«عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دویچه وله در خبری در این زمینه میگوید: خبر این توافق که با میانجیگری ایالات متحده به دست آمده، پنجشنبه ۲۳ مرداد پس از گفتوگوی تلفنی دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی اعلام شد. ترامپ تفاهمنامه میان اسرائیل و امارات را یک «توافقنامه تاریخی صلح» میان دو دوست بزرگ ایالات متحده در منطقه توصیف کرده و میگوید سران این دو کشور حدود سه هفته دیگر قرارداد نهایی را در واشنگتن امضا خواهند کرد. نتانیاهو گفته که به درخواست ترامپ و در پیوند با این توافق الحاق بخشی از کرانه باختری رود اردن که وعده انجام آن را در انتخابات داده بود متوقف میکند.
بعد از اعلام ترامپ بلافاصله دستگاه رسانهای وابسته به امریکا وهمپیمانانش فعال شده و با بزرگنمایی آن تلاش میکنند تا با تحتالشعاع قرار دادن شکست ترامپ در تصویب قطعنامه لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل –که البته شکست آن به دلیل عزل برایان هوک و تعدیل دقیقه نودی قطعنامه قابل پیشبینی بود- این به اصطلاح توافق را که به اذعان ترامپ هنوز نهایی نشده، به مستمسکی برای ارتقای موقعیت نزولی ترامپ در رقابتهای انتخاباتی امریکا و بهبود موقعیت متزلزل نتانیاهو در دولت رژیم صهیونیستی تبدیل کنند.
اما در این میان آتش بیبیسی برای بزرگنمایی و مؤثر قلمداد کردن این توافق از ترامپ تندتر است، چرا که این رسانه وابسته به دستگاه جاسوسی انگلیس، این توافق را زمینهای برای برخورد نظامی با ایران دانسته و مینویسد: «اعلام توافق تاریخی میان امارات متحده عربی و اسرائیل از سوی دونالد ترامپ، برای همه کشورهای منطقه منهای ایران فوایدی در پی خواهد داشت، اگرچه رئیسجمهور امریکا این توافق را در خدمت «جاری شدن صلح در خاورمیانه» خوانده، اما برخی تحلیلگران در رسانههای امریکا میگویند با توجه به سیاست دولت آقای ترامپ که «همه مشخصات تلاش برای براندازی نظام» در ایران را دارد، این توافق ممکن است احتمال رویارویی نظامی با ایران را افزایش دهد «به ویژه اگر سال آینده هم دونالد ترامپ کلیددار کاخ سفید» بماند.».
اما آنچه به عنوان جاری شدن صلح در بستر این توافقنامه اعلام شده است، چیزی جز آشکار شدن روابط پنهان میان امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی که از سالها قبل با هم رابطه داشتند، نیست و این در حالی است که در عرصه تقابل با رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر شیخنشین امارات در کمک به نیروهای مقاومت فلسطینی نقشی نداشته و بیشتر با دامن زدن به اختلافات میان گروههای مقاومت فلسطینی به نیابت از صهیونیستها در راستای تضعیف نیروهای مقاومت عمل میکرده است.
به رغم استقبال غربیها و صهیونیستها از این به اصطلاح توافق، ریاض المالکی، وزیر خارجه تشکیلات خودگردان فلسطین این گام امارات متحده عربی را «خیانت» دانسته است. سازمان حماس که محور اصلی نیروهای مقاومت فلسطین است، امارات را متهم کرد که با توافق خود با اسرائیل «از پشت به فلسطینیان خنجر زده است». فوزی برهوم، سخنگوی حماس هم گفت «اعلام این توافق به مثابه پاداشی به اسرائیل در ازای جرایمی است که با اشغال فلسطین مرتکب شده است. این عادیسازی مناسبات خنجری است که از پشت به مردم ما زده میشود». جمهوری اسلامی نیز اعلام توافق میان امارات و اسرائیل را محکوم کرد.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی آن را «خطرناک و نامشروع» دانسته و آن را «اقدامی شرمآور» دانست که با آن «به فلسطینیان خیانت شده است».
اما علاوه بر کارکرد انتخاباتی این سناریو پردازی برای ترامپ ویژگیها واهداف دیگری را نیز برای آن میتوان برشمرد:
۱. سخن گفتن از توافقنامه صلح در مورد این خیمه شب بازی از اساس باطل است، چرا که امارات و رژیم صهیونیستی از آغاز جنگی با هم نداشتند که اکنون دم از صلح بزنند. این جریان سازی بیشتر باهدف تضعیف مقاومت وتوان کشورهایی صورت میگیرد که نقش اصلی را در عرصه حمایت از مقاومت دارند.
۲. این توافق صرفاً با هدف آشکار کردن یک روابط پنهان صورت گرفته است، روابطی که در دو دهه اخیر به صورت پنهانی وجود داشته و در چند سال گذشته شدت گرفته است، به نظر میآید پیشتازی شیخ محمد زاید در این صحنه در مقایسه با برخی دیگر از شیخنشینهای دیگر خلیج فارس به رقابت درونی میان محمد سلمان ومحمد زاید باز میگردد که به دلیل تزلزل در موقعیت داخلی ومنطقهای در عرصه جلب رقابت کاخ سفید باهم رقابت میکنند.
۳. ناکامی ترامپ در پیشبرد معامله قرن و دستاوردهای مقاومت در سالهای اخیر که به شکست رژیم صهیونیستی در عرصه نظامی منجر شده، سبب گردیده که روند عادی سازی روابط میان کشورهای عربی ورژیم صهیونیستی بعد از کمپ دیوید آغاز شده بود کند شود، ترامپ با این اقدام در صددتحرک بخشیدن به این روند است وچه بسا ممکن است بعد از امارات برخی دیگر از حکام مرتجع نیز در این پروسه واردشوند.
۴. تغییر موازنه سیاسی و روانی علیه کشورهای حامی جبهه مقاومت و کشورهای خط مقدم دفاع از آرمان فلسطین هدف دیگری است که در این تلاش ترامپ دنبال میشود. مواضع صریح بیبیسی که میگوید: «با توجه به سیاست دولت آقای ترامپ که همه مشخصات تلاش برای براندازی نظام در ایران را دارد، این توافق ممکن است احتمال رویارویی نظامی با ایران را افزایش دهد.» نشان از جنگ روانی آشکار همپیمانان امریکا برای ایجاد تزلزل در جبهه مقاومت دارد.
۵. فراهم کردن زمینه به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی دیگر کشورهای عربی و بسترسازی برای پروژه معامله قرن و خاورمیانه جدید هدف دیگری است که در ورای این سناریو پردازی نهفته است.
مانند دیگر سناریوها و راهبردهای کاخ سفید که در سالهای اخیر به شکست رسیده، این سناریو پردازی نیز به اهداف طراحی شده منجر نخواهد شد وزمینهای را برای تقویت موضع نیروهای مقاومت و فراگیرتر شدن آن ایجاد خواهد کرد.