در شرایطی که دولت با خواسته های مشروع معترضین همدلی می کند، بسیار ضروری است که معترضین نیز رفتار مدنی پیشه کنند و از راه حل های منطقی و کم هزینه پیروی نمایند. افزایش خشونت و درگیری ها یک بازی با حاصل جمع صفر است که منفعت آن را فقط رسانه های بیگانه می برند.
اعتراضات مردم نسبت به اوضاع اقتصادی در شهرهای مختلف کشور که همراه با شعارهای تند و ساختارشکن سیاسی است، اتفاقی مهم در عرصه عمومی ایران است و بسیاری از نخبگان سیاسی به ویژه اصلاح طلبان که به دنبال یک اتفاق کوچک فورا توئیت می کردند، طی روزهای نخست، در مواجهه با این اعتراضات ترجیح دادند، سکوت کنند. این سکوت معنای پیچیده ای ندارد و مشخص است که بسیاری از نخبگان سیاسی این اعتراضات را که انگیزه اولیه آن مشکلات اقتصادی و بانکی بود، اما در ادامه با تبلیغات رسانه های بیگانه رنگ سیاسی به خود گرفت، از چند جهت حرکتی خطیر با آینده ای مبهم می دانند. مواضع محمدعلی ابطحی، تاج زاده، حمیدرضا جلایی پور و... در مواجهه با این اعتراضات که البته با چند روز تأخیر منتشر شد، گویای این موضوع است. درباره چرایی خطیر دانستن این اعتراضات از سوی نخبگان سیاسی مختلف چند نکته می توان گفت:
1- معترضان با خواسته های اقتصادی وارد خیابان ها شده اند و از گرانی، بیکاری و به عقب افتادن حقوق و دستمزدهای خود شکایت دارند؛ بخشی از آن ها نیز افرادی هستند که پس اندازهای خود در بانک ها و مؤسسات مالی غیرمجاز را مطالبه می کنند و هنوز مشکلات آنان حل نشده است، بنابراین انگیزه اصلی این اعتراضات اقتصادی است، اما خیلی زود معترضین به شعارهای سیاسی و ساختارشکن روی آورده و به صورتی غیرمدنی و هنجارشکنانه شعارهای سیاسی در مقابله با وضع موجود مطرح می کنند. این تغییر سریع خواسته ها به معنای هیجانی بودن شدید اعتراضات است و درگیری معترضین با نیروهای انتظامی و حمله به اموال عمومی این موضوع را نشان می دهد. اعتراضات هیجانی و خشونت آمیز مورد مخالفت بسیاری از احزاب و گروه های سیاسی قرار گرفته است و در مقابل تظاهرکنندگان رهبری هیچ حزب و گروهی را نپذیرفته و از جمله شعار می دهند: «اصولگرا اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا»
در این وضعیت وقتی هم مصطفی تاج زاده، به عنوان یکی از رهبران اصلی جریان اصلاح طلب، در توئیتی با معترضان همدلی کرد و از نهادهای حکومتی خواست در مقابل مردم با خشونت وارد عمل نشوند و مردم را نیز به رفتار مدنی و پرهیز از تخریب و آتشزدن اموال عمومی، دعوت کرد، معترضان با ادبیات توهین آمیزی به وی پاسخ دادند. این موضوعات گویای فاصله گروه ها و جریانات سیاسی با مردم و به ویژه طبقات پایین جامعه است. البته این شکاف و فاصله از یک جهت نتیجه ضعیف بودن جامعه مدنی در ایران است و می توان ادعا کرد که اگر جامعه مدنی قوی در ایران وجود داشت و نیز توصیه های اسلامی مبنی بر ارتباط نزدیک مسئولان با مردم جدّی گرفته می شد، این اعتراضات به شکل اخیر رخ نمی داد؛ در حقیقت شورش و آشوب زمانی رخ می دهد که ساختارهای انتقال درخواست ها از پایین به بالا ضعیف باشد و قطعا یکی از این ساختارها جامعه مدنی است. بدیهی است که در این وضعیت رسانه ها و جریانات بیگانه نیز وارد عمل می شوند و سعی می کنند رهبری اعتراضات را حتی به صورت مجازی به دست گیرند.
از جهت دیگر، نخبه گرایی جریان اصلاح طلب و توجه بسیار کم به طبقات پایین جامعه طی سال های مختلف، سبب شده است تا پیام های آنان در میان معترضانی که اغلب از طبقات پایین جامعه هستند، مورد پذیرش قرار نگیرد. اصلاح طلبان حیات سیاسی خود را با اولویت دادن به توسعه سیاسی آغاز کردند و هرچند توسعه اقتصادی و رفاه جامعه را از این رهگذر ممکن می دانستند، اما عملا در ادبیات سیاسی آنان طبقات پایین جامعه و مستضعفین جایی نداشتند. این سال ها هم که پشت سر دولت اعتدال قرار گرفته اند، انباشت سرمایه و آن نوع از توسعه ای را به دولت و جریان اعتدال یادآوری می کنند که عایدی زیادی برای طبقات پایین جامعه ندارد، البته ناگفته نماند که در این میان توجه دولت روحانی به از بین بردن فقر مطلق، یکی از مؤلفه های ارزشمند توسعه گرایی است که با اجرای مطلوب آن چشم انداز روشنی در توانمندسازی طبقات محروم جامعه شکل خواهد گرفت.
جریان اصولگرا در جهت حل مشکلات اقتصادی مردم در سال های اخیر حرفی برای گفتن ندارد. دولت نهم و دهم که خود را اصولگرا نمی دانست در سال های اولیه قدرت توانست امید را در دل مستضعفین زنده کند، و لیکن با گذشت زمانی نه چندان طولانی و علی رغم حمایت کامل جریان اصولگرا، زاویه گرفتن از این جریان را در دستور کار خود قرار داد. سیاست های اقتصادی این دولت اگرچه رنگ و بوی حمایت از مستضعفین داشت، و لیکن در بسیاری از موارد ریشه مشکلات اقتصادی همین قشر از جامعه در سال های بعد شد. در مجموع اساسا اصولگرایی به جز در مقطع کوتاهی در آغاز دهه 80، نتوانسته است خود را به عنوان یک جریان یا گروه سیاسی که واسطه حاکمیت و مردم باشد، تعریف کند.
همه این عوامل سبب شده است جامعه مدنی به مثابه واسطه ای میان مردم و حاکمیت، تضعیف و یا مفقود شود و از این رو اعتراضات جاری خارج از قواعد مدنی شکل بگیرد و البته با سوء استفاده برخی عناصر، رویکردی خشونت آمیز به خود گرفته است.
2- در شرایط معمول اعتراضات خشونت آمیز خارج از چارچوب رسمی و قواعد مدنی در حالی که معترضان رهبری تمامی گروه ها و احزاب سیاسی را رد می کنند، نمی تواند به اهداف خود دست یابد، مگر این که معترضین به چراغ سبزهای دولت امیدوار باشند و به تدابیر آن برای برون رفت از مشکلات اعتماد کنند. در شرایط کنونی دولت روحانی صدای اعتراضات مردم را شنیده است و تدابیر و برنامه هایی را برای حل مشکلات آن ها در دستور کار قرار داده است. در این وضعیت دو راه بیشتر پیش روی معترضین قرار ندارند: یا آنان به تدابیر اقتصادی و سیاسی دولت اعتماد می کنند و از اعتراضات خشونت آمیز دست خواهند کشید که به این ترتیب دولت با آرامش، جدیّت و تحرک بیشتر نسبت به حل مشکلات اقتصادی اقدام می کند و حاکمیت آماده گشایش های سیاسی خواهد شد و بنابراین به تدریج می توان امیدوار بود که این مشکلات حل شود. یا این که معترضین بر تداوم اعتراضات، آن هم به صورتی خشونت آمیز اصرار خواهند کرد. چنین اعتراضات غیرمدنی، آن هم بدون پذیرش رهبری جریانات سیاسی موجود، بر مشکلات خواهد افزود و نه تنها حل مشکلات اقتصادی را با مانع مواجه خواهد کرد، بلکه فضای سیاسی را نیز به سوی انسداد سوق خواهد داد. انسداد فضای سیاسی به معنای تضعیف بیشتر جامعه مدنی و بازگشت به عقب خواهد بود. بنابراین منفعت معترضین هم در پرهیز از خشونت و اقدامات شورشی و هیجانی و بیان خواسته های خود به صورتی مسالمت آمیز است.
3- اعتراضات صورت گرفته با میدان داری پُر رنگ رسانه های بیگانه و کانال های تلگرامی معارض همراه است که در بیرون از مرزهای ایران قرار دارند. این کانال های تلگرامی زمان و مکان تجمعات، شعارها و شیوهای اعتراض و حتی چگونگی مقابله با نیروهای انتظامی را اطلاع رسانی کرده و آموزش می دهند و هدف اصلی معترضین را براندازی جمهوری اسلامی ترسیم می کنند. این رسانه های مجازی بسیار سریع اعتراضات را به براندازی ارتباط داده اند و حتی برای بعد از براندازی نظام حاکم هم برنامه هایی ارائه می کنند. در واقع این رسانه ها خود را به نوعی رهبر اعتراضات می دانند در حالی که بداهت این بلاهت آشکار است.
رسانه های مجازی بیگانه خود را در مقامی قرار می دهند که گویا با مشکلات این مردم زندگی کرده اند و در مقام و موقعیتی هستند که می توانند این مشکلات را حل کنند. آنان تنها در انتشار پیام های اعتراضی و ساختارشکن مهارت دارند و هیچ وقت نمی توانند از خارج از کشور مشکلات اقتصادی مردم را حل کنند. این مسئله پیچیده ای نیست، اما نکته مهم در اینجاست که وابستگی معترضین به این رسانه ها، سبب تصویر کاذبی از وضع موجود خواهد شد. معترضین متأثر از پیام های این رسانه ها، گمان می کنند دوران سرنگونی جمهوری اسلامی فرا رسیده است. این تصور غیر واقعی در حالی که هیچ مزیّتی جهت حل مشکلات نخواهد داشت، اعتراضات را بیش از همه به سوی خشونت سوق می دهد و همان وضعیتی حاصل خواهد شد که در بند دوم گفته شد.
4- بنابراین در شرایطی که دولت با خواسته های مشروع معترضین همدلی می کند، بسیار ضروری است که معترضین نیز رفتار مدنی پیشه کنند و از راه حل های منطقی و کم هزینه پیروی نمایند. افزایش خشونت و درگیری ها یک بازی با حاصل جمع صفر است که منفعت آن را فقط رسانه های بیگانه می برند./