدید تبدیل میکند اما به نظر میرسد حالا که بنا به عللی برنامه 90 از برج عاج پایین آمده و میتوان دربارهاش نقد نوشت، فرصت مناسبی است که مسؤولان سازمان درباره کارآیی و اثربخشی این برنامه در فضای عمومی کشور و در عرصه فوتبال نگاهی نو داشته باشند.
***************************************