رمزگشایی از تبلیغات علیه قطر
سعدالله زارعی در کیهان نوشت:
جنجالی که طی چهار روز گذشته در میان مقامات و رسانههای سعودی، مصر، بحرین
و امارات علیه قطر راه افتاده است در واقع ماهیت سفر ترامپ به عربستان و
نیز ماهیت اجلاسی که در روزهای شنبه و یکشنبه هفته پیش در ریاض برگزار شد
برملا کرد. چه کسی است که نداند قطر از نظر وزن سیاسی و سابقه در موضوعات
بنیادی در نقطه مقابل آمریکا و عربستان قرار ندارد تا حجم تبلیغات عظیمی که
این روزها از سوی مقامات کشورهای یاد شده متوجه آن شده است، توجیهی داشته
باشد. اما اظهارات امیرقطر که در آن گفته شده بود تشدید تنش منطقهای علیه
ایران دور از عقلانیت است، از آنجا که اولین نشانههای شکاف در ائتلاف
ضدایرانی را برملا کرد اهمیت ویژه دارد و این راز حمله گسترده به قطر
میباشد. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، ادبیات مقامات سعودی علیه ایران به
نحو محسوس و روبه تزایدی تندتر شده است. در این بین مقامات سعودی و به
خصوص محمدبن سلمان ولیعهد و وزیردفاع و عادلالجبیر وزیر خارجه سعی
کردهاند تا از سیطره مطلق صهیونیستها بر دونالد ترامپ و اعضای دولت او
استفاده کرده و آمریکا را به در پیش گرفتن سیاستهای تندتر علیه ایران
متقاعد نمایند. یک هفته پیش از سفر رئیسجمهور آمریکا به ریاض، محمدبن
سلمان در مصاحبه با شبکه امبیسی اظهار امیدواری کرد که مقامات واشنگتن
«متوقف کردن ایران» را در کانون سیاستهای خود در منطقه قرار دهند.
پاسخهای اولیه مقامات آمریکایی به وضوح از پذیرش درخواست سعودیها حکایت
میکنند. جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا که دو هفته پیش از ترامپ به ریاض آمده
بود پس از نشست با مسئولان ارشد سعودی گفت آمریکا به هر نقطهای از منطقه
که چشم میدوزد ایران را در مرکزیت و مسئول مشکلات آن میشناسد.
عادلالجبیر ضمن استقبال از موضع متیس گفت عربستان در صف مقدم کشورهایی
ایستاده که با نفوذ ایران در منطقه مقابله میکند. با این وصف این سوال
مطرح میشود که آیا باید شاهد شکلگیری تنشهای جدیدی علیه ایران با محوریت
آمریکا و رژیم سعودی باشیم. رژیم سعودی در این میان دو نقش را برعهده
دارد؛ تحریک مقامات آمریکایی و پرداخت هزینههای هنگفتی که در مبارزه با
نفوذ ایران لازم است. یک خبر بیانکننده آن است که رژیم سعودی نه تنها
هزینه تنش نظامی علیه ایران را پذیرفته است بلکه برای تحریک هر چه بیشتر
آمریکا، پرداخت همه هزینههای ارتش آمریکا در غرب آسیا را متقبل شده است.
2- قراردادهای جدید رژیم سعودی با آمریکا در جریان سفر اخیر ترامپ بین 150
تا 400 میلیارد دلار برآورد شده و بخش اعظم آنهم در خرید جنگافزارهای
آمریکا هزینه میشود. خرید جنگافزار آمریکایی از سوی مقامات سعودی امر
تازهای نیست و طی دهههای گذشته هم از مرز 10 میلیارد دلار در سال عبور
کرده است اما خرید یک جای نزدیک به 100میلیارد دلار جنگافزار کاملا تازگی
دارد. این خرید علاوه بر آنکه بخش قابل ملاحظهای از کسری بودجه آمریکا را
جبران میکنند و کارخانجات تولید سلاح در آمریکا را جان تازهای میبخشد،
تحریک جنگ در منطقه نیز در پی میآورد. پیش از روی کار آمدن دونالد
ترامپ، یک نظرسنجی بیانکننده آن بود که نزدیک به 70 درصد شهروندان
آمریکایی با فروش سلاحهای مدرن به رژیم سعودی مخالف بودند و فقط حدود
12درصد از آنان با روابط رو به گسترش نظامی واشنگتن و ریاض موافق بودند و
البته جمعی هم از اظهارنظر موافق یا مخالف اجتناب کرده بودند. توافق علنی
آمریکا و سعودی در مورد خرید بیش از 100 میلیارد دلار جنگافزار که با
قراردادهایی به ارزش نزدیک به 300 میلیارد دلار دیگر توام گردید، برای
جامعه آمریکایی یک شوک مثبت اقتصادی به حساب میآید و طبعا از تعداد
مخالفان روابط نظامی واشنگتن- ریاض میکاهد. خود این مسئله در واقع به این
معناست که اکثریت مردم آمریکا از تحرک نظامی بیشتر آمریکا در منطقه و حتی
ایجاد درگیریهای تازه استقبال میکنند.
پیش از این برخی از تحلیلگران ارشد نظامی معتقد بودند از آنجا که ترامپ و
تیم او علاقه دارند که «بسیاری از امور را خود بیازمایند»، باید در انتظار
حوادثی علیه ایران باشیم. روند اقدامات نظامی و سرعت تصمیمگیریهای ترامپ
در این حوزه به این گمانهزنیها اعتبار بیشتری بخشیده است. البته کاملا
واضح است که اگر رژیم آمریکا با میدانداری منطقهای سعودی درصدد زخم زدن
به ایران باشند، زخمهای بزرگتری را دریافت خواهند کرد چرا که استراتژی
دفاعی ایران اگر چه بر مبنای استقبال از جنگ تنظیم نشده است اما در
بردارنده «پاسخ قاطع» خواهد بود.
3- از اظهارات مقامات آمریکا برمیآید که «بازسازی اعتبار» و «بازتولید
اقتدار» آمریکا را در دستور کار قرار دادهاند و باز از سخنان آنان پیداست
که مهمترین عامل ضعف اعتبار و کاهش اقتدار خود را ایران میدانند. وقتی
متیس وزیر دفاع میگوید به هر نقطهای چشم میدوزد، تصویر بزرگ ایران را
میبیند از آن میفهمیم که از منظر مقامات آمریکایی بازسازی اعتبار و باز
تولید اقتدار آمریکا با تضعیف موقعیت منطقهای ایران گره خورده و این
دقیقاً همان نقطه مشکل در حل مسئله آمریکا میباشد. دو هفته پیش یک تاجر
ایرانی که با یک سناتور ارشد آمریکایی رفت و آمد دارد از قول او نقل میکند
که متیس مرا به اطاقش دعوت کرد من با تعجب دیدم او نقشه بزرگی از ایران را
پشت سر خود نصب کرده است وقتی پرسیدم این چیست پاسخ داد بزرگترین مشکل ما
در پیشبرد سیاست خارجی و پس از آن گفت تا این حل نشود قادر به حل هیچ
معادلهای در سیاست خارجی نخواهیم بود. پس کاملاً طبیعی است که یک سخنگوی
کاخ سفید در آستانه سفر ترامپ به ریاض هدف اصلی این سفر را مقابله با ایران
و هماهنگ کردن کشورهای عربی در مقابله با ایران اعلام کند.
4- اظهارات تند علیه ایران که روندی فزاینده در بین مقامات اصلی سعودی پیدا
کرده، بدون شک بیانکننده مشکلات عمدهای است که این کشور علیرغم آنهمه
بذل و بخشش با آن درگیر است. رژیم عربستان 27 ماه است که درگیر جنگ با مردم
مظلوم و تنگدست یمن شده و علیرغم آنهمه اقدامات نتوانسته است بر یمنیهای
مظلوم فایق آید. بعضی از مقامات سعودی وانمود کردهاند که از آنجا که به
کارگیری سلاحهای جدیدی که در سفر ترامپ توافق شده قادر به تصرف بندر بزرگ
الحدیده در سواحل دریای سرخ است، به زودی بر مشکلی که انصارالله یمن پدید
آوردهاند غلبه میکند اما همزمان با آن یک مقام سعودی با اشاره به بیانیه
ضد ایرانی اجلاس هفته پیش ریاض گفت این توافقات و اظهارات نشان داد که
عربستان مایل است با مشکل اصلی خود یعنی ایران که جنگ یمن یکی از تبعات آن
است مواجه شود و مقامات آمریکایی و بعضی از دولتهای منطقهای قول دادهاند
که در این رویارویی به سعودی کمک نمایند.
سیاست هماهنگسازی دیگران برای غلبه بر «مشکل ایران» تاکنون راه به جایی نبرده است عربستان در همراهسازی جدی مصر، ترکیه و پاکستان موفقیتی نداشته و بعید به نظر میرسد این سه کشور در شرایط پیشرو نیز کار عمدهای به نفع عربستان انجام دهند. عصبانیت شدید مقامات سعودی از اظهارات نه چندان صریح امیر قطر که بلافاصله هم پس گرفته شد، نشان میدهد که عربستان بشدت از فروپاشی زودهنگام ائتلاف جدید ضد ایرانی هراس دارد.
5- اظهارات مقامات قطر و بخصوص آنچه «شیخ تمیم» گفت از یک سو بیانگر اختلاف
نظرهای جدی بین کشورهایی که اوایل هفته پیش تحت عنوان «همکاری برای مهار
ایران» در ریاض گردهم آمدند میباشد و از سوی دیگر نشان میدهد که خطر
اقدامات نظامی به گونهای که بیش از همه به «کشورهای کوچک» آسیب بزند وجود
دارد. کنار هم قرار گرفتن سیسی و ملکسلمان که پس از یک دوره قهر صورت
گرفته است، مقامات قطر و بالتبع ترکیه را ناراحت کرده است چرا که در فرمول
عربستان- آمریکا ذیل عنوان تأسیس «مرکز جهانی مبارزه با افراطگرایی»،
اخوانیها جایگاهی ندارند و از فردای آن روز به موازات فشار بر ایران،
فشارهایی متوجه دوستان اخوانی منطقه شامل دولتهای قطر و ترکیه و جنبشهای
حماس در فلسطین و اخوانالمسلمین در مصر خواهد شد و این موضوعی است که
نتیجه آن خواه ناخواه گرایش به حل مسئله با ایران را در منطقه تقویت
میکند. در واقع مقامات عربستان به گمان اینکه قادر خواهند بود منطقه و
جهان اسلام را در یک جبهه ضدایرانی قرار دهند، بخش عمدهای از منطقه را به
سمت همکاری بیشتر با ایران سوق دادهاند.
این مهم نیست که سرنوشت قطر در این منازعه چه میشود، قطر آن طرف بماند هم
اتفاقی نمیافتد مهم این است که درگیر شدن عربستان و قطر در عرصههای سیاسی
و رسانهای از ناتوانی عربستان از شکلدهی عملیاتی به ائتلافی ضد ایرانی
خبر میدهد. این درگیری بیان کننده آن است که عربستان اگر پیش از درگیر شدن
با ایران بتواند همراهی کشورهایی نظیر مصر و امارات و بحرین را در کنار
خود داشته باشد، بعد از درگیر شدن با ایران کاملاً تنها خواهد شد. حال سؤال
این است که آیا پشتگرمی آمریکاییها برای پذیرش ریسک اقدام علیه ایران
کفایت میکند؟
چگونه عملکرد و کارنامه موضوعیتش را از دست داد؟!
مسعود فروغی در وطنامروز نوشت:
انتخابات 29 اردیبهشت 96 با تمام کشوقوسهای سیاسی و اجتماعیاش یک بسته
کامل اطلاعاتی برای بررسی رفتار گروههای سیاسی است، در اینکه کسب موفقیت
برای جلب آرای اکثریت اهمیت فوقالعادهای دارد شکی نیست، اصلا مگر میشود
در یک سیستم مردمسالار زیست سیاسی داشت و گفت «آرای اکثریت بیاهمیت است!»
به هرحال یک سوی هر موفقیتی، شکست است، بدتر از شکست برای فعالان نظام
سیاسی مردمی، مقابله با آرای عمومی و گردنکشی در برابر آن است، همان خاطره
تلخ سال 88 برای 100 سال مردم ایران کافی است تا نتیجه «زدن زیر میز
انتخابات» را یک ملت دریافت کند.
انتخابات اردیبهشت 96 مثل همه انتخاباتها یک طرف پیروز به معنای کسب آرای
اکثریت داشت و یک طرف شکست خورده؛ در این مساله اما هیچ انتخاباتی مثل سال
88 نبوده که یک سوی انتخابات هم آرای اکثریت را به دست نیاورد و هم توان
تحمل شکست سیاسی و بازسازی اجتماعی خودش را نداشته باشد.
فارغ از اینکه چه کسی موفق شد رای اکثریت را به دست بیاورد، نحوه آرایش
انتخاباتی است؛ صحنه انتخابات نشان میدهد مساله انتخابات چه بوده. رایها
چرا و چگونه به سمت افراد حاضر گرایش پیدا کرده یا برعکس؟ آیا میان
مهمترین مسائل انتخاباتی و دغدغههای عمومی نسبت معناداری وجود دارد یا
خیر؟
شاید بررسی رفتار طرف پیروز انتخابات از آغاز رقابتها تا روز رایگیری کمک
بزرگی به پیدا کردن حل این سوالها کند، اینکه دولت مستقر به کمک چه
ابزاری بالاخره توانست خط تاریخی تمدید دولت در دوره دوم را ادامه دهد
حتما یک دلیل خطی ندارد، نمیشود از این مساله که رایآوری رئیس دولت مستقر
همیشه راحتتر از رقبایش است گذشت اما درصد پایین دولت روحانی با وجود در
اختیار داشتن 4 ساله تمام ارکان اجرایی کشور چیست؟
به نظر میرسد مهمترین راز انتخابات 96 که هم منجر به رایآوری مجدد حسن
روحانی شد و هم یک رقیب بزرگ 16 میلیونی برای دولت به وجود آورد، تغییر
صحنه انتخابات ریاستجمهوری از عرصه ایجابی به عرصه سلبی است.
دولت روحانی در طول 4 سال فعالیت خودش نتوانست کارنامهای قابل دفاع به جا
بگذارد، گسلهای اجتماعی ایران در صحنه اجتماعی هم آنجا که به مسائل ایجابی
نظیر تولید و اشتغال و توسعه اقتصادی و... مربوط میشود و هم آنجا که به
فساد و تبعیض و بیعدالتی مربوط است کارنامه ضعیفی از دولت روحانی به
یادگار دارد، آنچنان کارنامه دولت مستقر در این انتخابات ضعیف بود که اتاق
فکر رئیسجمهور بلافاصله پس از مناظره اول تغییر مشی داد. بعد از مناظره
اول که حسن روحانی در شرایط اجتماعی ضعیف نشان داده شد، دولت فهمید ادامه
ماندن در زمین «عملکردها» منجر به باخت بزرگی میشود، چه آنکه رای بزرگ
منفی روحانی تا پایان انتخابات که بخشی از آن در سبد رای آقای رئیسی هم
هست، قطعا به عملکرد ضعیف دولت وی بازمیگردد اگرنه «ثبات مدیریت و ادامه
مسیر نیمهکاره» استدلالی است که بسیاری از جامعه ایران را قانع میکند، به
غیر از شرایطی که تجربه قبلی موفق نبوده باشد.
دولت برای فرار از شکست انتخاباتی خیلی زود «مساله بازی» را عوض کرد،
روزهای پس از مناظره اول دیگر آمار و ارقام و بررسی وضعیتی که دولت مستقر
نقش بزرگی در وقوع آن داشت جای خودش را به دوگانهسازی «نه به ترس» آن هم
از جنس سیاسی و فرهنگی داد، اینکه رقبای انتخاباتی روحانی در طول سالهای
اخیر به حقیقت یا دروغ چقدر «پاس گل» به روحانی داده بودند حتما جای بررسی
و اصلاح دارد اما صحنهآرایی ستاد انتخاباتی کاندیدای پیروز به گونهای
بود که «درست و غلط» در آن اهمیت زیادی نداشت و دستور کار تنها بیرون کشیدن
صحنه رقابت از نارضایتیهای اقتصادی بود. توضیح و تحلیل اینکه دولت چگونه
توانست «مساله بله به روحانی» را به «کی ترسناکتره؟!» تغییر دهد، جای خودش
را دارد اما اثر این سیاست انتخاباتی که رگههای آن در سال 92 هم مشاهده
شد و در بهار 96 به صورت کامل عملیاتی شد روی جامعه ایران چه خواهد بود؟
با این دستفرمان آقایان دولتی، آیا اساسا عملکرد دولت و مجلس و... «مستقر»
مهم است؟ قطعا خیر! اصلا چرا مسؤولان تلاشی برای رفع مشکلات کنند؟ فقط
کافی است همیشه یک ترس کاذب از «رقیب» در صحنه را به جامعه تزریق کنند، آن
وقت به طور کلی دیگر نیازی به کارنامه موفق و دفاع از آن وجود نخواهد داشت.
در این شرایط چند اتفاق ناگوار برای جامعه ایران خواهد افتاد، هم اینکه
مسؤولان برای حفظ صندلی خود کارنامه ایجابی نخواهند داشت بلکه سند علیه
دیگران جمع میکنند، متخصصانی که مخالف عملکرد افراد باشند، در گیر و دار
دوگانهسازیهای سیاسی و فرهنگی تحت فشار قرار خواهند گرفت و روز به روز
شرایط بدتر خواهد شد. شاید به طور کلی رقابت برای اینکه چه کسی میتواند
این مشکلات را حل کند منتفی شود و رقابت بر سر این شود که چه کسی «کمتر
ترسناک» است.
هرچند نباید از اثر وضعی این میزان «دروغ و انگ علیه رقبا» گذشت اما به هر
حال انتخابات 96 از هیچ لحاظ منطقی و عقلی کمکی به طرف پیروز هم نخواهد
کرد، چراکه اتاق فکر روحانی تصمیم گرفت برای حفظ دولت، رایدهندگان را مجاب
کند «ما کمتر ضرر داریم»، این سبد رای هرچند پاستور را برای روحانی حفظ
میکند اما فضای اجتماعی مثبت برای وی شکل نمیدهد. به هر حال اینکه چرا
انتخابات 96 در کمترین میزان ممکن از موضع ایجابی «چه کسی باید» قرار داشت،
برای آینده جامعه ایران چالشی بینظیر فراهم میکند.
شورای پنجم ؛ فرصت ها و چالش ها
سید جلال فیاضی در خراسان نوشت:
با پایان ماراتن انتخابات ، سرانجام لیست امید به عنوان پیروز انتخابات شورای اسلامی شهر مشهد اعلام شد و تمامی اعضای این لیست به پارلمان شهری مشهد راه یافتند .این پیروزی را به منتخبان مردم تبریک می گویم و سعی می کنم با تبیین فرصت ها و چالش های فرا روی شورای پنجم ،نکاتی را به میهمانان جدید پارلمان شهری مشهد یادآور شوم .
شورای پنجم با فرصت هایی مواجه است که می توان آن را به خوبی قدر شناخت و از آن برای پیشرفت و توسعه مشهد الرضا (ع) و خدمت بیشتر به مردم و حل مشکلات مشهد بهره برد:
* انتخابات 29 اردیبهشت سطح آرای اعضای پارلمان شهری مشهد را نسبت به شورای چهارم سه برابر ارتقا داد؛ به طوری که رای نفر اول شورا از حدود80هزاردر دوره قبل به 250 هزاررای افزایش یافت . این افزایش کمی آرا ،پشتوانه مردمی شورای اسلامی شهر را ارتقا می بخشد و می تواند سرمایه اجتماعی ارزشمند شورای پنجم برای پیگیری مطالبات شهر مشهد باشد .
* همگرایی شورا و دولت فرصت دیگر شورای پنجم به شمار می آید .واقعیت آن است که مشهد به عنوان پیشانی نظام اسلامی و پایتخت معنوی ایران- که هرسه سال یک بار میزبان همه ملت ایران است – باید در سطح ملی مورد توجه بیشتری قرارگیرد و پیشرفت وتوسعه وحل مشکلات آن به اعتبارات ملی گره بخورد. شورای پنجم می تواند از فرصت همگرایی با دولت برای جبران عقب افتادگی های مشهد و حل مشکلات شهر به خوبی بهره ببرد .
* یکدستی و تعلق همه اعضای شورای پنجم به یک لیست ، شورای پنجم را یک پارلمان منسجم و یکپارچه جلوه می دهد و می تواند یک فرصت برای آن ها تلقی شود .
در این میان اما شورای پنجم با چالش هایی نیز مواجه است :
1- وروداکثریت شورا و شهرداری دوره چهارم به مناقشات سیاسی از یک سو و تعلق همه اعضای شورای پنجم به جریان سیاسی رقیب اکثریت شورای چهارم می تواند انگیزه اقدام متقابل را برای شورای پنجم فراهم آورد و شهرداری و شورای آینده را باردیگر به گرداب مناقشات و دعواهای سیاسی بکشاند و منافع و مصالح شهر را به حاشیه سیاسی ببرد. من با توجه به سوابق مدیریتی در شهرداری به عنوان معاون فرهنگی شهردار و نیز عضویت در شورا ،با همه وجود به سخن حکیمانه رهبر انقلاب -که ورود شورا و شهرداری به مناقشات و دعوا های سیاسی را سم مهلک دانستند- باور دارم و ضرورت آن را درک کرده ام . به ویژه در شهر مشهد تعامل و همکاری شورا و شهرداری با دولت و آستان قدس برای پیشرفت شهر و حل مشکلات مشهد ضرورتی انکار ناپذیر است و اگر مناقشات سیاسی در شهرداری وشورای آینده ،از دولت به سوی آستان قدس چرخش داشته باشد ،دوباره می تواند مسائل شهر مشهد را به حاشیه براند ؛به ویژه این که تولیت آستان قدس رقیب اصلی رئیس جمهور منتخب بوده است.به باور نگارنده موفقیت شورا و شهرداری مشهد در گرو تعامل و همکاری سازنده با دولت و آستان قدس است و هرگونه حاشیه سازی در این زمینه بر خلاف منافع و مصالح شهر مشهد است .
2- یکدست بودن شورا اگر چه یک فرصت است اما می تواند برای شورا به یک تهدید تبدیل شود. هر گاه شورا، شهردار منتخب خود را خط قرمز بداند و نظارت بر شهردار منتخب خود را برنتابد، نظارت برشهرداروشهرداری به حاشیه می رود و یکدست بودن شورا احتمال چنین رویدادی را افزایش می دهد؛اتفاقی که در شورای چهارم رخ داد و اکثریت این شورا عملا اقدامات نظارتی منتقدان را با مانع مواجه کردند.با بررسی فرصت ها و چالش ها اکنون نکاتی را به پارلمان پنجم شهر مشهد تنها با نگاه کارشناسانه و دلسوزانه و صرف نظر از سلایق سیاسی یادآورمی شوم:
1-انتخاب شهردار بزرگ ترین و مهم ترین تصمیم شوراست. انتظار است شورای پنجم با دقت و وسواس در انتخاب یک شهردار متعهد ، دلسوز ، کارآمد ، متخصص ، آشنا با شهر مشهد و دارای قدرت تعامل بالا در سطح محلی ، ملی و فراملی بکوشد و در این عرصه منافع شهر را بر هر ملاحظه دیگری ترجیح دهد. یک شهردار توانمند و کارآمد می تواند موفقیت شورا را در دستیابی به اهداف خود تضمین کند.
2- شورای پنجم باید از فرصت همگرایی با دولت برای پیشرفت و توسعه مشهد و حل مشکلات پایتخت معنوی ایران نهایت بهره را ببرد. اولویت های پیشنهادی نگارنده این نکات است:
الف) پیگیری تصویب طرح جامع و تفصیلی شهر مشهد به عنوان نقشه راه توسعه شهر؛ مشهد اکنون با چند طرح تفصیلی تاریخ گذشته مواجه است که این موجب کثرت رویه و بروز مشکلات فراوان شده است . نهایی شدن طرح تفصیلی در شورای عالی شهرسازی مسیر حرکت توسعه مشهد را شفاف و روشن می کند و به بسیاری از مشکلات شهرسازی مشهد و مباحثی نظیر بلند مرتبه سازی پایان می دهد.
ب) بی تردید مهم ترین راه حل معضل ترافیک در شهر مشهد سرعت بخشیدن به خطوط مترو است و این کار نیز جز با کمک دولت میسر نیست . تکمیل خط دو و سه، آغاز خط چهار با توجه به پایان مطالعات آن و آغاز مطالعات سایر خطوط متروی مشهد می تواند از محور های اصلی تمرکز فعالیت شورای پنجم باشد .به نظر می رسد پروژه مترو یکی از اقتصادی ترین پروژه های شهری برای جذب سرمایه گذار بخش خصوصی باشد.
ج) حاشیه شهر مشهد و سایر کلان شهرها حاصل سیاست های نادرست دولت ها و مدیریت های شهری در ادوار مختلف است و اکنون نیز جز با کمک دولت مشکلات آن رفع نخواهد شد . راه حل مشکلات حاشیه شهر نیز اقدامات سطحی و گذرا نیست . حاشیه شهر باید از نظر زیر ساخت ها ( اگو ، گشایش معابر ، مقاوم سازی ساختمان ها)و تأمین سرانه های مورد نیاز مورد توجه قرار گیرد و البته مشکلات فرهنگی و اجتماعی آن نیز نباید از نظر دور بماند به طوری که فاصله حاشیه و متن شهر از نظر برخورداری به حداقل برسد.
د) یکی از زخم های کهنه مشهد پروژه 25 ساله نوسازی و به سازی بافت پیرامون حرم مطهر است .اگرچه اشتباه نخست در این بافت پایه گذاری آن بر تراز صفر بود،اما با لغو تراز صفر در سال گذشته از سوی شورای عالی شهرسازی نیز اتفاق محسوسی در روند این پروژه رخ نداده است . تکمیل زیر ساخت ها و معابر اصلی و تامین فضای سبز و ایجاد مراکز فرهنگی مورد نیاز در این بافت جز با مساعدت دولت و تخصیص اعتبارات ملی میسر نیست .
3-یکی از سرمایه های اصلی شهرداری بدنه نیروی انسانی و کارشناسی کارآمد آن است که اگراز سوی شورا و شهردار آینده مورد توجه قرار گیرد بسیار در موفقیت آن ها موثر است .به کارگیری حداکثری مدیران از بدنه مدیریتی و کارشناسی شهرداری و جذب حداقلی مدیران خارج از شهرداری این نهاد اجتماعی را کارآمد تر خواهد کرد.
4-اصلاح ساختار اداری و مالی و شفافیت در فعالیت ها لازمه یک شهرداری موفق است .در این زمینه شورا می تواند با مقررات زدایی و تنقیح قوانین و مقررات و حذف مقررات موازی و تکراری و ایجاد وحدت رویه در پاسخ گویی ونیز هوشمند سازی بر بسیاری از مشکلات و نا رضایتی ها فائق آید وبا جلب مشارکت بیشتر مردم روند خدمتگزاری را تسهیل کند.
سخن درباره پارلمان شهری و شهرداری وچشم اندازهای پیش رو بسیار است اما فرصت این مقال اندک. بقیه را به فرصتی دیگر وا می گذارم و برای منتخبان مردم در شورای پنجم برای اداره قانونمند شهر وپیشرفت متوازن وعدالت محور و حل مشکلات مشهد آرزوی توفیق دارم.
تخلفات چشمگیر و مهندسی مشارکت
محمدجواد اخوان در جوان نوشت:
اظهارات اخیر آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان و رئیس هیئت نظارت بر
انتخابات ریاست جمهوری مبنی بر بروز تخلفات مالی و سیاسی چشمگیر در
انتخابات که بسیاری از این تخلفات از سوی مجریان قانون و مسئولان دولتی رخ
داد، بار دیگر پرونده تلخ تخلفات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را گشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای بارها بر این نکته مهم تأکید
کردهاند که رأی مردم «حقالناس» است و مسئولان انتخابات باید در پاسداشت
این حق مردم نهایت سعی و کوشش خود را بنمایند. دو روز پیش از برگزاری
انتخابات نیز معظمله بار دیگر هشدار داده بودند: «به همان دستگاههایی که
مورد اعتمادند تأکید میکنم و سفارش میکنم که مراقب باشند آرای مردم،
مأمون باشد، امانت آن حفظ بشود.»
اینکه بهرغم تأکید و هشدار ایشان، باز هم شاهد بروز تخلفات چشمگیر و ناشایست در روند برگزاری انتخابات و پسازآن بودیم، واقعیت تلخی است که باید به آن پرداخته شود و نمیتوان به بهانه مصلحتجویی، مخدوش شدن حق میلیونها نفر را نادیده گرفت. البته روشن است که مرجع قانونی و فصلالخطاب تأیید صحت انتخابات شورای نگهبان است و هر آنچه این مرجع رسمی در نهایت اعلام نماید بر همه لازمالاتباع است، اما بر اساس مشاهدات میدانی مردم و آنچه که در گزارشهای پراکنده از سراسر کشور در دسترس است، میتوان برخی از مهمترین محورهای تخلفات انتخاباتی رخداده را بررسی نمود:
1ـ دخالت مجریان انتخابات و مسئولان اجرایی له یا علیه نامزدها: از حمایت دستگاههای دولتی و مدیران اجرایی از رئیسجمهور مستقر و نقد به رقبای وی که در قالب بیانیه و مصاحبه ظهور یافت گرفته تا حضور برخی مسئولان دیپلماتیک وزارت خارجه که منع فعالیت انتخاباتی دارند در تجمعهای انتخاباتی رئیس دولت تنها بخشی از مصادیق این تخلف در سطح ملی است. گزارشهای فراوان مردمی از سوگیری فرمانداران، بخشداران و دهیاران در همین راستا وجود دارد که لازم است موردبررسی نهادهای نظارتی ذیربط قرار گیرد.
2ـ هزینه کرد تبلیغاتی از بیتالمال: در سال 88 برخی از اصحاب فتنه که در شمار حامیان کنونی آقای روحانی هستند، دولت وقت را متهم به هزینه کردن تبلیغاتی از بیتالمال و بهاصطلاح «پولپاشی» میکردند. اگر اطرافیان و حامیان آقای روحانی هنوز همان عقیده را دارند، باید بدانند در دوره انتخابات دوازدهم رکورد «پولپاشی» در تاریخ انتخابات کشور شکسته شد. پرداخت یکباره معوقات، سه برابر کردن یارانه بخشی از اقشار، وام 10 میلیونی به دهیاران و ... تنها بخشی از این مصادیق بود. نکته جالبتر آنکه با همه اینها رئیسجمهور رقبایش را به دلیل توزیع نبات (!) تخطئه میکرد.
3ـ انتخابات ناقص و اختلال در فرآیند
انتخابات: گزارشهای متعددی از عدم اخذ رأی در بسیاری از روستاهای کشور
وجود دارد، خصوصاً روستاهایی که در دورههای قبلی شعب اخذ رأی ثابت و سیار
در آن حضور داشته است. ماجرای تلخ فقدان و کمبود تعرفه بخش قابلتوجهی از
مردم در استانهای مختلف را از حضور در انتخابات محروم کرد. تأخیر در آغاز
انتخابات – به هر دلیلی که رخداده باشدـ موجب ایجاد ازدحام و در نتیجه
انصراف بخشی دیگر از مردم از مشارکت شده است. در برخی حوزهها حتی دو ساعت
زودتر از پایان رسمی اخذ رأی، در شعب بستهشده بود.
چه بخواهیم و چه نخواهیم شاهد برگزاری یک «انتخابات ناقص» هستیم. انتخاباتی
که بخشی از شهروندان واجد شرایط، ناخواسته و به دلیل سوءمدیریت و تدابیر
غلط مسئولان از حضور در پای صندوقهای رأی محروم شدهاند. از این نکته مهم
هم که بگذریم که بر اساس برآورد عمده این اختلالات ازجمله کمبود تعرفه، عدم
وجود شعبه اخذ رأی و ... در نقاطی رخداده که رأی بالقوه رقیب رئیس دولت
بالاتر بوده است، نمیتوان از کنار این حقیقت بهراحتی عبور کرد که محروم
کردن برخی از جمعیت کشور از مشارکت در انتخابات، مردمسالارانه بودن آن را
مخدوش میکند.
بهنظر میرسد شاهد نوعی «مهندسی مشارکت» به سود جریانی خاص در این روند اجرایی بودهایم که باید از سوی مراجع ذیصلاح موردبررسی دقیقتر قرار گیرد. نکته جالبتر آنکه آقای روحانی از اینکه عدهای در روز شنبه نتوانستهاند رأی بدهند، گلهمنداست، اما بههیچروی به این مهم اشاره نمیکند که وزارت کشور دولتش میلیونها نفر در اقصی نقاط کشور را در میانه روز جمعه از اخذ رأی محروم کرده است!
موارد تخلفات انتخاباتی تنها به مصادیق فوق محدود نمیشود و گزارشهای تأییدنشدهای از خریدوفروش آرا، بطلان آرا به دلیل فقدان مهر و ... شنیده میشود که باید نهادهای نظارتی به آنها رسیدگی کنند. اینکه تأثیر کلی این تخلفات بر نتیجه نهایی انتخابات تا چه حد است، هنوز روشن نیست. به گفته آیتالله موحدی کرمانی، عضو مجلس خبرگان رهبری، «ممکن است با بازبینی و بررسی مجدد گزارشات و تخلفات رأی آقای رئیسی از 16 میلیون به 19 میلیون افزایش و رأی روحانی نیز از حدود 23 میلیون به 21 میلیون کاهش پیدا کند.»
بهاینترتیب میتوان گفت دولت یازدهم که در عرصه اقتصاد و معیشت کارنامه چندان رضایت بخشی از خود بهجای نگذاشت، در عرصه سیاسی و مردمسالاری دینی نیز نتوانست به حداقل وظایف خود بهطور صحیح عمل کند.
پرونده انتخابات دوازدهم بهزودی با اعلام نظر شورای نگهبان تعیین تکلیف خواهد شد، اما سؤالات زیادی برجا میماند که بخشی از آنها ناظر بر آینده است. دولت دوازدهم قرار است سه انتخابات دیگر مجلس، شوراها و ریاست جمهوری سیزدهم را برگزار کند، آیا قرار است ماجرای تلخ تخلفات چشمگیر و مهندسی مشارکت در انتخابات پیش رو نیز تکرار شود؟
سخنی با 6 نامزد انتخابات ریاست جمهوری
سید مسعود شهیدی در رسالت نوشت:
در هر انتخاباتی ، کاندیداها که عموما شخصیت هایی در تراز مقام ریاست جمهوری هستند، به میدان می آیند وخود را در معرض انتخاب جامعه قرار میدهند . آنکه رأی می آورد و آنهایی که رأی نمی آورند همه ، سرمایه های این نظام هستند . ازاین سرمایه ها باید محافظت کرد تا بهره برداری ملت از آنها افزایش یابد . توصیه هایی به 6 کاندیدا، قدمی است در انجام این وظیفه .
1- جناب آقای روحانی ، ان شاء الله دوره دوم ریاست جمهوری برای شما و ملت ایران مبارک باشد . جنابعالی پس از تأیید انتخابات توسط شورای نگهبان و پس از مراسم تنفیذ و تحلیف ، رئیس جمهور قانونی دوره دوازدهم خواهید بود . فراموش نکنید که دوران تبلیغات انتخابات گذشته است . در آن زمان طبیعی بود که بین شما و رقیبان فرصت گفتگوی مساوی وجود داشت، ولی امروز به مدت چهار سال ، تریبون یکطرفه در دست شماست، پیروز هم که شده اید ، دیگر جوانمردانه و به مصلحت دنیایی شما هم نیست که در هر مصاحبه و سخنرانی به رقیبان و هواداران آنها ناروا بگویید. اینها انتقام جویی های کودکانه است که شأن یک رئیس جمهور را پایین می آورد و موجب دامن زدن به اختلافات و صرف وقت کشور در بگو مگوهای بی حاصل می شود و فرصت های خدمت از دست می رود .
شما در نطق پیروزی خود ، کسانی که به شما رأی ندادند را خواستار تنش، خشونت و انشقاق بین ملت یعنی بدتر از خس و خاشاک معرفی کردید . آیا رقیب شما و هواداران او اینگونه اند؟ آیا علمای بزرگ ما اینگونه اند . در چهارسال گذشته نیز منتقدان خود را که میدانید دلسوز کشور و ملتاند ، با ده ها سخن ناشایست نواختید و موجب حیرت هر انسان منصفی شدید . این رفتار، شایسته شما و در جهت منافع شما نیست. اولین ابزار ریاست ، سعه صدر است : " آلَةُ الرِّئاسَةِ سِعَةُ الصَّدرِ” ، منتقدین را تحمل کنید . جناب آقای روحانی ، به رأی خود مغرور نشوید .
هرگز فراموش نکنید که علاوه بر انسان های شریفی که شما را شایسته خدمتگزاری یافتند ، گروه های دیگر هرکدام ، انگیزه های دیگری غیر از شایستگی شما را مد نظر قرار دادند . اصلاح طلبان ، ارادتی به شخص شما ندارند. در این چهار سال حد و مرز را رعایت کنید تا از سقوط در دره غرور در امان بمانید . با رقیبان انتخاباتی و منتقدین ملایم تر باشید .
فراموش نکنید که در مقابل آن گروه های متفاوتی که به شما رأی دادند، بازهم 33 میلیون ایرانی ، یعنی 59 در صد حائزین شرائط ، که اکثریت هم هستند به شما رأی ندادند . این اکثریت را باور کنید. به آنها توهین نکنید ، با خدمتگزاری صادقانه ، آنها را جذب کنید .مطمئن باشید این اکثریت ، برای شما و عاقبت شما مفید تر از کسانی هستند که برای حب به شما رای ندادند بلکه برای بغض به رقیب به شما رای دادند . از عاقبت کسانی که در گذشته همین ترکیب آراء را داشتند و از همین شیوه ، برای رأی آوردن استفاده کردند عبرت بگیرید و راه آنها را دنبال نکنید . تصویر نخست وزیران ورؤسای جمهور قبل از خود را در دفتر کار خود نصب کنید تا همیشه جلوی چشم شما باشد ، و از عاقبت کار آنها که برخی مطرود وپناهنده به دشمن و برخی مردود و مغبون شدند عبرت بگیرید .
بهشت و دوزخ ، هردو در این تصاویر وجود دارند و راه و بیراهه را به شما نشان می دهند . جناب آقای روحانی ، سعی کنید به وعده های خود عمل کنید تا مردم از رأی خود پشیمان نشوند . مردم با کسی عقد اخوت نمی بندند . اگر به وعده ها عمل نکنید ، به سرعت از شما روگردان می شوند ، همانگونه که از بعضی گذشتگان روگردان شدند .
برای قول و وعده خود ارزش قائل باشید .
2- جناب آقای رئیسی ، کسی شما را نمی شناخت . در طول 38 سال خدمت ، با وجود مسئولیتی فراتر از دولت ، اصولا انسان بدون تبلیغات و بدون سر و صدا و در تبلیغات ریاست جمهوری هم بسیار متین ، متقی و شریف بودید . شما از نظر رعایت موازین اخلاقی و معنوی ، بهترین کاندیدای این دوره از انتخابات بودید .
سند این ادعا سخنان یکی از رقیبان اصلاح طلب شماست که گفت الحق والانصاف آقای رئیسی در مناظره ها بیش از دیگران اخلاق را رعایت کرد . با وجود آنکه شما با در اختیار داشتن پرونده بازرسیها و تخلفات رقیب ، دست بالایی برای افشاگری و رسوا کردن فاسدین داشتید اما جوانمردی کردید ، تقوا به خرج دادید و پرونده ها را باز نکردید . با وجود همه تلاشهایی که رقیبان شما صرف کردند حتی یک نقطه خاکستری در زندگی شما پیدا نکردند که روی آن سر و صدا
کنند . دفاع و حمایت جانانه شما از قشر محروم و جوانان بیکار و دهک های ضعیف سبب شد این گفتمان بر کل انتخابات حاکم شده و رقیب را مجبور کرد بر خلاف رویه گذشته اش ، شعار و برنامه گسترده خدمت به محرومان و بیکاران بدهد . در حقیقت گفتمان شما پیروزانتخابات بود .حالا اگر وعده های رقیب صرفا تبلیغاتی باشد و به این وعده ها عمل نکند ، نزد ملت بی اعتبار خواهد بود و اگر عمل کند شما به هدف مقدس خود که رفع مشکلات محرومترین قشر جامعه است ، رسیده اید . شما بدون حمایت اغیار، به سرعت در افکار عمومی پذیرفته شدید و به عنوان رقیب اصلی رئیس جمهور مستقر که چهار سال فرصت تبلیغات داشت، شناخته شدید . شما در عرض چند هفته تبلیغ ، قدرت های غربی را به وحشت انداختید .
رسانه های بزرگ جهانی ، وحشت زده یک سره به شما حمله کردند. این آرایش صحنه ، یعنی شما قدرتی هستید که دشمن از آن می ترسد . این قدرت و مؤلفه هایش را حفظ کنید . شما با همان متانت اسلامی و صداقت مثال زدنی الگویی زیبا از تبلیغات صحیح انتخاباتی ارائه کردید که بسیار به آن نیازمند هستیم ، شما راه را با موفقیتی فراتر از تصور دوست و دشمن طی کردید و با وجود همه فضا سازی های
مخرّبی که علیه شما صورت گرفت ، بیش از 15 میلیون رأی به دست آوردید که عمدتا متعلق به علمای اعلام ، اقشار به شدت متدیّن و مردمی با گرایشات شدید انقلابی است . هرگز فراموش نکنید که قم و مشهد به عنوان دو کانون فروزان تشیع انقلابی به شما رأی دادند .
هرگز فراموش نکنید که 10 استان کشور و از جمله استان رئیس جمهور مستقر ، به شما رأی دادند . هرگز فراموش نکنید که برخی از شخصیت ها و اقتصاد دانان معتبر جناح مقابل هم که از لیبرال سرمایه داری و فساد اقتصادی به ستوه آمده اند به عدالت طلبی و سلامت نفس شما رأی دادند و این سرمایه عظیم اجتماعی ، همه در چند هفته حاصل شد نه در چهار سال . لطف خداوند را باید در این پیروزی دید و شکر گزاری کرد . برای اولین حضور و اولین تجربه ، و در فرصت چند هفته ای ، این نتایجی که حاصل شد شگفت آور و حیرت انگیز است . سعی کنید این سرمایه اجتماعی خالص و مطهر را حفظ کنید ، حالا ی پس از انتخابات ، شما یک شخصیت تراز اول ، در صحنه سیاسی کشور و امیدی برای آینده کشور هستید . عیب ها و نقص ها و ضعف ها ی کار خود را واقع بینانه بشناسید و مرتفع کنید . هر عدم توفیقی اگر خوب تعریف و تحلیل شود ، می تواند مقدمه پیروزی ها ی بزرگ باشد . تیم مشاوران خود را از هم اکنون برای سال های آینده از میان قویترین چهره های فکری و تخصصی و تقوایی انتخاب و کار را با آرامش و متانت آغاز کنید . سعی کنید درچهار سال آینده ، زیباترین الگوی سیاست ورزی اسلامی را در مقابل دولت مستقر به ظهور برسانید . الگویی که در انتخابات هم ظاهر شد .
الگویی که نه فقط ایران اسلامی بلکه جهان اسلام در جستجوی آن است . هوشیاری توأم با متانت ، دانش توأم با تعهد ، توسعه طلبی توأم با عدالت ، پیشرفت خواهی توأم با برنامه ، درون زایی توأم با برون نگری ، زیرکی توأم با تقوا ، تدیّن توأم با روشنفکری و اقتدار و عزت طلبی توأم با تدبیرو دور اندیشی .اینها گمشده های صحنه سیاست هستند . مثل شهید مطهری ، اصلی ترین دغدغه های جامعه و به خصوص قشر تحصیلکرده و جوانان را در ملاقات با آنان شناسایی کنید و پاسخ های
لازم برای آن دغدغه ها تهیه و طراحی کنید . گفتمان دفاع از محرومان را با پشتوانه علمی و تخصصی قوی تر تداوم و گسترش دهید . وعده های دولت و مطالبات ملت را با متانت و واقع نگری و انصاف پیگیری کنید وطی آن از خدمات هم قدر دانی نمایید .
در هیچ شرایطی عدالت و انصاف و آرامش و خیرخواهی را از نظر دور ندارید .جناب آقای رئیسی ، برخی از هواداران شما پس ازشکست ظاهری در انتخابات ، گمان کرده اند همه آرزوها و آرمانهای آنها برباد رفت و همه چیز تمام شد و مثل فرقه ملامتیه ، شروع به ملامت خود کرده اند . به آنها تفهیم کنید که تازه همه چیز آغاز شده . به آنها تفهیم کنید که انتخابات 96 سکوی پرش 17 میلیون نفر مؤمن انقلابی شهادت طلب برای نیل به پیروزی های بزرگ تر است که نه فقط برای ایران ، بلکه برای متحول کردن و ارتقای فرهنگ جهان اسلام هم کفایت می کنند .
3 - جناب آقای قالیباف ، حضور شما در صحنه انتخابات ، تصویر جدیدی از یک مدیر تراز انقلاب و نظام اسلامی را در برابر دیدگان مردم قرار داد . مدیری پرتوان ، پر تلاش ، موفق و آگاه به سرچشمه های فساد .
مدیری با حد اکثر توجه به زندگی اقشار محروم و مستضعف جامعه و حد اکثر حساسیت نسبت به غارتگران بیت المال . مدیری مصمم برای ارتقای سرمایه کشور و مدیری جهادی و انقلابی در صحنه کارهای کلان . در این چند سال ، امید های زیادی فارغ از گرایشات سیاسی مرسوم ، نسبت به شما ایجاد شده و پس از فروکش کردن هیجان انتخابات بازهم ایجاد خواهد شد . باید به این امیدها پاسخ دهید . شما در چشم مردم ، فرزندی شایسته و خدمتگزار هستید که باید این جایگاه را بیش از پیش با خدمات خود تقویت کنید . کناره گیری شما به نفع کاندیدای دیگر که غیر منتظره و حاصل محاسبات برخی اتاقهای فکر بود ، مدال ایثار دیگری را بر سینه شما قرار داد که از مدال ریاست جمهوری زیبا تر و درخشان تر است . اینگونه فداکاریها ، حتی اگر به نتیجه مطلوبی نرسد ، یاد آورنوعی معامله کردن است ، معامله کردن با خدا! تأکید مکرر شما بر فساد اقتصادی دولتمردان ، که ریشه اصلی فقر محرومان اند در حافظه ملت باقی خواهد ماند و با کمک اساتید حوزه و دانشگاه تبدیل به گفتمان عمومی وموجب مراقبت دائمی خواهد شد . تأکید شما بر شفافیت و اعلان دارایی خود در زمان کاندیدا بودن و فرار رقیبان از این اقدام شفاف ساز ،دیر یا زود فرهنگ جدیدی را در جامعه ما پایه گذاری خواهد کرد که مسئولان مجبور شوند دائما ثروت خود را در معرض اطلاع مردم قرار دهند و مردم دائما این شفاف سازی را که اصلی ترین مانع فساد است، مطالبه کنند . آینده متعلق به مدیران جوان و پرتوانی مثل شماست . در هر خدمتی وارد میشوید، الگوی مدیریت انقلابی و جهادی و اسلامی را زیباتر از گذشته جلوه گر نمایید.فراموش نکنید که یک مدیر و مجری قدرتمند زمانی میتواند خود را از چنبره نظریه پردازان مکاتب دیگر رهایی بخشد که خود مجهز به نظریه های اسلامی در حوزه های تخصصی و عملیاتی مربوط به کارخود باشد . ارتباط خود را با شخصیت های متعهد حوزوی و دانشگاهی که قدرت نظریه پردازی دینی دارند افزایش دهید و برای خود گنجینه قوی تری از معارف دینی تدارک ببینید . همواره به این واقعیت توجه داشته باشید که برای مدیریت انقلابی و جهادی که پشتوانه اصلی پیشرفت و توسعه کشور است ، الگوهایی لازم است تا دیگران نگویند نمی شود و جنابعالی یکی از این الگوهای بزرگ و ستودنی هستید ، این الگو را زیباتر و کاراتر و کامل تر نمایید .
4 - جناب آقای جهانگیری ، انتخابات این دوره ریاست جمهوری سبب شد ، مردم شما را بیشتر و بهتر از گذشته بشناسند . شما تصویر زیبایی از یک اصلاح طلب قانونگرا و دلسوز را که دغدغه خدمت دارد ارائه دادید .
اصلاح طلبی که برخلاف مشی دوستان افراطی خود ، نه تنها نقش اپوزیسیون را ایفا نمی کند ، بلکه بر اساس اصول اعتقادی اصلاح طلبی ،وفادار به اسلام و نظام و قانون اساسی است ، ولایت فقیه را رکن نظام میداند و عملا نیز مورد اعتماد و حمایت رهبری قرار دارد و تمام توان خود را برای اصلاح امور کشور مصروف می کند . این تصویر زیبا از اصلاح طلبی ، پس از فتنه سال 88 به شدت مخدوش شده بود و اکنون بار دیگر با حضور شما در صحنه انتخابات جلوهای تازه یافت وراه را گشود تا نسل جدیدی از اصلاح طلبان معتدل و مصلح و خدمتگزار وارد بالاترین میدانهای خدمت به کشور شوند . مردم در چهره شما تصویری روشن ازمدیر اصلاح طلبی دیدند قوی ، مصمم ،
پرتلاش ، دلسوز ، قانونگرا ، خدمتگزار که مقام معظم رهبری اورا شایسته نقش فرماندهی ستاد اقتصاد مقاومتی دولت دانستهاند. این ،درخشان ترین مدالی است که اکنون بر سینه اصلاح طلبی معتدل می درخشد . سعی کنید این مدال درخشان تر از گذشته جلوه گر باشد . شما میتوانید با امتیازات ذاتی خود ، راهبر و راهنمایی عملی ،برای میلیونها جوان اصلاح طلبی باشید که به علت ضعف فکری رهبران گذشته اصلاحات ، همواره بین پوزیسیون و اپوزیسیون سرگردان بودند و فرصت های خدمت را از دست می دادند . شما می توانید با این اعتباری که در انتخابات کسب کرده اید این معضل بزرگ و حل نشده را یک بار برای همیشه حل کنید . شما باید یکبار برای همیشه به این سرگردانی بزرگ پایان دهید و جوانان پاکدل اصلاح طلب را به میدان خدمت بیاورید . ایکاش بتوانید یکبار برای همیشه پدر خواندههای پیر مذبذب و سرگردان و تند رو وافراطی را که در خانه های تیمی نقشه براندازی می کشند از دایره اصلاح طلبی بیرون کنید و دفترچه عقاید و مواضع اصلاح طلبان را تدوین نمایید . رهبران اصلاح طلبان ده ها بار قول داده اند مواضع و اعتقادات اصلاح طلبی را تدوین و منتشر کنند و هر کس با آن سازگار نیست را حذف کنند ،ولی از ترس پدر خوانده های افراطی قدرت این کار را ندارند ، پدر خوانده های قدرت طلبی که هنوز هم در آرزوی قبضه کردن قدرت سیاسی و اقتصادی کشورند . اکنون ، در اثر این انتخابات ، شما در بدنه اجتماعی جناح اصلاح طلب ، آن مقدار اعتبار و محبوبیت کسب کرده اید که بتوانید این درد بزرگ را درمان و این خیل عظیم جوانان پاکدل اصلاح طلب را در راه اعتدال و اعتلای کشور استقرار بخشید . دوران ریاست به زودی میگذرد و تمام می شود شما بر اثر خدماتی که در همه دوره ها و سطوح خدمت داشته اید و با اتخاذ یک راهبرد صحیح و یک مدیریت جهادی ، به عنوان فرمانده ستاد ، می توانید مدل اقتصاد لیبرال سرمایه داری و شیفتگان آن را کنار زده و مدل اقتصاد مقاومتی را پس از چهار سال توقف جایگزین آن کنید . در این صورت ، با تحول عظیم اقتصادی که در کشور پدید می آورید ، در انتخابات آینده بدون نیاز به کمک اغیار می توانید رئیس جمهور محبوبی برای ملت باشید .
5 - جناب آقای میرسلیم، شما در انتخابات ، یک پدیده غیر منتظره بودید . همه تعجب کردند . از خود تصویر زیبایی ارائه دادید که قبلا مردم ما آن را ندیده بودند و نمی شناختند . تصویر مدیری بسیار جدی ، مصمم ، مطلع ، دلسوز و کاردان . مدیری فهیم ، با تجربه و آشنا به سطوح بالای نظام . مدیری منتقد و معترض به وضع موجود و در عین حال رعایت کننده انصاف و اعتدال .مدیری که کاملا در تراز ریاست جمهوری ایران اسلامی ظاهر شد و تاکنون ناشناخته بود . افراد زیادی در حوزه و دانشگاه شمارا شایسته کرسی ریاست جمهوری شناختند . شما بزرگواری کردید و به هواداران خود گفتید با آقای رئیسی هم هدف اید تا آنها با ملاحظه مصالح کلی ، تصمیم گیری کنند . این است کنش صحیح و جوانمردانه و خیر خواهانه و روحیه انجام صحیح تکلیف . به طور طبیعی و قابل پیش بینی بخش مهمی از آرای شما به سوی دوستتان هدایت شد ولی در مقابل ،علاقهمندان زیادی را به دوستان قبلی شما افزود . اکنون شما ،تبدیل به یک رسانه عمومی شده اید و مورد توجه هستید . تجربه های شما ، اطلاعات شما ، مواضع شما ، مصلحت اندیشی ها و انتقادهای خیرخواهانه شما در چهار سال آینده مورد نیاز ملت ما است . نباید دوباره مثل گذشته به خلوت خود بروید و جامعه از نقش آفرینی شما با آن همه تجربه و سابقه حضور در بالاترین حلقه های فکری نظام محروم شود .
6 - جناب آقای هاشمی طبا ، جنابعالی به عنوان یک کاندیدای مستقل وارد صحنه شدید ولی همه می دانند یک اصلاح طلب هستید . شماهم خوشبختانه در تبلیغات انتخاباتی خود ، چهره ای معتدل و دوستدار نظام و انقلاب از اصلاح طلبی ارائه دادید .چهره ای که باید بیشتر دیده شود . این چهره زیبا و آرام و به دور از خصومت را مردم و جوانان اصلاح طلب دیدند ولی پشتوانه نظری این الگو کجاست . در طول بیست سال گذشته ، تفکرافراط گرایانه برخی از اصلاح طلبان ،به طور بسیار گسترده به عنوان تفکر اصلاح طلبی معرفی و هزارها کتاب ، مقاله و سخنرانی برای تبیین آن ارائه شده و به تدریج تبدیل به فرهنگ غالب در خیل عظیمی از جوانان اصلاح طلب شده که به سادگی قابل اصلاح نیست .ترس اصلاح طلبان معتدل از این که پرچم اعتدال را برافرازند و فرهنگ براندازی و افراط و بیگانه گرایی را طرد کنند سبب شده ، همچنان تند روها ، در اتاقهای فکر اصلاح طلبی حضور داشته باشند . دیدگاه های منطقی و مسئولانه ای که در مناظره هاداشتید باید در میان اصلاح طلبان دیده شود و دیدگاه های افراطی را به چالش کشد . شما نباید دوباره به خلوت قبل از انتخابات برگردید و صحنه را به افراطی ها واگذارید.شما نباید مثل آقای عارف ، که خود اصلاح طلبی معتدل است تلاشی برای تبیین تفکر خویش نداشته ، میدان را برای تئوری فتح سنگر به سنگرو براندازی باز بگذارید . شما می توانید با شیوه های مرسوم رسانه ای در صحنه بمانید ،فعال باشید ،سخن بگویید و تفکر اصلاح طلبی معتدل را در جامعه تبلیغ کنید تا انشاءالله روزی فرا رسد که این تفکر فراگیر شود وتفکر افراطی را از فرهنگ اصلاح طلبی حذف کند.
راهبرد رهبری اعتدال روحانی، اقبال ملی
سیدرضا صالحی امیری در ایران نوشت:
حماسه بیست و نهم اردیبهشت و حضور حداکثری مردم در انتخابات بیانگر این
واقعیت است که جامعه ایران صندوق رأی را بهعنوان بهترین و مطمئنترین شیوه
برای بیان خواستهها و طرح مطالبات به رسمیت شناخته است.
بر این اساس ما در سالهای اخیر شاهد حضور آگاهانه مردم در فرآیند انتخابات
از زمان شکلگیری فضای انتخاباتی و آرایش نیروها و دستهبندی گروهها تا
ایام تبلیغات و روز رأیگیری و پس از آن هستیم. به همین خاطر معتقدم جامعه
ایران در آستانه ورود به سده جدید و با پشت سر گذاشتن انبوه تجارب در یکصد
سال اخیر از وضعیت احساسی گذر کرده و به انتخاب آگاهانه رسیده است.
در چنین فضایی است که رفتار و گفتار آقای دکتر روحانی به خواست اکثریت
جامعه نزدیکتر میشود و مردم به رغم همه فضاسازیها و فریبها و وعدهها،
سخنان دکتر روحانی را باورپذیرتر تشخیص میدهند. از اینرو باید گفت گفتمان
دکتر روحانی منطبق با باور عمومی جامعه بود؛ نکتهای که در گفتمان رقبای
ایشان غایب بود و با وجود وعدههای فریبنده و قابل توجه، عاری از عنصر
باورپذیری بود. البته نباید از این مهم غافل بود که گروههای بسیاری در متن
جامعه حامل پیام دکتر روحانی بودند. زبان مشترک آقای روحانی با جوانان،
زنان، اقوام، اصحاب فکر و فرهنگ، دینداران واقعی، کارگران و کشاورزان و همه
و همه زبان تکریم و تقویت منزلت ایرانیان از هر قوم ونژاد و دسته بود.
نقش راهبردی رهبر انقلاب در فراهم آوردن بستر یک انتخابات شکوهمند، غیر قابل انکار است. رویکرد داهیانه رهبری در اعلام مواضع و ایجاد فضایی که اجازه کمترین سوءاستفاده به رقبا در فرآیند انتخابات نداد، در واقع اطمینان و اعتماد را در متن جامعه جاری و ساری نمود. سخنرانیهای ایشان در ایام انتخابات بویژه در چهارشنبه قبل از روز رأی گیری، آرامش بخش و اعتماد آفرین بود و انتخابات را به جشن بزرگ ملت تبدیل کرد. همین امر موجب شد تا افراد قابل توجهی که تصمیم به مشارکت نداشتند، بر تردیدها غلبه کنند و شاهد سیل جمعیت به سوی صندوقهای رأی تا پاسی از شامگاه 29 اردیبهشت باشیم.
از سوی دیگر مردم در گفتمان روحانی، صداقت و صراحت را یافتند و باور کردند.
عملکرد دولت روحانی، مردم را به این باور رسانده بود که دولت در همه
حوزهها تا آنجا که میتوانسته و اختیار داشته، کارها را پیش برده و کوتاهی
نکرده است. همچنین مردم پذیرفتند که این دولت در برابر کوتاهیها و
قصورات، توجیه گر نبوده و هر جا اشکالی وجود داشته آن را با مردم مطرح و
در صدد جبران بر آمده است. امری که در رفتار دولت گذشته وجود نداشت.
از دیگر عوامل پیروزی بخش انتخابات اخیر نقش آفرینی مسئولانه و متعهدانه
اقطاب سیاسی بویژه رئیس دولت اصلاحات بود که سهم عمدهای در ترغیب مردم
داشتند و نیز یادگار گرانقدر امام(ره)، آیتالله سیدحسن خمینی، حجتالاسلام
والمسلمین ناطق نوری و همین طور نقش روشنگرانه و همدلانه آقای دکتر
جهانگیری که در برابر تخریب رقبا جوانمردانه ایستاد و تمام قد از دولت دفاع
کرد. باید از همه دست اندرکاران انتخابات بویژه وزارت کشور، شورای نگهبان،
نهادهای امنیتی و انتظامی تشکر کرد که با عملکرد خود مردم را به صحنه
آوردند و بر عزت و اقتدار این کشور و این مردم فهیم و آگاه افزودند. پیروز
انتخابات دوازدهم همه مردم ایران هستند که با انتخاب درست خود مسیر پیشرفت و
توسعه کشور را هموار کردند. در این مسیر نیازمند همراهی و همگامی همه
نیروهای دلسوز هستیم تا «دست در دست هم دهیم به مهر/ میهن خویش را کنیم
آباد.»
روحانی چگونه تغییر کرد
احمد غلامی در شرق نوشت:
سیاستمداران مردم را میسازند و مردم سیاستمداران را. بیشک این اثرگذاریها آنی نیست و آنی هم از بین نخواهد رفت. هشت سال ریاست احمدینژاد بر دولت نهم و دهم، تأثیر بسیاری بر رفتار مردم و حتی بوروکراسی دولتی داشته است. شاید بارزترین این آثار ترویج دروغ، ابتذال و اعتمادبهنفس کاذبی بود که در این سالها سطوح مختلف جامعه را فراگرفت. اگر مردم در انتخابات ٩٢ برای گریز از سایه جنگ به روحانی رأی دادند، در انتخابات ٩٦ به خودشان رأی دادند. این رأی تسویهحساب مردم با مردم بود. میتوان گفت نزدیک به ٢٤ میلیون رأی به روحانی، رأی آگاهانه برای گریز از کذب و مروجان این باور بود که صرفا با داشتن اعتمادبهنفس و تکیه بر برخی جریانها میتوان دست به هر کاری زد و حتی بر جایگاه ریاستجمهوری نشست. دوره اول ریاستجمهوری حسن روحانی با همه کموکاستیهایش این خصیصه را داشت که تا حدی تأثیر مخرب فرهنگ احمدینژادی را از ذهن و زبان مردم پاک کند و آنان را وادارد تا با درایت و سختگیری درباره سرنوشتشان تصمیم بگیرند. از این منظر، این قریب ٢٤ میلیون رأی که شاید میتوانست بیش از این هم باشد رأی مردم به خودشان است. رأی نَه به گذشته و تجربه تلخی که از سر گذراندهاند، تجربهای که بهای سنگینی برای آنان داشت. مردم صحت این گفته احمد شاملو که «ملت ما حافظه تاریخی ندارد» را چندینبار نقض کردهاند. نقضی که به مذاق احمد شاملو خوش میآید و اصلا انگار او قصد داشته تا مردم را به این باور برساند که نباید گذشته خویش را به دست نسیان سپرد: «آه ای یقین یافته بازت نمینهم!» امیرپرویز پویان نظریهای دارد که از فرط استفاده دیگر به ضربالمثل میماند: چریک موتور کوچک است، مبارزه میکند تا موتور بزرگ، همان توده مردم را آگاه کند و به کار بیندازد. قیاسِ رابطه رئیس دولت و ملت بر مبنای این ایده نیز چندان دور از ذهن نیست، ایدهای که به طرزی دیگر در انتخابات اخیر عینیت پیدا کرد. در غیابِ ناگزیر نهادهای مدنی کارآمد و تحدید جریانهای روشنفکری مولد فکر، رئیس دولت، نقش موتور کوچکی را ایفا میکند که میتواند موتور بزرگ را روشن کند یا برعکس مردم موتور کوچکی هستند که میتوانند موتور دولت را به کار بیندازند، با این تفاوت که اینجا دیگر معنای مبارزه در «ایده» استحاله یافته است. دولتی که ایده دارد، میتواند مردم را به خیزش وادارد و مردمی که ایدهای در سر میپرورانند بهقدر امکان دولت خودشان را بر میسازند. اگر این دوگانه را به دولتهای قبل تعمیم دهیم، شورانگیزترین این نوع رابطه را بین دولت اصلاحات و مردم پیدا خواهیم کرد. نقطه تلاقی شور و خِرد. از اینرو، هنوز که هنوز است روایت نوستالژیک دوم خرداد دل مردم را به تپش میاندازد و بهرغمِ افتوخیزهای جریان اصلاحات هنوز از محبوبیت رئیس آن دولت کاسته نشده است. سال ٩٢ دولت تلاش کرد، موتور بزرگ؛ مردم را، بعد از هشت سال سرخوردگی در دوران احمدینژاد به کار بیندازد. ایده روحانی بازگشت به «دیپلماسی» بود، بازگشت به خرد. ایدهای که در میان انبوهی از بیخردیهای دولت احمدینژاد به هدف خورد و مردم را پای صندوقهای رأی کشاند تا کشورشان را از هرجومرج و سایه جنگ نجات دهند. در انتخابات سال ٩٦ ایده دولت روحانی «به عقب بازنمیگردیم» بود. ایدهای که توانست با یادآوری گذشته پرهزینهای که مردم پشت سر گذاشتهاند، آنان را به این باور برساند که رأی به حامیان احمدینژاد تکرار تلخ اشتباهات گذشته است.
ایده «به عقب بازنمیگردیم» مردم را به اجماع رساند تا پای صندوقهای رأی بیایند و از یک اشتباه تاریخی دیگر جلوگیری کنند. اما آنچه مهم بود، تغییر محسوس خود روحانی در دوره تبلیغات انتخاباتی بود. مردم او را به این باور رساندند که منش سیاسی روحانی دیگر آن انرژی و کارایی لازم را ندارد تا جامعه را به تحرک وادارد. اگر روحانی اعتمادِ مردم را میخواهد باید همانگونه که مردم او را باور کردند او نیز مردم را باور کند. در هنگامه مبارزات انتخاباتی، حسن روحانی هر روز بیش از پیش تغییر میکرد، از اینرو در هر سخنرانی مطالبات معوق مردم و حتی رؤیاهایشان از دهان او شنیده میشد. گویا این روحانی نبود که حرف میزد، مردم بهجای او سخن میگفتند. روحانی بعد از پیروزی نیز در سخنرانی خود در همایش ستادهای تبلیغاتیاش صدای مردم بود. بیتردید او دیگر روحانی نماینده مجلس سالهای ٥٩-٧٩ نبود یا دبیر شورای امنیت ملی و حتی روحانی سال ٩٢، مردی مصلحتاندیش که با احتیاط و محافظهکاری حرف میزد و گام برمیداشت. روحانی ٩٦ موتور کوچکی است که موتور بزرگ را روشن ساخته و خود به سیطره آن درآمده است. موتور کوچکی که در دل موتور بزرگ حذف و ادغام شد. ایده «به عقب بازنمیگردیم» اینک به صدای مردم تبدیل شده و بعید است مردم بگذارند روحانی نیز به عقب، به جایی که شاید در آنجا احساس آرامش و امنیت بیشتری میکرد بازگردد، هرچند که در رفتار او تمایلی به عقبگرد دیده نمیشود. انتخابات ٩٦ حاوی دو نکته اساسی بود. اول اینکه ایدههایی که رئیسی و قالیباف بهکار گرفتند، دیگر نمیتواند مردم را برانگیزاند. دوم آنکه روحانی و اصلاحطلبان میدانند بخش قابلتوجهای از مردم هنوز به دلیل تنگناهای اقتصادی در موقع لزوم به کسانی که نگران معیشت آنان هستند، آری خواهند گفت. فارغ از اینکه این ایدهها جعلی یا اصیل باشد، این نکته محرز است که اگر جریانی توجه جدی به فرودستان جامعه داشته باشد با قدرت به پیروزی خواهد رسید. خوشاقبالی روحانی این بود که رئیسی و قالیباف کپی برابر اصل احمدینژاد بودند و در پی جعل ایدههای جعلی او. پس صدای مردم تا زمانی از گلوی دولت دوازدهم شنیده خواهد شد که وضعیت زندگی فرودستان جامعه تغییر جدی کند. این باور غلطی است که مردم بین افزایش یارانهها و توسعه سیاسی و دموکراسی دومی را برگزیدهاند. مردم میخواهند با حفظ وضعیت موجود، ایدههای جعلی را پس بزنند و با دستکاری موتور دولت به آن جهت درست و شتابِ بیشتری بدهند تا خواستهها و رؤیاهایشان را محقق سازند. اگر دولت روحانی در این کار مردم را از خودش ناامید کند، بعید است در ١٤٠٠ مردم فرصتی دوباره به اصلاحطلبان بدهند.