اختلافات رژیم صهیونیستی با آمریکا بر سر جمهوری اسلامی ایران به تدریج در حال افزایش است. طوری که در هفتههای اخیر شاهد تشدید تنشهای لفظی از طرف مقامات عالی رژیم صهیویستی علیه آمریکا بوده ایم.
نشست دیالوگ بحرین، نقطه آغاز علنی شدن اختلافات
بایدن رئیس جمهور آمریکا از نفتالی بنت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که جایگزین نتانیاهو شد، تعهد گرفته بود که رفتار نتانیاهو را تکرار نکند و اختلافات در مورد پرونده هستهای ایران را در اتاقهای بسته مطرح کند. در این راستا و با اینکه دو طرف در ماههای گذشته تلاش میکردند اختلافات خود درباره ایران را در فضایی محرمانه و نشستهای خصوصی مطرح کرده و برای آن چارهاندیشی کنند، اما ظاهراً عمق اختلافات به اندازهای بود که در جلسات خصوصی متوقف نشده و از طبقهبندی خارج شد.
در این رابطه کنفرانس بحرین موسوم به نشست «دیالوگ منامه» که در 30 آبان ماه برگزار گردید، جایی بود اختلافنظرها میان مقامات صهیونیستی با آمریکایی درباره گفتگوهای هستهای و نحوه مواجه با جمهوری اسلامی ایران علنی شد.
«ایال هولاتا» مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و از مسئولان سابق موساد و «برت مک گور» مشاور عالی رئیس جمهور آمریکا، در بخش پایانی نشست بحرین با اینکه تلاش نمودند موضع واحدی در قبال پرونده هستهای ایران از خود نشان دهند، ولی در آخر نتوانستند روی یک نقطه مشترک به تفاهم برسند. به طوری در همان آغاز سخنرانی مواضعی متفاوتی از خود به نمایش گذاشتند.
مسائل مورد اختلاف
الف) نحوه مقابله با پرونده هستهای
رژیم صهیونیستی بر این است که نباید اجازه داد ایران به توانایی «گریز هستهای» دست یابد. این در حالی است که مقامات آمریکا دیدگاهی متفاوت از مسئولان صهیونیستی داشته و همچنان که در دیدار با سران رژیم صهیونیستی بر زبان میآورند تنها خود را متعهد به حمایت از سازوکارهایی میدانند که برای همیشه از دستیابی ایران به سلاح هستهای ممانعت به عمل آورد.
رژیم صهیونیستی نسبت به روندی که دولت بایدن فعلاً در قبال پرونده هستهای ایران در پیش گرفته به شدت انتقاد داشته و با وجود امتناع بایدن، همچنان تلاش میکنند حتیالمقدور از طریق راهکارهای دیپلماتیک برای حلوفصل مسأله برجام را به حاشیه رانده و تمرکز اصلی را بر روی گزینههای سختافزاری و نظامی ببرند. همچنان که «مک گورک» مشاور ارشد رئیس جمهور آمریکا در نشست اخیر دیالوگ منامه نیز تأکید کرد «واشنگتن بر گفتگوهای وین متمرکز و خواهان آن است که دیپلماسی موفق شود. تنها اگر دیپلماسی به شکست انجامد، دولت بایدن سایر گزینهها را بررسی خواهد کرد». منظور آمریکا از «سایر گزینهها» هم تشدید تحریمهاست. چرا که آمریکا به این جمعبندی رسیده است اقدام نظامی اگرچه ممکن است به برنامه هستهای ایران لطمه بزند، اما رفتار ایران را تغییر نخواهد داد. لذا هزینهای که گزینه نظامی برای آمریکا دارد، به مراتب بیشتر و پیامدبارتر از دستاوردهای آن است؛ موضوعی که دقیقاً در نقطه مقابل دیدگاه صهیونیستها قرار دارد. رژیم صهیونیستی معتقد است برخلاف دیدگاه آمریکا، گزینه تهدید معتبر نظامی در هر مرحلهای میتواند یک متغیر کارآمد برای مهار ایران باشد.
ب) بازگشت آمریکا برجام و لغو تحریمها
بازگشت به برجام و در نتیجه لغو تحریمها موضوع مورد اختلاف بعدی بین رژیم صهیونیستی و آمریکاست. سران رژیم صهیونیستی بازگشت آمریکا به برجام را به شرطی مفید میدانند که در یک توافق جدید تمام تأسیسات مربوط به غنیسازی اورانیوم در ایران برچیده شود. در واقع به دنبال گنجاندن این موضوع در توافق جدید هستند. یوسی کوهن رئیس سابق موساد (2016 تا 2021) در گفتگویی که اخیراً با سردبیر روزنامه هاآرتص داشته اظهار داشته است: «وضعیت فعلی در حقیقت کاملاً پیچیده است زیرا توافقنامهای وجود دارد که ایرانیها به آن احترام نمیگذارند و باید دستاوردهایی در مذاکرات در صورت از سرگیری آن با قدرتها و ایران حاصل شود. ایرانیها امروز در حال غنیسازی هستند زیرا میتوانند غنیسازی کنند.
مراکزی که دارای سانتریفیوژهای پیشرفته هستند، الان دارای نوع پیشرفتهتر(سانتریفیوژ) به نسبت گذشته هستند و این سانتریفیوژها دارند میچرخند و در حال غنیسازی اورانیوم در سطحی هستند که ایرانیها تصمیم گرفتند. این چیزی است که به نظرم باید متوقف شود. من فکر میکنم وقتی که ما درباره چرخه مواد شکافتپذیر هستهای صحبت می کنیم، این چیزی است که باید درباره آن تنظیم مجدد کرد و آنها را با توافقنامه برچید زیرا من معتقدم برچیدن کامل، یعنی نابودی این تاسیسات باید در این توافقنامه انجام شود. اگر توافقنامهای صورت گیرد باید همه قابلیتهای آنها را بگیرد، نه این که اراده آنها را بگیرد».
در مورد برداشتن تحریمها نیز، سران صهیونیستی موافق لغو تحریم نیستند. چون معتقدند این موضوع باعث به قدرتمندتر شدن بیشازپیش ایران و همچنین گروههای مقاومت خواهد شد. این در حالی است که لغو تحریمها شرط اصلی ایران برای بازگشت آمریکا به برجام است.
ج) بازنگری در اولویت مواجهه با ایران
موضوع بعدی که موجب نگرانی رژیم صهیونیستی گردیده و به افزایش اختلافات این رژیم با آمریکا منجر شده است، بازنگری در اولویتهای سیاست خارجی آمریکاست. اولویت اصلی دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی مقابله با تهدید چین و سپس روسیه است. این مسأله که چرا بایدن روی پرونده هستهای و مشکلات رژیم صهیونیستی تمرکز ندارد، باعث گسترش انتقادات محافل سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیوینستی از کاخ سفید شده است.
براساس آنچه که از گفتگوهای امنیتی و سیاسی مقامات آمریکایی و صهیونیستی به بیرون درز کرده است، دولت آمریکا با اقدامات خرابکارانه رژیم صهیونیستی در تأسیسات هستهای ایران و برنامههای ترور در مقطع فعلی موافق نیست. چرا که معتقد است حملات مکرر به تأسیسات هستهای ایران ممکن است از نظر تاکتیکی رضایتبخش باشد اما در نهایت نتیجه معکوس دارد.
اختلاف بر سر اسلوب و روشهای برخورد
اختلاف رژیم صهیونیستی با آمریکا که روز به روز در حال تشدید بوده و بعضاً نیز باعث به وجود آمدن درگیریهای لفظی و یا امتناع طرفین از دیدار و گفتگو با یکدیگر شده است، نباید باعث اشتباه محاسباتی شود. همانگونه که توضیح داده شد، اختلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره ایران تنها بر سر یک موضوع است و آن پرونده هستهای میباشد که ابعاد گوناگونی پیدا کرده است.
آمریکا قائل به مهار هستهای ایران از طریق مکانیسمهای نرم و دیپلماتیک است. حالا ممکن است برای نیل به این منظور امتیازاتی هم برای ایران در نظر بگیرد. این ر حالی است که رژیم صهیونیستی قائل به چنین روندی نبوده و بیشتر به دنبال برچیدن تأسیسات و برنامه هستهای ایران از طرق تهدیدات معتبر نظامی حتی بدون امتیازدهی است.
همانگونه که مشخص است، اختلاف تنها در روشها و سازوکارهای برخورد با پرونده هستهای ایران است. در واقع هدف یکی است، اما شکل و اسلوب متفاوت است. و الا در اینکه دو طرف به دنبال مهار ایران در زمینه هستهای و همچنین برخورد با توان دفاعی و سیاست خارجی منطقهای جمهوری اسلامی ایران هستند، هیچ شک و تردیدی نیست.
نکته پایانی
بنابراین آنچه که در ماههای اخیر و به ویژه از زمان جابجایی قدرت در آمریکا و رژیم صهیونیستی و روی کار آمدن بایدن در واشنگتن و بنت در تلآویو با سر و صدای زیاد در محافل رسانهای و سیاسی دیده میشود، یک اختلاف استراتژیک نیست به این دلیل که هنوز دو طرف متحد استراتژیکی بوده و امنیت هر دو به هم گره خورده است. بلکه این یک اختلافنظر در چگونگی پیشبرد سیاستها است که بیشتر از آن که بین آمریکا و رژیم صهیونیستی به طور کلی وجود داشته باشد، بین دولت بایدن و نفتالی بنت است که در سالهای قبل در دوره اوباما و دیگران نیز چنین اختلافنظرهایی وجود داشته است. ایران دشمن هر دو محسوب میشود و هر دو بازیگر نیز مقابله با جمهوری اسلامی را جزو اهداف راهبردی و اولویتدار خود میدانند. اختلافاتی که هماکنون وجود دارد گذرا و تنها بر سر نوع مواجهه با موضوع مورد تهدید است.