بيت رهبري همواره محل حضور و رفت و آمد همه علاقهمندان به انقلاب و نظام بوده است! و اگر به گماني، برخي چهرهها از حضور در اين بيت محروم شدهاند، بايد علت را نه در میهماننوازي صاحب بيت، که در تغيير رويه میهمانانی دانست که روزگاري بر سر سفره انقلاب حاضر بودهاند، اما نمک خورده و نمکدان شکستهاند و اينک از حضور در اين بيت احساس شرم دارند!
سالهاست که اردوگاه اصلاحطلبي دچار آفت نفوذ بيگانه و مدعيان بدلي است! به ادعاي بنيانگذاران اين جريان، قرار بوده که اصلاحطلبي در چارچوب آرمانهاي انقلاب اسلامي و قانون اساسي جمهوري اسلامي تعريف شود و تداومبخش خط امام(ره) باشد، اما در طول اين سالها مدعياني خود را اصلاحطلب ناميدهاند که با صراحت در برابر آن آرمانها و قانون اساسي کشور ايستادهاند!
نمونه عيني آن فتنهگراني بودند که در سال 1388 همه آرمانهاي انقلاب را به سخره گرفتند و در برابر رأي ملت ايستادند. برخي ديگر با توهين به امام(ره) از پايان عصر خميني سخن گفتند و برخي ديگر هتاکانه به عاشوراي حسيني بیحرمتی کردند! مهمترين انحراف بخشي از اين جريان ايستادگي در برابر رهبري نظام اسلامي و تبعيت نکردن از ايشان بود! پذيرش جايگاه رهبري به عنوان فصلالخطاب در جامعه اسلامي، آموزهاي برآمده از نظريه ولايت فقيه است که ابعاد آن را حضرت امام خميني(ره) در پايان قرن بيستم بازخواني کردند و محور و اساس شکلگيري جمهوري اسلامي قرار گرفت. اما اصلاحطلباني که روزگاري خود را مدعي خط امام(ره) معرفي ميکردند! امروز دست از بيعت با امام جامعه اسلامي کشيدهاند و مرجعيت سياسي ايشان را نميپذيرند! همين رويکرد موجب شده جريان اصلاحطلب اعتبار اجتماعي خود در ميان نيروهاي مخلص و ارزشي جامعه را از دست رفته ببيند و به ناچار در ميان مخالفان نظام به دنبال هوادار و پايگاه اجتماعي بگردد!
از شرح ماجراي تلخ اعراض اصلاحطلبان از تبعيت فرامين رهبري که بگذريم، آخرين پست اينستاگرامي محمدعلي ابطحي رئیس دفتر رئيس دولت اصلاحات حال و هواي ديگري دارد. وي که در ديدار ماه رمضان رهبر معظم انقلاب اسلامي(چهارشنبه 2 خرداد 1397) در جمع سياسيون و مسئولان امروز و ديروز کشور حضور داشت چنين نوشته است: «بعد از سالهاي طولاني من و جمع ديگري از دوستان به مراسم افطاري رهبري دعوت شديم و رفتيم. من هميشه معتقد بودهام اختلافات جدي جريانات سياسي، در زير سقف نظام و رهبري بايد حلوفصل شود. تقريباً نظر اکثر فعالان سياسي اصلاحطلب غير بدلي هم همين است. مرز اصلاحطلبي و براندازي در همين نقطه قرار دارد.
حضور چهره های اصلاح طلب در دیدار مسئولان نظام با رهبر معظم انقلاب حل مشکلات کشور در داخل وقتي عملي است که حرمت و جايگاه کليت نظام محترم بماند. به همين دليل از دعوت افطاري رهبري حس خوبي داشتم. در همه نوشتههايم، چه پیش از سال 88 و چه پس از آن بر اين باور بودهام که استقلال و سربلندي کشور و تحقق آرمانهاي اصلاحطلبانه با نقد بيرحمانه بخشهاي مختلف قدرت و حفظ حرمت و جايگاه رهبري امکانپذير است.
با اين حساب نه تنها اين دعوت را دوست داشتم، بلکه اميدوارم دايره دعوتها وسيعتر از اين باشد که از بزرگاني که دعوت نميشوند هم دعوت شود و بيت رهبري محل حضور همه علاقهمندان به انقلاب و نظام باشد. بيتعارف و واقعبينانه حرف زدن را بر حرفهاي دو پهلو ترجيح ميدهم.»
اين نوشتار داراي نکات قابل ملاحظهاي است که اگر واقعاً از تغيير نگرشي در اصلاحطلبان واقعي(نه بدلي) حکايت داشته باشد و اين نوشتار آنطور که ادعا شده مورد قبول اکثر فعالان سياسي اصلاحطلب باشد، ميتواند فرآيندي براي بازگشت به نظام و اعتباربخشي به جريان اصلاحطلب در ميان نيروهاي ارزشي جامعه قلمداد شود! اين نکات عبارتند از:
ـ استقبال از همنشيني و مؤانست با رهبري و ترميم روابط با معظمله؛
ـ پذيرش جايگاه رهبري به عنوان فصلالخطاب و مرجع حل اختلافات جريانهاي سياسي؛
ـ اعتراف به وجود اصلاحطلبان بدلي؛
ـ اعتراف به مقارنت اصلاحطلبي و براندازي؛
ـ تلاش براي ارائه شاخص و معياري جهت مرزبندي اصلاحطلبي واقعي با جريانهاي برانداز و بدلي؛
ـ حفظ حرمت و جايگاه کليت نظام و فهم اين حقيقت که استقلال و پيشرفت کشور از طريق حمايت از رهبري ممکن خواهد بود.
در تبیین مسائل مطروحه بايد به چند نکته توجه کرد:
1ـ اعتراف به وجود اصلاحطلبان بدلي و مقارنت اردوگاه اصلاحطلبي و جريان برانداز، نکته قابل ملاحظهاي است که سالهاست جريان ارزشي نسبت به آن هشدار داده است، اما گوش شنوايي براي شنيدن در اردوگاه اصلاحطلبي نيافته است! اصلاحطلبان ترجيح دادهاند خود را به نشنيدن بزنند و همه چيز را از دريچه تنگ رقابت سياسي ملاحظه کنند و حقيقتي آشکار را کتمان کنند! يا آنکه جرئت اعتراف و مقابله با اين جريان انحرافي را نداشتهاند! اما حال که اين انذار را يکي از خوديها بيان کرده، چه خوب که موجب بيداري بزرگان اصلاحطلبان شود و اقدامي جدي براي درمان آن طرحريزي شود، نه آنکه از فردا هجمهها عليه گوينده سخن به راه بيفتد و وي را وادار به عقبنشيني و تغيير موضع کند!
در گام بعدي براي تعريف مرزبندي با ضدانقلاب و بدليها بايد شاخصهاي متعددي ارائه کرد که البته مسئله تبعيت از رهبري به مثابه فصلالخطاب که مورد تأکيد ابطحي نيز است، يکي از کاملترين و آشکارترين فرقانها براي اين تفکيک ميباشد!
2ـ پذيرش جايگاه فصلالخطابي رهبري در حل اختلافات جريانهاي سياسي، گام ارزشمندي در حل بخشي از مشکلات کشور است که بايد به مثابه راهبرد کلاني در رقابتهاي سياسي به وفاقي عمومي تبدیل شود. اگر همين اصل مورد قبول جريان اصلاحطلب بود، هيچگاه شاهد حوادث تلخ فتنهگري در سال 1388 نبوديم! اما بايد توجه کرد که اين فصلالخطابي تنها محدود به حل اختلافات جريانهاي سياسي نيست! بلکه در همه امور بايد اين جايگاه مورد قبول و تأکيد قرار گيرد! امروز در مسائل متعددي نيازمند اين پذيرش از سوی جريانهاي سياسي مختلف کشور هستيم که دچار اختلاف نظر با رهبري بوده و گاه خود را جلوتر از ايشان تعريف ميکنند و حاضر به تبعيت از معظمله نيستند و گاه فرسنگها فاصله دارند!
شرح عکس: آخرین دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت هشتم با رهبر معظم انقلاب
3ـ سخن آخر آنکه، بيت رهبري همواره محل حضور و رفت و آمد همه علاقهمندان به انقلاب و نظام بوده است! و اگر به گماني، برخي چهرهها از حضور در اين بيت محروم شدهاند، بايد علت را نه در میهماننوازي صاحب بيت، که در تغيير رويه میهمانانی دانست که روزگاري بر سر سفره انقلاب حاضر بودهاند، اما نمک خورده و نمکدان شکستهاند و اينک از حضور در اين بيت احساس شرم دارند! با اين احوال راه بازگشت به بيت رهبري، پذيرش خطاهاي گذشته، مرزبندي با بيگانگان و تبعيت از فصلالخطابي است که در جايگاه رفيع ديدهباني انقلاب اسلامي ايستاده و امروز مفسر آرمانهاي نهضت اسلامي ملت ايران است و مانند پدري دلسوز، به همه جريانهاي سياسي پايبند به آرمانها و قانون اساسي به يک چشم مينگرد.