صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۰۳۴۷۳

یادداشت روزنامه های15مرداد1396

عرسال، آثار فتحی بزرگ

سعدالله زارعی در کیهان نوشت:
منطقه نسبتا بزرگ «عرسال» نقش کلیدی در جنگ سوریه و به خصوص مقاومت لبنان که یک ضلع مهم در جنگ ضدتروریزم تکفیری در سوریه به حساب می‌آید بود. از این رو پس از عملیات بزرگ حزب‌الله در منطقه القصیر سوریه، دولت‌های مخالف سوریه و گروه‌های تروریستی تلاش کردند تا در مقابل ضربه‌ای که از عملیات دو ماهه‌القصیر خوردند یک موقعیت کلیدی برای در اختیار گرفتن موقعیتی برتر بدست‌ آورند این منطقه، «عرسال» بود که شامل حدود 300 کیلومترمربع سرزمین لبنان و سوریه می‌شد و البته بخش اعظم آن- حدود 170 کیلومترمربع- در لبنان بود. این انتخاب یک هدف استراتژیک بود که در فاصله کوتاهی در مرداد 1393-اوت2014- به آن دست یافتند. هم‌اینک این منطقه حساس و کلیدی پس از یک نبرد سخت و البته در زمانی کوتاه تقریبا به طور کامل توسط حزب‌الله لبنان بازپس گرفته و پاکسازی شد. درخصوص این پیروزی بزرگ و زوایای آن نکات زیرقابل توجه می‌باشد:


1- تسلط تروریست‌ها بر منطقه عرسال در اواسط تابستان دو سال پیش با هدف چندگانه‌ای شامل اولا ایجاد یک نقطه امن و کانونی برای انتقال سلاح و تروریزم از مدیترانه و طرابلس به داخل سوریه و به خصوص عملیات‌هایی که با هدف سیطره بر دو استان کانونی حمص و دمشق طراحی و اجرا می‌شود ثانیا تبدیل این منطقه به اهرم فشار علیه حزب‌الله لبنان به گونه‌ای که مانع حضور فعال و با نشاط حزب‌الله در سوریه شود و مردم لبنان نتیجه شرکت حزب‌الله در عملیات ضدتروریزم را انتقال این پدیده از سوریه به لبنان ببینند، ثالثا درگیر کردن ارتش لبنان با حزب‌الله چرا که مسئولیت طبیعی ارتش لبنان حمایت از پناهجویانی است که از سوریه به اردوگاه‌ها در عرسال سکنی گزیده‌اند و حال آنکه حزب‌الله نمی‌تواند در برابر نفوذ گسترده تروریست‌هایی که در پوشش پناهجو وارد این اردوگاه‌ها شده و آنها را به صحنه تهدید موقعیت حزب‌الله در سوریه نمایند، سکوت کند و رابعا ایجاد منطقه‌ای امن برای خانواده‌های تروریست‌هایی که در سوریه می‌جنگند، دنبال شد.


در عین حال حزب‌الله لبنان در این مدت تلاش کرد تا با محدود کردن آنها در منطقه و قطع اتصالات آنها در سوریه و لبنان از تحقق اهداف چهارگانه‌ای که به آن اشاره شد جلوگیری کند که تا حد زیادی هم بر آن دست یافت.


2- حزب‌الله لبنان از اوایل 1396 و پس از کسب اجماع داخلی در لبنان، عملیات آزادسازی منطقه عرسال را طراحی کرد و این پس از آن بود که ارتش لبنان با صراحت به رئیس‌جمهور این کشور گفته بود که نمی‌تواند مسئولیت پاکسازی عرسال و پیرامون آن را برعهده بگیرد و این کار باید به مقاومت لبنان و رهبر آن سیدحسن نصرالله سپرده شود. حزب‌الله در طرح اولیه قرار بود پیش از شروع ماه مبارک رمضان عملیات خود را آغاز کند اما شرایطی در داخل سوریه پیش آمد و سبب تاخیر دو ماهه در اجرای عملیات شد. در نهایت این عملیات در حالی آغاز شد که طیف‌های مختلف لبنانی- به جز حزب‌المستقبل به رهبری سعد حریری - کنار حزب‌الله قرار گرفتند و این یک وضع کاملا مطلوب برای اقتدار داخلی حزب‌الله به حساب می‌آید این در حالی بود که ایجاد دردسر برای حزب‌الله و ضربه زدن به مشروعیت داخلی حزب‌الله یکی از اصلی‌ترین اهداف تصرف منطقه عرسال توسط النصره و داعش بود که با حمایت ترکیه و عربستان این اتفاق در اوت 2014 افتاد.


حزب‌الله هم‌اینک، کل این منطقه شامل شهرک عرسال و روستاهای الرمل، القاع، الفاکهته، راس بعلبک، اللبده و... را در یک عملیات چند روزه آزاد کرده است اما در عین حال با توام کردن عملیات نظامی با عملیات سیاسی، این آزادی را با حداقل هزینه و حداقل شهدا بدست آورده است. همانگونه که سیدحسن نصرالله در اثنای این عملیات گفت، هدف عملیاتی حزب‌الله گرفتن تلفات زیادی از النصره نبود بلکه هدف اصلی آزادسازی این منطقه از سیطره النصره بود. براین اساس نصرالله در پیامی که برای رهبران النصره فرستاد و آن را از طریق سخنرانی در تلویزیون نیز تکرار کرد به آنان مهلتی کوتاه داد تا منطقه را ترک نمایند.

پیش از این «ابومالک النقلی» سرکرده این گروهک در مناطق مرزی لبنان و سوریه در مذاکره با «مصطفی الحجیری» شهردار شهرک عرسال گفته بود شرط تحویل منطقه این است که رهبران و نیروهای النصره بدون آنکه مورد شناسایی قرار گرفته و یا خلع‌سلاح شوند به ترکیه عزیمت نمایند که این خواسته‌ها مورد پذیرش قرار نگرفت و در مذاکرات بعدی که بین نماینده‌ای از حزب‌الله و «عباس ابراهیم»  از سوی النصره صورت گرفت، النصره پذیرفت که سلاح‌ها را تحویل دهد و نیروهایش را به ادلب منتقل گرداند که این توافق در دو مرحله اجرایی گردید. در مقابل آن النصره پذیرفت که اسرای مقاومت را تحویل داده و اجساد شهدای حزب‌الله نیز تحویل گردد که این اتفاق افتاد. در واقع آزاد شدن اسرای حزب‌الله تداعی‌کننده عملیات تبادل اسرای لبنان بعد از پیروزی حزب‌الله در جنگ 33 روزه علیه رژیم صهیونیستی بود.


3- پیروزی بزرگ حزب‌الله لبنان در جنگ عرسال یک حلقه از پیروزی‌های بزرگی است که طی حدود دو ماه اخیر نصیب جبهه مقاومت شده است. آزادسازی موصل که مرکز اصلی هدایت تروریزم در منطقه بود، به هم زدن طرح استراتژیک آمریکا در مرزهای شرقی سوریه، پیروزی مقاومت در غوطه شرقی دمشق و غرب حمص و شکست داعش در تدمر و مناطق پیرامونی آن و آزادسازی سریع عرسال به خوبی نشان می‌دهد که روند تحولات امنیتی از شکل بحرانی به شکل عادی آن جریان پیدا کرده است و این نوید را پدید آورده است که سال 2017 در نهایت به یک تحول استراتژیک در وضع امنیتی سوریه منجر شود. شکست تروریزم در حد فاصل 2014 تا 2017 یعنی در یک دوره چهارساله کار بسیار  بزرگی بود بخصوص اگر این نکته را درنظر بگیریم که برای شکل‌گیری این گروه‌های تروریستی و آماده‌سازی آنان از جنبه‌های مختلف سال‌ها کار شده بود و سرویس‌های اطلاعاتی و سازمان‌های سیاسی مختلفی از آمریکا تا ترکیه و سعودی پای این کار آمده بودند.

شکست آنان در یک دوره چهار ساله از طرف نیروهایی که در مقایسه با حریف از امکانات نظامی ویژه‌ای هم بهره‌مند نبودند، کاری بزرگ و در واقع جلوه‌ای از «وماالنصر الا من عندالله» بود. کمااینکه شکست پروژه اشغال نظامی کشورها از سوی آمریکا و ایجاد جنگ‌هایی از نوع جنگ 33 روزه در حدفاصل 2001 تا 2009 یعنی در یک دوره 9 ساله کار بسیار بزرگی بود. در حالی که مخاطب اصلی همه این جنگ‌ها و موج تروریزمی که در حدفاصل 2012 تا 2017 پدید آمد، «جمهوری اسلامی» بود. اگر پیروزی آسان حزب‌الله در منطقه کوهستانی و صعب‌العبور عرسال در سال 2017 را با پیروزی بسیار سخت حزب‌الله در منطقه هموارتر القصیر و یبرود در سال 2014 مقایسه کنیم درمی‌یابیم که در این فاصله چه تحول بزرگی روی داده است. در جنگ‌ سال 2014 با وجود آنکه القصیر منطقه‌ای بالنسبه هموار است حزب‌الله ناچار شد دو ماه بجنگد و دست‌کم 800 شهید را تقدیم کند درحالی‌که در جنگ 2017 و در منطقه‌ای بسیار سخت‌تر، این پیروزی طی یک هفته و تنها با 25 شهید به دست آمد. بااین وصف آنچه در این جنگ رخ داده است جنگ غلبه اراده مقاومت بر اراده آمریکا و کشورهای وابسته و تروریست‌های تحت‌الحمایه آن است که این یک «فتح‌عظیم» به حساب می‌آید.


4- آنچه در منطقه در حال وقوع است، شکست تفکر و پروژه تروریزم است و این نشان می‌دهد که می‌توان پس از این و تا مدت‌ها چنین روندی را پایان‌یافته تلقی کرد هر چند ممکن است جلوه‌های ضعیفی از آن را کماکان شاهد باشیم.


نکته مهم این است که با پایان پروژه تروریزم حتماً آمریکا و عوامل آن در منطقه، پرده جدیدی را می‌گشایند تا از طریق دیگری زمین و زمان را از جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی بگیرند. نباید فراموش کنیم که کماکان مسئله اول و اصلی آمریکا، اسرائیل، سعودی و... «ایران، و مقاومت آن در برابر جبهه استکباری است پس نباید گمان کنیم که این جبهه کینه‌توز با شکست در مقابل ایران و جبهه مقاومت به حقانیت آن اعتراف کرده و یا خود را ناگزیر به تحمل آن خواهد دید. مهم این است که دریابیم پس از شکست این جبهه در شاخه امنیتی و نظامی چه پرده‌ای باز خواهد کرد. همین روزها ما شاهد تلاش گسترده‌ای برای ربودن عراق از جبهه مقاومت هستیم این بار اما مهمات در دو صحنه اجتماعی- با هدف بی‌اعتبارسازی اسلام‌گرایان و ایجاد اختلاف بین آنان- و در صحنه روابط خارجی- جداسازی آنان از ایران- جریان دارد با این گمان که جبهه مقاومت بدون کمک عراق قادر به حفظ نفوذ خود در منطقه و مقابله با مداخلات جبهه استکباری نیست.
 

رستم و سهراب اقتصاد

زهرا طباخی در وطن امروز نوشت:

مراسم تنفیذ و تحلیف منتخب دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری به میمنت و مبارکی به پایان رسید و از امروز «حسن روحانی» برای دوره دوم سکان اداره کشور را به دست می‌گیرد. 4 سال اول خدمت به سرعت سپری شد و به‌رغم همه کاستی‌ها و مشکلات، مردم به روحانی مجدد اعتماد کردند اما این بار او بر بستری که خود ساخته و پرداخته حکمرانی خواهد کرد و میراثدار تلاش‌ها و زحمات و احیانا کم‌کاری‌های هم‌تیمی‌هاست. بهانه‌سازی پیرامون کارنامه دولت‌های قبل دیگر مسموع نیست و انتظار برای ثمردهی نهالی که امروز درختی در سال پنجم رشد و نمو است معقول و منطقی است! چه گذشت بر مردم در 4 سال قبل؟ انتظار از دوره دوم چیست؟ به رسم همیاری و همکاری، مشکلات و کمبودها و بعضا بی‌تدبیری‌ها را در ظرفی از خیرخواهی چیده و به رئیس‌جمهور در روز نخست کاری تقدیم می‌کنیم تا در آغاز دوباره کار و تلاش واقع‌بینانه یاریگرش باشیم.


   ریاضت کافیست!
دولت تدبیر و امید در دوره نخست اداره کشور در کنترل تورم به دلیل اجرای سیاست «ریاضت اقتصادی» نوکینزی موفق بود اما مومنین به سیاست نوکینزی چگونه تورم را پایین نگاه داشتند؟ ایجاد رکود حداکثری برای کنترل تورم همزمان با افزایش مالیات، مطابق تئوری مکتوب آقای رئیس‌جمهور و لیبرال- سرمایه‌داران حامی دولت یازدهم نتایج ذیل را به دنبال داشت:
1- ورشکستگی بخشی از صنایع کوچک و بزرگ به علت دوام همزمان رکود و تورم و افزایش سرسام‌آور هزینه‌های تولید از نتایج اجرای برنامه ریاضت اقتصادی است.


2- با کاهش درآمد ناشی از تلاش کارگران و صنعتگران، کسری بودجه افزایش می‌یابد و دولت ناگزیر از افزایش مالیات دریافتی دولت از مردم در دوره رکود و کاهش شدید تولید می‌شود. این یعنی اداره کشور با گران کردن مخارج زندگی مردم که انطباق کامل با سیاست‌های نوکینزی دارد. دقیقا به همین دلیل است که دولت یازدهم در مجموعه دستاوردهای خود، افزایش مالیات‌ها را نیز فهرست کرده که با توجه به افزایش میزان قاچاق، به معنای اعمال فشار بیشتر بر اقشار خاصی از جامعه است که متمول نیستند اما راهی هم برای فرار از پرداخت مالیات ندارند. بر اساس اطلاعات وزارت اقتصاد، درآمد مالیاتی دولت از ۳۹ هزار میلیارد تومان در سال 91 به ۱۰۳ هزار میلیارد تومان در سال 95 افزایش یافته است.


3- تولید که بی‌صرفه شود، واسطه‌گری و مشاغل فاقد ارزش اقتصادی رشد و توسعه می‌یابند. همزمانی عقد برجام و اجرای سیاست اقتصادی نوکینزی به واسطه ایجاد بازار آزاد و رها کردن کشور در دست دلالان خارجی و داخلی بر عمق فاجعه افزود! بخشی از بیکاری فزاینده 4 سالی که گذشت حاصل رقابت بخش تولیدی کشور با شرکت‌های چندملیتی بود که در پسابرجام پای‌شان به ایران باز شد. سیاست درهای باز، رقابتی غیرمعقول در بخشی از اقتصاد کشور ایجاد کرد که پیش‌تر در آن به خودکفایی رسیده بودیم و از آن تولیدکنندگان بومی بود؛ از صنایع شوینده گرفته تا شرکت‌های تولید آب معدنی و نوشیدنی و محصولات لبنیاتی و صنایع نساجی و تولیدکنندگان پوشاک و چرم! امروز شرکت چندملیتی «دنون» فرانسه با «کاله» و «پگاه» ایرانی بر سر تصاحب بازار خودی رقابت می‌کند. «تاژ» و «تولی‌پرس» و باقی برندهای ایرانی با «اومو»، «پرسیل» و «یونیلیور» وارد جنگی نابرابر شده‌اند و آپارات نیز بزودی با رفع فیلتر یوتیوب به مشکل برخواهد خورد. بخش قابل توجهی از استارت‌آپ‌های خدماتی نیز در میانه بی‌صاحبی بازار از آن شرکت‌های چندملیتی خارجی شده است.


   تولید یا مصرف؟
دولت از برجام تا اینجای کار به عنوان ابزار برپایی سیاست «ریاضت اقتصادی» استفاده کرده است. سیاست دولت یازدهم این بود که درآمد حاصل از فروش بیشتر نفت و گاز را به عنوان تخفیف تصاحب بازار ایران، در اختیار شرکت‌های اروپایی و انگلیسی قرار دهد تا با «اقتصاد سیاسی»، جذابیت‌های حفظ «برجام» را در حوزه سیاست خارجی افزایش دهد.
این وضعیت نامش هر چه باشد «اقتصاد مقاومتی» نیست و ادامه آن به قوی شدن زیرساخت تولیدی کشور منجر نمی‌شود. درست‌تر این است که بگوییم ادامه برنامه «ریاضت اقتصادی» همزمان با «دیپلماسی اقتصادی» دولت به بی‌صرفه شدن تولید، افزایش قاچاق و رسمی شدن بیش از پیش پیشه «دلالی» برای واردات شبه‌دولتی و نهادینه شدن فرهنگ «مصرف‌گرایی» خواهد انجامید. کما اینکه مروری بر مشاغل ثانویه برخی از مشهورترین مسؤولان دولتی و صاحبان «ژن خوب» نشان می‌دهد آینده از آن «وارداتچیان» است نه «تولیدکنندگان»!


دومینوی ورشکستگی
ارج، پلی‌اکریل ‌اصفهان، آزمایش، صنایع تولید کاشی و سنگ‌های زینتی و کارخانجات نساجی و تولید قند و شکر و فولاد و کشتی‌سازی و صنایع وابسته در دولت یازدهم ورشکسته شد.
بنا بر آمار اعلام شده توسط مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور، در 2 سال پس از توافقات هسته‌ای بیش از 800 هزار نفر در کشور بیکار شده‌اند. بیکاری مردم به‌دنبال عدم حمایت دولت از زیرساخت صنایع تولیدی کشور در حالی رخ داده که در 2 سال اخیر دولت از فروش نفت درآمدی معادل 50 میلیارد دلار کسب کرده است! این یعنی درآمد کشور صرف حمایت از اقتصاد مقاومتی نشده و برنامه دولت در جهت تقویت تولیدکننده نبوده است. به این نمونه‌ها توجه کنید:
29درصد گاوداری‌های صنعتی رسما در سال 95 تعطیل شدند و باقی نیز با ظرفیت پایین تولید را در شرایط رکود ادامه دادند. شیر دامدار را از 900 تا 1050 تومان خریداری می‌کنند و کارخانه زمانی که باب میل و در توانش باشد پول دامدار را به صورت چک‌های چندماهه پرداخت می‌کند اما واردکنندگان نهاده‌های دامی پول خود را از دامداران به دلیل عدم ثبات در گاوداری‌ها به صورت نقد دریافت می‌کنند. ادامه این روند سبب ورشکستگی حداقل 90 درصد دامداران می‌شود.


سال 95 در حالی که با تولید سالانه ۲ میلیون تن گوشت مرغ در کشور به خودکفایی رسیدیم، تولیدکنندگان به دلیل به صرفه نبودن اقتصادی تولید و ضرر و زیان‌ ۲ ساله این صنعت، در مقابل نهاد ریاست‌جمهوری اعتراض کردند. تولیدکنندگان معتقد بودند دولت هیچ حمایتی از صادرکنندگان نمی‌کند و بدون برنامه‌ریزی دولت توان عرضه این محصول در بازارهای رقابتی وجود ندارد.


زنده‌باد واردات!
بدهی خارجی کشور به علت پیش‌خریدهای لوکس دولت یازدهم افزایش یافته است. این یعنی هر ایرانی درآمد سالانه محقق نشده آینده را که بخش عمده آن نیز حاصل فروش نفت تحریمی است، به حکم دولت، پیشخور کرده و نسبت به گذشته- چه قدرت محاسبه داشته باشد و چه ناتوان از محاسبات اقتصادی باشد- «فقیرتر» شده است.  این روند با آمار واردات نیز همخوانی دارد. طبق آمار گمرک جمهوری اسلامی، در 9 ماه ابتدایی سال 95 میزان واردات ایران بالغ بر 30 میلیارد دلار یعنی کمی بیش از درآمدهای نفتی اعلام شده که از این میزان حدود 7 میلیارد دلار سهم محصولات غذایی بوده است.


البته اگر آمار قاچاق را هم به این آمارها اضافه کنیم، نزدیک به 2 برابر درآمد حاصل از فروش نفت و گاز، «واردات» داشته‌ایم! در چنین شرایطی ورشکستگی مکرر اقشار مختلف مردم کاملا طبیعی است. به همان نسبت با افزایش بیکاری و هزینه‌کرد درآمدهای کلان کشور در بخش واردات، طبیعی است شاخص‌های رفاه اجتماعی نیز کاهش یافته و فقر به‌رغم کنترل تورم، همگانی‌تر می‌شود.
تعامل با جهان
امید داریم رئیس‌جمهور در 4 سال پیش رو دیپلماسی اقتصادی‌اش را از سیاست‌زدگی نجات دهد و دولت با تولید و تولیدکننده آشتی کند! به جای واردات تضمینی دولتی، سیاست‌های حمایت از صادرات رونق بگیرد و با ایجاد شبکه ملی اطلاعات، درگاه‌های عرضه مستقیم محصولات کشاورزی و صنعتی و دامداری و دارویی در کشور ایجاد شود. کسب‌وکارهای نوپای اینترنتی ساماندهی شوند و به جای واگذاری مفت به خارجی‌ها، بازارهای منطقه و فرامنطقه را از آن ایرانیان کنند. علوم پیشرفته نانو و بیو و فضایی و هسته‌ای از قفل‌های خودساخته رهایی یابند و دانشمندان ایرانی به جای تولید مقاله و پیشرفت‌های آزمایشگاهی محدود، چرخ صنعت را بگردانند و سهم ایران از بازارهای جهانی بیوتکنولوژی و علوم نانو و هوافضا را بستانند. شما می‌توانید آقای رئیس‌جمهور... فقط باید بخواهید و تلاش کنید!

دولت دوازدهم و الزامات تعامل گسترده با جهان

امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:

اگر دکتر روحانی تا دیروز در برابر رای و اعتماد 24 میلیون نفری که وی را برگزیدند، خود را مسئول می‌دانست از امروز، یا دقیق تر بگویم از دیروز عصر که «در پیشگاه‏ قرآن‏ کریم»‏ و «در برابر ملت‏ ایران»‏ به‏ «خداوند قادر متعال» «سوگند» یادکرد، دیگر در پیشگاه تاریخ و سرنوشت یک کشور و نتیجه مبارزات یک ملت مسئول است؛ مسئول است که در دوره مسئولیت خود و با امکانات گسترده‌ای که قانون اساسی کشور در دست رئیس جمهور به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور گذاشته برای تحقق خواسته‌ها  و مطالبات مردم تلاش کند.

تعارف نداریم؛ بسیاری از کسانی که در 29 اردیبهشت یا «دوباره» و یا برای اولین بار به دکتر روحانی رای اعتماد دادند کسانی هستند که با مشکلات متنوع اقتصادی و معیشتی و نیز اجتماعی و فرهنگی دست و پنجه نرم می‌کنند. دکتر روحانی نیز با علم به این مسئله  در مراسم تنفیذ به درستی اشاره کرد که دولت خود را برای انقلابی اقتصادی آماده کرده است.

رویکرد دولت در سیاست خارجی مشخصه بارز دولت یازدهم بوده است. این رویکرد اگر چه  به طور مشخص به برجام منتهی شده اما این دستاورد هنوز نتوانسته مشکلات اصلی مبتلا به این  دولت و مردم یعنی مسائل اقتصادی و معیشتی را حل یا تسهیل جدی و ملموس کند. لذا به نظر می‌رسد برای «انقلاب اقتصادی» که دولت طراحی کرده، در دولت دوازدهم  دیپلماسی هم باید به روز شود و حتی مولفه‌های جدیدی را برای رفع نقصان و کاستی‌های قبلی  به کار گیرد .


رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ، پس از آن که توصیه کردند «پرداختن به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم» باید نخستین جهت گیری دولت دوازدهم باشد، «تعامل گسترده‌ با دنیا» را نیز به عنوان دومین جهت گیری مطرح کردند. تعاملی که البته باید از حد شعار و دیدارهای رسانه‌ای فراتر رود و برای کشور خروجی مشخص داشته باشد. مردم ایران، مردمی منطقی هستند و اگر کشوری با آن‌ها  و منافع کشورشان با حسن نیت برخورد کند و عزت شان را مخدوش نکند و منافعی بر این تعامل مترتب باشد، ایرانیان نیز مشکلی با تعامل ندارند.

اساسا تعامل با کشورها زمانی معنا دارد که منافعی از آن برای ما حاصل شود. یعنی تعامل با دنیا ابزاری است دوجانبه برای آن که بتوانیم نیازهایی که در عرصه‌های مختلف برای رونق تولید داریم را برطرف کنیم و در مقابل ما نیز در جاهایی که نقاط قوت داریم به طرف مقابل کمک کنیم. نگرانی این است که اصل این تعامل به عنوان هدف تعیین شود لذا باید برای آن شرایط و الزاماتی تعیین کرد.
این که بدانیم «با چه کسی» و «چرا» تعامل می‌کنیم، اولین شرط تعامل است. به این معنا که هرگز نباید «نگاه کلان» را کنار گذاشت چه این که از «خُرد دیدن» و «خُرد اندیشیدن» در تعامل با کشورهای خارجی آنچه برای کشور ایجاد می‌شود صرفا هزینه خواهد بود و نه منفعت.
البته این به معنای سخت گیری و نگاه سلبی در تعامل نیست.  مثلا آن جایی که به یک رفتار یا تصمیم یک کشور در گذشته نقد داریم، اما آن را مصداق خصومت دائمی نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم در تعامل مجدد به آن بپردازیم، شاید بشود به روی آن کشور نیاورد اما این به آن معنا نیست که رفتار و تصمیم آن کشور را فراموش کنیم، چرا که فراموش کردن آن خلسه‌ای ایجاد می‌کند که خطر خنجر خوردن از پشت را در پی دارد. شرط بعدی این است که اگر یک تعامل سازنده و منفعت آور برای کشور می‌خواهیم، لاجرم باید در داخل قدرتمند باشیم.

منظور از قدرت صرفا قدرت نظامی و امنیتی نیست. داشتن یک جامعه به هم پیوسته با کمترین آسیب‌های اجتماعی، بهره گیری از قدرت زاینده فرهنگ ناب اسلامی و بهره مندی از یک اقتصاد درون زا و متکی به توان داخلی اما در عین حال برون گرا و نیز تکیه بر توان علمی دانشمندان ایرانی از جمله ابزارهای این قدرت است. دیپلمات‌های برجسته می‌دانند که تا دولتی در درون کشور یا به اصطلاح روی زمین قدرت نداشته باشد، نمی‌تواند پای میزهای متنوع مذاکرات اقتصادی و سیاسی 2 جانبه و چند جانبه حرفش را پیش ببرد.


یکی دیگر از رویکردهایی که باید در دیپلماسی دولت دوازدهم جدی تر پیگیری شود، توجه به حوزه اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی است که گفته می‌شود حتی در ساختار جدید این وزارت خانه نیز گنجانده شده است. ساختاری که امیدواریم بتواند مبتنی بر اصول اقتصاد مقاومتی سنگ‌هایی را از پیش پای اقتصاد کشور بردارد.


شرط بعدی در تعامل را هم باید اتکا به مولفه‌ای دانست که ایران وابسته و غیر مستقل 40 سال  پیش را به یک قدرت  مستقل در منطقه تبدیل کرده است و آن روحیه ایستادگی مقابل قدرت‌های استکباری و استعماری و حفظ استقلال کشور است. مولفه‌ای که امروز برای بسیاری از کشورها یک آرزو است اکنون به برکت انقلاب اسلامی همچون یک گوی بلورین ارزشمند در دستان ما ایرانی‌ها  قرار دارد. این استقلال و ایستادگی مقابل زورگویی باید خط اصلی ما در هر تعاملی باشد و طبعا دایره آن به دور چند کشور خاص و متخاصم کشیده می‌شود اما پهنای گسترده‌ای از کشورها را برای تعامل مقابل ما می‌گذارد.


سخن درباره مشکلات کشور و وظایف دولت آینده بسیار است. اکنون گوی و میدان مدیریت این مشکلات به دولت دوازدهم و شعارهایی که برای رفع آن‌ها  داده سپرده شده است. آیا این دولت خواهد توانست با انتخاب مدیرانی مردمی، کارآمد و متعهد، گره از این مشکلات باز کند؟

سه مأموریت کلیدی دولت

سیدمسعود علوی در رسالت نوشت:

دولت دوازدهم به دلیل کارکردهای پیشینی و الزامات پسینی، سه مأموریت کلیدی دارد که در توصیه های مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ، از سوی معظم له مطرح شد. اولین مأموریت، پرداختن به مسائل داخلی به ویژه مشکلات مردم در حوزه اقتصاد و معیشت است. شعارهای رئیس جمهور در دور اول ریاست جمهوری و نیز در دور دوم، توقعات مردم و یا بهتر بگوییم مطالبات مردم در حوزه اقتصاد را افزایش داده است. رئیس دولت باید فکری برای پاسخگویی در این مورد داشته باشد. امروز باغ برجام، خشکیده است و با بدعهدی آمریکا، بار و بری ندارد.

اینکه در گذشته گفته می شد حتی آب خوردن ما به برجام ربط دارد، معلوم شده است ربطی ندارد. ما با عزت می توانیم مثل گذشته به راه خود ادامه دهیم.

ادامه تحریم ها چشم ما را به روی امکانات وسیع کشور باز می کند و ما می توانیم برای رهایی از وابستگی و ایستادن روی پای خود، هر از چندی جشن خودکفایی در مورد برطرف کردن نیازهای داخلی خود را برپا کنیم.

هر کس که با الفبای تحریم آشنا باشد، می داند که از اولین روزهای تحریم های ظالمانه آمریکا که به دوره اشغال لانه جاسوسی آمریکا برمی گردد، تا کنون آمریکایی ها هیچ غلطی نتوانسته اند بکنند.

کافی است در شهرهای بزرگ به ویژه در پایتخت جمهوری اسلامی، گشتی بزنند، تنها چیزی که در شهرها و بازارهای ما دیده نمی شود، آثار تحریم است. وسعت خاک ما و قرار گرفتن در سر راه شرق و غرب عالم و همسایگان بی شمار و ارتباط با آبراه های بزرگ جهان، موقعیتی به کشور بخشیده است که تحریم فقط می تواند یک شوخی مضحک باشد. لذا دولت باید با اتکا به سیاست های اقتصاد مقاومتی، مسیر ایستادگی در برابر آمریکای جهانخوار را با پشتیبانی ملت طی کند.

دومین مأموریت دولت، تعامل گسترده با جهان است. دولت طبق برنامه چشم انداز بیست ساله موظف به تعامل با جهان است. روابط جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته هیچ گاه با جهان قطع نبوده است. آمریکا و اسرائیل، همه جهان نیستند. لذا وزارت امور خارجه ما موظف است سطح روابط با همه کشورهای دنیا به ویژه همسایگانمان را بر اساس احترام متقابل و نیز مبتنی بر مصالح و منافع ملی تنظیم نماید. این روابط باید متکی بر تعامل سازنده باشد تا ما بر اساس آن بتوانیم کمک هایی را به کشورهایی بدهیم و متقابلاً کمک هایی را دریافت کنیم.

سومین مأموریت دولت، ایستادن در برابر سلطه طلبی های دولت های زورگو به ویژه آمریکاست. تجربه تاریخی مبارزات یکصد ساله اخیر ملت ایران و نیز تجربیات تاریخی ملت هایی که در برابر استکبار ایستاده اند .

نشان می دهد هزینه ایستادنشان به مراتب کمتر از هزینه سازش و تسلیم است. دشمنان پس از تسلیم، هیچ حیثیتی را برای دولت و ملت باقی نمی گذارند. آنها با بلعیدن ذخایر مادی و معنوی ملت، چیزی برای منافع ملی باقی نخواهند گذاشت. بی تردید، ایستادن در برابر آمریکا فقط یک راه بیشتر ندارد و آن تکیه بر قدرت ملت است. قدرت ملت در وحدت ملی و انسجام اسلامی تجلی می یابد. دولت برای اینکه بتواند بر قدرت ملت تکیه کند، باید همه لوازم رفاه و آسایش مردم را مهیا کند و اجازه دهد مردم با سلایق مختلف، زندگی آرامی را در کنار یکدیگر داشته باشند. به همین دلیل رئیس جمهور بنا بر سوگندی که یاد می کند، باید رئیس همه ملت باشد تا بتواند پاسدار مذهب رسمی و نظام اسلامی و قانون اساسی باشد و از منافع ملی دفاع کند.

آمریکا امروز در برابر دین و استقلال ما ایستاده است و وقیح تر از گذشته عمل می کند. آمریکا در دوران ترامپ، نقاب از چهره برداشته است و متجاوزتر از گذشته، خودنمایی می کند. آمریکا امروز نه قابل مذاکره است نه قابل اعتماد! لذا باید از صفحه رادار تعامل دولت ما با کشورهای جهان، محو شود.

آمریکا دیگر قادر به ایجاد سامانه ای به نام جامعه جهانی نیست. مذاکرات برجام و بدعهدی های آمریکا نشان داد که 5+1 

نمی توانند جامعه جهانی را نمایندگی کنند. دکور این تصویر از جامعه جهانی به هم ریخته است. امروز آمریکا، روسیه را در کنار ایران نشانده و خنجر تحریم را به پیکر هر دو کشور فرو کرده است. ترامپ، رؤسای جمهور گذشته آمریکا را احمق خوانده است، چرا که اجازه دادند چین یک قدرت بزرگ اقتصادی شود به طوری که آمریکا نتواند آن کشور را تحریم کند. امروز ماه عسل روابط اروپا با آمریکا با بدمستی های ترامپ به پایان رسیده است. بنا بر این بهترین فرصت برای تعامل ایران با جهان منهای آمریکاست. دولت باید هنر دیپلماسی خود را در این نقطه مهم، متمرکز کند.

صراط مستقیم و نقشه راه دولت دوازدهم

سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:

مقوله «تنفیذ» در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه جنبه تشریفاتی نداشته و از امور ذاتیه ولایت فقیه است و مطابق اصول ۱۱۰ و ۱۳۰ و ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دارای آثار و لوازم و الزامات خاصی مشتمل بر «نصب»، «شرط گذاشتن یا اشتراط»، «نظارت»، «قبول استعفا» و «عزل» رئیس‌جمهور توسط ولی فقیه بوده و در دو مرتبه تنفیذ ابتدایی و تنفیذ استدامی جاری و مقوّم و مشروعیت بخش اراده و آرای مردم است و تمام مشروعیت برنامه‌ریزی، اعمال قوانین و تطبیق آن در هندسه قوه مجریه منوط به تنفیذ ولی فقیه است.

امام راحل عظیم الشأن در تنفیذ حکم یکی از رؤسای جمهور اینگونه نگاشته‌اند: «بر اساس آنکه مشروعیت آن (ریاست جمهوری) ‌«باید» به نصب فقیه جامع الشرایط باشد اینجانب به موجب این حکم رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت «منصوب» نمودم لکن تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. » و در تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی نیز فرموده‌اند: «و چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولی امر باشد، اینجانب رأی ملت شریف را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری ایران منصوب نمودم اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند مشروعیت آن را خواهم گرفت.»

حضرت امام خامنه‌ای نیز با همین ادبیات حقوقی مقوله تنفیذ را انشا نموده‌اند: «بدیهی است که تنفیذ اینجانب و رأی ملت تا زمانی است که ایشان به تعهد خود و صراط قویم و مستقیمی که تا کنون در پیش داشته‌اند یعنی راه اسلام و احکام نورانی آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ایستادگی در برابر دشمنان مستکبر و زورگو پای‌بند باشند.» علاوه بر شروط کلی و مشترک در تمامی احکام تنفیذ، ولی فقیه می‌تواند با ابلاغ راهبردها و خطوط کلی، شروط اختصاصی و انتظارات خود را نیز از رئیس‌جمهور مطالبه کند. در میان تمامی احکام تنفیذ، حکم تنفیذ و ملحقات نصب رئیس‌جمهور دوازدهم بی‌شک متفاوت‌ترین و جامع‌ترین حکم تنفیذ تلقی می‌گردد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در نصب آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهور دوازدهم علاوه بر شروط متداول برای اولین بار حداقل سه نوع شرط دیگر را نیز از وی مطالبه فرموده‌اند:

شروط اول: همان شرط مشترک همه احکام تنفیذ است که با ادبیاتی جدید و بدیع ابلاغ شده است: «... رأی ملت و تنفیذ آن موکول به حفظ و رعایت تعهد به صراط قویم و مستقیم «اسلامی» و «انقلابی» است». در این شرط بعد انقلابی تعهد رئیس‌جمهور به صورت اخص و مستقل برجسته شده است.

شروط دوم: مقام معظم رهبری در متن حکم تنفیذ، تلاش رئیس‌جمهور برای کسب رضای الهی را موکول به مصروف داشتن تمام همت خود در تحقق «شروط راهبردی نظام» به شرح زیر کرده‌اند:

۱ - استقرار عدالت.
۲ - جانبداری از محرومان مستضعف.
۳ - اجرای احکام اسلام ناب (محمدی).
۴ - تقویت وحدت و عزت ملی.
۵ - توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های عظیم کشور.
۶ - صراحت در بزرگداشت ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی.
۷ - اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی.
۸ - توجه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی.

شروط سوم: جهت‌گیری‌های کلی دولت دوازدهم مشتمل بر:

۱ - تلاش برای حل مشکلات معیشتی مردم و اقتصادی کشور.
۲ - تعامل گسترده با همه‌ کشورهای جهان (دنیا فقط منحصر در امریکا و چند کشور زورگو و مستکبر اروپایی نیست).
۳ - در برابر هر سلطه طلبی به پشتوانه اقتدار ملی و کمک مردم، با صلابت و با قدرت ظاهر شده و از ترفندهای دشمن جلوگیری کنید که بر اساس تجربه جهانی و چهار دهه گذشته انقلاب اسلامی، هزینه تسلیم در برابر باج‌خواهی و افزون‌طلبی قدرت‌های زورگو به مراتب بیشتر از ایستادگی و مقاومت در برابر خواسته‌های ظالمانه آنان است. باید بدانیم که تسلیم شدن در برابر خواسته‌های مستکبران و قدرت‌های زورگو؛ ملت را بیچاره می‌کند، راه‌های پیشرفت را مسدود می‌کند و نظام را از ارزش‌های اسلامی دور می‌کند.

شروط چهارم: انتظارات عمومی و عملیاتی مشتمل بر:

۱ - مسئولیت را امانت الهی بدانید (نه طعمه‌ای برای دنیاطلبی و اشرافیگری).
۲ - وقت (چهار سال ریاست‌جمهوری) کم است و کارها بسیار: اولویت را رعایت کنید (هم در برنامه ریزی‌ها و هم در هزینه کردن‌ها) .
۳ - منطبق با برنامه ششم حرکت کنید.
۴ - اتحاد ملت را مهم بشمارید: به سلایق مردم احترام گذاشته و از التهاب‌آفرینی و دودستگی‌های مضر جلوگیری کنید و بگذارید مردم در کنار هم زندگی آرامی داشته باشند.
۵ - از نظرات مخالفین و منتقدان آشفته نشوید.


۶ - به گزارش‌های رسیده اکتفا نکنید و مستقیماً به میان مردم بروید و مشکلات آنان را لمس کنید.
۷ - قدر نیروهای انقلابی و پرانگیزه را به عنوان سرمایه‌های اصلی انقلاب اسلامی بدانید.
۸ - در تصمیم‌ گیری‌های بین‌المللی صریح و محکم باشید و به یاد داشته باشید که دشمن تمام توان خود را برای نابودی ما می‌گیرد، یک روز هسته‌ای روز دیگر موشکی و... ، با اقتدار در برابر بهانه‌های دشمنان بایستید.


۹ - پاسخ دشمنی دشمنان (مذاکره و تسلیم شدن در برابر خواسته‌های دشمن با عنوان تعامل و... نیست) فقط قوی‌ترشدن در تمام زمینه‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و «حفظ هویت انقلابی و اسلامی» است.

۱۰ - به خدا توکل کنید و وعده‌ نصرت الهی را باور کنید که «اِنْ تَنْصُرُالله ینْصُرْکمْ وَ یثَبِّتْ اَقْدامَکمْ.»

با این اوصاف برای اولین بار مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای در قالب تنفیذ نقشه راه دولت دوازدهم را مانند خورشیدی فروزان ترسیم فرموده و انتظار بجا و منطقی مردم از دولت دوازدهم این است که به دور از جنجال‌آفرینی‌های حزبی و فارغ از نگاه‌های غربگدایانه برخی از اطرافیان، منطبق با این نقشه راه وجهه همت خود را تحقق خواسته‌ها و شروط چهار بخش فوق قرار دهند که بی‌تردید صراط قویم و مستقیم برای دولت دوازدهم همین نقشه راه است و بس و هر گونه تخلف از آن بی‌شک به منزله انحراف از صراط قویم و مستقیم انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی خواهد بود.

پیام‌های دیپلماتیک مراسم تحلیف

بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه در ایران نوشت:

در طول سال‌های پس از انقلاب اگرچه مراسم و اجلاس‌های بین‌المللی متعدد و مختلفی با حضور تعداد قابل توجهی از مقامات بلندپایه خارجی در تهران برگزار شده اما در غالب آنها حضور مقامات، به جهت عضویت و ذینفع بودن کشور متبوع‌شان در آن مجامع و اجلاس‌های بین‌المللی به میزبانی تهران بوده است. مراسم تحلیف دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در نوع خود بزرگ‌ترین مراسم سیاسی و ملی رسمی از نظر حضور تعداد قابل توجهی از مقامات و هیأت‌های خارجی پس از انقلاب اسلامی به حساب می‌آید.

در مراسم تحلیف ریاست جمهوری یازدهم مقاماتی از 47 کشور شامل ۱۰ رئیس جمهوری2 نخست‌وزیر، ۶ رئیس مجلس، 8 معاون رئیس جمهوری، ۳ معاون نخست‌وزیر و... حضور داشتند. افزایش حضور مقامات و هیأت‌های خارجی از 47 کشور به 105 کشور و  9 سازمان بین‌المللی به فاصله چهار سال، اتفاق ویژه‌ و بی‌نظیری است که مراسم تحلیف این دوره را از سایر دوره‌های پیشین خود متمایز ساخته و با توجه به شرایط امروز ایران و منطقه،حاوی پیام‌ خاص منطقه‌ای و بین‌المللی است که نباید بسادگی از کنار آن عبور کرد.

در شرایطی که ایالات متحده امریکا و برخی متحدان منطقه‌ای آن تمام تلاش خود را به کار بردند تا جمهوری اسلامی ایران را به انزوای سیاسی و بین‌المللی چهار سال قبل برگردانده و آن را به عنوان منبع تهدید و بی‌ثباتی در منطقه معرفی کنند، حضور گسترده مقامات بلندپایه‌ای از کشورها و مجامع مختلف جهان در بهارستان، پیام‌های متفاوت و معناداری از تهران به دنیا مخابره می‌کند.


نخستین پیام، تثبیت جایگاه جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهد دموکراسی در منطقه است. جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که منطقه از یک سو، گرفتار بحران، آشوب، بی‌ثباتی و ناامنی ناشی از تهدید تروریسم و جنگ‌های داخلی است و از سوی دیگر، بسیاری از کشورهای پیرامون آن گرفتار نظام‌های سیاسی اقتدارگرا و غیردموکراتیک هستند، با برخورداری از یک نظام مردم‌سالار در کمال اقتدار، ثبات و امنیت، انتخاباتی باشکوه را با حضور حداکثری مردم در داخل و خارج مرزهای خود برگزار کرده و در چارچوب یک ساز و کار دموکراتیک قائل به اصل گردش نخبگان بوده و مردم دولت مورد نظر خود را برای چهار سال آینده انتخاب می‌کنند. مراسم تحلیف سال جاری رئیس جمهوری منتخب در یک روز نمادین یعنی در روز 14 مرداد برگزار می‌شود که سالروز صدور فرمان مشروطیت و نماد آزادیخواهی و دموکراسی‌خواهی مردم این سرزمین است.


دوم، حضور این تعداد از مقامات بلندپایه خارجی نشان می‌دهد که دنیا پیام تعامل، گفت‌وگو و صلح‌طلبی ایران را بخوبی دریافت کرده و به دنبال توسعه روابط با ایران و استفاده از پتانسیل‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی آن است. این اتفاق خنثی‌کننده تمام تلاش‌هایی از سوی دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که می‌کوشند آن را محور تنش و بی‌ثباتی در منطقه معرفی کنند. این حضور نشان می‌دهد که جامعه جهانی از انتخابات ایران و استمرار سیاست‌ها و خط‌ مشی‌های دولت یازدهم در سیاست خارجی استقبال می‌کند و همان گونه که ایران به دنبال تعامل گسترده با جهان است، متقابلاً جهان نیز خواهان تعامل همه‌جانبه با ایران است.


پیام سوم حاکی از ارتقای منزلت استراتژیک و پرستیژ بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران در سطح بین‌المللی است. یکی از نمودها و شاخص‌های منزلت استراتژیک و پرستیژ بین‌المللی یک کشور، رغبت و تمایل سایر کشورها و مجامع بین‌المللی برای همکاری و تعامل با آن کشور و حضور در مراسم‌ سیاسی و ملی آن کشور است. حضور مقامات خارجی در مراسم تحلیف بخش نمادین دیپلماسی کشورها به حساب می‌آید اما فارغ از این بعد نمادین، این مسأله نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است با در پیش‌گرفتن یک سیاست خارجی تعامل‌گرا بخش اعظمی از جامعه جهانی را نسبت به نقش صلح‌طلبانه، مشارکت‌جویانه و مسئولیت‌پذیر بین‌المللی خود متقاعد نماید. استقبال کشورهای مختلف از حضور در این مراسم تحلیف نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران امروز بیش از پیش در عرصه دیپلماسی به یک کشور مهم و اثرگذار تبدیل شده و کشورهای مختلف اهمیت و جایگاه آن را بخوبی درک کرده و برای آن احترام قائلند.


چهارم، حضور گسترده مقامات خارجی نشان‌دهنده حمایت آنان از برجام و تمایل دنیا به منش تعامل و مذاکره و صلح‌طلبی به جای سیاست تقابل، جنگ، تحریم و نفرت‌پراکنی است. در شرایطی که دولت جدید امریکا با نقض مکرر و تلاش برای تحمیل سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه خود به دنبال احیای تنش و سیاست ناکارآمد تحریم با ایران است، حضور جمع کثیری از میهمانان خارجی و به ویژه مقامات بلندپایه‌ای از اعضای 1+5 و نماینده عالی اتحادیه اروپا و مسئول نظارت بر اجرای توافق هسته‌ای از یک سو، بیانگر شکست امریکا در منزوی ساختن ایران و از سوی دیگر، بیانگر عزم آنان در حفظ توافق هسته‌ای و تقویت مناسبات برجامی و فرابرجامی با ایران است.
نکته‌ای که در پایان باید به آن اشاره شود این است که مشارکت این تعداد از مقامات بلندپایه خارجی، مراسم تحلیف را به یک نشست بین‌المللی بزرگ با محوریت ایران تبدیل کرده که از طریق دیدارها و رایزنی‌های دوجانبه حاشیه‌ای آن، ضمن پیشبرد منافع و مواضع کشور، آغاز بهتری را برای دیپلماسی دولت دوازدهم رقم خواهد زد. ملاقات و دیدارهای از پیش برنامه‌ریزی‌ شده و زمان‌بندی شده برخی از مهم‌ترین مقامات خارجی با مقامات ایرانی از جمله رخدادهای مهم حاشیه‌ای مراسم تحلیف است که به پیشبرد مطلوب سیاست خارجی کشور در دولت جدید کمک شایانی می‌کند.

تحلیف رئیس‌جمهور کانون دیپلماسی جهان

بهرام قاسمی  سخنگوی وزارت خارجه در شرق نیز نوشت:

برگزاری مراسم شکوهمند و عزت‌آفرین تحلیف ریاست‌جمهوری اسلامی ایران در روز شنبه ١٤ مرداد ١٣٩٦، نقطه اوج روندی است که با برگزاری انتخاباتی شکوهمند و غرورآفرین در ٢٩ اردیبهشت آغاز شد. انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی در کشورمان، فرایندی بی‌بدیل یا حداقل کم‌نظیر در جهان در سه گام و با سه پیام متفاوت است: گام نخست انتخاب رئیس‌جمهور با رأی مستقیم ملت که این همان تبلور و تجلی مردم‌سالاری است.

گام دوم تأیید انتخاب ِمردم و تنفیذ منتخب ملت از سوی رهبری اسلامی که این همان تجلی و تبلورِ اسلامیت نظام است و گام سوم سوگند رئیس‌جمهور در پیشگاه نمایندگان ملت و با حضور نمایندگان قاطبه دولت‌ها، افکار عمومی مردم و نهادهای بین‌المللی است که به منزله تأیید و پذیرش جهانی نظام مقدس جمهوری اسلامی است. اگر فردای انتخابات ریاست‌جمهوری، پایانی بود بر رقابت‌های جدی و سخت میان رقبای انتخاباتی و آغاز تعامل و همکاری میان همه گروه‌ها و جناح‌های سیاسی؛ اما مراسم تحلیف رئیس‌جمهور که با حضور نمایندگان کشورها، دولت‌ها، پارلمان‌ها و سازمان‌های مختلف جنبه و بعدی جهانی و بین‌المللی می‌یابد؛ به مفهوم تثبیت و تحکیم روند تعامل سازنده با دنیا و تأییدی دوباره بر رویکرد ایران‌دوستی و ایران‌پذیری به جای ایران‌هراسی و ایران‌ستیزی از سوی جامعه جهانی است.

حال با حضور هیئت‌های بلندپایه سیاسی، دیپلماتیک و پارلمانی ١٠٥ کشور جهان به همراه نمایندگان عالی‌رتبه بیش از ١٠ سازمان منطقه‌ای و بین‌المللی در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور که به منزله حضور نمایندگان حدود دوسوم اعضای جامعه بین‌المللی است؛ تهران به پایتخت دیپلماتیک جهان و کانون توجه جهانیان تبدیل شده است. حضور گسترده و چشم‌نواز بیش از ١١٠ هیئت از چهار گوشه جهان در مراسم و آیین تحلیف رئیس‌جمهور، توأمان دربردارنده چند پیام مهم برای مردم ایران و جهان است:
١. دنیا به انتخابات ریاست‌جمهوری و رئیس‌جمهور منتخب ملت، به دیده تکریم و تعظیم و احترام نگریسته و آن را مورد تحسین و حمایت قرار می‌دهد.


٢. روند مردم‌سالاری دینی در ایران، روندی تثبیت‌شده و جاافتاده و مورد پذیرش و اقبال افکار عمومی جهانیان و قاطبه کشورها و دولت‌های دنیاست.


٣. حضور ٤٤میلیونی مردم پای صندوق‌ها و رأی ٢٤میلیونی به رئیس‌جمهور منتخب به منزله پذیرش و اقبال عمومی ملت ایران به راه و روش اعتدالی و اصلاح‌طلبانه است که رئیس‌جمهور منتخب در چهار سال گذشته در پیش گرفته و این اندیشه و این راه مورد اقبال و پذیرش جامعه جهانی نیز قرار دارد.


٤. حضور وسیع و چشمگیر هیئت‌های عالی‌رتبه سیاسی، دیپلماتیک و پارلمانی در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور، مؤید شکست انگاره باطل ایران‌ستیزی و ایران‌هراسی است که دشمنان کینه‌توز نظام اسلامی از جمله رژیم صهیونیستی و برخی رقبای منطقه‌ای درصدد القای آن هستند.

٥. حضور این تعداد هیئت بلندپایه از کشورهای مختلف و سازمان‌های بین‌المللی، از یک سو نشانگر موفقیت‌آمیزبودن سیاست خارجی فعال، سازنده و تعاملی دولت یازدهم در چهار سال گذشته و از سوی دیگر تأیید و تأکیدی است بر ادامه این سیاست‌ها از سوی جامعه جهانی.


٦. میوه و ثمره برجام و دیگر موفقیت‌های سیاست خارجی کشور را می‌توان در چنین برهه‌های حساس و نقاط عطف تعیین‌کننده‌ای چید و درو کرد، آنجا که با وجود فشارهای دیوانه‌وار سران رژیم صهیونیستی و ترفندهای گوناگون رقبای منطقه‌ای و اقدامات بی‌منطق و تحریم‌ها و تحدیدهای از سر استیصال دولتمردان آمریکایی، بازهم شاهد حضور پرشور و پرشعور بیش از ١١٠ هیئت عالی‌رتبه در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور منتخب هستیم تا با صدای بلند به ایران‌هراسی و ایران‌ستیزی دشمنان ایران یک «نه» بزرگ بگویند.


٧. پیام ایران صلح، دوستی، امنیت، توسعه و رفاه برای همه ملل جهان بوده و خواهد بود و ایران به تمامی آنانی که خواهان حسن نیت و دوستی با ایران هستند، پاسخی مناسب و دوستانه خواهد داد. مراسم تحلیف رئیس‌جمهور، این پیام را به‌طور مستقیم و بی‌واسطه به نمایندگان و فرستادگان دوسوم جامعه بین‌المللی و به‌طور غیرمستقیم و از طریق ١٣٠ رسانه بین‌المللی حاضر در مراسم، به مردم جهان منتقل می‌کند.


٨. مراسم تنفیذ و آیین تحلیف رئیس‌جمهور و جلب توجه گسترده جهانیان به این مراسم، نشانگر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است. برگزاری موفقیت‌آمیز انتخابات ریاست‌جمهوری، حضور گسترده و تعیین‌کننده مردم در این انتخابات، انتخاب رئیس‌جمهور منتخب با آرای قاطع، پذیرش رأی مردم از سوی همه جناح‌ها و جریانات سیاسی، تنفیذ حکم رئیس‌جمهور از سوی رهبری معظم نظام، حمایت قاطع و پشتیبانی همه قوا، دستگاه‌ها و نهادهای حاکمیتی از جمله نیروهای مسلح از رئیس‌جمهور منتخب و نهایتا برگزاری مراسم تحلیف رئیس‌جمهور در پیشگاه نمایندگان مردم در خانه ملت، جملگی نمایانگر قدرت نرم جمهوری اسلامی و تأثیر شگرف آن بر افکار عمومی مردم دنیاست. قدرت نرمی که جهانیان را به تکریم و تحسین واداشته و باید به پاسداشت و ارتقای ظرفیت عظیم قدرت نرم در کنار قدرت سخت و کوبنده نظام و کشور اسلامی‌مان همت گماشت.

تحلیف با نفی حاکمیت دوگانه

صبح نو در سرمقاله خود نوشت:
«حاکمیت دوگانه» کلید واژه‌ای است که رسانه‌های بیگانه و برخی محافل داخلی همسو با آنان، همواره سعی کرده‌اند آن را دستاویزی برای نشان دادن اختلاف نظر میان مسوولان عالی رتبه نظام نشان دهند. در چهارسال گذشته، بیشترین مانور این محافل بر اظهار نظرها و اعلام مواضع رئیس جمهور متمرکز بوده و هر جا رئیس جمهور نظر متفاوت از رهبری داشته، از آن تعبیر به حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی شده است؛ در حالی که آنچه در نظام اسلامی حاکم است، چه از نظر جایگاه و شأن ولی فقیه و چه مبنای قانونی آن، فصل الخطاب و نظر نهایی در اداره حکومت نظر رهبری و ولی‌فقیه است.

این البته نه به معنای دیکتاتوری و نداشتن حق‌اظهارنظر برای دیگران یا صاحب نظران و آحاد جامعه است، که آزادی بیان یک اصل پذیرفته شده در قانون اساسی است و داب رهبری نیز در اداره امور همواره اتکا به مشورت‌های رسمی و غیر رسمی بوده و هست. از این روی، باید تصریح کرد که ادعای حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی یک ترفند تبلیغاتی برای نشان دادن اختلاف و شکاف میان مسوولان و بهره برداری‌های سیاسی از آن است.

نکته آنکه کاربرد این واژگان، محدود و محصور به دولت و دوره‌ای خاص هم نبوده است؛ در هر دولتی  با هر گرایش متفاوتی، رسانه‌های تبلیغاتی بیگانه آن را در بوق و کرنا کرده‌اند و برآن دمیده‌اند. آقای روحانی رئیس جمهور، روز گذشته در مراسم تحلیف در برابر تریبون‌های داخلی و خارجی وجود هرگونه ادعایی مبنی بر حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی را رد کرد و صراحتاً گفت: «این کشور حاکمیت دوگانه ندارد و ما تنها یک کشتی و یک کشتی بان داریم».

اتخاذ و بیان چنین موضعی از ناحیه رئیس جمهور را در آغاز دوره جدیدی از مسوولیتش، باید بجا و هوشمندانه تلقی کرد و از آقای روحانی خواست در عمل نیز به این سخن خود پایبند بماند و با پرهیز از حاشیه سازی ها و رفتارهای تنش زا، مطابق خواسته رهبری، دوره‌ای آرام را برای کشور و مردم رقم بزند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات