رئیسجمهور روحانی روز جمعه، بعد از حضور در وزارت کشور و انداختن رأی خویش در صندوق، همچون اظهارات سابق، بدون اشاره به تأثیر بیسابقه عملکرد هشتساله دولت تدبیر و امید بر کاهش مشارکت مردم در انتخابات، با فرافکنی آشکار، قصد سیاسی جلوه دادن آن را داشت. وی کاهش مشارکت را به موضوع عدم احراز صلاحیتها گره زد و گفت: «مشکلات و مسائلی که از مراحل قبلی انتخابات در ذهن مردم مانده است را نباید مدنظر قرار دهیم. بههرحال انتخابات مهم است و علیرغم آن مشکل، ما بازهم باید پای صندوق انتخابات حاضر شویم، رأی دهیم. ای کاش ما هیچ مشکلاتی از روز ثبتنام تا امروز نمیداشتیم و امروز شاهد حضور بیشتر مردم بودیم!».
گزارههای تحلیلی: چرا «آدرس غلط» دادن از فرهنگ دولتمردان حذف نمیشود؟ به نظر میرسد هدف اصلی دکتر روحانی از طرح این موضوع، منحرف کردن افکار عمومی از توجه به دو موضوع است: الف- نقش دولت در وضعیت نابسامان اقتصادی کشور؛ ب- نقش برجام در تشدید تحریمها و به باد رفتن تمام وعدههای 8 ساله، با اجرای ناقص و یکطرفه بندهای برجامی توسط دولت. دولت روحانی در حین مذاکرات هستهای، به خاطر اینکه استراتژی مشخصی برای اداره کشور و حل مشکلات ساختاری و کلیدی اقتصادی مثل کاهش وابستگی بودجه به نفت و اصلاح نظام مالیاتی نداشت و حتی مشکل آب خوردن مردم را منوط به رفع تحریمها کرده بود، اقدام خاصی برای حل این مشکلات انجام نداد و محصول کدخداباوری، بیتدبیری و ناکارآمدی، چیزی جز متوسل شدن به اعلام آدرسهای غلط نبود و نخواهد بود.
نکته پایانی: روزی شاهعباس صفوی از وزیـر خـود پرسیـد: «امسال اوضـاع اقتصـادی کشـور چگونـه است؟»، وزیـر گفت: «الحمداللـه بهگونهای است که تمـام پینهدوزان توانستنـد به زیـارت کعبـه رونـد!». شاهعباس گفت: «اگـر اوضـاع مالـی مـردم خـوب بود، میبایست کفاشـان به مکــه میرفتند نه پینهدوزان…، چون مردم نمیتوانند کفش بخرند، ناچار به تعمیرش میپردازند، بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم». نگرانی ایجادشده در باب مشارکت مردم را باید در ناکارآمدی مسئولان اجرایی و ایجاد مشکلات جدی معیشتی برای مردم جستجو کرد. بدتر از تحمل مشکلات اقتصادی امروز، دادن آدرسهای غلط و بیثمری است که در آخرین روزهای قدرت، از سوی دولتمردان به مردم القاء میشود. درحالیکه حقیقت ماجرا را باید در کف جامعه یافت. رهبر معظم انقلاب در تاریخ 26/3/1400 اشاره فرمودند: «بعضی از قشرهای محروم جامعه هستند که اینها خب توقّعات بهجایی دارند و گلایه دارند از اینکه این توقّعات برآورده نشده؛ مسئلهی معیشت، مسئلهی مسکن، مسئلهی اشتغال که خب واقعاً بایستی مسئولین کشور به این مسائل برسند و باید میرسیدند به این مسائل؛ اینها گلایهمندند، لذا دستودلشان به انتخابات نمیرود؛ میگویند خب حالا مثلاً شرکت کردیم چه فایده! به نظر من گلایهی اینها بجا است، امّا تصمیمگیریشان بجا نیست».