اکنون یک تقسیم کار دوجانبه میان پمپئو و ترامپ انجام گرفته است. براساس این تقسیم کار ترامپ از مذاکره با ایران سخن می گوید و پمپئو از تهدید علیه ایران. این حالت دوگانگی از سوی بازیگر هدف احتمال دارد منجر به بروز تصمیمات خطا از سوی دولت ایران شود.
رئیس جمهور آمریکا در طول چند وقت گذشته برای چندمین بار پیاپی از مذاکره با ایران سخن گفت. ترامپ طی سخنانی حتی با رویکردی تهدیدآمیز ایران را تشویق به مذاکره کرد که اگر ایران پای میز مذاکره نیاید، در صورت پیروزی وی در انتخابات، هزینه مذاکره برای ایران دوبرابر خواهد شد. این سخنان به ظاهر مذاکرهای که با چاشنی تهدید بیان شده تنها گوشهای از بازی آمریکاییها با ایران است. بازیای که یک سوی آن تهدیدات مکرر وزیرخارجه این کشور و طرف دیگر آن سخنان مذاکرهای ترامپ و در برخی موارد برایان هوک است. هوک در سخنانی اعلام کرد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا آماده مذاکره با ایران است و مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور نیز شروطی برای این مذاکره مطرح کرده است.
این سخنان مقامات آمریکا و اعلان چراغ سبز برای مذاکره با ایران ناشی از چند هدف اعلامی و اعلانی است:
۱- ترامپ در عرصه سیاست خارجی به دنبال توافقی بزرگ با ایران است که در تبلیغات انتخاباتی خود از آن به عنوان دستاوردی در نزد دموکراتها بروز دهد. این رویکرد ترامپ نشأت گرفته از خارج شدن از برجام و ایجاد این سناریو در ذهن افکار عمومی است که توانسته با ایران در موضوعی لاینحل به توافق برسد. از سوی دیگر وی به دنبال توافقی همه جانبه است که از قِبَل آن بتواند حمایتهای بیشتری از سوی لابیهای صهیونیستی و سعودی برای خود جلب کند.
۲- سیاست نخ نمای آمریکا در بحث مذاکره همچنان استفاده از سیاست چماق و هویج است. از یک سو با اعلام مذاکره، ایران را به سوی خود جذب میکنند و از سوی دیگر با تهدیدهای متعدد ایران را از عدم مذاکره میترسانند. در این میان اکنون یک تقسیم کار دوجانبه میان پمپئو و ترامپ انجام گرفته است. براساس این تقسیم کار ترامپ از مذاکره با ایران سخن میگوید و پمپئو از تهدید علیه ایران. این عمل در واقع در بین بازیگر تصمیم گیر یک حالت دوگانگی ایجاد خواهد کرد و همین حالت دوگانگی از سوی بازیگر هدف احتمال دارد منجر به بروز تصمیمات خطا شود.
۳- مذاکره مدنظر آمریکا ابعاد وسیعتری از مذاکرات گذشته خواهد داشت. در گذشته بحث یر روی مساله هستهای بود و اکنون ترامپ به دنبال مذاکرات همه جانبه در همهی ابعاد موجود است. ابعادی که وسعت آن به مسائل موشکی، منطقهای و حتی داخلی همچون حقوق بشر کشیده خواهد شد. این نکته نیز باید اشاره شود که در صورت مذاکره، ترامپ به هیچ عنوان به توافق با ایران تا مقطع انتخابات در این کشور دست نخواهد یافت و این مذاکرات حالتی از کشمکش و تلف کردن وقت از سوی آمریکا در جهت وارد کردن ضربه به ایران است.
۴- آمریکاییها معتقدند که باید در برابر ایران از سیاست استراتژی صفر استفاده کرد. استراتژیای که اساس آن گرفتن امتیاز از ایران بدون اعطای هیچ گونه امتیاز است. بعد دوم این استراتژی این است که از طرف مقابل به خودش امتیاز بدهید؛ یعنی در ازای دادن امتیاز رفع تحریم ها، امتیاز هستهای یا فرضاً موشکی از ایران گرفته شود. ملاحظه میشود که علناً آمریکاییها هیچ گونه امتیازی نداده اند و تنها از امتیازهای ایران استفاده شده است.
۵- سیاست آمریکاییها ایجاد دوگانگی در داخل ایران است. با توجه به تجربه برجام، مخالفان زیادی با انجام مذاکره با آمریکا در داخل کشور وجود دارد. از سوی دیگر برخی همچنان امیدوار به مذاکره با آمریکا هستند و همین منجر به ایجاد دوگانگی در داخل کشور خواهد شد.
۶- در مقطع فعلی آمریکاییها به دنبال مذاکره با ایران در بعد تحریم تسلیحاتی هستند. براساس پیشنهاد آمریکاییها و اروپایی ها، ایران به مدت یک سال دیگر با تحریمهای تسلیحاتی موافقت کند و از سوی دیگر برخی تحریمها علیه ایران لغو شود؛ سیاستی که در مقاطع مختلف از سوی این کشورها علیه ایران اجرا شده است و در عمل شاهد بدعهدی طرفهای غربی بودهایم.
در مجموع میتوان اینگونه عنوان کرد که با توجه به رویکرد دولت فعلی آمریکا در مواجهه با ایران، مذاکره برای این کشور حالتی از هزینه- فایده است. آمریکاییها اکنون فقط به دنبال لغو معافیت تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران هستند و آمادگی مذاکره با ایران را تنها در این چارچوب برای خود تبیین کرده اند. 30
نویسنده: محمدرضا فرهادی*