در حالی که نزديک به انتخابات پيش رو هستیم اصلاح طلبان به جاي پذيرش مسئوليت و عذرخواهي از افکار عمومي، سياست رفع تکليف در پيش گرفته و تلاش ميکنند از خود سلب مسئول کرده و دست به جعل اين معنا بزند که ما ميخواهيم مسائل مردم را حل کنيم اما نميگذارند!
در انتخابات شرکت کن! وقتي شکست خوردي کافه را بهم بريز و بگو «تقلب» شده است و وقتي پيروز شدي مدعي شو که اختيار نداري و نميتواني کاري از پيش ببري! همين دو خط براي روايت و توصيف سياست ورزي جريان اصلاحات در دو دهه اخير کفايت ميکند!
لطمه زدن به فرايند مردم سالاري ديني در کارنامه اصلاح طلبان به سال 88 و فتنه تقلب محدود نيست! اگر اين جريان آن سال با عدم پذيرش شکست و با فرض آنکه ميتواند بر اساس استراتژي «فشار از پايين و چانه زني از بالا» ورق انتخابات را برگردانده و قدرت سياسي در کشور را براي سالهاي طولاني قبضه کند، اما رفتار اين جريان که مدعي دموکراسي خواهي و صداي مردم بودن است، در آسيب رساندن به صندوق راي و سازوکار انتخابات تنها به آن شورش عليه جمهوريت خلاصه نميشود! چه بسا وجه ديگر عملکرد اين طيف آسيب بيشتري نيز به صندوق راي زده باشد. عملي که به واقعيت «نظام متعلق به مردم است» و «کشور با نظر و راي آحاد مردم اداره مي شود» خدشه وارد ميکند!
حرفهاي «بهزاد نبوي» با سايت «الف» که ميگويد: «در کشور ما چهارنهاد هست که ۶۰ درصد ثروت ملي را در اختيار دارند؛ ستاد اجرايي فرمان امام، قرارگاه خاتم، آستان قدس و بنياد مستضعفان، هيچيک از اينها ارتباطي با دولت و مجلس ندارند.» و اينکه اضافه ميکند «اينکه اصلاح طلبان و اصولگرايان موجب نابسامانيهاي امروز هستند آدرس غلط دادن است، اين دو طيف در درون حاکميت هستند و ممکن است دولت و مجلس را هم در اختيار داشته باشند، اما قدرت واقعي دست اينها نيست. امروز حتي اقتصاد کشور هم تحت کنترل اين دو نهاد( مجلس و دولت ) نيست.» ترجمان همان حرفي است که «سيد محمد خاتمي» در پايان هشت سال حضور در پاستور در برابر انتقادها بر زبان آورد؛ رئيس جمهور يک تدارکاتچي است!
آمار سازيها خيالي و ارائه توصيفهاي دروغين از مسئوليتها در نظام اسلامي!
در فتنه 88 ميخواستند با شورش و اغتشاش راي و نظر مردم را وتو کنند و امروز آنچه از زبان «بهزاد نبوي» خوانديم و پيشتر «مصطفي تاجزاده» و ديگران تحت عنوان «دولت پنهان» مطرح شده بود، در راستاي بلا اثر نشان راي مردم و هدف قرار دادن مشارکت حداکثري در انتخابات پيش رو است!
اصلاح طلبان سالهاي اخير که تقريبا پيروز همه انتخاباتها بودند در اداره امور کشور و وصول شعارهاي انتخاباتي خود و حل مشکلات معيشتي مردم و پيش برد موضوعات فرهنگ و اجتماعي در جامعه نه تنها موفقيتي کسب نکردهاند بلکه در برخي از حوزهها با سياستگذاري غلط کشور را به عقب نيز باز ميگرداند! و حتي در مهمترين شعار خود يعني مذاکره و ارتباط با غرب نيز علي رغم همه امتيازهايي که دادند موفقيتي کسب نکردهاند!
در چنين شرايطي در حالی که نزديک به انتخابات پيش رو هستیم و عملکرد این سالها نيز احتمال پيروزي را براي ایج جریان کاهش داده است، به جاي پذيرش مسئوليت و عذرخواهي از افکار عمومي، سياست رفع تکليف در پيش گرفته و تلاش ميکنند از خود سلب مسئول کرده و دست به جعل اين معنا بزند که ما ميخواهيم مسائل مردم را حل کنيم اما نميگذارند! سياستي که اميد مردم به صندوق راي و فرايند دموکراسي در کشور را هدف گرفته است! چه تهديد و خطري بالاتر از نااميدي مردم از آمدن به پای صندوق راي براي تحقق دموکراسي و دخالت دادن مردم در امور کشور؟! موضوعي که اصلاح طلبان خود را سردمدار و پيشرو در آن ميدانند!
اما در کمال تعجب اين جريان همين حرکت خود عليه دموکراسي را نيز تحت عناويني پر طمطراقي مانند «امتناع سياست ورزي» و... به نظام نسبت ميدهند! امتناع سياسي ورزي در ايران که مغزهاي متفکر و تئوريسينهاي اصلاحات از آن به سخن ميآورند، وجود خارجي ندارد! و در اسفند ماه سال جاري خواهيم ديد که مردم به سازوکار انتخابات اطمينان دارند. آنچه مردم از آن قطع اميد کردهاند، جريان پيروز در انتخاباتهاي اخير است! قطع اميدي که زائيده عملکرد منتخبان مورد حمايت اصلاحطلبان است! نه به بافتههاي اصلاحطلبان که رونوشتي است از مشقهاي قديمي که اکنون با نام «مشق نو» به مخاطب ارائه ميکنند!
يادداشتها و نظريه پردازيهايي که فضاي سياسي کشور ديگر از آنها اشباع شده است و حوصله براي بازخواني دوباره آنها وجود ندارد. به کار بردن چنين رويکردهايي در دوران پيشا انتخابات و در حالي فقط چند ماه تا برگزاري يازدهمين دوره انتخابات مجلس باقي مانده است بيش از آنکه از سر حقيقت يابي و دموکراسي خواهي و... باشد، دليل تراشيهايي براي شکست احتمالي در انتخابات پيش روست!