آندرس کریگ در «تی آر تی» نوشت: پوشش خبری پس از ترور ادریس دبی، رئیس جمهور چاد توسط شورشیان در 19 آوریل 2021، پیچیدگی شبکههای تسلیحاتی، جنگندهها و حمایت مالی بینالمللی را در پیوند مناطق درگیری آفریقا و خاورمیانه نشان داد.
در ادامه این مطلب آمده است: در قلب این شبکهها یک سلطنت قبیلهای کوچک قرار دارد که به طور فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی در منطقه است، کشوری که امارات متحده عربی نام دارد. ابوظبی که با خروج تدریجی آمریکا و اروپا از منطقه قدرت یافته است، به دنبال آن است تا براساس منافع و ارزش های خودش این خلا را جبران کند.
در طول دهه گذشته ابوظبی به یک بازیگر پر مدعا تبدیل شده است، کشوری که همکاری مشکوک آن با اقتدارگرایان محلی، گروههای شورشی ضد دولتی و همچنین قدرتهای در حال احیا مانند روسیه و چین، نظم بین المللی لیبرال را به چالش میکشد.
از نظر اندازه و ظرفیت، امارات متحده عربی به طور فعال شبکههای گستردهای را در سومالی، لیبی و یمن ایجاد کرده است که در کنار نیروی بزرگ مزدور ابوظبی به دنبال تامین منافع این کشور هستند. نقض حقوق بشر و تهیه اسلحه برای بازیگران غیر دولتی که دولتهای قانونی را به چالش میکشند از جمله اقدامات امارات است. امارات با کمک به سیسی در مصر در سال 2013 ضمن تلاش برای محافظت از رژیم اسد در برابر تحریمهای غرب، پس از بهار عربی به حامی نهایی نظم اقتدارگرای جدید در منطقه تبدیل شده است.
در حالی که بسیاری از سیاست گذاران در واشنگتن هنوز ابوظبی را نماینده جنگهای منطقهای آمریکا میدانند، اما امارات متحده عربی مدت زیادی است که در زمینههای مختلف به شکل گزینشیتر عمل میکند. امارات تنها در صورتی خواست آمریکا را انجام میدهد که این اقدامات منافع امنیت ملی و زمینههای ایدئولوژیک خودش را تأمین کند.
از نظر استراتژیک، امارات چشم انداز بزرگتری از ظرفیت اصلی خودش را دنبال میکند. ابوظبی در واقع به دنبال ساختن یک امپراطوری نئو-مرکانتیلیست در تقاطع شرق و غرب است. این کشور با عبور از یک سیاست سنتی کوچک خود را به عنوان یک بازیگر بزرگ و تاثیرگذار در نظر گرفته است چرا که دسترسی مناسبی هم به آبراههای استراتژیک تجارت بین المللی نه تنها در خلیج فارس، بلکه اقیانوس هند، دریای سرخ و شاخ آفریقا دارد.
در حالی که تاکنون آمریکا و شرکای اروپاییاش از امارات محافظت میکردند، حالا چین در زمینه اطلاعاتی و هوش مصنوعی جای پای خود را در ابوظبی محکم میکند. در همین حال، ابوظبی هم افزایی فزایندهای با روسیه نیز یافته است. در مواردی که آمریکا و اروپا در تصمیمگیری مردد بودهاند، روسیه و امارات متحده عربی سیاستهای مشترکی برای مقابله با تهدیدات مشترک در لیبی، یمن و سوریه به کار بستند.
ابوظبی برخلاف زمان همکاری با آمریکا یا ناتو، هنگام همکاری با مسکو یا پکن نقش یک شریک جوان را ندارد. برعکس، امارات متحده عربی به عنوان یک همکار قاطع وارد این روابط جدید با شرق میشود. از دیدگاه امارات روابط با غرب اغلب به مسائل حقوق بشری گره خورده است، اما همکاری های جدید این کشور با شرق بر اساس هم افزاییهای مشترک عقیدتی بنا شده است.
امارات متحده عربی مانند روسیه و چین با جامعه مدنی برخوردی قاطعانه و خشونتمحور دارد و امنیت رژیم را بر امنیت فردی در اولویت قرار میدهد. بنابراین جای تعجب نیست که هر سه کشور از آغاز مجدد بهار عربی یک دهه پیش ترس دارند و به عنوان حامی یک جنگ صلیبی ضد انقلابی منطقهای با یکدیگر همکاری میکنند. ابوظبی به ویژه برای مسکو به یک متحد مهم تبدیل شده است که میخواهد دستاوردهای اولیه انقلاب در لیبی و سوریه را پس بگیرد.
امارات متحده عربی اکنون یک حامی بزرگ برای طیف وسیعی از گروههای مسلح مانند شورای انتقالی جنوب (STC) در یمن یا ارتش ملی لیبی (LNA) در لیبی است. گروههایی که مرتکب جنایات جنگی شده، حقوق بشر را نقض کرده و درگیریها را طولانی میکنند. بدون شک سرریز این درگیریها ثبات نظم قدیمی غرب محور را در آفریقا و خاورمیانه تهدید میکند، نظمی که گویا آمریکا و اروپا به طور گسترده آن را رها کردهاند.
ادریس دبی، رئیس جمهور چاد، توسط شورشیانی کشته شد که از سوی روسیه آموزش دیده و از سوی امارات تامین مالی شدهاند. پیچیدگیهای شبکههای گسترده جایگزین، کنترل آنها توسط ابوظبی را دشوار میکند چه رسد به اینکه توسط شرکای غربی امارات متحده عربی کنترل شود.
در حالی که واشنگتن، لندن و بروکسل در شاخ آفریقا و خاورمیانه جایگاهشان تنزل یافته است، امارات متحده عربی به تدریج در حال شکل دادن به نظم منطقهای جدیدی است که روسیه و چین را قدرت میبخشد، اقدامی که بدون شک به ضرر آمریکا و اروپا خواهد بود.
با این وجود، ابوظبی همچنان از فروش گسترده اسلحه غربی که چند رشته به آن متصل است بهره مند می شود و یک بازیکن منطقه ای را که فقط با اکراه به نگرانی های غرب پاسخ می دهد ، قدرت بیشتری می بخشد. و با گذشت زمان ، چرخش تدریجی امارات متحده عربی به شرق ، این کشور را با هم از دسترس اهرم های غربی دور می کند.