تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۵  ، 
کد خبر : ۳۱۱۸۴۵
واکاوی مقاله هاآرتص در مورد نسل جدید رهبران عرب و آرمان فلسطین

این خیانت خدمتی بزرگ است!

روشن و شفاف شدن فضا باعث می شود فلسطینیان دوست و دشمن واقعی خود را بشناسند. ناامید شدن از وعده های واهی و دل کندن از سراب، اولین گام برای رسیدن به مقصد است. با این تفاسیر از خیانت نسل جدید رهبران عرب به آرمان آزادی فلسطین، نه تنها نباید هراسی به دل راه داد، بلکه باید از این خدمت بزرگ و ناخواسته آنان به مردم مقاوم و مظلوم فلسطین، استقبال نیز کرد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / مهدی نوری

این خیانت خدمتی بزرگ است!روزنامه ها آرتص به عنوان قدیمی ترین روزنامه رژیم صهیونیستی اخیرا در مقاله ای با عنوان «چرا نسل جدید رهبران عرب، اعتقادی به تشکیل دولت فلسطین ندارند؟» به بررسی مواضع محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و محمد بن زیادی ولیعهد ابوظبی در مورد فلسطین پرداخته است. مهم ترین محورها و ادعاهای این مقاله عبارتند از؛

- نسل قدیم رهبران خلیج فارس به شدت به فلسطین اعتقاد دارند چون در اوج ملی گرایی عربی در دهه 50 و 60 میلادی رشد کرده اند زمانی که مسئله فلسطین محرک اصلی تمام رویدادهای منطقه ای بود.

- محمد بن سلمان حق موجودیت را برای اسرائیل به رسمیت شناخته است.

- نسل جدید رهبران سعودی حملات مردم فلسطین علیه خود را در شبکه های اجتماعی می بینند. از جمله سوزاندن عکس محمد بن سلمان در غزه. در طول مسابقات جام جهانی فوتبال بسیاری از مردم فلسطین از ایران در برابر رقبای غربی اش حمایت می کردند در حالی که این مسئله در مورد عربستان برعکس بود و زمانی که عربستان با کشورهای دیگر مسابقه داشت مردم فلسطین از رقبای عربستان حمایت می کردند. این مسئله تجربه فوری و فکری دو نسل از رهبران خلیج فارس را روشن می کند و نشان می دهد رهبران قدیمی خلیج فارس در مسئله فلسطین موفق تر عمل کرده اند.

- نسل قدیم سیاستمداران سعودی و اماراتی گرایش های سیاسی فلسطین را شناخته اند اما آنها از این مسئله غفلت کردند به این امید که تشکیل دولت فلسطین بتواند میانه روها را در برابر رادیکال ها به قدرت برساند و از این طریق نفوذ ایران نیز کاهش یابد.

- محمد بن سلمان و محمد بن زاید معتقدند که تشکیل یک دولت فلسطین به معنای آن خواهد بود که ایران بر یک پایتخت دیگر عربی مسلط و صاحب نفوذ شود. نفوذ ایران در میان گروه های فلسطینی در طول سال ها مستحکم شده و ارزیابی دو شاهزاده این است که این مسئله تغییر ناپذیر است.

- محمد بن زاید و محمد بن سلمان مطمئنا این قدر احمق نیستند که برای تشکیل دولت فلسطین لابی کنند یا سرمایه گذاری کنند که این دولت به عنوان دولت تحت نفوذ ایران فعالیت خواهد کرد، همانند دولت های اقماری شوروی سابق.

- با این وجود برخی از مقامات کشورهای غربی در مورد این ایده که کشورهای غربی باید برای تولد کشور فلسطین سرمایه گذاری کنند خیال پردازی می کنند. در واقع این مسئله یکی از اصول اساسی طرح ترامپ-کوشنر در مورد صلح است.

- تشکیل فلسطین هرگز اتفاق نخواهد افتاد. کسانی که به صورت فعالانه سیاست های خلیج فارس را دیکته می کنند بر این باورند که هر دلاری که عربستان به فلسطین کمک می کند به معنای این است که فلسطین را به سمت ایران سوق می دهد.

- امارت و عربستان احتمالا در ظاهر وعده کمک مالی به فلسطین را بدهند اما سیاستمداران آمریکایی معتقد نیستند که این کمک ها عملی شود.

این خیانت خدمتی بزرگ است!

در واقع روزنامه هاآرتص در مقاله فوق سعی کرده است که نشان دهد تشکیل کشور فلسطین به معنای پیروزی سیاست های ایران خواهد بود و به همین دلیل رهبران جوان عرب تمایلی به تشکیل فلسطین ندارند. درباره این مقاله و نکات و ادعاهای مطرح شده در آن چند مسئله را باید در نظر داشت:

1.عدم پایبندی نسل قدیم عربستان به مسئله فلسطین

هاآرتص تلاش کرده که نشان دهد رهبران قدیمی عربستان و جهان عرب به مسئله فلسطین پایبند بوده و برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی تلاش کرده اند. این گزاره حداقل در مورد عربستان نمی تواند صادق باشد چرا که این کشور از همان ابتدا در کنار رژیم اسرائیل بوده است. بر اساس آرشیو اطلاعات منتشره انگلیس، ملک عبد العزیز بن سعود بنیانگذار پادشاهی سعودی در قبال دریافت 20 میلیون دلار حاضر به خیانت شده تا زمین های فلسطین را برای یهودیان بخرد و مقدمات تشکیل دولت صهیونیستی در خاک فلسطین را فراهم کند. در سال 1981 نیز فهد بن عبدالعزیز ولیعهد وقت عربستان طرحی هشت ماده ای در مورد فلسطین ارائه کرد که در یکی از بندهای آن به صورت تلویحی از شناسایی اسرائیل سخن به میان آمده بود. پس از انقلاب ایران نیز شیخ عبد اللّه بن بـاز، مـفتی سابق عربستان، طی مصاحبه‌ای با روزنـامۀ عـربستانی «المسلمون»که نظر وی را‌ دربارۀ‌ صلح با رژیم صهیونیستی پرسـید،گـفت: «چنانچه ولی امر مصلحت ببیند آتش‌بس دائم یا مـوقت بـا دشمن جایز است.» بنابراین استدلال، هاآرتص در مرود این مسئله که رهبران جدید عربی به ویژه امارات و عربستان برخلاف رهبران قدیمی به تشکیل کشور فلسطین اعتقادی ندارند با واقعیت همخوانی نداشته و عربستان همواره در کنار رژیم اسرائیل بوده است.

2.تاکید ایران بر حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین

یکی از اهداف مقاله هاآرتص این است که با ایجاد جو ایران هراسی در مورد مسئله فلسطین مانع از تلاش برخی کشورها برای تشکیل فلسطین شود. این در حالی است که اصل اساسی ایران در مورد فلسطین رجوع به آرای عموی بوده و رهبر معظم انقلاب ایران نیز بارها تاکید کرده اند که تنها راه حل در مورد مسئله فلسطین برگزرای همه پرسی است. اسرائیل نیز به خوبی بر این مسئله واقف است که در صورت برگزرای همه پرسی، ایجاد کشور مستقل اسرائیل به یک رویا تبدیل خواهد شد و با این مسئله مخالفت کرده و سعی دارد برای رهبرای جوان عرب این مسئله را تبیین کند که تشکیل کشور فلسطین باعث خواهد شد که ایران یکی دیگر از پایتخت های عربی را به کنترل خود درآورد.

3.همراهی امارات و عربستان با طرح معامله قرن و تلاش رسانه های عبری برای عملیاتی کردن آن

یکی دیگر از نکات جالب در مورد نوع نگاه رهبران جوان عرب به مسئله فلسطین به همراهی آنها با معامله قرن در مورد فلسطین برمی گردد.

بر اساس آرشیو اطلاعات منتشره انگلیس، ملک عبد العزیز بن سعود بنیانگذار پادشاهی سعودی در قبال دریافت 20 میلیون دلار حاضر به خیانت شده تا زمین های فلسطین را برای یهودیان بخرد و مقدمات تشکیل دولت صهیونیستی در خاک فلسطین را فراهم کند.
در واقع بر خلاف جو غالب در کشورهای امارات و عربستان، اما رهبران این دو کشور سعی دارند تا با اسرائیل روابط خود را رسمی کنند. روزنامه نیویورک تایمز در این مورد اعلام کرد، «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان به «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیشنهاد داده است تا شهرک «ابودیس» در اطراف قدس را به عنوان پایتخت فلسطین انتخاب کنند. این پیشنهاد «محمد بن سلمان» در راستای طرح «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا موسوم به « قدس بزرگ» که سال 2014 میلادی مطرح شد، به ابومازن پیشنهاد شده است. کری در این طرح به فلسطینی ها پیشنهاد داده بود که شهرک «ابودیس» به عنوان پایتخت فلسطینی ها انتخاب شود.

علاوه بر این «ایدی کوهین» محقق صهیونیست از مشارکت یک خلبان اماراتی در بمباران سه هفته پیش غزه پرده برداشت.کوهین در این باره گفت این خلبان اماراتی در نیروی هوایی اسرائیل آموزش می بیند و در بمباران سه هفته پیش غزه مشارکت داشت. وی افزود، این خلبان اماراتی که برای استفاده از هواپیماهای اف 35 اسرائیلی در نیروی هوایی ما آموزش می بیند، در بمباران غزه مشارکت داشت.

عادی سازی روابط ارتجاع عرب با رژیم اسرائیل در حالی است که ملت های این دو کشور برخلاف دیدگاه رهبران آن به مسئله فلسطین پایبند هستند. به عنوان مثال اخیرا ورزشکاران عربستان از مسابقه با رقبای صهیونیستی خود انصراف دادند. در شبکه های اجتماعی مانند توییتر نیز فضای حاکم بر این مسئله در راستای حمایت از مردم فلسطین است.

در کل رسانه های اسرائیل سعی دارند تا با انتشار مقالاتی در رابطه با خطر تشکیل کشور فلسطینی برای منافع کشورهای عربی، زمینه را برای همراه کردن مردم عربستان و امارات با طرح معامله قرن فراهم کنند. این مسئله در حالی است که مستندات و گزاره های به ظاهر منطقی مقاله هاآرتص برخلاف واقعیت بوده و به گونه ای چیده شده است که ایران را به عنوان برنده تشکیل کشور فلسطین معرفی کنند.

4. شفاف شدن صحنه به نفع فلسطین

همانطور که در بند اول مطلب اشاره شد، عربستان سعودی و سایر سران کشورهای مرتجع عرب، بطور واقعی و قلبی در کنار ملت و آرمان فلسطین نبوده اند. آنچه در چند سال اخیر اتفاق افتاده آن است که رهبران جدید این کشورها در حال کنار زدن نقاب و افشای چهره واقعی خود هستند. پشت کردن آشکار سران عرب به فلسطین، اگر چه خیانتی نابخشودنی است اما باید آن را به فال نیک گرفت و قطعاً به نفع فلسطین و سرنوشت آن است. چرا که به فلسطینی ها می فهماند حق تاریخی آنها از طریق دربار پادشاهان عرب هرگز محقق نخواهد شد و آنان برای دستیابی به حقوق خود، باید متکی به خود باشند. روشن و شفاف شدن فضا باعث می شود فلسطینیان دوست و دشمن واقعی خود را بشناسند. ناامید شدن از وعده های واهی و دل کندن از سراب، اولین گام برای رسیدن به مقصد است. با این تفاسیر از خیانت نسل جدید رهبران عرب به آرمان آزادی فلسطین، نه تنها نباید هراسی به دل راه داد، بلکه باید از این خدمت بزرگ و ناخواسته آنان به مردم مقاوم و مظلوم فلسطین، استقبال نیز کرد.


نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات