جریان تحریف، حقیقت را تحریف میکند، آدمهای آن داخلی ولی فریفته و مرعوب غرب و مطیع رسانههای آنها هستند؛ اگرچه ایرانی هستند، اما نگاه جهانوطنی دارند؛ یعنی تعلقخاطر قلبی به جهانی دارند که آمریکا و غرب در رأس آن باشند.
طراحی نظام سلطه در ۴۱ سالگی انقلاب تمرکز بر استفاده از ظرفیتهای داخلی برای به فروپاشی کشاندن نظام اسلامی است. یکی از این ظرفیتهای داخلی، جریان تحریف است که با کارگردانی، هدایت و نقشه بیرونی و با عوامل و بازیگران داخلی اجرا میشود. این جریان بهعنوان علتالعلل موفقیت جریان تحریم عمل میکند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «واقعاً ما تا بر جریان تحریف غلبه نکنیم بر جریان تحریم هم غلبه نخواهیم کرد»؛ از همین رو است که یکی از عبارات کلیدی در بیانیه گام دوم انقلاب که رهبر انقلاب به آن اشاره میکنند این است که دشمن به صد زبان و بیان و به کمک عقبه داخلی خود اینگونه القا میکند که تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است که این تحریم نیز حاصل دنبال کردن راهبرد مقاومت از سوی جمهوری اسلامی ایران است و درصورتیکه ایران از این سیاست دست بکشد تمامی تحریمها و مشکلات برطرف خواهد شد.
سؤال اساسی این است که جریان تحریف چه چیزی را تحریف میکند و مدل رفتاری او چگونه است؟
پاسخ آن است که جریان تحریف، حقیقت را تحریف میکند، آدمهای آن داخلی، ولی فریفته و مرعوب غرب و مطیع رسانههای آنها هستند؛ اگرچه ایرانی هستند، اما نگاه جهانوطنی دارند؛ یعنی تعلقخاطر قلبی به جهانی دارند که آمریکا و غرب در رأس آن باشند. به شناخت و ذهنیت مردم از واقعیتها حمله میکند و به دنبال تغییر ذهن و کنترل آن و سپس ایجاد رفتار جدید و کنترل آن است. میدان نبرد او ذهن و رسانه بوده و عنصر اصلی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران است. درواقع فشار حداکثری آمریکا علیه ایران اسلامی بخشهای متنوعی دارد و منحصر به عرصه اقتصاد نیست، بلکه یک سیاست جامع و همهجانبه است که تحریف، بازوی روانی، رسانهای و فرهنگی در اعمال فشار حداکثری و تحریم، بازوی اقتصادی آن است. عملیات روانی پرحجم و پرشدت و پردامنه، جنگ روایتها و جنگ ارادهها همگی در راستای جریان تحریف برای دشمن ایفای نقش میکنند. ابزار جریان تحریف، سلاح نرم، رسانههای مجازی، شبکههای اجتماعی، قلم و گفتگو است، کاری که انجام میدهد زمانبر است و با گذشت زمان آثار و تبعات آن روشن میشود. درواقع بهگونهای عمل میکند که مردم مسئله دیگری را بهجای حقیقت میپندارند و مخاطب متوجه نمیشود که یک موضوع از حقیقت واقعیاش تهی شده، مثل مقاومت در برابر تحریم که میتواند سستی و انفعال را القا کند و کشور را به ذلت و تسلیم بکشاند. هدف در تحریف، تخریب تضعیف و براندازی است؛ اما با فروپاشی ذهنی و داخلی.
مهمترین محورهایی که جریان تحریف در آن به دنبال فضاسازی و تأثیرگذاری است را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
۱-القای ناکارآمدی حکومت دینی در مواجهه با مشکلات و تحریم.
۲- تفکر تقیزادهای که پیشرفتهای کشور در موضوعات هستهای؛ نظامی؛ علمی و فناوری و سایر موضوعات را انکار و پیشرفت بدون اتکا به غرب را برنمیتابند.
۳- آدرس غلط برای رفع مشکلات و تحریم میدهد، مانند مذاکره و یا رابطه با غرب بهجای رابطه با شرق ۴- استراتژی لبه پرتگاه را مجسم میکند و وانمود میکند که کشور به بنبست و لبه پرتگاه رسیده و تا سقوط فاصلهای ندارد.
۵- شرطیسازی میکند. درواقع با شرطیسازی کردن شرایط کشور، عملاً در ذهن مسئولان ایجاد خطای محاسباتی و تصمیمگیری غلط میکند.
۶- ایجاد اختلال در شناخت موقعیت میکند. موقعیت کشور را ناامیدکننده و تیرهوتار معرفی میکند.
۷ -رابطه در هم تنیدهای با نفوذیها و واسطهها دارد. با نفوذیهای داخل کشور که بخش عمدهای از آنها بدون جیره و مواجب عمل میکنند یا با چند واسطه نفوذی، حرف نفوذیها را میزند و روایت آنها را در جنگ روایتها انتقال میدهد.
۸- قضاوت بر اساس ذهنیت مهندسیشده دارند.
۹- در برخورد با قوه قضائیه بهعنوان پیشران مقابله با فساد، اقتضایی عمل میکند؛ یعنی اگر قوه قضائیه با مفسدین برخورد نکند، میگوید با فساد برخورد نمیشود و اگر قوه قضائیه برخورد کند، میگوید فساد سیستمی شده بهگونهای که حتی به خود قوه قضائیه هم سرایت کرده است.
۱۰- تحریم را عامل اصلی مشکلات معرفی میکند؛ بهگونهای که مسئولان فکر برنامهریزی و اتکا به داخل نداشته باشند.
۱۱ - دوگانه سازی میکند؛ مانند کوتاه آمدن در برابر آمریکا و مذاکره یا آماده شدن برای جنگ، یا دوگانه سلامت و عزاداری در موضوع محرم یا موشک و معیشت در موضوع توانمندیهای دفاعی.
۱۲- نقاط قوت کشور را بهعنوان نقاط ضعف نشان میدهد و نقاط ضعف را بزرگنمایی میکند؛ مانند؛ سوء مدیریت اقتصادی کشور یا فضای مجازی رها شده در کشور.
۱۳- در خصوص آمریکا دوگانه سازی خوب و بد دارد؛ بر این مبنا که آمریکای خوب را با حکمرانی دموکراتها فرصت بزرگ برای تعاملات گسترده و آمریکای بد با حکمرانی جمهوری خواهان مانند ترامپ را تهدید میدانند؛ از همین منظر جو بایدن دموکرات را برای انتخابات امریکا یک فرصت جدید برای مذاکره و روابط و برجام جدید میداند.
۱۴- از استعاره سازیهای جذاب استفاده میکند. یک خط مستمر است که با استفاده از عبارات و استعارههای به ظاهر موجه، در برهههای مختلف و با ادبیات اقتضائی، مانند؛ تنشزدایی با جهان یا گفتوگوی تمدنها و یا تعامل سازنده با جهان سخن میگوید.
۱۵- از ناکارآمدانی که مسئولیتها را برای تحول و کارآمدی تصرف کردهاند، ولی در عمل با نهایت انفعال و وادادگی و ناکارآمدی، اولویتها را جابجا کرده و به فروپاشی ذهنی کمک کردهاند، بهعنوان ابزار استفاده میکنند.
۱۶- خط مقاومت و ایستادگی را نشانه گرفته است. همان موضوعی که در ادبیات رهبری بهعنوان یگانه نسخه نجاتبخش کشور معرفی میشود.
۱۷- جای ظالم و مظلوم و همچنین جلاد و شهید را عوض میکند.
۱۸- باور عمیق به توسعه برونگرا دارد و اراده غرب برای این توسعه و پیشرفت را ضروری میداند و از همین زاویه، اقتدار ملی بدون همراهی غرب را افسانه میپندارند.
۱۹- سردمدار شعار ما نمیتوانیم است و آگاهانه درباره تواناییهای داخلی ایجاد تردید و ابهام میکند.
۲۰ - هرگز غرب را تخطئه نمیکند و در تمام منازعات با آمریکا و غرب، نظام اسلامی را مقصر اصلی دشمنی معرفی میکند.
در پایان به این نکته اشاره میکنیم که پادزهر تحریف، شناخت درمانی اجتماعی است؛ یعنی باید سواد رسانهای و آگاهی سیاسی مردم بهگونهای ارتقا پیدا کند که کسانی نتوانند در منازعات سیاسی و احیاناً انتخاباتی به راحتی تحریف را به خورد مردم بدهند. باید دانست که تحریم و تحریف دو لبه یک قیچی هستند و تا زمانی که در ذهن آسیبپذیر نشویم، در میدان عمل تسلیم نخواهیم شد؛ لذا شرط غلبه بر جریان تحریم، فائق آمدن بر جریان تحریف است و از عمق جان به این جمله راهبردی و کلیدی رهبر معظم انقلاب ایمان بیاوریم که فرمودند: «امروز جنگ، جنگ ارادههاست و ارادهها نیز متکی بر شناختها است و شناختها نیز متکی بر روایتها است. درصورتیکه روایتها غیرواقعی باشند، ارادهها نیز بر اساس همین روایات تحریف شده و به انحراف کشیده میشود.»