تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۹۵۸۲۹

مدل‌سازی در الگوی سیاست خارجی منطقه‌ای

پایگاه بصیرت / علی معینی

(ويژه‌نامه روزنامه صبح نو – 1395/07/12 – شماره 96 – صفحه8)

انقلابی كه در سال‌های 1356 و 1357 در ایران زمینه‌های شكل‌گیری آن بروز كرد و نهایتاً اتفاق ‌افتاد، انقلابی به معنی واقعی به نام اسلام و برای اسلام بود. آن‌چه انگیزه‌ اصلی مردم را در خیابان‌ها و در تظاهرات خونین چند ماهه تشكیل ‌داد، تباین و تضاد رژیم مستقر با اصول، ارزش‌ها و قواعد اسلامی بود و آنچه به جای آن مطالبه می‌کردند، جامعه و حكومت اسلامی بود كه برقراركننده‌ اصول، ارزش‌ها و آرمان‌های اسلام است.

مطالبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مواردی چون استقلال، آزادی، امنیت و صداقت در ذیل جامعه و حكومت اسلامی خواسته می‌شود.چنین خواسته و محتوایی برای یك انقلاب همانی است كه محققان بعدها و با فاصله‌ كمی از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آن را اسلام سیاسی خواندند.

پس به نوعی می‌توانیم اذعان كنیم که تاریخ تولد واژه‌اسلام سیاسی بعد از وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران است و پیش از آن چنین واژه‌ای وجود خارجی نداشته است.در واقع نقشی كه اسلام و ایدئولوژی اسلامی در جریان انقلاب 57 ایران بازی می‌كند، تولد و شیوع تدریجی واژه اسلام سیاسی است؛ یعنی همان ابزاری كه در ایران وارد سیاست شد و با انقلابی عظیم و حیرت‌آور رژیم شاهنشاهی را سرنگون كرد. درهمین راستا و به دنبال همین اتفاق، به كارگیری اسلام سیاسی در غرب برای نامیدن جریانی در جهان اسلام است كه سودای تغییر و تحول در جوامع اسلامی را با تأكید و تكیه بر آموزه‌های دین اسلام دارد.

در جوامع مسلمان و از جمله ایران، حركت‌های اسلام‌گرایانه‌ای كه پیش از انقلاب اسلامی سال 1357 رخ می‌داد، بیشتر به نام جنبش‌ها و نهضت‌های اسلامی شناخته می‌شد، اما پس از وقوع ناگهانی و خارق‌العاده انقلابی به نام اسلام در ایران و تأثیرات عمیق‌ آن، ازاصطلاح‌های جدیدی نیز استفاده شد؛ از جمله بنیادگرایی اسلامی، رادیكالیسم اسلامی و اسلام سیاسی. البته به نظر می‌رسد هیچ‌یك به اندازه اسلام سیاسی مقبولیت و شهرت نیافت.

امروزه اسلام سیاسی طیف بسیار وسیعی از جریان‌های اسلامی در گستره‌ جهان اسلام را شامل می‌شود كه انواع مختلفی دارد، ولی نكته این‌جاست كه آنچه به مفهوم اسلام سیاسی حیات و هویت می‌بخشد، انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی ایران عملاً موجب شد جهشی فوق‌العاده در نهضت اسلامی ایجاد شود؛ جهشی كه سرعت و شتابی فوق‌العاده در جنبش‌های اسلامی ایجاد كرده و آن‌ها را وارد مرحله نوینی ساخته كه دو بخش مهم دارد؛مرحله‌ اسلام در انقلاب (انقلاب اسلامی) و مرحله اسلام در تشكیل حكومت (حكومت اسلام).

شاید یكی از بهترین تفسیرها در نسبت‌شناسی میان انقلاب اسلامی ایران و مقوله‌‌ اسلام سیاسی و همچنین تأثیر و بازتاب آن بر دیگر كشور‌های مسلمان، نظر گراهام فولر باشد؛او معتقد است:

«پیش از انقلاب ایران، ایالات متحده هرگز از اسلام سیاسی چیزی نشنیده بود. انقلاب ایران شوك عمده‌ای برای سیاست ایالات متحده بود. ایالات متحده به همراه اكثر كشورها در غرب و دیگر مناطق از اسلام سیاسی بیمناك هستند و به طور كلی ترجیح می‌دهند كه اسلام سیاسی به قدرت نرسد. [...] تجربه‌ی ایران برای ایالات متحده یك تجربه‌ی منفی از اسلام سیاسی بوده است. در كل، ایران تحت نام اسلام، به برخی از شكست‌های عمده‌ی سیاست ایالات متحده در جهان مرتبط است.»

اهمیت انقلاب اسلامی ایران برای جنبش‌های اسلامی و اسلام سیاسی از آن روست كه:

«انقلاب اسلامی ایران نماد وضعیتی است كه تنها به ایران محدود نمی‌شود، بلكه تمام جهان عربی-اسلامی را به طور كلی پوشش می‌دهد. انقلاب اسلامی ایران را می‌توان با انقلاب فرانسه مقایسه كرد كه نسیم آن نه‌فقط فرانسه، بلكه همه‌ی اروپا و جهان مسیحیت را در برگرفت. نظام‌های حكومتی موجود در جهان عربی-اسلامی در سال 1979، از صدور انقلاب اسلامی ایران نگران شدند، زیرا اكثر آنان چیزی میان غرب‌گرایی معیوب وعدالت اسلام‌گرایی را ترجیح می‌دادند. از این رو برای مخالفت كردن با طرح‌های روشن انقلاب اسلامی ایران دلایل متعددی داشتند كه كمترین آن شیعه بودن مذهب در ایران است. در حال و هوایی كه جهان عربی-اسلامی در آن زیست می‌كند، در انقلاب اسلامی در ایران تعبیری از خواسته‌های خود دیده است. با طرح‌های انقلاب اسلامی در ایران، اقشار وسیعی از جوامع عربی-اسلامی هم‌آوا شدند، زیرا گرایش اسلامی ایران، رویكردی كاملاً اسلامی است كه همه‌ی گروه‌های مذهبی را در بر می‌گیرد.»

«مجموعه‌ی عكس‌العمل‌های مثبت و منفی و ایجابی و سلبی گروه‌ها و دولت‌های اسلامی و نیز گروه‌ها و دولت‌های اسلامی ایران، در عمل باعث رشد اسلام سیاسی و شكل‌گیری نحله‌های مختلف و گاه متضاد درون آن شد. از نخستین گروه‌بندی‌های درون اسلام سیاسی، شكل‌گیری دو جریان عمده و كلان درون آن بود:

1. اسلام سیاسی عقل‌گرا، انقلابی و پویا (اسلام سیاسی شیعی)

2. اسلام سیاسی سنت‌گرا، محافظه‌كار و متحجر (اسلام سیاسی سنی)

از سوی دیگر، یكی به رهبری ایران و دیگری به رهبری سلفی-وهابی‌های عربستان سعودی.

با همه‌ این تفاسیر، پیروزی اسلام سیاسی در ایران 1357 باعث شد رهبران گروه‌ها و جنبش‌های اسلامی سراسر جهان به ایران بیایند؛ از سران و رهبران سازمان اخوان‌المسلمین مصر و جماعت اسلامی پاكستان گرفته تا جماعت اسلامی هند و فیلیپین. از گروه‌هایی از افغانستان و عراق و تركیه گرفته تا رهبرانی از الجزایر و سودان و تونس و اندونزی و لبنان و فلسطین. همه این‌ها در جست‌وجوی این بودند تا از نزدیك ببینند كه اولاً چه اتفاقی و چگونه افتاده است و خصوصاً بعد از این، با الهام‌گیری و الگو گرفتن از اسلام سیاسی ایران چه می‌توان كرد؟

با فاصله زمانی نه‌چندان زیادی از ماه و سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (فوریه 1979) اسلام سیاسی باعث تحرك‌های شتاب‌آلود و عجولانه‌ای در تعداد زیادی از كشورهای اسلامی شد؛ عراق شاهد تظاهرات گسترده علیه رژیم بعثی این كشور شد. جنبش اخوان در عربستان در مخالفت با آل سعود دست به اسلحه می‌برد (1979) و سازمان نوظهور الجهاد در مصر انور سادات را ترور می‌كند (1980) و عملاً باعث شكست سازش میان اعراب و اسرائیل می‌شود. در كشورهای حاشیه‌ خلیج ‌فارس، از جمله بحرین و كویت نیز ناآرامی‌هایی مشاهده می‌شود. پاكستان، افغانستان، سوریه، سودان و لبنان نیز تحولاتی در درون خود مشاهده كردند.»

به هر حال و با همه این تفاسیر، باید تصریح كنیم كه پس از ظهور و شكوفایی اسلام سیاسی در انقلاب اسلامی ایران بود كه برای نخستین بار دین در عرصه‌ای جدید به شكلی نوین (مدرن) قدرت را در اختیار گرفت و حكومت تشكیل داد. با انقلاب اسلامی دین به یك عنصر تعیین‌كننده در حوزه عمومی زندگی انسان از جمله جامعه و سیاست تبدیل شد. با انقلاب اسلامی ایران بود که جنبه‌های معنوی و ربّانی وارد زندگی روزمره و اجتماعی و سیاسی مردم شد. با انقلاب اسلامی ایران بود که اسلام توانست هم از جنبه‌ نظری (تئوریك) و هم از بُعد عملی (پراتیك) عینیت یابد و بروز و ظهور و تجلی و مصداق بیرونی و خارجی پیدا كند. در اثر انقلاب اسلامی ایران بود که حركت‌ها و جنبش‌های اسلامی اعتماد به نفس و امید به آینده را بازیافتند و همین باعث رشد فزاینده و توفنده‌ اسلام سیاسی در سال‌های بعدی شد.

با اشاره به این موضوعات ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که با توجه به اینکه بعد از انقلاب اسلامی ایران بیشترین تحولات را به طور طبیعی در کشورهای اطراف خودمان دیدیم که همین موضوع مارا مجاب کرد تا با ارائه الگویی مناسب و دقیق سیاست خارجی کشورمان در این منطقه چارچوب مند و نظام مند بین چند نهاد جمهوری اسلامی ایران تقسیم کنیم که هر گاه تعاملات بین این نهادها بهتر و قوی تر شکل گرفته است طبیعتاً موفقیت‌ها هم بیشتر بوده است و هر گاه برنامه ریزی ها هماهنگ اتفاق نیافتاده است یا دغدغه های سیاسی و جناحی دخیل شده است این روند با مشکل روبه رو شده است.

لذاست که الگوی تعامل نهادهای مختلف نظام در عرصه سیاست خارجی جزو الگوهایی است که بایستی تئوریزه و به عنوان مدل در دانشگاه ها و پژوهشکده ها طراحی و ارائه شود.

http://sobhe-no.ir/newspaper/96-1/8/2525

ش.د9502081

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات