(ويژهنامه روزنامه شرق - 1396/09/18 - شماره 3029 - صفحه 27)
دوره آغازين
از سال ٨٤ و با تغيير دولت، برخورد با دانشگاه وارد فاز جديدي شد و حذف صداي منتقد در دستور کار قرار گرفت. به تقريب ميتوان گفت در سالهاي بعد از ١٣٨٨ تمامي بسترهاي متعارف فعاليتهاي بیندانشگاهي از بين رفته بود و فعاليتهاي درون دانشگاهي تنها به فعاليتهاي نشرياتي و قالبهاي غيررسمي محدود شده بود. جشنواره نشريات و ستادهاي انتخاباتي سال ١٣٩٢ موجب شکلگيري دوباره ارتباط بين تعداد محدودي از فعالان دانشجويي دانشگاه شد تا با استفاده از تغيير فضاي سياسي مسير احياي فعاليتهاي دانشجويي آغاز شود. اولين نمود خارجي آغاز اين تلاش در قالب بيانيه مطالبهمحوري در ايام انتخابات شکل گرفت. بيانيهاي تحليلي با سرفصلهاي سياست خارجي، سياست داخلي، اقتصاد و حقوق بشر که به دلايلي در فضاي شلوغ رسانهاي ايام انتخابات کمتر ديده شد. اولين بار مرداد ماه سال ١٣٩٢ فعالان دانشجويي از ١٧ دانشگاه مختلف- به صفت حقيقي و نه حقوقي- در پارک جمشيديه تهران گرد هم آمدند تا شروعي بر يک فعاليت مشترک و جمعي براي احياي انجمنهاي اسلامي در دانشگاهها باشند.
گام اول آشنايي فعالان با يکديگر و تبيين چشماندازها بود. اکثريت دانشجويان حاضر، اوج و فرود انجمنهاي اسلامي در اواخر دهه ٨٠ را کموبيش تجربه کرده بودند و درک مشترکي در اين رابطه وجود داشت. استراتژيهاي کلان همان اصول جريان اصيل جنبش دانشجويي از جمله استقلال دانشگاه و تلاش در جهت آزاديخواهي، عدالتطلبي و دموکراسيخواهي بود. تاکتيکها بايد متناسب با شرايط و از درون نگرش انتقادي به گذشته تبيين ميشد. به فاصله کوتاهي از اولين ديدار در تابستان سال ٩٢، جلسات متعددي برگزار شد، شوراي هماهنگي موقت دوماهه تشکيل شد و پس از مشخصشدن اهداف، تقسيم کارها صورت گرفت. در حاشيه نشستهاي آغازين ديدارهايي نيز انجام شد. ديدار با دکتر توفيقي، دکتر عارف، حضور در برنامه مشترک ديدار با سيدمحمد خاتمي و شرکت در مراسم افطاري سازمان دانشآموختگان ايران اسلامي و گفتوگو با فعالان سياسي- مدني حاضر در مراسم، برنامههاي جنبي تابستان اين جمع بود.
اولين تصميم راهبردي، فعاليت رسمي و در چارچوب قانون از طريق بازگشايي دفاتر تشکلها در دانشگاهها بود. در آن برهه زماني، جمع تازه شکلگرفته، به خودي خود هدف نبود و تنها به عنوان ابزاري براي تسريع فرايند اخذ مجوز انجمنهاي اسلامي در دانشگاهها به شمار ميرفت. کميتههاي مرکزي که آن زمان شکل گرفت، شوراي راهبردي، شوراي اجرائي، شوراي هماهنگي و نه شوراي مرکزي به سياق يک سازمان، نام گرفت و انتخاب اعضاي شوراهاي اجرائي نه با سازوکار انتخاباتي بلکه با اعلام آمادگي اعضا صورت گرفت. پس از شوراي موقت اوليه، شوراي اجرائي و شوراي هماهنگي ششماهه تعيين شد که نمايندگاني از دانشگاههاي پليتکنيک، خواجهنصير، نوشيرواني بابل، همدان، شاهرود، شهرکرد و دامغان در آن حضور داشتند. واحدهاي شوراها با همين ديد کارکردي تعيين شد که واحدهاي حقوقي، مجازي، سياسي، آموزش و تشکيلات بودند. مجموعه فعالان هر دانشگاه که پيگير اخذ مجوز تشکل خود شده بودند، شوراي احياي انجمن اسلامي آن دانشگاه نام گرفتند و بهتدريج همين نام بر کل اين جمع اطلاق شد.
به نسبت نسلهاي گذشته فعالان دانشجويي، شبکههاي اينترنتي امکان جديدي بود که در اين دوره بسيار پرکاربرد بود. اکثر هماهنگيها در يک گروه فيسبوکي صورت ميگرفت که در يک بازه زماني از حدود ٦٠ دانشگاه نمايندگاني در آن حضور داشتند. همچنين يک صفحه خبري در فيسبوک راهاندازي شد که در دوره خود به مرجع خبري اتفاقات درون دانشگاهها تبديل شده بود و حدود هشت هزار عضو داشت. عمده فعاليتها معطوف به ارتباطگيري با فعالان دانشجويي دانشگاههاي مختلف، همفکري در جهت رفع موانع حقوقي، همرساني اساسنامههاي تشکلها و بهاشتراکگذاشتن فعاليتهاي صورتگرفته در دانشگاهها بود.
اساسا پيشفرض ذهني مجموعه احيای تلاش جمعي فعالان دانشجويي اصلاحطلب در قالب يک مجموعه بود. به همين دليل تا اواخر دوران فعاليت اين مجموعه، گروههاي اينترنتي مختص به اعضاي شوراي احيا وجود نداشت و گروههاي هماهنگي اين مجموعه از تمامي جريانهاي مختلف دانشجويي عضو داشت. اما بهتدريج خود اين جمع، داراي هويتي متمايز شد و شوراي احيا به عنوان يک جريان دانشجويي در مسائل کلان جامعه و دانشگاه موضعگيري و نقشآفريني کرد و از رويکرد کارکردي صرفا براي بازگشايي تشکلها فاصله گرفت. شايد بتوان دو مسئله را دليل اين تغيير تدريجي رويکرد شوراي احيا دانست. يکم، خلأ جريانات دانشجويي در فضاي عمومي کشور ايجاب ميکرد جمعهاي بيندانشگاهي شکلگرفته نسبت به مسائل جامعه واکنش داشته باشند و به نوعي جنبش دانشجويي- يا تصويري از آن- ابراز وجود کند. دومين مسئله؛ شکلگيري تلاشهاي مشابه بود که جمعهاي متفاوتي از فعالان دانشجويي با سرمنشأ و ريشههاي متفاوت را موجب شده بود. در پاييز سال ٩٢ هنوز مجموعه احيا درک درستي از اين جريانات نداشت.
در گذشته نزديک، سه جريان دانشجويي اصلاحطلب در فضاي دانشگاهها حضور داشتند. طيف علامه يا طيف مدرن که اکثريت دانشگاهها با آن همراه بودند و به نوعي سردمدار جنبش دانشجويي به شمار ميرفت. طيف سنتي که به واسطه ارتباط بهتر با جريان رسانهاي اصلاحطلبان، ضعف خود در پايگاه دانشجويي را جبران ميکرد و طيف خط امام که پس از خروج از طيف شيراز، تلاش ميکرد به بازسازي هويت اصلاحطلبي خود بپردازد. اتفاقات سالهاي ١٣٨٨ و ١٣٩٢ موجب همگرايي کلي نيروهاي اصلاحطلب شده بود و خطوط تمايز هويتي گذشته چندان معنا نداشت اما اين مسئله موجب نشد طيفبنديهاي جريان دانشجويي از ميان برود.
علاوه بر شوراي احيا دو جريان دانشجويي ديگر در اين دوره فعاليت ميکردند. مجموعه خط امام با حفظ پايگاه سنتي خود در دانشگاه شيراز با چهرههاي جديد فعاليتهاي خود را پس از سال ٩٢ ادامه داد و اميد داشت با توجه به حسن ظن نهادهاي حاکميتي بتواند اولين اتحاديه رسمي تشکلهاي اصلاحطلب را از آنِ خود کند. از درون سازوکارها و سازماندهيهاي جبهه اصلاحات براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري و اختلافات پس از آن، شوراي هماهنگي دانشجويان اصلاحطلب ايجاد شد و به تدريج به عنوان يکي از جريانات دانشجويي اصلاحطلب شناخته شد.
اولين نمود رسانهاي شوراي احيا، بيانيهاي به مناسبت ١٣ آبان و در حمايت از سياست خارجي دولت يازدهم با امضاي ٢٩ شوراي احيا و يک انجمن اسلامي بود. بيانيهاي که موجب شد وزير اطلاعات وقت به کميسيون آموزش مجلس فراخوانده شود و درخصوص موجوديت اين مجموعهها مورد سؤال قرار بگيرد.
دومين بيانيه اين مجموعه به مناسبت ١٦ آذر صادر شد. اين بيانيه به صورت تحليلي به نقد گذشته جريان دانشجويي، واکاوي شرايط فعلي و چشماندازهاي آينده پرداخته بود. روند بررسي و نهاييکردن اين بيانيه در نشستي پس از برنامه مشترک ديدار با مرحوم هاشمي که نماينده مجموعه احيا نيز به سخنراني پرداخته بود، انجام شد. اين بيانيه را ٣٨ مجموعه شوراي احيا و دو انجمن اسلامي امضا کردند. البته هنوز در آن تاريخ هيچ يک از مجموعههاي شوراي احيا موفق به اخذ مجوز رسمي نشده بودند. يکي ديگر از برنامههاي اين مجموعه ديدار با چهرههاي اصلاحطلب و روشنفکران بود که ميتوان از ديدارهايي با عباس عبدي، ماشاءالله شمسالواعظين، سعيد حجاريان، هادي خامنهاي، بهزاد نبوي و... نام برد.
در نيمه دوم سال ١٣٩٢ در دانشگاهها، نمايندگان شوراي احيا، هيئتهاي مؤسس، تشکلها را تشکيل دادند و بهتدريج درخواستهاي تأسيس تشکلها، مجوز اوليه را کسب ميکردند و با همکاري مجموعه شوراي احيا اساسنامههاي مناسب تدوين و جهت اخذ مجوز نهايي ارسال ميشد. فعاليتهاي نشرياتي در دانشگاهها رونق بيشتري يافته بود و فضاي ذهني دانشجويان بار ديگر با انجمنهاي اسلامي آشنا ميشد. ١٦ آذر ١٣٩٢ اکثر شوراهاي احيا توانستند بعد از سالها اولين مراسم رسمي روز دانشجو را برگزار کنند.
از زمستان ٩٢ تلاشها براي برگزاري يک همايش علمي-آموزشي درباره مسئله دانشگاه آغاز شد. در آن ايام هنوز امکان برگزاري مراسم درون دانشگاهها ميسر نبود و بايد راهکارهاي ديگري انديشيده ميشد. تلاشهاي فراواني صورت گرفت که در نهايت در ارديبهشت ٩٣ مجوز همايش با حضور استادان مطرح دانشگاه و انديشمندان و روشنفکران صادر شد. در روز مراسم که دانشجويان از اقصي نقاط کشور به تهران آمده بودند، به شكل نامعلومي مجوز همايش لغو شد. واکنش مجموعه احيا به اين اتفاق در قالب نامه به رئيسجمهور که در آن ايام سؤالي از دانشگاهيان نيز پرسيده بود، با تأکيد بر ادامه مشي قانوني و پيگيري حقوق قانوني خود بيان شد. اين نامه به امضاي ٣٥ مجموعه شوراي احيا و ١٢ تشکل رسمي که اکثرا در دوره حسن روحاني احيا شده بودند، رسيد.
شوراي احيا از حمايت معنوي ادوار دفتر تحکيم وحدت برخوردار بود. به گونهاي که از اولين اعضاي اين مجموعه دانشجويي در دهه ٥٠، تا آخرين اعضاي اين مجموعه همراه شوراي احيا بودند. در دوره آغازين شورای احيا، جلسات مشورتي با تعدادي از آنها برگزار ميشد. در خرداد ماه سال ٩٣ پس از برگزاري جلسات آسيبشناسي، عملکرد قريب به يک سال اين مجموعه از سوي اعضاي آن، جلسات مشورتي با فعالان دانشجويي سابق به پايان رسيد. در همين ايام شوراي اجرائي مجموعه کاملتر شد. اين تغييرات مجموعه احيا را وارد دورهاي جديد از فعاليتهاي خود کرد.
دوره تثبيت
در تابستان ٩٣ مجموعه احيا بيشتر بر مسائل آموزشي تمرکز داشت. تهيه جزوهها و برگزاري نشستهاي جريانشناسي سياسي با حضور چهرههايي از قبيل حميدرضا جلاييپور، ابراهيم اصغرزاده و عباس عبدي، برگزاري کلاسهاي خبرنگاري و اصول تشکيلات، تهيه جزوههاي کار تشکيلاتي و تاريخ جنبش دانشجويي برخي از اين تلاشها بود. همچنين در اين دوره مرامنامه مجموعه احيا در هشت بند با مشخصکردن نسبت اين مجموعه با دين مبين اسلام، قانون اساسي، آرمانهاي جنبش دانشجويي، دموکراسي، مشي اصلاحطلبانه، دفاع از آزاديهاي آکادميک، حمايت از توسعه همهجانبه و متوازن و پايبندي به حفظ استقلال تشکيلاتي تدوين شد.
در اين دوره سه بيانيه حمايت از دستاوردهاي مذاکرات هستهاي و بيانيههايي در حمايت و همدردي با مردم بيدفاع کوباني و غزه درخصوص مسائل بينالمللي صادر شد. يکي از مصاديق تغيير نگاه نسلهاي اخير جريانات دانشجويي نسبت به گذشته، رويکرد آنها نسبت به مسائل بينالمللي است که در بيانيههاي مذکور جلوهگر شده بود.
در سال تحصيلي ٩٣-٩٤ تلاش فعالان دانشجويي در بسياري از دانشگاهها به ثمر نشسته بود و اولين دوره انتخابات تشکلها، جشن بازگشايي تشکلها و برنامههاي مختلف ديگر در دانشگاهها برگزار ميشد. در اين شرايط همکاري با تشکلها براي دعوت از ميهمان براي مراسم و پوشش رسانهاي فعاليتهاي دانشجويي به شرح وظايف شوراي احيا اضافه شده بود. همچنان مانند گذشته پيگيريها براي رفع مشکلات تشکلهايي که موفق به اخذ مجوزهاي لازم نشده بودند، ادامه داشت.
از شهريور سال ٩٣ تا مدتها بخش زيادي از تلاشهاي فعالان شوراي احيا به مسئله همگرايي جريانات دانشجويي اصلاحطلب و پيشگيري از تشکيل چند اتحاديه گذشت. جلسات بيشماري بين سه طيف جريان دانشجويي درباره همين مسئله برگزار شد. نمايندگان جريان خط امام آمادگي همگرايي را داشتند. هرچند شرايط خاصي براي همگرايي عنوان ميکردند اما جريان شوراي هماهنگي کاملا مخالف اتحاديه واحد بود. در جلساتي که در اين يک سال به صورت مستقيم يا با حضور ميانجي و افراد مورد احترام طرفين صورت گرفت، موفقيتي براي همگرايي طيفها رقم نخورد.
در پاييز همان سال تلاشهاي زيادي براي برگزاري نشست در دانشگاه علوم پزشکي ساري صورت گرفت که در نهايت مجوزهاي لازم صادر نشد. در آذرماه نمايندگان تشکلهايي که از ابتدا جريان احيا را شکل داده بودند، در يک دفتر کار متعلق به فعالان مدني گرد هم آمدند و هماهنگي بيشتر براي آينده مجموعه صورت گرفت. تفاوت اين برنامه با برنامههاي قبلي در اين بود که اکثر تشکلها بازگشايي شده بود و نمايندگان حقوقي تشکلها گرد هم آمده بودند. همچنين در اين نشست شوراي اجرائي جديد انتخاب شد. آغاز به کار شوراي جديد با افزايش فشارها همراه بود. مسئلهاي که براي جريانات دانشجويي تازگي نداشت. مجموعه احيا تلاشهايي در راستاي توليد محتوا و مفهومسازي تجربه فعاليت دانشجويي داشتند.
از جمله ميتوان به برگزاري جلسات آسيبشناسي گذشته جنبش دانشجويي، همکاري با نشريات براي برگزاري ميزگردهاي دانشجويي، ارائه يادداشتهاي تحليلي و توليد پرونده مطبوعاتي با موضوع دانشگاه، اشاره کرد. احياي اکثريت تشکلهاي دانشجويي و اعتقاد به موضعگيري حداکثري دانشگاه نسبت به مسائل فارغ از دستهبنديهاي موجود، مجموعه احيا را به اين تصميم رساند که از بيانيهدادن با نام شوراي احيا خودداري کند و بيانيهها تنها با امضاي تشکلهاي دانشجويي منتشر شود. بيانيه ٣٥ تشکل دانشجويي در محکوميت حمله به علي مطهري در اسفند ٩٣ اولين بيانيه به اين سبک و سياق بود.
در زمستان سال ٩٣ زمزمههاي يک نشست سراسري در دانشگاه تهران با حضور تمامي طيفها در ميان بود که اميد ميرفت با پيگيري و هماهنگي لازم اين نشست موجب همگرايي جريانات دانشجويي شود. در نهايت با مخالفت برخي از اعضاي شوراي عمومي انجمن دانشگاه تهران اين پروژه نيز به سرانجام نرسيد. اما اين اتفاق موجب شکلگيري ايده تشکيل شوراي تهران- جمع تشکلهاي دانشجويي دانشگاههاي تهران- شد. در بهار سال ٩٤ اين ايده پختهتر شد و در تابستان سال ٩٤ شوراي مذکور آغاز به کار کرد. از پيامدهاي تشکيل اين شورا تقويت هويتي جديد به نام انجمنهاي مستقل بود.
تلاشها براي برگزاري نشست با حضور همه تشکلهاي دانشجويي همچنان ادامه داشت. پيگيريهاي فراوان براي برگزاري نشست در اراک و سمنان صورت گرفت. نشست سمنان اگرچه در حال اخذ مجوزهاي نهايي بود ولي شوراي تهران نشستي در دانشگاه شهيد بهشتي دقيقا در همان تاريخ ترتيب داد و اگرچه هيچگاه اين نشست برگزار نشد اما شانس برگزاري نشست سراسري در سمنان نيز از دست رفت.
دوره پاياني
ميتوان گفت در سال ١٣٩٤ بخش عمده شرح وظايفي که فعالان شوراي احيا در ابتدا براي خود تصوير کرده بودند، به انجام رسيده بود. اکثريت دانشگاههاي کشور داراي يک تشکل دانشجويي بودند. به صورت نسبي پويايي به فضاي دانشگاهها بازگشته بود. هدف بعدي تشکيل اتحاديه سراسري تشکلهاي دانشجويي بود که اختلافات بين جريانات دانشجويي و عدم همراهي وزارت علوم و بهداشت در صدور مجوز نشستهاي سراسري، دسترسي به اين هدف را سخت کرده بود. هرچند شوراي احيا موجب شکلگيري تعداد زيادي تشکل دانشجويي رسمي در دانشگاهها شده بود، اما خود حاصل روابط بيندانشگاهي غيررسمي بود. گام اول براي اخذ مجوز اتحاديه دانشجويي، کناررفتن ساختارهاي غيررسمي و شکلگيري روابط بيندانشگاهي در قالب آييننامههاي موجود بود.
با توجه به فضاي کلي فعاليتهاي دانشجويي از سوي مجموعه احيا تصميم گرفته شده بود که در صورت برگزاري نشست دانشگاه بهشتي براي پيشقدمشدن در جهت همگرايي جريان دانشجويي پيش از نشست، شوراي احيا اعلام انحلال کند. اما برگزارنشدن آن نشست اين تصميم را به تعويق انداخت تا در اسفند ماه ١٣٩٤ مجموعه احيا در بيانيهاي اعلام انحلال کرد. «هرچند اين بيانيه، پاياني است بر فعاليتهاي مجموعه شوراي احياي انجمنهاي اسلامي اما مسير احياي تشکلهاي دانشجويي تا بازگشايي دفاتر انجمنهاي اسلامي در تمامي دانشگاههاي کشور و پويايي و اعتلاي آنها ادامه خواهد داشت».
از سال ٩٥ فعاليتهاي دانشجويي در شرايط بهتري ادامه يافت و در واقع اين اعلام انحلال پاياني بود بر دوران فعاليت يک نسل از فعالان دانشجويي که به دليل فضاي امنيتي سالهاي گذشته دانشگاه از فعاليت در تشکلهاي رسمي محروم شده بودند. اما با تلاشهاي خود موجب احياي تشکلهاي دانشجويي و آمادهسازي بسترهاي فعاليت دانشجويي براي نسل بعد از خود شدند. در سالهاي بعد اين بار نمايندگان حقوقي تشکلهاي رسمي وظيفه خطير دانشگاه و جنبش دانشجويي را برعهده گرفتند و ايستاده بر شالودهاي که فعالان دانشجويي دورههاي قبل در شوراي احيا براي ايشان مهيا کرده بودند، تاريخ جديدي از حضور دانشگاه در عرصه کنشهاي اجتماعي را رقم زدند.
http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/11529
ش.د9603811