صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۸۶۶۸۶

یادداشت روزنامه‌های 11 بهمن ماه

روزنامه کیهان **

برنامه احتمالی آمریکا برای تحریم‌های جدید/ علی اکبری

در دوران پسابرجام، عده‌ای تلاش دارند این الگو را الگویی موفق و موجه معرفی نموده و آن را سنگ بنایی برای حل‌وفصل دیگر مسائل کشور و بین‌الملل معرفی نمایند. این افراد بدون اشاره به هزینه‌های سنگینی که برای نیل به برجام داده‌شده و نیز بدون اینکه اشاره نمایند که دستاوردهای برجام می‌توانست بیشتر و بهتر از چیزی باشد که اکنون به دست آمده و بدون اشاره به آنچه در این میان از دست داده‌ایم، تنها بخش آورده‌های برجام را ذکر می‌کنند. البته ممکن است گفته شود که اشکالی به این امر نیست و هر طرفی اغلب، به دستاوردهای خود اشاره می‌کند. نکته‌ای که در این میان باید موردتوجه قرار گیرد این است که چرا در آستانه انتخابات در خصوص برجام این‌گونه سخن گفته می‌شود.

پروژه نفوذ که موردتوجه تمام بخش‌های کشور قرار دارد، بسیار دقیق طراحی شده و همین امر می‌طلبد که نیروهای خودی نیز توجه ویژه‌ای به آن داشته باشند. معمولاً برای مقابله با بحران، بدترین وضعیت در نظر گرفته شده و متناسب با آن تدابیری اتخاذ می‌گردد و در مرحله بعد اگر تهدید کمتر از آنچه ارزیابی گردید واقع شد، غافلگیری صورت نخواهد پذیرفت. اگر بخواهیم خود را برای مقابله با تهدید جدید دشمن آماده کنیم باید توجه داشته باشیم طرف آمریکایی در این مرحله اقداماتی را انجام داده است و طرف‌های غربی نیز فعلاً تلاش دارند که بخش مثبت برجام را بیشتر موردتوجه قرار دهند. توجهی که بیش از آنکه به نفع طرف ایرانی باشد، به نفع شرکت‌های غربی است که با مشکلات اقتصادی درگیر هستند. این امر با تبلیغات گسترده در داخل کشور مواجه شده که برجام توانست تحریم‌ها را بشکند و اشاره‌ای نمی‌شود که این تحریم‌ها کاملاً برطرف نشده و تنها مقداری تعدیل شده و همزمان با این تعدیل، تحرکاتی برای وضع تحریم‌های جدید، متناسب با موضوعات غیرهسته‌ای از قبیل حقوق بشر و موشکی در حال انجام است؛ اما سؤال این است که طرف غربی چه زمانی از تحریم‌های جدید رونمایی خواهد کرد؟ برای پاسخ به این مسئله باید متغیرهای مختلفی را مدنظر قرار داد. لیکن یکی از این متغیرها، استفاده از این ابزار برای تغییر نتایج انتخابات اسفندماه در ایران می‌تواند باشد. نباید فراموش کرد که برخی از دولتمردان مشابه اقدامی که در گذشته انجام داده بودند، در این دوره نیز به صراحت اعلام کردند که نتایج عملکرد طرف غربی، می‌تواند باعث روی کار آمدن یا دور شدن طرفداران ایشان از مناصبی باشد که توسط مردم برگزیده می‌شود. طرف غربی دریافته که در صورت روی کار آمدن عناصری چون برخی نمایندگان مجلس ششم، بسیاری از راهبردهای خود را می‌تواند عملیاتی نماید بدون آنکه هزینه‌ای برای این کار متحمل گردد. اگر به واسطه مقاومتی که در موضوع هسته‌ای در کشورمان انجام شد، توانستیم همین میزان از دستاوردها را در موضوع برجام داشته باشیم، در صورت روی کارآمدن مجلسی شبیه مجلس ششم، نه تنها دستاوردی نخواهیم داشت بلکه همانند آن نماینده مجلس ششم، باید بابت تلاش برای پیشرفت و کسب استقلال، از طرف غربی، عذرخواهی نیز بنماییم. با این مقدمه بدیهی است که طرف غربی تلاش دارد که شرایطی فراهم شود که نمایندگانی با رویکرد غرب‌گرایانه و مخالف با شعارهای اساسی جمهوری اسلامی بر سرکار آیند. افرادی که آمریکا را نه دشمن شماره یک ملت و شیطان بزرگ، بلکه کشوری که با ما دارای برخی اختلافات است و می‌توان با گفت‌وگو آن اختلافات را برطرف کرد، بدانند، چگونه خواهند توانست مسیر پیشرفت را برای کشور ایجاد نمایند؟ افرادی که آمریکا را ابرقدرتی می‌دانند که در زمان جنگ با یک بمب، تمام زیرساخت‌های کشورمان را نابود می‌کند، چگونه خواهند توانست از مقاومت سخن بگویند؟ افرادی که با دشمن آن‌قدر ندار می‌شوند که همدیگر را با اسم کوچک خطاب می‌کنند، می‌توانند دست چدنی آمریکا را ببینند؟ به نظر می‌رسد طرف غربی تمایل دارد گفتمان داخل کشور را گفتمان جنگ‌طلب و آرامش‌طلب معرفی کند و برخی افراد انقلابی را با انگ‌هایی چون افراطی و خشونت‌طلب و... از صحنه به دور کرده و همزمان افراد موردنظر خود را با عملیات روانی به عنوان افراد دارای تفکرات نوین و معتدل، منطق‌گرا و... به عنوان افراد مناسب برای تصدی مسئولیت نمایندگی مردم معرفی نماید. در صورتی که این افراد بر سر کار آیند، با توجه به روحیه منفعلانه و ذلیلانه‌ای که مشابه آن را در برخی نمایندگان مجلس ششم مشاهده کردیم، بعد از انتخابات، شاهد موج جدیدی از تحریم‌ها خواهیم بود. تحریم‌هایی که به بهانه‌های جدید از قبیل دانش دفاعی و موشکی کشورمان و یا موضوع حقوق بشر و حمایت از مقاومت در منطقه، از سوی طرف غربی وضع خواهد شد و این نمایندگان منفعل، الگوی برجام را برای آن پیشنهاد خواهند داد. الگویی که معنای آن دست کشیدن از حرکت و پیشرفت خواهد بود. هنوز خاطره طرح سه فوریتی مجلس ششم در خصوص موضوع هسته‌ای کشورمان فراموش نشده و همین مدل می‌تواند برای موضوع موشکی و دفاعی کشور نیز تکرار شود.

همچنین اگر مجلسی که تشکیل می‌شود، موردنظر و انتخاب غرب نباشد، بازهم شاهد تحریم خواهیم بود. تحریم‌هایی به بهانه انتخاب افرادی که دارای روحیه انقلابی و متهم به جنگ‌طلبی هستند وضع خواهد شد و آمریکا تلاش می‌کند این پیام را به ملت ایران برساند که عدم انتخاب افراد موردنظر او، باعث بروز این تحریم‌ها شده است و این پیام را القا نماید که ایرانیان اگر می‌خواهند از تحریم‌ها دور شوند، باید در انتخابات ریاست جمهوری بعدی ایران، فردی را برگزینند که الگوی برجام را معرفی نموده است.

با این وصف نگارنده اعتقاد دارد در هر صورت، طرف آمریکایی و غربی بعد از انتخابات اسفندماه از تحریم‌های جدید خود، رونمایی خواهد کرد و تنها یک تفاوت وجود دارد. اگر مجلسی که توسط مردم انتخاب شده است یک مجلس انقلابی و در تراز نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد، پاسخ آن به طرف آمریکایی، پاسخی در تراز و سطح مناسب مقابله‌ای است که می‌تواند طرف مقابل را به عقب‌نشینی و امتیاز دادن وادار کند. مشابه وضعیتی که برای تفنگداران آمریکایی در خلیج‌فارس رخ داد و ضمن افزایش اقتدار کشورمان، طرف آمریکایی را به ذلت کشاند؛ اما اگر مجلسی که روی کار می‌آید مجلس مشابه مجلس ششم باشد، نه تنها در قبال واگذاری امتیازات به طرف غربی، امتیازی دریافت و حتی درخواست نخواهد شد، بلکه این ملت است که مورد توهین و تهمت قرار می‌گیرد که چرا در مسیری گام برداشته است که باعث ناراحتی آمریکا و اذناب او شده است. برخی افراد حاضرند با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیعت نکنند لیکن شبانه با بوسه بر کف پای امثال حجاج ابن یوسف ثقفی جنایتکار، به چند صباح زندگی ذلیلانه، دل‌خوش دارند. برخی نمایندگان مجلس ششم، اکنون در کاسه‌لیسی استعمار و آمریکا و انگلیس خبیث، دست گذشتگان را از پشت بسته‌اند و نیاز به آوردن مثال از صدر اسلام را برطرف ساخته‌اند. نسل جوان امروز که به لطف الهی بصیر و آگاه است لیکن اگر این بصیرت و آگاهی نیز وجود نداشت و اطلاعی از تاریخ صدر اسلام در اختیار وی نبود، با مشاهده عناصر ذلیلی که در دامن غرب پناهنده شده‌اند، می‌توانست تفاوت این دو مسیر را آشکارا دریابد.

به نظر می‌رسد تنها عاملی که می‌تواند تحریم‌های جدید را منتفی سازد و غرب را از این امر پشیمان نماید، حضور حماسی و پرشور مردم در صحنه انتخابات و انتخاب یک مجلس انقلابی و در تراز جمهوری اسلامی است. حضور حداکثری این پیام را دارد که مردم، فارغ از هر عقیده و مرام، از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند و در مواقع ضروری در صحنه حضور دارند و انتخاب مجلس در تراز جمهوری اسلامی ایران که از منافع جمهوری اسلامی ایران در هر صحنه‌ای دفاع خواهد کرد. این تنها راه مقابله با راهکار و رویکرد خبیثانه دشمن بدعهد است.

***************************************

روزنامه قدس **

آل سعود و سیاست فریب برای جذب مزدور

از افغانستان گزارش‌هایی مبنی بر اعزام برخی از اتباع این کشور به عربستان سعودی برای شرکت در جنگ با یمنی‌ها می‌رسد. برخی از رسانه‌های غربی با برخی از جوانانی که تجربه این سفر را داشته گفت‌و‌گو کرده و دست کم بیش از ده خانوار دیگر را که برخی از اعضای آن‌ها در عربستان بسر می‌برند شناسایی کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند؛ به ما گفته شده که مکه و مدینه در خطر قرار گرفته و برای حفاظت از این دو شهر مقدس باید کاری کرد. عمده این جوانان با وعده حج عمره و نیز دستمزدهای مناسب به عربستان اعزام شده و سپس به کمپ‌هایی برای آموزش نظامی اعزام شده و در ادامه به جبهه‌های جنگ فرستاده می‌شوند.

وزارت‌ خارجه افغانستان وجود گزارشاتی را در این زمینه تأیید کرده و قول پیگیری فوری آن را داده است.

چندی پیش نیز اخبار مهمی درباره فرود یک هواپیمای قطری در هرات شنیده شد که حامل تعدادی خودرو و ابزار و امکاناتی دیگر بوده است. در ادامه از فرود پروازهای مشابهی خبر رسید و نیز حضور یک تیم قطری در این استان مرزی افغانستان. در پاسخ به پیگیری یکی از خبرنگاران که علت حضور اتباع قطری در این استان هم مرز با ایران جویا شده بود، برخی مقامات محلی، صید پرندگان کمیاب شکاری را ذکر کرده بودند!

شبیه اخباری که از افغانستان می‌رسد، از پاکستان، برخی استان‌های هند، بیشتر ممالک عربی، ترکیه و حتی برخی کشورهای اروپایی و بویژه در میان پناهندگان در اروپا نیز شنیده می‌شود. ناگفته پیداست که آل سعود در هر جا که فرصتی مهیا باشد، بدنبال جذب نیرو برای اعزام به جبهه یمن از یک سو و نیز استخدام مزدور برای داعش و گروه‌های تروریستی وابسته به خود از سوی دیگر است. بخش خطرناک ماجرا، شیطنت وهابیون در تبلیغات دروغین آن‌ها برای جذب این نیروهاست. آن‌ها بویژه در مناطق دورافتاده کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان و مناطقی از شبه قاره، با ایجاد این تصور کاذب که شهرهای مقدس مسلمانان مورد هجوم قرار گرفته و تهدید شده‌اند، جوانان ساده دل مسلمان را فریب داده و به دام می‌اندازند و پس از گرفتار شدن آنان، شبیه بردگان در جبهه‌های مورد نظر خویش از آن‌ها استفاده می‌کنند. این حرکتی بسیار خطرناک است که وزارت خارجه و دولتمردان ما باید بموقع جلوی آن را گرفته و با کشورهایی که در معرض این اقدام سعودی‌ها هستند رایزنی‌های لازم را انجام دهند و علاج واقعه را قبل از وقوع بنمایند.

***************************************

روزنامه شرق**

برجام فرهنگی/وحید معتمدنژاد

در کنار واژگان برجام اقتصادی و برجام سیاسی که اخیرا رئیس‌جمهوری به زبان ‌آورد، توجه و نیاز به برجام فرهنگی نیز از زاویه عام و نگرش روشن‌بینانه لایه‌های گوناگون اجتماعی، نقطه ‌عطفی در تحولات فرهنگی جامعه است. امروز جامعه ایرانی، جامعه‌ای پیچیده‌تر و چندوجهی‌تر از جوامع گذشته شده است و در حین مطالبات اجتماعی، به‌دنبال جست‌وجو و بازیابی اصالت فرهنگ خویش است که در سالیان اخیر کمتر محلی از اعتنا داشته و به اين سبب بازتابنده دگرگونی‌های گسترده در رفتارهای اجتماعی و سیاسی آن بوده است؛ دگرگونی‌هایی که نه به معنای «تغییر» که بیشتر حول محور «تحول» سیر می‌کرد و اکنون در مسیر جدید، شکل نوگرایی به خود گرفته تا در سایه پیشرفت و تحول اقتصادی به پیشرفت و تحول فرهنگی نیز نائل آید. وجود شاخص‌های برجسته‌ای مانند «ابراز وجود هویتی و فرهنگی»، «اصرار به حفظ ارزش‌های فرهنگی» و «انتظار به پاسخ‌گویی» از پدیده‌های نوظهوری است که در سطح عموم جامعه، به‌ویژه در جوان ایرانی پا به عرصه وجودی او نهاده و از این منظر وی را به «کنشگر فرهنگی» تبدیل كرده که با این ابزار، جامعه خویش را به «کنش» می‌طلبد. طبیعی است در چنین موقعیتی، یکسان‌سازی خواسته‌های دولت و ملت که ریشه در «برابری سیاسی و اجتماعی» دارد، راهگشای بسیاری از بن‌بست‌هاست.

از طرفی دیگر و با توجه به شکاف بین فرهنگ و اقتصاد جامعه به‌نظر می‌رسد دست‌اندرکاران دولت باید بیش از پیش به ضرورت هم‌گرایی این دو عنصر حیاتی در جامعه بکوشند تا «اقتصاد فرهنگی» در جامعه نمود پیدا کند و افراد چه در قشر فرهنگی و چه در سایر اقشار از منافع کامل اجتماعی، به‌طور مساوی بهره‌مند شوند.برخی آسیب‌های اجتماعی که به این شکاف دامن می‌زند، از عوامل مؤثری است که پیش‌نیاز به هموارکردن راهی برای پیشگیری و درمان آنها، مقدمه ظهور برجامی دیگر از جنس فرهنگی را می‌طلبد؛ برجامی که بدون هیچ کشمکش سیاسی و سهم‌خواهی، در احقاق حقوق شهروندی ما و جریان اطلاع‌رسانی آزاد و شفاف، تعریف و اجرا شده است و جامعه ایرانی را در تعامل با دیگر فرهنگ‌های جهانی با «برندسازی» روبه‌رو کرده و بستر را برای استفاده از عایدات آن در همه زمینه‌ها فراهم کند. در‌این‌خصوص، آنچه بیش از هر اثری، موفقیت در اصل برجام را تضمین می‌کند، یکپارچگی در تعهد به انجام چندسویه نیازهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه از سوی دولت است که پاسخ به آن، «اتحاد و همراهی جمعی» را در صحنه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به همراه خواهد داشت.

***************************************

روزنامه خراسان**

مخاطرات اساسی انقلاب اسلامی/مهدی یاراحمدی

انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 با درایت و رهبری مردی از تبار پیامبر اعظم (ص) و وحدت کلمه و مجاهدت مردم شریف ایران پیروزی قابل توجه و بزرگ قرن حاضر را رقم زد و اکنون بعد از سپری شدن بیش از سه دهه از این اتفاق امروز نظام اسلامی علیرغم تمامی محدودیت ها و کار شکنی ها به موفقیت های زاید الوصفی در عرصه های مختلف علمی ، سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی و ... نائل گردیده است .

بهای سنگینی که ملت شریف ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی با ایثار خون هزاران شهید پرداخته اند کافی است تا اهمیت و تکلیف حفظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند مادی و معنوی آن بسیار مهم تر و سنگین تر از به ثمر نشاندن آن باشد. بی شک در یوم الحساب افرادی که احیاناً در مناصب کلیدی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داشته و در این زمینه با برخی رفتارها و تصمیمات خود نسبت به این امر مهم اهتمام لازم را نورزیده اند سخت پشیمان و گرفتار خواهند شد. اکنون که بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد علاوه بر تهدیدات خارجی که از سوی دشمنان علیه این نهضت مردمی که مبتنی بر ارزش های ناب اسلامی شکل گرفته است وجود دارد برخی مخاطرات داخلی مسیر تعالی انقلاب اسلامی را با چالش هایی مواجه می سازد که برخی از مهمترین آن ها عبارتند از:

تحریف امام: انقلاب اسلامی امروز در نقطه ای از زمان حیات خود قرار گرفته است که آحاد جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند احیای مجدد آموزه های معنوی و حکومتی امام راحل هستند. اما درست در همین زمان به تعبیر رهبر معظم انقلاب عده ای مغرضانه و گروهی جاهلانه به دنبال تحریف شخصیت امام (ره) و مبانی نظری او هستند. بی شک این امر یکی از مخاطرات اساسی انقلاب اسلامی است که تنها راه جلوگیری از تحریف آن بازخوانی اصول مستند مکتب امام بزرگوار است. اصولی مانند؛ اثبات اسلام ناب محمدی ونفی اسلام آمریکایی، اعتماد به صدق وعده الهی و بی اعتمادی به مستکبران، اعتماد به اراده و نیروی مردم و مخالفت باتمرکزهای دولتی، حمایت جدی از محرومان و مخالفت با اشرافی گری، حمایت از مظلومان جهان و مخالفت صریح و بی ملاحظه با قلدران بین المللی، استقلال و رد سلطه پذیری و تاکید بر وحدت ملی.

فقدان بصیرت: بصیرت در حوزه سیاسی در دو مقام معرفتی و رفتار سیاسی قابل طرح است؛ درمقام معرفتی به این مفهوم است که معیارها را بشناسیم و درهنگام امتزاج جبهه حق و باطل متحیر نمانیم و بصیرت سیاسی در مقام رفتاری، التزام عملی به اصول و پرهیز از لغزش و انحراف است. بنا به تعبیر رهبر انقلاب عنصر بصیرت(بیداری) در کنار عنصر صبر(پایداری) به عنوان رمز پیروزی انقلاب اسلامی و ضامن حراست از آن در برابر هجمه های سخت و نرم دشمنان علی الخصوص در دوران فتنه های اجتماعی تلقی می گردد که فقدان یکی از این دو می تواند موجب سقوط جامعه و تحمیل خسارات فراوان گردد.

خوی کاخ نشینی: در صحیفه امام خمینی یکی از مخاطراتی که به صورت اساسی در ارتباط با انقلاب اسلامی مطرح می شود خوی کاخ نشینی است آن گونه که می فرماید: «آن روزی که {مسئولان} خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم»

نفوذ: «نفوذ» دشمن یکی از مخاطرات اساسی انقلاب است که رهبر انقلاب، پس از مذاکرات لوزان در فروردین سال جاری، بر روی آن تأکید کردند و به همگان هشداری نهیب‌گونه دادند که مذاکره با آمریکا به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است. دشمن به امید واهی پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ به خصوص نفوذ سیاسی فرهنگی است که شناخت توطئه های دشمن، تقویت و استحکام روحیه انقلابی و حرکت مستمر به سمت تحقق آرمان ها این هدف را ناکام خواهد گذاشت.

فقر ، فساد و تبعیض: فقر، فساد و تبعیض پاشنه آشیل هر دولت و حکومتی است. فقر، ایمان را به مخاطره می اندازد و خو کردن به فساد و تبعیض زمینه ریشه کن شدن هر اجتماعی خواهد بود. لذا مرفهین بی درد، متحجرین و مقدس نمایان بی هنر، رانت خواران و زیاده خواهان به عنوان مهمترین عوامل فقر و فساد و تبعیض و ضایع کنندگان عدالت اجتماعی از مهمترین مخاطرات انقلاب می باشند.

استحاله فرهنگی و تزلزل فکری: انقلاب اسلامی ایران یک نهضت بزرگ مردمی است که بیش از هر چیز دیگری ماهیت فرهنگی و معنوی دارد. فرهنگ در تعابیر رهبر انقلاب به هوایی که تنفس می کنیم تشبیه شده است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ناچار به تنفس آن هستیم. لذا اگر این هوا تمیز باشد آثار مثبت و اگر کثیف باشد آثار منفی برای انسان به همراه دارد.

بی شک امروز یکی از مهمترین مخاطرات انقلاب اسلامی مقوله استحاله فرهنگی و ایجاد تزلزل فکری خصوصاً در نسل جوان می باشد. استحاله فرهنگی و تزلزل فکری سبک زندگی را تغییر می دهد، منجر به ایجاد تساهل و تسامح در دین می گردد، مسائل اجتماعی مهم از قبیل؛ نظام خانواده، صله رحم، عفاف و حجاب، وحدت ملی، قناعت و ساده زیستی و... را بی ارزش می نمایاند که مجموعه این اتفاقات رنگ باختن آرمان های اصیل انقلاب اسلامی خواهد بود.

سخن پایانی این که انقلاب اسلامی ایران امانت و یادگار امام خمینی(ره) و ماحصل خون هزاران شهیدی است که با اهدای جان خود زمینه احیای ارزش های اسلامی را فراهم آورده اند. بی شک اگر دولت و ملت بر اساس آموزه های متعالی امام همواره و در هر حال خود را در محضر خدا ببینند و با اخلاص و وحدت کلمه ضمن دفاع از حق و ارزش های انسانی در سراسر جهان در برابر زورگویان و متجاوزان بایستند، جمهوری اسلامی و مردمان شریف ایران طلایه دار عزت، آزادی و آزادگی و اخلاق در سراسر جهان خواهند بود. اینک وظیفه همه ماست که بار دیگر در آغاز دهه فجری دیگر برای آنکه این انقلاب به اهداف متعالی خود برسد در محضر خدا پیمانی دوباره ببندیم تا با روحیه جهادی به دنبال تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و گمراهی در همه سطوح اجتماعی باشیم. فقرو فساد و تبعیض، سهم خواهی و زیاده طلبی، رانت خواری و باندبازی، تشریفات و اشرافی گری شایسته نظام اسلامی نیست.

پس نباید در جامعه قبح فساد و گناه ریخته شود و یا اختلاس های میلیاردی وجود داشته باشد که اگر حیای اجتماعی و اقتصادی از بین برود و بی بند و باری اخلاقی و مالی در جامعه ترویج یابد بی شک انقلاب اسلامی متحمل هزینه های جبران ناپذیری خواهد شد.

***************************************

روزنامه ایران**

روزهای سرفرازی ایران/محمد نهاوندیان

نخستین سفر اروپایی رئیس جمهوری کشورمان که پس از 17 سال و به طور معنی‌داری پس از سفر رئیس جمهوری چین به تهران صورت گرفت، جلوه‌ای از عزت و سربلندی ایران را به نمایش گذاشت.

مسئولان دولتی در هر دو کشور ایتالیا و فرانسه تلاش کردند در ترتیبات و تشریفات سفر، بیشترین احترام را به نماینده ملت ایران نشان دهند و مدیران اقتصادی شرکت‌های اروپایی، در تفاهم‌ها و قراردادهای چند ده میلیارد یورویی کوشیدند که اهتمام خود در توجه به اولویت‌های اقتصاد ایران و مشارکت در توسعه توان ملی و ایجاد فرصتهای اشتغال و تولید و صادرات ایران را با امضای خود ثابت کنند.

همه ایرانیانی که در این سفر بودند چه مسئولان دولتی و چه اعضای کاروان یکصد نفره فعالان اقتصادی و چه ایرانیان مقیم اروپا که در جلسات دیدار با رئیس جمهوری حاضر شدند، نه فقط در آداب و تشریفات، بلکه در نگاه و کلام و عمل طرف‌های اروپایی، تغییر را دیدند و احساس احترام به عظمت ملت ایران در دستیابی عزتمندانه به حقوق خود را چشیدند و به ایرانی بودن خود بالیدند.

این سفر که حاصل یک برنامه دوساله بود، فرصتی شد تا اروپائیان به جای لحن نقد و نصیحت و تهدید و تحریم ، به تمجید و تکریم ایران و ایرانی بپردازند و در مسائل منطقه با ایرانیان به مشورت بنشینند و برای حل مسائل فرهنگی و سیاسی و امنیتی منطقه و جهان به پیام صلح و رشد و استقلال ایران اسلامی گوش فرا دهند.

این گام افتخار آفرین، اگرچه در فرجام برجام به‌دست آمد، اما تنها آغاز یک راه بلند است. پرچم افتخار ایران که در این سفر به اهتزاز درآمد باید در عرصه‌های مختلف مراودات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در اهتزاز باقی بماند. تداوم این حضور عزتمندانه باید در احترام به هر ایرانی در همه فرودگاه‌ها و شهرهای جهان تجلی یابد و با حضور تولیدات باکیفیت ایرانی در بازارهای جهان استمرار پیدا کند. زمانی ما می‌توانیم مردم جهان را به تأمل در الگوی زندگی خود فرابخوانیم که نشانه‌های توفیق خود در رشد معنوی و اقتصادی و سیاسی جامعه را به آنها نشان داده باشیم.

سرافرازی ایران در صحنه‌های جهانی، ویژه شخص و گروه خاصی نیست. این سربلندی از آن همه ایرانیان و دوستداران ایران اسلامی است. عزت و سرافرازی تنها با انسجام، انضباط و تلاش پیگیر می‌تواند تداوم یابد. فرصت حضور گسترده تر در عرصه بین‌المللی را، صحنه وحدت و همت ملی کنیم تا شیرینی این عزت، همگانی و همیشگی شود.

***************************************

روزنامه جام جم**

نفوذ و ابعاد نامرئی آن / دکتر محمدحسین صوفی

بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری (مدظله) در مورد ابعاد گوناگون « نفوذ» و به‌ویژه بعد فرهنگی آن فرصتی را فراهم آورد‌ه است تا اندیشمندان دلسوز و متعهد در مورد ماهیت و تبعات آن واکاوی بیشتری به‌عمل آورند و در این میان سازمان‌های رسانه‌ای نیز توجه بیشتری نسبت به آن داشته باشند. اگرچه در برداشت اولیه نفوذ می‌تواند به گونه‌ای تفسیر شود که حاکی از تحمیل ارزش‌های بیگانه به فرهنگ بومی‌ و جهت دادن به افکار جامعه در راستای اهداف دشمنان انقلاب اسلامی‌ تعبیر شود اما به‌نظر می‌رسد دامنه و گستره این موضوع بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر از تصورات اولیه نسبت به آن است. یکی از ابعاد نامرئی « نفوذ» را باید در بنیان‌های فکری و عقیدتی و جریان‌های مسلم فرض دانسته شده جستجو کرد.

هنگامی ‌که از مفاهیم کلیدی در علوم مختلف سخن به میان می‌آید، به‌صورتی نا خواسته و شاید نامحسوس و حتی ناخودآگاه ما از ادبیاتی بهره می‌بریم که خود تولید تفکر اومانیستی و سکولاریستی غربی است. به‌عنوان مثال وقتی از «توسعه» سخن می‌گوییم، این واژه در غرب تعاریف روشنی دارد و بیشتر متمایل به ارزش‌های غربی است، یعنی آنان توسعه را پیشرفتی می‌دانند که ملازم با تفکر مدرنیستی غربی و لیبرالیسم از دیدگاه غرب باشد در حالی که در جامعه اسلامی‌پیشرفت زمانی می‌تواند مورد تائید واقع شود که حافظ ارزش‌های دینی و انقلابی باشد و این موضوع دو برداشت متفاوت را به ذهن متبادر می‌سازد. مثال دیگر درکی است که ما از برخی گفتمان‌های رایج داریم، هنگامی‌ که از «خانواده» به‌عنوان اصلی‌ترین و ابتدایی‌ترین نهاد اجتماعی سخن می‌گوییم در واقع تصور اولیه ما «خانواده هسته‌ای» با تعاریف غربی آن است در حالی که خانواده در باور اسلامی ‌ـ ایرانی لزوما خانواده هسته‌ای نیست و پی گیری سیاست جمعیتی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری نقطه تأکیدی بر این موضوع است.

به همین معنا می‌توان گفت نفوذ ریشه در بنیان‌های فکری و پارادایم‌هایی دارد که سایر اصول و مبانی بر پایه آن شکل می‌گیرد و استوار می‌شود. یکی از مهم‌ترین وظایف سازمان‌های رسانه‌ای و به‌ویژه رسانه ملی در کشور ما شناخت این بنیان‌ها و ارزش‌های حاکم بر آن است بنابراین نیازمند نوعی بازاندیشی در پارادایم‌های رایج هستیم زیرا تنها در این صورت است که می‌توان معیار و مقیاسی برای تحولات و درک و فهم آنها در سطوح اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به‌دست آورد.

در اینجا با نوعی «بازی‌های زبانی» روبه‌رو هستیم آنها که از ابتدا مبارزین فلسطینی را ستیزه‌جویان معرفی کرده‌اند، «بیداری اسلامی‌» را «بهار عربی» خوانده‌اند، رژیم غاصب صهیونیستی را «دولت قانونی اسرائیل» نامیده‌اند، شیعیان مظلوم یمنی را شورشیان حوثی لقب داده‌اند و استکبار جهانی را پرچمدار صلح و دوستی و مدعی رهبری جهان نوین دانسته‌اند در واقع بنیان‌هایی را پایه‌گذاری کرده‌اند که سایر اقدامات بر مبنای این اصول طراحی و تبیین شود، بنابراین فهم صحیح ابعاد نامرئی نفوذ تنها راهی است که ما را از بازی کردن در زمین حریف و فرو افتادن در دنیای واژگانی آنها دور می‌کند و دست‌اندرکاران فرهنگی کشور را به این نکته واقف می‌سازد که خود مبدع مفاهیم تازه‌ای باشند و نه تنها بر صحت آن تأکید کنند که تلاش نمایند این مفاهیم را به خارج از مرزهای کشور تسرّی داده و ادبیات نوینی بر مبنای ارزش‌های دینی ـ انقلابی خلق کنند. این مهم تنها با بصیرت و فهم درست و تحلیل دقیق شرایط و معادلات گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه امکان‌پذیر است، وظیفه‌ای که همه ما باید بیش از پیش به آن توجه کنیم و در راستای تحقق آن گام برداریم.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

پساانقلاب اسلامی یا پسابرجام؟!/محمدرضا کردلو

2 تعبیر کلیدی در گفتارهای شهید دکتر بهشتی وجود دارد که به نظر می‌رسد، صرفا 2 جمله عادی نیست؛ بلکه 2 استراتژی اساسی برای فهم اسلام برای حکومت‌داری و اداره جامعه نیز هست. شهید بهشتی در عبارتی معنادار در تئوری‌پردازی انقلاب اسلامی می‌گویند: «ما نیامده‌ایم حکومت کنیم تا حکومت کرده باشیم، تغییر حاکمان کافی نیست، تغییر حکومت لازم است».

شهید آیت‌الله بهشتی جمله دیگری نیز دارد به این مضمون که «اسلام در آغاز، یک انقلاب بود و همواره باید یک آیین انقلابی بماند».

با مداقه‌ای درباره عبارات فوق که در نظریه‌پردازی‌های دکتر بهشتی برای دوران پساانقلاب اسلامی آمده است، یکی از اساتید دانشگاه خیلی قبل‌تر از این، این عبارات را این‌طور تحلیل می‌کرد که دین نباید تبدیل به توجیه‌گر وضع موجود و توجیه‌گر خطاهای ما شود «دین، موتور اصلاح، تغییر و تحول است. دین، ایده انقلاب است. هر تفسیر غیرانقلابی از دین، خارج شدن از مسیر شریعت و تحریف دین است».

عبارت شهید بهشتی این است که دین، انقلاب اسلام [است] و این انقلاب باید دینی و انقلابی بماند؛ یعنی تفسیر ایستا، ارتجاعی و مردابی از اسلام را قبول نداریم. فقه اسلام برای متوقف کردن و منجمد ساختن ساختارها نیست. جهت کلی احکام اسلام، انقلابی است.

در همین فرانسه‌ای که رئیس‌جمهور محترم و وزرا تازه از سفرش برگشته‌اند بود که بازرگان رفت سراغ امام(ره). اصلا امید نداشت که ورق برگردد. این را چندباری هم به امام گفته بود که «شما بیایید یک دولت آشتی تشکیل دهید و ما یک انتخابات آزاد برگزار کنیم و نمایندگان‌مان را به مجلس بفرستیم و کم‌کم نظام را از دست شاه در آوریم».

در همین فرانسه بود که سرانگشت خود را روی زمین گذاشت و خطاب به امام گفت: «آقا! ایران 3 رکن دارد؛ شاه، آمریکا و ارتش. شاه که رفتنی نیست، آمریکا و ارتش هم که پشت به پشت هم حامی سلطنت هستند، پس هیچ‌کاری نمی‌توان کرد». امام اما یک کلمه بیشتر جواب نداد: «شاه باید برود!»

فکر می‌کنم اگر برای کسی بی‌هیچ سابقه ذهنی از امام خمینی(ره) همین ماجرا را تعریف کنیم، تصدیق می‌کند که امام «انقلابی»‌ترین شخصیتی است که تا به حال شناخته است.

یک روز باز همین مهندس بازرگان به امام نامه بدون بسم‌الله نوشته بود و به جای انقلاب اسلامی هم از لفظ «انقلاب ایران» استفاده کرده بود. امام در جا نامه را پاره کردند و فرمودند: «بگویید به ایشان فلانی نامه را پاره کرد. چند بار من به شما بگویم که انقلاب، «انقلاب اسلامی» است. «انقلاب» در ایران کار نکرد، این «اسلام» بود که کار کرد». اسلام بدون انگیزه‌های انقلابی که نو به نو، تحول و پویایی ایجاد می‌کند و انقلاب بدون درون‌مایه اسلامی که نو به نو پاسخ‌های جدید برای پرسش‌های جدید دارد، چه کارکردی دارد؟

یکی از ویژگی‌های رهبران انقلاب اسلامی ایران، قدرت تحول و سیستم‌سازی و نهادسازی بود. رهبران انقلاب اسلامی به مثابه بسیاری از رهبران انقلاب‌های«صغیر» و «کبیر» که توجیه‌گر وضع موجود هستند، توجیه‌گر وضع موجود نبوده‌اند و همواره به آسیب‌شناسی انقلاب پرداخته‌اند و نقاط قوت و ضعف آن را مطرح کرده‌اند. بی‌اغراق و صریح با جامعه سخن گفته‌اند بی‌آنکه بخواهند انقلاب را چیزی فراتر از آنچه کرده و نکرده تفسیر کنند. در بخشی از وصیتنامه امام حتی

این‌طور آمده است: «هیچگاه نگفته و نمی‌گویم که امروز در این جمهوری، به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می‌شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی‌انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی‌کنند، لکن... اگر این اقلیت اشکال‌تراش و کارشکن به کمک بشتابند تحقق این آمال آسان‌تر و سریع‌تر خواهد بود».

می‌بینید! انقلاب اسلامی بی‌تعارف سخن می‌گوید، چون نمی‌خواهد توجیه‌گر باشد. انقلاب بی‌اسلام و بی‌رسول‌الله(ص) است که دغلکارانه و ماکیاولیستی می‌اندیشد صرفا برای رسیدن به هدف. آخوندزاده، پدربزرگ همه این شبه‌روشنفکر‌های وطنی بود و از همه اینها صریح‌تر گفت: «ما هرچه

می‌کشیم از محمد(ص) است».

در خلال نوشته‌ها دیدم سال گذشته همین روزها بود که همه به احترام «رسول‌الله(ص)» کمپین و تجمع برگزار کرده بودند در واکنش به توهین نشریه فرانسوی. سال گذشته بعد از دیدار وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با وزیر خارجه کشور هتاک (فرانسه) مطلبی نوشته بودم با این عنوان که «آقای ظریف به رسمیت شناخته شدیم؟» و عبارات امام را آورده بودم که: اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر(ص) و ائمه معصومین – علیهم‌السلام - را با دست‌های خود ویران کند، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر.

حالا در پسابرجام، روحانی به فرانسه و ایتالیا می‌رود. از مذاکره زیر سم اسب فاتح ایران که بگذریم، به حرف‌های رئیس‌جمهور که نگاه می‌کنیم می‌بینیم باید بگردیم تا مگر گزاره‌ای بیابیم که گزاره انقلابی اسلام خمینی قرن بیستم باشد. باید بگردیم. وقتی اسلام انقلابی را کنار زدیم، چه به دست می‌آوریم؟ نمی‌دانم. اینقدر می‌دانم که اسلام بی‌انقلاب و انقلاب بی‌اسلام، اسلام تحول نیست. اسلام پیشرفت نیست. به قول امام عزیز در همین حد که آنها آقا باشند و ما نوکر!

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات