یادداشت: دیروز موسویخوئینیها از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و دادستان اوایل انقلاب نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشته و از بیاعتمادی مردم به نظام ابراز نگرانی کرده و بهگونهای مسئولیت این وضعیت(!!!) را متوجه مسئولان عالی دانسته است. البته نوشتن نامه به مسئولان نظام اسلامی نهتنها مذموم نیست، بلکه از باب «نصیحهالائمهالمسلمین» توصیه نیز شده است؛ اما چگونگی این توصیه اینکه آیا مبتنی بر مشاهده و زدودن دردی است یا بر اساس عقدهگشایی سیاسی صورت میگیرد، بسیار مهم است.
نکات تحلیلی: 1- شاید شخصیت موسویخوئینیها برای نسل چهارم انقلاب شناخته شده نباشد؛ وی از انقلابیون دوآتشه با تفکر چپ و از بانیان اصلی تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام بود که امروز بسیاری از رفقای حزبی و سیاسیاش بهشدت به این امر- که البته هنوز هم مورد تائید انقلابیون است- اعتراض دارند و ریشه اصلی بدبختیهای کشور را در آن میبینند. لذا برای کسانی که هم رهبری معظم انقلاب را میشناسند و هم موسویخوئینیها، و تغییر شیفت و گردش سیاسیاش از چپ به راست لیبرالسرمایهداری را، و هم کموبیش با سیر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در طی چهار دهه گذشته آشنا هستند، خیلی نامهنگاری آقای موسویخوئینیها و آدرس غلط دادن وی در ارتباط با ریشهیابی مشکلات امروز برایشان شگفتآور نیست. 2- موسوی خوئینیها در مدت بیش از سه دهه حاکمیت تفکر اصلاحات و اعتدال، در تاروپود اقتصاد و فرهنگ و سیاست این کشور مسئولیت داشته است. باید گفت؛ آقای خوئینیها! وضعیت امروز محصول و معلول نگاه سیاسی شما و دوستانتان است که اگر نبود مدیریت امامگونه رهبری، امروز خبری از اینهمه دستاورد در حوزههایی چون نفوذ منطقهای، توانمندیهای موشکی، هستهای و صدها رهاورد نگاه ناب انقلابی دیگر نبود. البته به فضل الهی و همت انقلابیون متخصص و دلسوز کشور، با واقعیتهای امیدبخشی که پیشرو هست، از آزمون سخت وضعیت کنونی نیز سربلند بیرون میآید و بهزودی امور را برمدار مدیریت انقلابی و خدمت بیمنت به مردم درمیآورد.
نکته راهبردی: به نظر میرسد جریان اصلاحات به سبب شکستهای متعدد در مناصب تقنینی و اجرایی گذشته، درصدد پاک کردن صورتمسئله پاسخگویی به رویکردها و عملکردهای گذشته است. آنها مبتنی بر تجدیدنظری اساسی و بر اساس تقسیمکاری سیاسی، درصدد فرافکنی مسئولیتها و انداختن مشکلات به دوش بخش انتصابی نظام و تبرئه و تطهیر خود از مسئولیتها هستند. این رویه همیشگی آنهاست؛ اصلاحات هیچگاه مسئولیت کارهایش را بر عهده نگرفته است. (نویسنده: فتحالله پریشان)