پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) جهت مقابله با پیشروی بلوک شرق، ابتدا توسط ۱۰ کشور و با عضویت آمریکا و چند کشور اروپای غربی در سال ۱۹۴۹ در واشنگتن تأسیس شد و مقر آن شهر بروکسل پایتخت بلژیک تعیین شد. ناتو تا سال ۱۹۹۱ که پیمان ورشو با فروپاشی شوروی متلاشی شد و جنگ سرد به پایان رسید، دچار بحران هویت برای ادامه حیات خود شد؛ زیرا ناتو در برابر پیمان آتلانتیک جنوبی (ورشو) و تهدیدات بلوک شرق شکل گرفته بود و با نابودی آن، ماهیت وجودی خود را زیر سوال دید و تلاش کرد تا هدف گذاری جدیدی برای حفظ موجودیت خویش تعریف کند؛ در سندی که روزنامه نیویورک تایمز در مارس ۱۹۹۲ از استراتژی جدید آمریکا منتشر کرد، عنوان شده بود که واشنگتن با هدف جلوگیری از ظهور رقیبی برای رهبری آمریکا در جهان، باید از قدرت گرفتن مجدد رقیب پیشین در سرزمینهای متعلق به شوروی سابق و ظهور قدرتهای نوظهور از بین متحدان آمریکا جلوگیری کند: «ما باید از ظهور هر قدرت مخالف که بتواند بر منطقهای که منابع موجود در آن برای یک قدرت جهانی کافی باشد، جلوگیری کنیم». اروپای غربی، آسیای شرقی و سرزمینهای متعلق به شوروی و آسیای جنوب غربی از جمله این مناطق هستند. در این راستا، حفظ پیمان ناتو به عنوان اصلیترین ابزار دفاعی و امنیتی غرب که وسیلهای برای نفوذ و دخالت آمریکا در مسائل امنیتی اروپا است، امری بنیادین قلمداد میشود؛ در حالی که آمریکا برای حفظ تمامیت ارضی اروپا تلاش میکند، میبایست از ایجاد یک سیستم امنیتی منحصراً اروپایی که کار ناتو و مشخصات ساختار فرماندهی این پیمان را با مشکل مواجه کند، جلوگیری نماید. با توجه به برآوردها و آینده پژوهیهای اندیشکدهها و موسسات علمی و برآورد ظهور قدرتهای آسیایی و انتقال قدرت از غرب به شرق در قرن ۲۱ که شامل ظهور قدرتها و نهادهای چندجانبه در آینده نه چندان دور است و نظر به پیمانهای جدید منطقه ای، برای تشکیل قطبهای جدید قدرت در جهان همچون پیمان همکاری شانگهای که در آن چین، روسیه، هند و ایران بازیگران اصلی هستند، ناتو با اتخاذ سیاست گسترش به شرق، در صدد عضویت کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق نمود تا مانع قدرت گرفتن کشورهای رقیب خویش، بخصوص روسیه در آینده و افزایش همپیمانان خود شود. روسیه پس از گذراندن یک دوره کوتاه بازیابی درونی پس از فروپاشی شوروی، برای حفظ و ارتقاء قدرت جهانی خویش، در سیاست خارجی خود کشورهای خارج نزدیک را خط قرمز تعیین کرد و عضویت کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق را که مرز مشترک با روسیه دارند را مغایر با منافع و امنیت ملی خود معرفی کرد که در صورت این اقدام، به هر طریق ممکن، سیاستهای جلوگیری از پیوستن این کشورها به ناتو جلوگیری خواهد کرد.
در هر حال غرب در تقلا برای افزایش قدرت و موقعیت خود و شرق در حال برنامه ریزی برای کسب قدرت و هژمونی دنیا است؛ تقابل منافع ناشی از این وضعیت قطعاً بدون تنش و مسالمتآمیز نخواهد بود، چنانکه آمریکا به دنبال گسترش ناتو به شرق و منطقه قفقاز و حتی کشورهای آسیای مرکزی و حتی رسیدن به مرزهای چین است و در منطقه غرب آسیا نیز به دنبال تشکیل ناتوی عربی در جهت تکمیل پازل قدرت خود و جلوگیری از ظهور و بروز قدرتهای آسیایی همچون چین، روسیه و ایران است. با این تفسیر، تقابل روسیه و اوکراین به نیابت از غرب که در اصل تقابل قدرتهای آینده و فعلی را شامل میشود، ناگزیر مینماید و بر این اساس، تعبیر امام خامنهای در دیدار پوتین، نشان از درایت و و آینده نگری واقعبینانه رهبر حکیم انقلاب دارد.
در این بین نگاه دقیق، عالمانه و آینده نگرانه جهت پیش بینی مسائل و برنامه ریزی برای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و ترسیم جایگاه برتر از ایران در مناسبات سیاسی و بازیگری موثر آن در موضوعات منطقهای و جهانی قدرت، انجام اقدامات لازم در زمانها و شرایط مختلف ضروری مینماید و میبایست به منظور دخیل نشدن رقابتهای حزبی و جناحی و تحت الشعاع قرار گرفتن منافع ملی، مراقبت و تدبیر شود.