روزنامه کیهان **
انقلاب اسلامی پایان تاریخ! / محمدسعید مدنی
۱- هر روز بعد از نماز که از کوچهای میگذشت پیرمردی یهودی از بالای بام خانهاش طشتی خاکستر گرم بر سر او میریخت، پیامبر(ص) بدون آنکه عصبانی شود در گوشهای سر و صورت و عبایش را میتکاند و به راهش ادامه میداد. یک روز در گذر از همان محل از پیرمرد و خاکستر گرمش خبری نشد. پرسید «از رفیق ما چه خبر؟» همراهان پاسخ دادند شکر خدا بیمار و بستری است. گفت باید به عیادتش رفت... «مرد یهودی در برابر چنین چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکههای شوم بدپسندی و آزارپرستی و میل به کجی و خیانت از ضمیرش پاک شد...»(منابع و تحقیقات تاریخی مثل تفسیر نمونه، شناخت محمد(ص) و...)
۲- «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَهًٌْ »... چشم در برابر چشم! این منطق اسلام در برابر قلدری مستکبران و خباثت جنایتکاران است. دینی که آغازگر حمله و جنگ نیست. این سخن تجسم عینی اسلام حسین بن علی(ع) در معرکه عاشوراست: «انی اکره ان ابداهم القتال...»! اما همانقدر که در این مکتب مومنان خاصه کسانی که صاحبمنصب هستند و جایگاههای قدرت و حکومت را برعهده دارند به مدارا و ملاطفت با ضعیفان و طبقات پایین و مردم عادی سفارش و توصیه اکید شدهاند(... الله الله فی طبقه السفلی!) به ایستادگی و کوتاه نیامدن در برابر زیادهخواهان و قدارهبندان و ظالمان تأکید کرده است(...کونوا للظالمین خصما!) و این سیره رسول خداست بهویژه پس از هجرت و شروع جامعهسازی. ایشان برای ساختن جامعه از همان اولین روز و روزها فرمان کار همگانی و سازندگی صادر میکند(مسجدسازی) اعلام وحدت و برادری میکند(انما المومنون اخوه)، اداره جامعه را بر مبنای قانون، آن هم قانونی که جوهر و محورش «عدالت» است،(لیقوم الناس بالقسط)... و آنگاه در برابر چشمان نگران پیروان سایر ادیان بر اصل آزادی در چارچوب قانون تأکید میکند(لا اکراه فی الدین) و... در کنار همه اینها به بسیج نظامی و تقویت امور دفاعی و امنیتی جامعه دست میزند تا اگر متجاوز و جنایتکاری پایش را از گلیم خود درازتر کرد و خواست امنیت جامعه نوپا را بر هم زند و عرض و ناموس آن را هدف قرار دهد، ضربه را با ضربهای محکمتر پاسخ دهد و چنان به دهانش بکوبد که دیگر هیچگاه جرأت گستاخی و شرارت درباره جامعه اسلامی حتی به ذهنش خطور نکند. پیامبر(ص) در دوران دهساله مدینه، همه اصول و شرایط دولت و جامعهسازی را رعایت کرد و فراهم آورد... و در اواخر عمر سرتاسر جزیرهًْالعرب را زیر پرچم اسلام متحد ساخت تا... همهچیز برای برپایی تمدنی خیرهکننده و شکوهمند فراهم و آماده باشد...
۳- اصل وجود حرکتهای عدالتخواهانه و نهضتهای توحیدی و تداوم توفنده آن در طول تاریخ خاری بوده است در چشم زورگویان و قلدران و تیری بر قلب حاکمان شیطانصفت. انقلاب اعتقادی و تاریخی مردم ایران بساط قلدران و مستکبران را در منطقه مهمی که خاورمیانهاش مینامند برهم زده است. خوابهای شیرین آنها را به کابوس مبدل ساخته و آرزوهای دور و دراز آنها را درباره این منطقه مهم و ثروتمند که مرکز بزرگترین تمدنهای عالم (سومر، عیلام، بابل، ایران، مصر و...) بوده برهم زده است. آنها طی دویست و خردهای سال درباره سیطره همیشگی و غصب ثروت و منابع این قسمت از زمین نقشهها کشیده و طراحیها کرده بودند. پروژه «از نیل تا فرات» یکی از این پروژهها و شاید مهمترین آنها بود. در اجرای این نقشهها ایران تحت حاکمیت رژیمهای دستنشانده نقش حساسی را بهعنوان «ژاندارم منطقه» بازی میکرد. مستکبران خیالشان از ایران کاملاً راحت بود و آن را چون «موم» در دستان خود داشتند... اما ناگهان با خروش خمینی و خیزش ملت غیور و شجاع ایران همهچیز به هم ریخت و ایران به جای «موم» به «خار چشم» ظالمان و غارتگران متمدننما تبدیل شد و بهطور ذاتی و ماهیتی به بزرگترین سد و مانع جولان و زیادهخواهیهای تمامنشدنی آنها درآمد... و بار دیگر پیکار همیشه تاریخ آغاز شد: جنود حق و باطل به شکلی عیان و روشن در برابر یکدیگر صفآرایی کردند.
۴- اکنون دشمنان این ملک و ملت، بدخواهان اسلام و فرهنگ توحید، نزدیک چهل و دو سال است که علیرغم دست زدن به هر ترفند و توطئه و تاکتیکی در مصاف با انقلاب «اللهاکبر» مردم ایران راه به جایی نبردهاند و بدتر از همه حیثیت ناداشته و دروغین خود را از دست دادهاند چرا که آنها برای شکست این انقلاب هر چقدر تلاش کردهاند نتیجه معکوس گرفته و فقط ماهیت و ذات شیطانی و «گرگصفت» خود را افشا کردهاند. حاصل این همه شرارت و خباثت علیه انقلاب توحیدی مردم ایران، از تطمیع و تحقیر و تمسخر گرفته تا تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی و به شهادت رساندن دانشمندان و مجاهدان اسلامی (از شهید مطهری و شهید بهشتی تا... شهید سلیمانی و شهید فخریزاده) این شده که امروز بر جهانیان و البته جز کسانی که خود را به خواب زده یا رسماً پادو و عمله شیاطیناند، روشن و ثابت شده است که قدرتها و سلطهگرانی که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی خود را پشت شعارهایی چون سیانتیسم و اومانیسم و لیبرالیسم و مدرنیسم و... پنهان کرده بودند، قلدران و چپاولگرانی بیش نیستند که برای رسیدن به منافع شوم خود از دست زدن به هیچ شرارت و جنایتی ابا ندارند و... کار به جایی رسیده که خود اینها رسما و صریحا اعتراف میکنند.(مثل اعتراف ترامپ به ترور سردار دلها شهید سلیمانی و اعتراف تلویحی مقامات رژیم صهیونیستی به ترور دانشمند شهید فخریزاده) و این یکی دیگر از برکات کمنظیر انقلاب اسلامی است که نه فقط در بحثهای تئوریک و محافل دانشگاهی و... که در صحنه واقعیت و میدان عمل موجب ارتقای بصیرت و شناخت مردم دنیا شده و ماهیت واقعی «گرگ»های متمدننما را از پشتپرده فریب و تحریف و تبلیغ و... بیرون انداخته است. امروز حتی خود سیاستمداران و اندیشمندان و عقلای غرب به نزدیکی زمان فروپاشی تمدن غرب و زوال قدرت آمریکا اعتراف میکنند و درباره «جابهجایی قدرت» از غرب به چین یا روسیه یا... هشدار میدهند. و جالبتر آن است که دشمنان کینهتوز و بدخواهان ایران اسلامی و دشمنان قسمخورده آن نیز درباره ظهور قدرتی به نام ایران و ایجاد تمدن اسلامی صریحا اظهار نگرانی و ترس میکنند. نخستوزیر تروریست رژیم کودککش صهیونیستی در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که از چه میترسی؟ پاسخ داد: «ایران... ایران... ایران! آنها در حال تبدیل شدن به یک امپراتوری هستند!» این حرف و امثال آن گویی آن پیشبینی آرنولد توینبی فیلسوف صاحبنام تاریخ را ثابت میکند که چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل دهه هفتاد میلادی در کتاب «تمدن در بوته آزمایش» (ص ۱۱۷ ترجمه) نوشت و گفت: «اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.»
۵- درباره شهید سرفراز و دانشمند انقلابی دکتر محسن فخریزاده بسیار گفته و نوشتهاند، یکی هم اینکه ایشان را دشمنان و بیگانگان بیشتر از خیلی از خودیها و هموطنان میشناختند. این توصیفی است که در سطح وسیعتر اصل انقلاب اسلامی را هم شامل میشود. به این معنی که متأسفانه انقلاب اسلامی و ذات ضد سلطهپذیری و آرمانهای متعالی و سازنده آن را دشمنان و مستکبران بهتر از برخی از خودیها شناختهاند و اگر بیست سال در فکر و نقشه ترور این شهید سرفراز بودند چهل و دو سال است که در پی محو و نابودی انقلاب اسلامی هستند...
۶- انقلاب اسلامی ادامه نهضت پیامبر خاتم(ص) است. آمده است تا ملتها را عزت و آزادی بخشد و به آنان استقلال و شکوفایی هدیه دهد و... امتی را از خواب سنگین قرون بیدار کند و... تمدنی بزرگ و انسانی را برپا نماید و بشریت را از قید اسارت و جاهلیت مدرن برهاند و... انقلاب اسلامی برای ساختن آمده است نه ویران کردن. انسانسازی، جامعهسازی، تمدن(دنیا)سازی و... سرانجام آخرتسازی. این همان مأموریت رسولان بزرگ الهی و از جمله، آخرین آنهاست.
اما ساختن و آباد کردن دشمنان بسیار در کمین دارد، قدرتهای باطلی که آبادی کاخها و دنیای آلوده به لذت و شهوت خود را در گروی حاکمیت جاهلیت و محو انسانیت و عدالت و ویرانی زندگی دیگران میدانند از هر حرکتی که رو به سازندگی و عدالت و ظلمستیزی داشته باشد برآشفته شده و علیه آن دست به شمشیر میبرند. و جنگ و ویرانی به پا میکنند تحریم میکنند، ترور میکنند... علیرغم همه اینها راهی به جایی نمیبرند اما چون تداوم این حرکات (مثل انقلاب اسلامی) را برخلاف نظر امثال «فوکویاما»، به معنای پایان خود تلقی میکنند بر دشمنیها و شرارت خود و استفاده از حربههای ناکارآمد اصرار دارند.
۷ - توماس فریدمن چند روز پیش در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا گفته است «رژیمهایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست میشوند، این رژیمها از پایین شکست نمیخورند... نحوه فروپاشی این رژیمها از بالاست...» او که مثل خیلی از همپالکیهایش دغدغه و دلمشغولی درباره ایران جز «تغییر رژیم»(regim change) ندارد در ادامه پیشنهاد میکند «شما باید در بالاترین سطوح رژیم ایران جنگ و درگیری راه بیندازید، نباید به اصطلاح «شل و ول» بود، باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت ایران وسوسهانگیز باشد». این حرف یعنی که دشمن برای تحقق هدف شومش از مردم هشیار و صاحب تشخیص ایران کاملاً ناامید است و به وسوسه و تفرقه در بین مدیران و مسئولان ارشد(بالاترین سطوح رژیم) و اختلافاندازی میان آنها طمع کرده است.
بنابراین تکلیف کاملاً مشخص است: هر چقدر از «درون» محکم و قویتر باشیم، و وحدت و همدلی میان دوستداران انقلاب بهویژه میان آنهایی که در این مملکت صاحب پست و منصب هستند و ردای مسئولیت بر تن دارند(خاصه در «بالاترین سطوح») بیشتر و برادرانهتر باشد؛ هر چقدر بیشتر اسباب دلگرمی و امید مردم فراهم آید و دست رانتخواران و فرصتطلبان و حرامخواران از بیتالمال کوتاه شود و حضور مردم در صحنه دفاع از انقلاب پرشورتر باشد، جبهه انقلاب مستحکمتر شده و راه رخنه نفوذیهای ظاهرا خودی برای تغییر محاسبات و تفرقهافکنی در صفوف یاران انقلاب و مسئولان مسدودتر شده و دشمن از ایجاد تفرقه و اختلافافکنی میان آنان- که از بزرگترین حربههای او علیه انقلاب است- نومیدتر میشود... این کشندهترین انتقام و مرگبارترین مجازاتی است که میتوان درباره دشمنان این سرزمین تصور کرد! همینجا باید تاکید کرد که «انتقام سخت» و جداگانه از جنایتکاران و مسببان شهادت شهیدان والامقام سلیمانی و فخریزاده تا رسیدن به نتیجه یکی از عوامل ایجاد وحدت است و باید دنبال شود...
***************************************
روزنامه وطن امروز**
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی/ علی باستانی
حاشیههای این روزهای فوتبال ایران در بدترین حالت چند سال اخیر قرار گرفته است.
رشد وسیع رسانهها بویژه در فضای مجازی زمینه را فراهم کرده تا کوچکترین خبرها در کسری از ثانیه به اطلاع مخاطبان و علاقهمندان برسد.
اما این سکه روی دیگری نیز دارد. حاشیهها، کلکلها و حساسیتهای بیمورد توسط افرادی در فضای مجازی به راه افتاده که نه کوچکترین اطلاعی از کار خبر دارند و نه سواد املا و انشای ۴ کلمه صحیح. همه این دعواهای کانالهای تلگرامی و اینستاگرامی برای به دست آوردن مخاطب بیشتر، تنها یک دلیل دارد و آن هم درآمدزایی است.
درآمدزاییای که ثمرهاش این شده که باشگاههای فوتبال نیز به جان هم بیفتند؛ خاصه باشگاههای پرهوادار.
اینکه تحت فشار هوادار تیم A بازی آنها لغو شود، اینکه تحت فشار هواداران تیم B باشگاه مربوط درخواست کند پیش از رویارویی با تیم A باید بازیهای عقب افتاده آنها برگزار شود... نشان از قدرت فضای مجازی دارد. اگر روزگاری سکوها در اختیار لیدرها بود، امروز طیف وسیع هواداران که بعضا احساسی نیز هستند، در مدار کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرامیای قرار گرفتهاند که در ظاهر مشخص نیست ادارهکنندگان آنها چه کسانی هستند. هر چند به گفته یکی از دستاندرکاران سرخابیهای پایتخت ادمین دو کانال به ظاهر رقیب، یک نفر است اما سوال این است: چرا با این فرد یا افراد هیچ گونه برخوردی نمیشود؟
اوضاع آنقدر وخیم است که هواداران رقیب آرزوی مرگ بازیکنان تیم مقابل را میکنند؛ موضوعی که شاید در هیچ جای دنیا مشابهش را نبینیم. شاید در لیگ قهرمانان اروپا هنگامی که بارسلونا بازی دارد، هواداران رئالمادرید آرزوی باخت و حذف بارسا را بکنند اما یقینا آرزوی مرگ بازیکنان بارسا را نخواهند داشت.
این فضای آشفته و رها شده ثمره خوبی در آینده نخواهد داشت؛ امروز تقاضای نابودی یکدیگر را دارند شاید سال بعد عملا وارد صحنه شوند!
اکنون میطلبد آنهایی که مسؤولیتی در این حوزه دارند وارد شوند و کاری کنند.
هدف اصلی ورزش رقابت و در عین حال رفاقت، نزدیکی و صمیمیت انسانها با همدیگر است نه آرزوی مرگ برای یکدیگر.
شاید الان بیش از گذشته باید در فضای فوتبالمان به این مصرع لسانالغیب فکر کرد: «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی».
***************************************
روزنامه خراسان**
چرا در تورم این قدر غیر عادی ایم؟/محمد حقگو
سازمان برنامه و بودجه در گزارش مبانی بودجه 1400 نمودار قابل تاملی از اختلاف فاحش تورم در اقتصاد ایران نسبت به جهان ارائه کرده است. گزارش های کارشناسی داخلی نیز نرخ تورم بلندمدت در اقتصاد ایران را سالانه 20 درصد اعلام کرده اند. با این حال، سوال مهمی که وجود دارد این است که چرا کشور ما در شاخص تورم این قدر غیرعادی است و چه راه هایی برای عادی سازی نرخ تورم نسبت به دیگر کشورها وجود دارد؟ به نظر می رسدبا توجه به سه حوزه پولی، مالی و ارزی، سه راهکار را می توان بر شمرد:
* رفع تحریم ها: یک پاسخ به مسئله فوق، قطعا می تواند رفع تحریم های نفتی و بانکی اقتصاد ایران باشد. با این حال، این موضوع گزاره ای نیست که راه چاره اصلی را به ما نشان دهد، چرا که قطعاً اغلب کشورهای جهان از داشتن موهبت نفت محروم اند و بدون نفت اقتصاد خود را اداره می کنند. از سوی دیگر وجود بازار 80 میلیون نفری، هر چه باشد، حداقل محرکی قوی برای رشد اقتصادی مطمئن و کم تورم در حوزه های نیازهای ضروری و ابتدایی از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن است، بنابراین در مقام راه حل، به نظر می رسد باید به ابعاد دیگری از اقتصاد ایران توجه کرد.
* متوقف کردن سونامی نقدینگی: بررسی های بلندمدت نشان می دهد که نقدینگی در نظام بانکی کشور کماکان به سرعت به پیش می تازد. به طوری که در طول 20 سال اخیر حجم نقدینگی به طور متوسط در حدود 27.7 درصد رشد داشته است. این به آن معناست که ضریبی قابل توجه از رشد اقتصادی برای هضم این نقدینگی و جلوگیری از تورم بالا باید وجود داشته باشد که قطعاً این گونه نبوده است. به عنوان مثال محاسبات مرکز پژوهش های مجلس، متوسط رشد اقتصادی کشور از سال 91 تا 98 را نزدیک به صفر درصد برآورد کرده است! در این زمینه رشد بدهی بانک ها و به خصوص بانک های خصوصی به بانک مرکزی قابل توجه است. موضوعی که یک وجه آن به وجود ناترازی در نظام بانکی مرتبط است. این در شرایطی است که نظام بانکی کشورهای پیشرو به هیچ عنوان اجازه ریشه دوانی ناترازی ولو در کوتاه مدت را به بانک ها نمی دهند. از سوی دیگر وابستگی نسبی بانک مرکزی به تصمیمات دولت نیز از دیگر عوامل رشد نقدینگی است. تسهیلات تکلیفی یا استقراض از منابع صندوق توسعه ملی که در عمل تفاوتی با استقراض از بانک مرکزی ندارد، گوشه هایی از وابستگی یادشده هستند که ناخواسته از ناترازی در دخل و خرج دولت نشئت می گیرند. متاسفانه در سال های اخیر، تلاش هایی برای بهبود طرح اصلاح نظام بانکی تاثیر قابل توجهی بر مسئله نقدینگی نداشته و حتی طرح های بنیادین اصلاح نظام بانکی نیز به حاشیه رانده شده اند.
*به سامان آوردن کسری بودجه مزمن: اما دست نخورده ترین بخش برای اصلاح و بهبود اقتصاد ایران سیاست های مالی دولت است. برخی محاسبات نشان می دهند که در دو دهه گذشته نزدیک به 40 درصد مخارج دولت از طریق درآمدهای نفتی جبران شده است. این به معنای گره خوردن سنتی نرخ تورم با تحولات غیرقابل کنترل نرخ ارز و نفت و میزان فروش آن در بودجه دولت است. در خصوص ریشه های کسری مزمن بودجه باید گفت دولت اگر چه بزرگ ترین بازیگر اقتصاد ایران به شمار می رود، اما درباره اصلاح ساختار دخل و خرج خود از بابت اقتصاد سیاسی، دارای تضاد منافع است. از سوی دیگر برخلاف انتظارها نهاد مسئول حوزه نقدینگی یعنی بانک مرکزی، اقدام قابل توجهی برای شفافیت در حوزه های مربوط به بودجه نیز انجام نداده است. به عنوان مهم ترین نمونه، هوشمندسازی نظام مالیاتی پس از سالیان بسیار از آغاز دولت یازدهم به فرجامی نرسیده و حتی آمارهای نگران کننده ای از وضعیت شفافیت مالیاتی منتشر می شود. روند صعودی نسبت هزینه های جاری مالیات ستانی به درآمدهای مالیاتی که یکی از شاخص های بهره وری مالیاتی است، وجه دیگری از ماجراست. بهره وری پایین شرکت های دولتی، انقطاع سیاست های حمایتی از نظام مالیاتی و ضعف مفرط در هدایت صحیح یارانه های پنهان انرژی از دیگر مصادیق کارهای نکرده دولت دراین رابطه اند.
البته در این میان، نباید از کم کاری نهادهای ناظر نظیر مجلس نیز چشم پوشی کرد. به طوری که به نظر می رسد در سایه ضعف، تعدد و تزاحم و پایین بودن کیفیت قوانین و همچنین ارتباط سست وجه نظارتی با تقنینی مجلس، دولت ها بهترین مجال را برای ادامه ولنگاری بودجه ای پیدا کرده اند.در مجموع و در شرایطی که به نظر می رسد تاکنون بیشترین نگاه ها به بهبود وضعیت اقتصادی کشور و به سامان رساندن تورم، به ترتیب موارد یادشده بوده، باید گفت پربازده ترین و اتفاقاً مهجورترین اقدامات، به عکس و در موارد سوم، دوم و سپس اول جای دارند. این مسئله در هفته های پیش رو که مجلس بودجه سال آینده را بررسی می کند، حائز اهمیت بسیار است. بودجه ای که یکی از ضعیف ترین بودجه ها در سال های اخیر از منظر شاخص هایی نظیر استقلال از نفت، سهم مالیات در بودجه عمومی، سهم بودجه عمرانی از مخارج دولت و بهینه سازی مخارج جاری به شمار می رود. با این حال رویکردهای جدید مجلس در این زمینه، بارقه های امید را زنده کرده است.
***************************************
روزنامه ایران**
دو روی سکه سیل خوزستان/غلامرضاشریعتی
استاندار خوزستان
بارشهای سیلآسا در خـــــــوزســــتان و آبگرفتگـــی مشــکل امروز و دیروز استان نیســـت و در واقـــع چالشـــی اســـت که همــواره خوزســـتان با آن روبــهرو بـوده است. اگر به بررسی سیلهای خوزستان در ادوار گذشته بپردازیم، میبینیم که در سالهای اخیر میزان خسارت ناشی از سیلها و آبگرفتگیها به دلیل ساخت سدها کمتر شده است. البته شکی نیست که مشکل آبگرفتگی معابر و شهرها، بویژه ورود آب به منازل مردم نجیب خوزستان باید هرچه سریعتر حل شود و این مسألهای است که شخص رئیسجمهوری و دیگر اعضای هیأت دولت هم پس از سیل اخیر خوزستان بر آن تأکید داشتند و من امیدوارم با همت بلند دولت این مشکل خوزستان برای همیشه حل شود، البته رفع این مشکل کمی زمانبر خواهد بود. اگر واقعبین باشیم، باید بدانیم که مشکل خوزستان هم بحث دفع فاضلاب و هم بحث جمعآوری و هدایت آبهای سطحی است که خوشبختانه با عنایت مقام معظم رهبری کار توسعه شبکه فاضلاب روی روال خود افتاده است. امسال ۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی برای شبکه فاضلاب اهواز اختصاص پیدا کرده است و امیدواریم در بودجه سال ۱۴۰۰ هم ۵۰ میلیون یورو دیگر هم اختصاص پیدا کند و همچنین تصفیهخانه فاضلاب غرب اهواز هم با فاینانس ۴۰ میلیون یورویی چین قطعی شده و روی مدار عملیاتی افتاده است. با قولهای مساعدی که آقای جهانگیری برای تخصیص بموقع این اعتبارات دادهاند، قطعاً ظرف 2 تا 3 سال آینده مشکل شبکه فاضلاب حل خواهد شد. از سوی دیگر بنا شده طرح جمعآوری آبهای سطحی اهواز که در سال 85 مطالعه شده بود مورد بازنگری قرار بگیرد و مجدد برآورد هزینه بشود. هر چند معمولاً دولت چنین هزینههایی را که در واقع وظیفه شهرداریها بویژه در کلانشهرهاست تقبل نمیکند اما با توجه به مشکلاتی که برای مردم پیش آمده بود، دولت قول مساعدی برای تأمین بخشی از این اعتبار را داده است.
به نظر میرسد ایجاد یک شبکه جامع برای جمعآوری آبهای سطحی در اهواز حدود 10 هزار میلیارد تومان اعتبار لازم داشته باشد که بدون شک از عهده شهرداری برنمیآید و کمک دولت میتواند نویدبخش حل این مشکل باشد. اگر این اتفاق بیفتد، مردم اهواز میتوانند امیدوار باشند طرح جامع جمعآوری آبهای سطحی هم همگام با توسعه شبکه فاضلاب پیش برود. اهواز شهری واقع در دشت است و مانند مشهد و شیراز و تبریز نیست، لذا برای هدایت آبهای سطحی نیازمند سرمایهگذاری بیشتری است. از سوی دیگر در اهواز اقدامات ضربتی که از سال گذشته انجام شده تاحدی جواب داده ولی قطعاً این راهکارها کوتاهمدت است و ما باید مشکل را اساسی حل کنیم. در سیلاب اخیر از 57 نقطه اهواز که در سیلاب سال گذشته دچار آبگرفتگی شد تنها در یک منطقه ورود آب به منازل را داشتیم. امیدواریم با مصوبه هیأت دولت بتوانیم طی هفته آینده کمک بلاعوض و تسهیلات خسارتدیدگان را به دستشان برسانیم. نکته دیگر آنکه در این بارشها باید روی دیگر سکه را که رونق کشاورزی و نویددهنده کشت پربازده در سال آینده هست را هم ببینیم. به عنوان مثال در سالهای قبل سطح زیرکشت آبی تابستانه در استان خوزستان 100 هزار هکتار بود اما امسال به خاطر بارشهای خوب سال گذشته، سطح کشت آبی تابستانه به 450 هزار هکتار رسید. در پایان باید از صبوری مردم خوزستان تشکر کنم و بگویم دولت تا رفع این مشکل در کنارشان خواهد بود.
***************************************
روزنامه شرق **
توزيع عادلانه بودجه/محمدتقی فاضلمیبدی
از پیامبر اسلام چنین آموختهایم که اگر فریادی از مسلمانی، به خاطر رنجی كه بر او میرود، برخاست و دیگر مسلمانان او را فریادرسی نكردند، مسلمان نیستند (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم). سعدی این مفهوم را در شعری زیبا چنین بیان كرده است: تو كز محنت دیگران بیغمی / نشاید كه نامت نهند آدمی. ویرانیها و خسارتهایی كه از خرابی سیل در چند استان جنوبی كشور در معرض دید مردم قرار گرفت و متأسفانه باعث مرگ برخی هموطنان شد، انسان را در اندوهی جانكاه
فرو میبرد كه چرا دولتمردان این كشور نفتخیز و پرثروت نتوانستهاند این بلا و عارضهای را كه هر سال بر سر این مردم تكرار میشود، مهار و كنترل كنند؟ پرسش را فراتر ببرم؛ چرا این كشور هر سال، هم هزینه خشكسالی میدهد و هم هزینه مهارنكردن آبها و جاریشدن سیلابها و بهجاماندن خرابیها و احیانا مرگومیر انسانها و دامها و فرسایش خاكها را. ریشه این قصورها و تقصیرها را در كجا باید جست؟ آیا كوتاهی مسئولان محلی و استانی باعث این مسائل و مصائب است؟ آیا این نارساییها و نابسامانیها از بیتوجهی مركز و دولت و در یك كلام از كل حاكمیت شكل میگیرد؟ بههرحال جواب هرچه باشد، تا كی این مردم باید تاوان این كوتاهیها و كمكاریها را پس دهند؟ سیل سال گذشته استان گلستان برای دولتمردان عبرت نبود و تجربه كافی دربر نداشت؟ حقیر با اینكه تخصصی در این امور ندارد، بر این باور است ریشه این مشكلات شاید به دو چیز برگردد؛ یكی فقدان عقلانیت در برخی مدیریتها و دیگری، احتمالا كمبود بودجه از سوی دولت برای اینگونه موارد. از آنجا كه لایحه بودجه شفاف شده و در شبكههای خبری میچرخد، به ذهن میرسد اینگونه تقسیمبندی بودجه در حل و كاهش این نارساییها بیثمر نباشد. كاش كسانی كه لایحه بودجه را میبندند، هر سال پیش از آن نگاهی به سخنان امام علی(ع) در نهجالبلاغه میانداختند تا نسبت به بیتالمال و توزیع عادلانه آن حساسیت بیشتری از خود نشان میدانند. با یك نگاه چند درصد این بودجه در جهت كاهش رنجهای مردم و خرج زیرساختها و زدودن آفات و حفظ خاكها و دفع آفات در این كشور هزینه میشود؟ اجازه میخواهم نسبت به حوزهای كه در حاشیه آن هستم، یعنی حوزه فرهنگ، اشارتی داشته باشم. دقیقا نمیدانم چه مقدار از بودجه موجود به نهادهای فرهنگی و حوزوی و مؤسسات دینی و رسانهای در هر سال اختصاص پیدا میكند یا بودجه برخی شركتها و مراكز دیگر تا چه مقدار بهطور عادلانه افزایش مییابد و هر سال چند درصد اضافه میشود، ولی افزایش بودجه برخی اسامی و مراكزی كه در لایحه بودجه آمده، به نظر میرسد چندان ضرورتی ندارد یا میتوان آن را تقلیل داد و در استانهای آسیبپذیر و آفتزا هزینه كرد تا شاهد این ویرانیها و نگرانیها از سوی مردم مظلوم نباشیم.
از چیزهایی كه دولتها را از پا درآورده است، تقسیم ناعادلانه اموال عمومی است. علامه طباطبایی میگوید: اموال عمومی برای پرکردن فاصله میان فقیر و غنی است تا سرمایهها صرفا در میان سرمایهداران گردش نکند (ذیل آیه 7 سوره حشر). ما هر سال شاهد گردشهای نابجا در اموال عمومی تحت عنوان اختلاس و سوءاستفاده از بیتالمال هستیم. هرازگاهی این پروندهها در قوه قضائیه گشوده میشود. شاید یكی از عوامل پیدایش این اختلاسها یا فسادهای مالی، توزیع ناعادلانه و نادرست بودجه است. طبیعی است به فرموده حضرت علی(ع) هر جا ثروتی انباشته شد، در كنار آن جیبهایی خالی شده است (ما رایت نعمة موفورة الا والی جنبها حق مضیع). در پایان این نوشته تقاضایی از مراجع محترم عظام و استادان بزرگوار حوزهها دارم. اگر صلاح بدانند دستور دهند تا بودجههایی كه مربوط به حوزهها (جز مواردی كه مربوط به درمان طلاب است) در لایحه بودجه آمده، تقلیل یابد یا در حد امكان قطع شود تا اولا برای حوزهها تبلیغات سوء نیافریند و ثانیا اتكای حوزهها به مردم كاهش نیابد. بسیاری به اشتباه بر این باورند كه حوزهها تمام هزینه خود را از دولت میگیرند و تمام طلاب حقوقبگیر دولت هستند و دیگر نیازی به پرداخت وجوهات نیست. در این چند روز نیز شاهد تبلیغات زیادی از این جهت در رسانهها و شبكههای اجتماعی علیه این موضوع بودهایم. بنابراین صلاح در این است كه نهادهای متعلق به حوزه هیچگونه تعلق مالی به دولت نداشته باشند و رسما اعلام کنند این بودجهها در استانهای آسیبپذیر و شهرهایی كه هر سال در معرض سیل قرار دارند و حرث و نسلشان نابود میشود، هزینه شود.
***************************************