روزنامه کیهان **
شماره تلفن و شیشه عطر مدیر امنیتی نامتعارف/ محمد ایمانی
1- بامداد سیزدهم دیماه 98، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش، در فرودگاه بینالمللی بغداد ترور شدند. آمریکا و اسرائیل، سالها برای این جنایت بزرگ تدارک کرده بودند و حال آنکه سردار سلیمانی، بر خلاف همه مدیران امنیتی دنیا، زندگی عادی و رفت و آمد علنی داشت و آن روز هم به دعوت رسمی دولت عراق به بغداد سفر کرده بود. آیا ترور میهمان رسمی یک دولت نشانه قدرت تروریستهای اشغالگر است، یا سند درماندگی و دریوزگی؟ این نقشه، قطعا منفعلانه بود، چه اینکه حاج قاسم، نقشه نرمافزاری مقاومت و بیداری اسلامی را از چند دهه قبل، به درستی به اجرا گذاشته و زیر پای اشغالگران آمریکایی- صهیونیستی را خالی کرده بود. این واقعیت، با ترور، برگشتپذیر نمیشود.
2- قاعده زندگی متعارف امنیتی، پنهانکاری است. اما حاج قاسم، چند دهه در میانه میدان، عاشقانه و شهیدانه زیسته بود؛ سبکی از زندگی که در تناقض با روش زندگی یک مدیر ارشد امنیتی متعارف و یک فرمانده نظامی عالیرتبه به نظر میرسد. گویا اصرار داشت حقارت آمریکا و اسرائیل و سایر تروریستها را به رخ بکشد؛ که آن گونه به دل دریای خطر میزد. حبّ نفس و صیانت از جان، غریزهای قدرتمند است. خیلی هنر میخواهد که ترس را پشت سر بگذاری و مرد میدان جنگ شوی. و از آن متناقضنماتر، اینکه در بحبوحه جنگهای سخت، بالاترین عواطف را به نمایش بگذاری. خشونت، ذات جنگ است و جنگجوی متعارف را خشن بار میآورد اما جهاد، با همه جنگها فرق میکند؛ قاسم سلیمانی فرمانده مبارزه با اشغال و تروریسم را تربیت میکند که برای صاحبخانه سُنّی در جنوب شرق سوریه نامه مینویسد و حلالیت میطلبد از اینکه از منزل او در عملیات آزادسازی بوکمال استفاده کرده است. حوصله میخواهد که در هنگامه جنگ، به همین بسنده نکنی و شماره منزل خود را هم زیر نامه بنویسی و از صاحبخانه بخواهی در صورت تمایل، برای جبران خسارت تماس بگیرد. کدام مدیر امنیتی متعارف، برای رضایت گرفتن شماره میگذارد؟ یا تا قم میرود و سراغ خانه یکایک علمای وارسته را میگیرد تا کفنش را امضا کنند؟ یا مخاطبان رزمندهاش را به اصرار به استشهاد میگیرد که آیا او را به عنوان مومن قبول دارند و حاضرند روز قیامت، همین را گواهی کنند؟!
3- چه قدر خراب آباد! «سرباز قاسم سلیمانی»، سفارش امیر مومنان (ع) را به جان خریده بود که «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَهًِْ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهًْ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَهًْ وَ ذَلله بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ...». یاد مرگ، گویا او را ویران کرده و از نو ساخته بود؛ که آذر 94 وقتی شایعه مجروحیت و شهادتش منتشر شد، به شبکه «الوقت» گفت «اینها چیزهایی است که دشتها و کوهها را برای پیدا کردنش پیمودهام». چه کش و قوس مداومی بود میان حاج قاسم و محافظان و رزمندگان پا به رکابش برای اینکه به دل دشمن نزند. کابوس مرگ وقتی شکست، انسان را نه فقط روئینتن، که عاشق میکند و نشاط کارهای دشوار را به او میبخشد. خطشکن میکند، تا جوّ وحشتی را که جباران برقرار میکنند، بشکند. اشتیاق وقتی به نهایت رسید، انسان را بیقرار و بیپروا میکند؛ و چنین زیستنی را چه مناسبت با زندگی امنیتی متعارف؟! او عاشق بود و عاشق، شهره آفاق میشود. «عشق، بوی مُشک دارد، زان سبب رسوا بود- مُشک را کی چاره باشد از چنین رسوا شدن». حاج قاسم، دلباخته حضرت زهرا (سلامالله علیها) بود؛ محبوبه پردهنشین خدا و رسول او (ص) که اشتیاق دفاع از مولا، او را به میانه میدان کشاند، تا جو تهدید و تحریف را بشکند. و اگر حضرت مادر، جانفشان باید، فرزندان را جز این نشاید. کدام مدیر امنیتی، هر سال در زمان و مکانی مشخص، مراسم میگیرد، چنانکه حاج قاسم در ایام فاطمیه میکرد؟ تهدید و ترساندن، ابزار مهم قدرتهای مستکبر است و اگر این ترس در هم شکست، اصلیترین سپر قدرت امنیتی آنها فرو ریخته است.
4- بامداد سیزدهم دیماه 98، شیشه عطر حاج قاسم شکست و دنیا را پر کرد. احمقهای درجه یک آمریکایی و صهیونیست، یزیدوار جشن گرفتند، غافل از آنکه حماسه شهادت او، موجی تازه به راه خواهد انداخت. دقیق گفت کریس مورفی سناتور آمریکایی که تاکید کرد «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، میتواند برای آمریکا به مراتب خطرناکتر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناکتر بود، یا الان که کشته شده؟». قاسم سلیمانی، از ساعت ترور، تبدیل به یک رسانه جدید برای نرمافزار مقاومت شد. ملتها در سوگ و محکومیت ترور او، از کشمیر، هند، افغانستان، پاکستان و ایران، تا ترکیه، عراق، سوریه، لبنان و یمن، و تا برخی شهرهای آفریقا و اروپا و آمریکا به خیابانها آمدند و آن تشییع چند ده میلیونی در ایران اتفاق افتاد. همان روز شبکه المیادین گفت «برآورد اولیه حاکی از شرکت دستکم پنج میلیون نفر در مراسم تشییع ژنرال سلیمانی است» و رویترز نوشت «حجم جمعیت حاضران در این تشییع، شبیه جمعیتی بود که برای تشییع پیکر آیتالله خمینی به خیابانها آمدند». خبرنگار نیویورک تایمز هم گزارش داد «دریای بیکران مردم، در مراسم حضور یافتهاند. سیل بیپایان و چند میلیونی مردم از ساعت ۶ صبح در خیابان هستند. در ٢۵ سالی که ایران را پوشش خبری میدهم، هرگز چیزی شبیه این را ندیده بودم».
5- «ژنرال سلیمانی»، همواره در چشم دشمن مهابت داشت. چنانکه از پترائوس تا پمپئو (دو رئیس سیا در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۶) در پی مذاکره و دادن نامه به او بودند. روزنامه گاردین مرداد ۹۰ نوشت «ژنرال پترائوس رئيس سازمان سيا علاقهمند است داستان را از زماني بازگو كند كه يك ژنرال ۴ستاره در عراق بود. اوايل سال ۲۰۰۸، پیامک يك سردار ايراني به او داده شد. پترائوس به شدت نياز داشت به او گوشزد شود كه تلاشهاي نظامي و ديپلماتيك آمريكا در عراق و لبنان و ساير نقاط خاورميانه توسط سپاه قدس و ژنرال سليماني به تحليل برده ميشود. یكي از مقامات بلندپايه آمريكايي ميگويد سلیمانی هراسانگيز است، همه جا هست و هيچ جا نيست... بسياري از مقامات آمريكايي، چند سال اخير را صرف توقف كار افراد وفادار به سپاه قدس كرده و مبهوت كارهاي آنها هستند. يك مقام پنتاگون ميگويد من اگر سليماني را ببينم، از او خواهم پرسيد كه از ما چه ميخواهد؟». مایک پمپئو رئیس وقت سیا هم 11 آذر ۹۶ تأیید کرد قاسم سلیمانی به نامه او بیاعتنایی و حتی از دریافت و باز کردن آن امتناع کرده است. حجتالاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی در روایت ماجرا میگوید «همین اواخر زمانی که سردار سلیمانی در بوکمال بود، رئیس سیا به وسیله یکی از رابطان خود در منطقه، نامهای برای سردار فرستاد اما ایشان گفت نامه تو را نمی گیرم و نمیخوانم و اصلا با این افراد صحبتی ندارم». باید سلیمانی باشید تا آمریکا التماس بکند. و اگر به مکتب او پشت کنید، شما باید التماس آمریکا را بکنید و جز خدعه نبینید.
6- مایکل روبین (مقام سابق وزارت دفاع آمریکا و کارشناس امریکن اینترپرایز) مرداد 96 در واشنگتن اگزمینر نوشت «از هر تحلیلگر آمریکایی بپرسید، میگوید رئیس نیروی قدس، یک تروریست است. اما بسیاری از ایرانیها از او به عنوان یک قهرمان و رزمنده واقعی یاد میکنند؛ نه مانند متیس وزیر دفاع آمریکا که اینطور نیست. سلیمانی علاوه بر رزمندگی، چهره یک استاد معاملهگر و دیپلمات برجسته را دارد. او برای اجتناب از خونریزی میان اتحاد میهنی کردستان و نیروهای دولت عراق پادرمیانی کرد. نتیجه اینکه ایران نه تنها استراتژی بلکه پرسنلی برای اجرای آن دارد. آمریکا میتواند از نفوذ ایران شکایت کند اما تا زمانی که سلیمانی در بطن کار قرار دارد، بسیار دشوار است عراقیها، آمریکا را جدی بگیرند. مک گورک فرستاده ویژه آمریکا، خود را به عنوان یک دیپلمات قابل ثابت کرد، اما از روال و استحکامی که سلیمانی به خرج میدهد، برخوردار نیست».
7- سلیمانی، فرمانده جنگهای نامتقارن بود؛ آنجا هم که باید در تراز دیپلمات ارشد و سیاستمدار تراز ظاهر میشد، ابایی از انجام تکلیف نداشت. چنانکه دیپلماسی تراز و موثر را، از افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و غزه، تا ترکیه و کردستان عراق و روسیه به نمایش گذاشت. سلیمانی در سفر به مسکو، به مدت دو ساعت و بیست دقیقه با ولادیمیر پوتین مذاکره و او را برای مبارزه با تروریستها (جنگ نیابتی غرب) مجاب کرد. خبرگزاری آسوشیتدپرس بعدها نوشت «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سهساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه 94) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
8- سردار سلیمانی با همه منحصر به فرد بودنش، یک مکتب است و نه صرفا یک شخص، که با ترور بزدلانه تمام شود. این مکتب، زنده و زاینده و رویاننده، نقطه مقابل «تهدید و تحریم و ترور و تحریف» است. قطعا مجازات بانیان ترور، مشمول مرور زمان نخواهد شد و آنها تاوان سختی خواهند پرداخت. در عین حال، ترویج عملیاتی نرمافزار بیداری و مقاومت، آن راهبرد اصلی است که به حاشیه نخواهد افتاد. این نرمافزار وقتی توسعه پیدا کرد، نیرویی متراکم را فراهم میکند و هر مانع سخت را از پیش پا بر میدارد. سند، شکستهای تحقیرآمیزی که به صدام و سپس آمریکا و اسرائیل تحمیل شد. از مختصات جنگ جدید این است که اگرچه فرماندهی مقاومت در ایران است، اما نیروها برای هر عملیات، از مرکز دستور نمیگیرند. آنها در یک هماهنگی کامل با جبهه مقاومت قرار دارند و هر جا که بتوانند ضربه راهبردی بزنند، معطل نمیکنند.
9- همه مرام شهید سلیمانی در چند جمله خلاصه میشود؛ آنجا که با شش قسم جلاله گفت: «برادران از مهمترین شئون عاقبت به خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است».
***************************************
روزنامه وطن امروز**
فاطمیبودن و فاطمی ماندن/حجت احسانبخش*
امروز روز شهادت دخت گرامی پیامبر اکرم(ص) حضرت زهرا سلامالله علیها به روایت ۷۵ روز است. صحبت از عظمت و بیان وجودی «ام ابیها» کاری بسیار سخت و ناممکن است و بسیاری از علما و بزرگان کتابهای قطور در فضیلت ایشان نوشتهاند ولی باز به این قضیه اقرار میکنند که به اندازه نمی از دریا هم از عظمت وجودی حضرت ام ابیها سلامالله علیها سخن نگفتهاند و ننوشتهاند.
در اوج عظمت و فضیلت ایشان همین بس که شیعه و اهل سنت این روایت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله را نقل کردهاند که پیامبر فرمودهاند: «ان فاطمه سیده نساء اهل الجنه» یعنی سرور زنان بهشتی دخترم زهراست. یعنی حضرت فاطمه نهتنها اهل بهشت است، بلکه آنقدر مقامش بالاست که سرور همه زنان بهشت است. اما با این بانوی باعظمت چه کردند که در اواخر عمر شریفشان همانطور که در تاریخ آمده است، کسی ایشان را خندهرو ندید و دائم مشغول گریه و اظهار حزن بودند و خانه خود را بیتالاحزان کرده بودند. چرا فاطمهای که ثناگوی او خدا و پیامبر خدا بود وصیت میکند شبانه غسل و کفن شود و شبانه به خاک سپرده شود، که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز قبر ایشان مخفی بماند و این سوال را در اذهان همه مطرح کند که با دخت گرامی پیامبر، چه کردهاند؟!
خطبه فدکیه ایشان، که به اشتباه خطبه فدکیه میگویند، خطبه ولایت است و فدک بهانهای است برای رسوا کردن غاصبان و بیان حقایق و معرفی جانشین واقعی پیامبر، علی علیهالسلام و آنجا به زیبایی به مردم استدلال میکنند «به این سرعت غدیر را فراموش کردید؟!»
فاطمی بودن و فاطمی ماندن یعنی دفاع از ولایت ولی زمان تا پای جان، درسی که مریدان و محبان حضرت زهرا سلامالله علیها باید در همیشه تاریخ از حضرتش بدانند.
فاطمه سلامالله علیها حاضر شد فرزندش و خودش به شهادت برسند تا از امام زمان خود علی علیهالسلام دفاع کند، یعنی ایشان هم در زبان و هم در عمل از امیرالمؤمنین(ع) دفاع کردند.
* طلبه درس خارج قم
***************************************
روزنامه خراسان**
چالش نفتی بودجه/دکتر محسن زنگنه
دولت در لایحه بودجه 1400، پیش بینی کرده است در سال آینده روزانه دو میلیون و 300هزار بشکه نفت و میعانات گازی را صادر کند. بر این اساس، دولت حدود 200 هزار میلیارد تومان منابع را به عنوان صادرات نفت و میعانات گازی در ماده واحده آورده است.
دولت و به ویژه رئیس جمهور طی روزهای بعد از ارائه لایحه بودجه در مقابل انتقادها و ایرادات به این لایحه و به ویژه منابع درآمدی آن از جمله فروش بیش از دو میلیون بشکه ای نفت از آن دفاع کرده است و رئیس جمهور دیروز هم در جلسه هیئت وزیران اعلام کرد: دولت نه تنها مصر است روزانه دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت صادر کند بلکه انتظار دارد وزارت نفت شرایط را برای افزایش آن آماده کند. فارغ از این که میزان وابستگی بودجه به نفت چه میزان است و آیا این امر، با سیاست های کل نظام همخوانی دارد یا خیر، در این نوشتار به دنبال آن هستیم که آیا اساسا این مسئله قابل تحقق هست یا نه؟
الف: امکان تولید: براساس آمار وزارت نفت، میزان تولید نفت خام طی سال های 95 تا 97 به ترتیب 3.74 میلیون، 3.86 میلیون و 3.82 میلیون بشکه و تولید میعانات گازی ملی در همین سال ها به ترتیب 590 هزار، 659 هزار و 644 هزار بشکه بوده است که در بهترین حالت ما چهار میلیون و 530 هزار بشکه تولید داشته ایم. از این میزان تولید نفت، 1.7 میلیون بشکه و از میزان تولید میعانات گازی هم حدود 360 هزار بشکه در سال 97 در داخل مصرف شده است بنابراین به طور تقریبی، در سال 1400 حداقل 2.7 میلیون بشکه مصرف داخلی خواهیم داشت. (با فرض این که میزان رشد مصرف داخلی ملی سال های 98 و 99 به طور میانگین به میزان رشد سال های 95 تا 97 باشد.)
اگر فرض دولت را بر صادرات 2.3 میلیون بشکه نفت بپذیریم پس در سال 1400 حداقل باید پنج میلیون بشکه تولید روزانه داشته باشیم. بنا به گفته وزارت نفت برای رسیدن به این رقم تولید، نیازمند سرمایه گذاری حدود 600 میلیون دلارارزی و حدود 800 میلیارد تومان خواهیم بود. به این ترتیب افزایش تولید نفت به لحاظ فنی شدنی است، همان طور که ایران بعد از برجام در یک برهه شش ماهه به تولید چهار میلیون بشکه ای رسید اما نیازمند سرمایه گذاری برای افزایش تولید است و مشخص نیست چنین سرمایه گذاری برای افزایش تولید انجام شده است یا نه؟
ب: امکان صادرات: در سال 2021 براساس برآوردهای اوپک 95.9 میلیون بشکه تقاضا و 94.5 میلیون بشکه عرضه نفت خواهیم داشت که عملا 1.4 میلیون بشکه کسری دارد که اگر این فرض را بپذیریم که اوپک همه این سهم را به ایران اختصاص می دهد، باز هم ما به رقم 2.3 میلیون بشکه نخواهیم رسید. ضمن آن که همه این موارد به شرط رفع کامل تحریم هاست و این امر از شروطی است که احتمال آن ضعیف و به اما و اگر های بسیاری وابسته است.
اما تبصره های لایحه بودجه 1400 نشان از آن دارد که خود دولت هم به فروش این میزان نفت و تامین منابع حاصل از صادرات 2.3 میلیون بشکه، اطمینان ندارد. دولت پیش بینی کرده است اگر منابع فوق حاصل نشود، وزارت نفت مجاز به پیش فروش نفت در داخل و انتشار اوراق خواهد بود ولی اگر این اتفاق نیر رخ ندهد، انتهای مسیر، استقراض از بانک مرکزی خواهد بود که تبعات تورمی آن کاملا مشهود است.
همه ما بر این موضوع هم نظر هستیم و تاکید داریم که ایران باید سهم حقه خود از بازار نفت را به دست بیاورد اما براساس واقعیت های موجود احتمال تولید و صادرات این میزان نفت و میعانات گازی فقط با مانع تحریم مواجه نیست و چالش های مصرف داخلی، سرمایهگذاری در میادین نفتی و ظرفیت بازارهای جهانی را نیز باید مدنظر قرار داد. به این ترتیب امکان تحقق رقم پیش بینی شده در لایحه بودجه ضعیف خواهد بود. از آن جا که بودجه بیش از 40 درصد به درآمدهای صادرات نفت وابسته است این تحقق نیافتن منابع، موجب می شود لایحه بودجه از حیث منابع، غیرواقعی و نامطمئن باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
درخشش ایثارگران درحوزه علمی و حیطه فرهنگی/سعید اوحدی
معاون رئیسجمهوری و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران
فرهنگ متعالی و مترقی ایثار و شهادت، که در دهههای اخیر بیش از هر عامل دیگری ضامن شکوه، اقتدار و امنیت نظام جمهوری اسلامی و میهن عزیزمان بوده است؛ امروز در بستر علم، تحقیقات و فناوری بازتولید شده و خوشبختانه بخشی از این حرکت انقلابی از سوی یادگاران و فرزندان شاهد و ایثارگر عزیز ما رقم خورده است. داوطلبان حضور در جبهههای جنگ با متجاوزان، امروز جای خود را به داوطلبان آزمونهای علمی بخشیدهاند؛ داوطلبانی که با همان سختکوشی و جوانانی که با همان نشاط و تعهد، افتخار آفرین هستند. اگر گام نخست نهضت حضرت امام(ره) در سایه جانفشانی در عرصههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برداشته شد؛ امروز فرزندان فرزانه ایشان گام دوم انقلاب اسلامی را در عرصههای علمی و جبهه فرهنگی برداشته و مقتدرانه به پیش میروند. برای آحاد مردم قدرشناس کشور بسیار مایه مباهات و مسرّت است که فرزندان شاهد و ایثارگر عزیز ما، همه ساله بدون احتساب سهمیههای قانونی، به رتبههای ممتاز کشوری دست یافته و بر سکوهای افتخار پای مینهند.
این احساس غرور مقدس زمانی به اوج میرسد که تعدادی از این عزیزان با تلاش تحسین برانگیز در یک رقابت سنگین و کاملاً آزاد در جایگاه نخست گروههای آزمایشی ریاضی و علوم انسانی در سال های اخیر قرار گرفته و در دیدار چهره به چهره با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با کمال فروتنی و انگیزه فوقالعاده، این تلاشها را آغاز جهاد بیپایان علمی برای پیشرفت و آبادانی کشور عزیزمان ایران میدانند. در تداوم این پیروزیها، در سالجاری 21 نفر از فرزندان تلاشگر شاهد و ایثارگر عزیز ما موفق به کسب رتبههای زیر 100 کشوری شدهاند بهطوری که در گروه آزمایشی علوم تجربی 8درصد، علوم انسانی 7درصد و هنر 4درصد رتبههای دورقمی را از آن خود نمودهاند که یقیناً این پیشرفتهای هوشیارانه و پایدار که به برکت کوشش مستمر و تعهد ملی نصیب کشور بزرگمان ایران شده است، مصداق کامل جهاد علمی است و بیشک باعث رونق و توسعه همه جانبه ایران اسلامی خواهد شد. تلاش و افتخارآفرینی ایثارگران در حوزه علمی به یقین سندی محکم برای حقانیت امروز و نویدی متقن برای عظمت و سرافرازی فردای کشورمان است؛ شگفت نخواهد بود اگر از نسل آزادهترین انسانهای معاصر، پسران و دخترانی برجای باشند که در رقابتهای علمی کشوری و بینالمللی بدرخشند و جامعه جوان کشور را به آیندهای روشن در پرتو دانش و آگاهی امیدوار سازند.
امیدوارم فرزندان معزز شاهد و ایثارگر عزیز ما و همچنین ایثارگران معظم در سالهای آتی در سایه برنامهریزیهای آموزشی و فرهنگی درخور و با تلاش مضاعف، قلههای بلندتری از اندیشه و دانش را فتح کنند.
***************************************
روزنامه شرق **
گسترش فقر و نابرابری در ایران کرونازده/زهرا کریمی*
براساس آمارهای رسمی تا پنجم دی 1399، شمار کشتهشدگان کرونا در ایران از مرز 52 هزار نفر گذشته است. متأسفانه آمار دقیقی از توزیع کشتهشدگان در میان گروههای مختلف اجتماعی بر حسب سطح درآمد، سن، جنس، اقلیتهای قومی و مذهبی و مناطق جغرافیایی مختلف کشور در دست نیست. خبرها حاکی از آن است که ویروس کرونا در سراسر کشور شیوع پیدا کرده است؛ ولی تحلیل آثار بیماری همهگیر کووید 19 بر بخشهای مختلف جمعیت ممکن نیست. گفته میشود که افراد دارای بیماریهای زمینهای بیشتر در خطر هستند. درعینحال تأکید میشود که تغذیه خوب و شرایط روحی و جسمی مناسب از راهکارهای مهم مقابله با این بیماری است؛ درحالیکه نسبت فزایندهای از جمعیت کشور در وضعیت رکود تورمی کنونی قادر به تأمین هزینههای تغذیه سالم نیستند و بههمیندلیل با خطر جدی بیماری کووید 19 مواجهاند. درحالیکه جمعیت ایران حدود یک درصد از کل جمعیت جهان است، شمار رسمی کشتهشدگان کرونا در ایران نزدیک به سه درصد از کل کشتهشدگان جهان (حدود 1.75 میلیون نفر در تاریخ 25 دسامبر 2020) را به خود اختصاص داده است. برخی منابع شمار کشتهشدگان ایران را حداقل دو برابر آمارهای رسمی ذکر میکنند. در چنین حالتی نسبت مرگ ناشی از کرونا در ایران به شش درصد کل کشتهشدگان ناشی از این بیماری در جهان افزایش مییابد. براساس بالاترین نسبت مرگ ناشی از کرونا به کل جمعیت کشور، ایران سیزدهمین کشور جهان است.شرایط اقتصادی نامطلوب پیش از شیوع کرونا: رکود اقتصادی و وضعیت نامناسب اجتماعی نیز مردم ایران را در دشوارترین شرایط در دو دهه اخیر قرار داده است. در دهه 1390 ایران با چالش کاهش سرمایهگذاری، تولید و اشتغال، تورم بالا، کاهش درآمد واقعی و مصرف خانوارها مواجه بوده و افت درآمد سرانه همراه با تشدید نابرابری در توزیع درآمد به افزایش نسبت خانوارهای زیر خط فقر منجر شده است که افزایش چشمگیر جرم و خلافکاری را به دنبال داشته باشد. از پیامدهای مهم شرایط رکودی دهه اخیر کاهش سرمایهگذاری در بخش بهداشت و درمان است که به صورت کمبود امکانات برای مقابله با کووید 19 بروز کرده است.کاهش درآمد نفت در پی خروج آمریکا از برجام، ناتوانی دولت برای افزایش درآمدهای مالیاتی، فقدان چتر حمایتی تأمین اجتماعی برای شمار بالای کارگران شاغل در بخش غیررسمی و نبود امکان ارائه کمک به خانوارها و کسبوکارهای آسیبدیده از کرونا، وضعیت زندگی برای گروههای کمدرآمد و متوسطالحال را بهشدت دشوار کرده و کسانی را که به امکانات بهداشتی و درمانی مناسب دسترسی ندارند، بیش از خانوارهای مرفه، در معرض خطر مرگ قرار داده است. براساساین باید تأکید کرد که بحران کرونا در ایران، همانند اکثر کشورهای جهان بحران نابرابری نیز هست. در همه نقاط جهان کرونا به اقلیتهای نژادی و گروههای اجتماعی آسیبپذیر سختتر ضربه زده است. تعجببرانگیز نیست که با افزایش نابرابری در توزیع درآمد در دهه اخیر و تعمیق شکاف میان فقیر و غنی، ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ ناشی از کرونا را داشته است.
ایران پیش از شیوع ویروس کرونا نیز با رکود اقتصادی مواجه بود. مصرف خانوارها در دهه اخیر بهشدت کاهش یافته و بازگشت به سطح رفاه دهه 1380 برای بسیاری از خانوارها رؤیایی دستنیافتنی به نظر میرسد. حتی با پایان کرونا و لغو تحریمهای بینالمللی، سالها طول خواهد کشید تا درآمد سرانه مردم ایران به سطح سال 1390 برسد. مجموعه این عوامل برای همه مشخص کرده که تداوم چنین شرایطی دیگر ممکن نیست. باید برای دستیابی به رونق اقتصادی، کاهش فقر و نابرابری اقدام کرد، از مزایای گروههای برخوردار کاست و در راستای توزیع عادلانهتر درآمد حرکت کرد. تقریبا همه مسئولان و کارشناسان بر ضرورت تحولات اساسی در عرصههای اقتصادی-اجتماعی تأکید دارند ولی برای انجام این تحولات به اجماع نظر میان سیاستمداران و دستگاه اجرائی توانمند نیازمندیم.
اگر چنین تحولاتی صورت نگیرد، ایران بامشکلاتی مواجه خواهد شد که بر زندگی گروههای مرفه کشور نیز تأثیر خواهد گذاشت. شرایط رکودی و ناامیدی از آینده عامل نارضایتی فزاینده و گسترش جرم و خلافکاری است. این واقعیت تلخی است که هماکنون کشور با آن مواجه است.
افول طبقه متوسط: تا چند سال پیش خانوارهای متوسطالحال ایرانی میتوانستند زندگی نسبتا خوبی داشته باشند. خرید لوازم خانگی بادوام و اتومبیل چندان دشوار نبود و امکان سفر به کشورهای همسایه وجود داشت؛ ولی امروز داشتن چنین شرایطی رؤیایی و دستنیافتنی است. تنشهای داخلی و خارجی، سیاستهای نادرست و فساد گسترده اقتصاد کشور را زمینگیر کرده است. براساس گزارش بانک مرکزی اقتصاد ایران در دهه 1390 با رکود مزمن دست به گریبان بوده است. متوسط رشد درآمد ملی در سالهای 98-1391 معادل 3.9- درصد بوده و در این دوره درآمد ملی 16.7 درصد کوچک شده است. نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی از 24.6 درصد در سال 1391 به رقم 19.1 درصد کاهش پیدا کرده است. چنین نرخ پایینی در سرمایهگذاری از سال 1338 تاکنون بیسابقه است.
فشار کاهش درآمد ملی بر زندگی مردم از طریق افزایش نابرابری تشدید شده است. تعمیق شکاف میان فقیر و ثروتمند بر اعتماد میان مردم و دولت ضربه وارد آورده و از سرمایه اجتماعی کاسته است. افول سرمایه اجتماعی به نوبه خود زمینه همکاریهای اقتصادی، کارآفرینی و سرمایهگذاری در راستای نوآوری را تضعیف کرده است. اعتماد در میان مردم نیز بهشدت افت کرده است و مردم عموما به یکدیگر اعتماد نمیکنند.
در آبان سال 1398 نارضایتی از وضعیت نامناسب اقتصادی به اوج خود رسید و بسیاری از شهرهای کشور شاهد تظاهرات گستردهای بودند که به بهانه افزایش بهای بنزین آغاز شد؛ ولی تظاهرکنندگان جوان در واقع عموما از تورم بالا، بیکاری و نبودن چشمانداز امیدبخش شکایت داشتند.
ضرورت حرکت در مسیری تازه: شکاف فزاینده میان فقیر و ثروتمند، این احساس که کسی به مشکلات مردم توجهی ندارد و راهی برای زندگی بهتر دیده نمیشود، به نارضایتی دامن زده است. امروزه جوانان بسیار بیشتر از پدران و مادران خود تحصیل کردهاند و سخت تلاش میکنند؛ ولی آینده روشنی در مقابل خود نمیبینند. بههمیندلیل میلیونها جوان ایرانی که به شبکههای اجتماعی دسترسی دارند و شرایط زندگی جوانان مرفه در ایران و دیگر کشورهای جهان را میشناسند، رؤیای مهاجرت در سر میپرورانند و عمیقا خواستار زندگی بهتری هستند. از هر سو که بنگریم، روشن است که وضعیت کنونی برای هیچکس مطلوب نیست.
ایران با دراختیارداشتن جمعیت جوان و تحصیلکرده پتانسیل بالایی برای رشد و توسعه دارد. تفاهم و همکاری میان جناحهای مختلف سیاسی و ایجاد آرامش در فضای داخلی و روابط بینالمللی، حرکت در راستای شفافسازی بیشتر فعالیتهای اقتصادی افراد، سازمانها و نهادها و جلوگیری از فساد و ایجاد فضای کسبوکار باثبات و مشوق کارآفرینی گامهای لازم برای تغییر شرایط نامطلوب کنونی است. رشد اقتصادی بالا و مستمر تنها راه افزایش فرصتهای شغلی، بالارفتن مزد و کاهش نابرابری است. هرچند پیامد تحولات مثبت بهسرعت بروز نمیکند؛ ولی حرکت در مسیری مناسب، به مردم امید و انرژی خواهد داد. مردم ایران میتوانند و باید به زندگی بهتر و رفاه بیشتری دست یابند. ازاینرو جناحهای سیاسی، دستگاهها و نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید هرچه زودتر به صورتی هماهنگ برای ایجاد اقتصادی شکوفا و توزیع درآمدی عادلانهتر اقدام کنند و بر زخمهای ناشی از رکود اقتصادی که با شیوع کرونا عمیقتر هم شده، مرهم بگذارند.
**************************************