گام دوم گامی است به سمت موج ظهور، به سمت یا لثاراتالحسین، به سمت صبح صادق
این روزها قصه انقلاب در گذر از صفحاتی است که روایتگر روزهای سخت چهل سالگی این شجره طیبه پیر خمین است؛ روزهایی که دشمن عنانگسیخته، بیتاب و سرکش، چنان بر پیکر انقلاب ضرباتی از سر کین مینوازند که گویی هر یک آخرین تیر ترکش را به سوی یادگار امام انقلابیمان نشانه میرود.
داعش و تروریسم پنجه بر طلایه سپاه این نهضت حسینی میکشد تا دستشان به بلند سپهر انقلاب اسلامی برسد. استکبار از سر استیصال بر پیکره اقتصاد تازیانه میزند. آنان که سهمشان از تاریخ کتاب بلند انقلاب خاطراتی است از ترورهای دهه شصت و نفاقی که در سایه مجاهدین برملا شد، با شعار خلق در مجلس شورا رگبار بر تن خلق بیگناه میبندند.
امروز بر دفتر انقلاب روزهایی در حال گذر است که آنان که روزی محرمان این نهضت بودهاند «باید» هایشان سیلی «شاید» خورده است؛ روزهایی که نگاه بعضی از کسانی که تصمیمسازان این کشورند به دهان کدخداست تا در زیر عبای مکتب قرآن دستی بیوضو بر آیه «ولن یجعلالله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» بنشانند؛ از سر ندیدن و تغافل و نه غفلت.
در گذر از روزهایی هستیم که دیگر صحبتی از شبیخون فرهنگی نیست. حرف از پیاده نظام دشمن است که حتی شاید بر کرسیهای تصمیم گیری و تصمیم سازی نظام تکیه زده اند.
در این روزها که جوانان حزبالله نگران آینده این کشتی در تلاطم فتاده شده و نامحرمان انقلاب با آخرین توان خود شمشیر کشیدهاند تا کار را تمام کنند، بار دیگر ناخدا بر تارک عرش انقلاب میایستد. سخنی با مسافران دارد که از جنسی دیگر است. صحبت از فراتر رفتن، بلندتر پریدن و دورتر را به نظاره نشستن. صحبت از قدمهایی استوارتر، افقهای فتح نشده پیشرو و گامهای زمین لرزان است. صحبت از گام دوم انقلاب است.
اهل ذوقی گفت خامنهای خمینی دیگر است و چه زیبا گفت؛ اما هر چه گذشت بیشتر هویدا شد که خامنهای همان خمینی است در کالبدی دیگر. او شبیهترین امت به امام نیست، جلوه خمینی است. او جلوه خمینی است آن وقت که با کلامش بر صورت سعودی سیلی نواخت که واکنش ما سخت و خشن خواهد بود، مانند زمانی که در غائله پاوه، خمینی عصایش را بلند کرد و دشمن پا به عقب کشید. آن هنگام که کلام بر میان آورد که اشغالگر قدس ۲۵ سال دیگر را نمیبیند، تو خمینی را به نظاره نشسته بودی که میگفت کمونیست شوروی نفسهایش به شماره افتاده و امروز وقتی از گام دوم انقلاب سخن میگوید تو خمینی کبیر را میبینی که در بهشت زهرا (س) از گامهای نخست این نهضت سخن میراند.
آری امروز هم عرشه به دست همان مردی است که کشتی انقلاب را در طوفانهای سهمگین هدایت کرد و به اینجا رسانید. گام دوم بارقه امید است، چراغ راه است، محرمان را امیدواری است، خستگان را توان است، دشمنان را سیلی است، مستضعفان را «یا علی» است، مسئولان را بیدارباش است، سربازان را خبردار است، جوانان را «به هوش» است، دلواپسان را تسلی است و منتظران را مژده؛ و گام دوم «آقا» گر چه از سر عصمت نیست، از منبع نور «ان تنصرالله ینصرکم» بر آن تابیده شده است؟
سخن کوتاه کنم. گام دوم در یک کلام همان است که مرتضای آوینی گفت: «انتظار در مبارزه است». گام دوم گامی است به سمت موج ظهور، به سمت یا لثاراتالحسین، به سمت صبح صادق و قسم به شفقت صبح، صراحت ظهر، حجب شب که این گام جز به اقدام و عمل انقلابی میسر نشود و آنان که خود را به این سطح نرسانده باشند و این روحیه را قبول نداشته باشند، از قطار انقلاب جا مانده اند و هرگز به نماز در مسجدالاقصی و سربازی در رکاب بقیه الله (عج) نخواهند رسید.