موسیقیدان ایرانی چشم بیبیسی را درآورد
بیبیسی فارسی به قدری در رعایت ابتداییترین اصول حرفهایگری دچار خطا شده که مصاحبه با یک موسیقیدان ایرانی را که به روسیه سفر کرده در مقابل چشم مخاطب فارسیزبانش به دادگاه تفتیش عقاید بدل کرد و الیته پاسخ محکم و دندانشکنی از هنرمند ایرانی دریافت کرد.
بیبیسی فارسی این روزها حال و روز شبکهای رو به افول را دارد که در بخشهای مختلف خبری حتی سعی نمیکند تظاهر به حرفهایگری را نیز رعایت کند و این روند خود را به وضوح در انتخاب لحن و رویکرد مجریان شبکه ملکه نشان میدهد.
در تازهترین مورد از این تنزل اصول حرفهای شبکه ملکه با علی رهبری، رهبر ارکستر بینالمللی ایران ارتباط تصویری برقرار کرد، اما سیاسیترین پرسشها را پیشروی این هنرمند گذاشت که نه احترامی به جایگاه والای هنر و نه احترامی به هنرمند موسیقیدان داشت. همین رویه به خوبی مخاطب آگاه و باهوش این شبکه را به این باور رساند که دیدگاه رسانههایی که خود را طرفدار آزادی بیان و دموکراسی میدانند تا چه اندازه محدود و بسته است. بیبیسی فارسی در این گفتوگوی تصویری حتی سعی نکرد حفظ ظاهر کند و مجری برنامه که معلوم بود از او خواسته شده میهمان را در تنگنا قرار دهد در جایجای این برنامه کوشید با عصبانیت نقش بازجوها را بازی کند.
روش بازجومآبانه بیبیسی در گفتگو با یک رهبر ارکستر مشهور ایرانی البته این روزها در بسیاری از برنامههای دیگر نیز نمودی واضح و آشکار دارد. اجازه ندادن به میهمان برای اینکه راحت سخن بگوید، مدام در میان سخنان میهمان پریدن، انتخاب پرسشهایی که بیشتر دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطی اروپا را به ذهن میآورد، روشهایی است که بیبیسی فارسی روی آنها تأکید دارد و تناقض ماجرا این است که ژست طرفداری از آزادی بیان و دموکراسی با چنین روشهایی اصلاً نمیخواند و عجیب است که شبکه ملکه حتی سعی نمیکند ظاهر را حفظ کند. ماجرا از این قرار است که علی رهبری، رهبر ارکستر معروف کشورمان در یک سفر که به دعوت گرگیف روس دیگر رهبر ارکستر نامدار جهان انجام شده بود، میهمان کشور روسیه بود. اتفاقی که به نظر میرسد بدجور گردانندگان شبکه ملکه را عصبانی کرده است تا جایی که لازم دیدند علی رهبری را با روشهای غیرحرفهای به چالش بکشند، اما نکته جالب توجه این بود که برخلاف هدفی که این شبکه برای خود تعریف کرده بود این میهمان برنامه بود که شبکه ملکه را به چالش کشید. مجری از علی رهبری سؤال میکند چرا در حالی که روسیه به اوکراین حمله کرده، او حاضر شده به روسیه سفر کند و رهبری خیلی هوشمندانه پاسخ میدهد که اگر قرار باشد این معیار را در نظر بگیریم، الان من نباید با شما گفتگو کنم، چون دولت انگلستان به همراه متحد خود امریکا سالها مناطقی از خاورمیانه از جمله افغانستان و عراق را به بهانههای واهی بمباران کرده و موجب کشته شدن دهها هزار زن و کودک بیگناه شده است یا دیگر هیچ ایرانی نباید پا به امریکا بگذارد، چون امریکا بمب هستهای روی سر مردم هیروشیما و ناکازاکی انداخته است. هوشمندی علی رهبری باعث شد توپ به زمین مجری بیبیسی فارسی بیفتد و منطق سؤالات مجری نیز به قدری نحیف بود که نتوانست ادامه برنامه را به شکل آبرومندی اداره کند. این سطح از غیرحرفهایگری در اداره یک برنامه گفتوگومحور خبری چیزی است که قطعاً از چشم مخاطب آگاه و هوشمند شبکه ملکه دور نمیماند و بهطور عادی نتیجه چنین افتضاحی کاهش روزافزون مخاطب این شبکه خواهد بود. مخاطب بیبیسی فارسی میبیند که این شبکه یک هنرمند معروف ایرانی را به برنامهاش دعوت کرده، اما کمترین سطح از ادب و احترام را برای او قائل نیست و به جای طرح مباحث هنری از او سؤالات سیاسی میپرسد. البته عصبانیت شبکه ملکه در این روزها طبیعی است، چراکه منطقه غرب آسیا در حال نوزایی بوده و نقش رهبران غرب در آن روز به روز کمتر میشود.
پایان اسرائیل نزدیک است خیلی نزدیک
سرویس خارجی-شبکه المیادین در چارچوب ویژهبرنامههای خود بهمناسبت چهلمین سالگرد تأسیس حزبالله گفتوگویی ویژه با «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان، ترتیب داده است. دبیرکل حزبالله در این گفتوگو که شامگاه روز دوشنبه پخش شد آخرین تحولات منطقه و لبنان را مورد بررسی قرار داد.
دبیرکل حزبالله گفت که هیچ آیندهای برای رژیم صهیونیستی متصور نیست و به همین خاطر این رژیم یک رژیم موقت است: «پایان اسرائیل را بسیار نزدیک میبینم. این مسئله، پیشبینی یا رؤیا نیست، بلکه بر اساس آمارهایی است که وجود دارد. شما ببینید که چه تعداد از اسرائیلیها تابعیت دوم دارند و آماده خروج هستند. اصلا نیاز به گذشت چهل بهار دیگر نیست که پایان اسرائیل را ببینیم. صحنه پایان اسرائیل از نظر من اینگونه است که مردم به سمت فرودگاهها، بندرها و گذرگاههای مرزی میروند. تحولات بینالملل هم در پایان اسرائیل، بسیار مؤثر است.»
دبیرکل حزبالله تصریح کرد: «در نتیجه در جنگ جولای دشمن متوجه شد که رویارویی با مقاومت خطرناک و بزرگ است و اکنون قدرت مقاومت بیش از رویارویی در مرزهاست. از زمان جنگ جولای تا امروز دشمن اسرائیلی متوجه شده است که هر اقدامی علیه لبنان با پاسخ مواجه خواهد شد. اکنون دشمن به عملیاتهایی پناه میبرد که اثر انگشت خودش در آنها دیده نشود و از سال 2006 تاکنون جرات انجام هیچ اقدامی علیه لبنان را نداشته است. از سال 2006 تا امروز رژیم صهیونیستی فقط یک بار در منطقهای مرزی بین سوریه و لبنان حمله انجام داد که ما به آن در مزارع شبعا پاسخ دادیم.»
بایدن برای تأمین نفت و گاز به منطقه آمده، نه جنگ
نصرالله در ادامه به مسئله مناقشه مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی اشاره کرد و در رابطه با معادله جدید خود مبنی بر «کاریش و فراتر از آن» اظهار داشت: «با توجه به نیاز اروپا برای یافتن جایگزین نفت و گاز روسیه، لبنان با فرصتی تاریخی مواجه است. جو برای تأمین نفت و گاز به منطقه آمده بود و میزان نفتی که عربستان و امارات میتوانند تولید کنند نیاز اروپا را رفع نمیسازد. آمریکا و اروپا به نفت و گاز نیاز دارند و اسرائیل این مسئله را فرصتی برای خود میبیند. بایدن خواهان جنگ در منطقه نیست و این فرصتی است که ما برای به دست آوردن نفت خود فشار بیاوریم.»
هیچ هدفی از موشکهای ما در امان نیست
سید مقاومت لبنان ادامه داد: «اینجا بحث میدان کاریش یا قانا مطرح نیست بلکه بحث ما همه میادین نفتی و گازی است که اسرائیل در آبهای فلسطین مقابل حقوق لبنان غارت کرده است. آمریکاییها لبنان را وارد گرداب مذاکرات (غیرمستقیم با اسرائیل)
کردند؛ درحالی که اسرائیل مشغول حفاری و اکتشاف گاز و آماده استخراج آن بود. آمریکا به لبنان فشار آورد تا خط هوف یا پیشنهاد اسرائیل برای مرزهای دریایی را بپذیرد. آنچه را دولت لبنان میخواهد، اکنون میتواند به دست آورد، نه فردا. اکنون همه میدانها در معرض تهدید هستند، نهفقط کاریش. هیچ هدفی در دریا و خشکی برای اسرائیل وجود ندارد که موشکهای دقیق مقاومت نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.»
دبیرکل حزبالله هشدار داد: «اقدام ما چه در کاریش و چه فراتر از آن بستگی به تصمیم دشمن اسرائیلی و کنار آن ایالات متحده دارد. دولت لبنان در قبال آنچه میانجی آمریکایی درخواست کرد با صحبت کردن درباره خط 23 امتیاز بزرگی داد. اکنون توپ در زمین لبنان نیست زیرا این کشور حتی از استخراج نفت و گاز در منطقهای که مورد مناقشه نیست نیز محروم است. آنچه در این زمینه لازم میباشد احترام به خواستههای دولت لبنان و لغو وتو (ی آمریکا) بر شرکتهای حفاری است. اگر اسرائیل قبل از اینکه لبنان حق خود را بگیرد، در ماه سپتامبر شروع به استخراج نفت و گاز از میدان کاریش کند، در این صورت بهسمت یک مشکل میرویم.» سید محبوب مقاومت در ادامه گفت که: «ما برای استخراج انرژی از میدان کاریش نیازی به پهپادها نداریم و ابزارهایی داریم که ما را قادر میسازد همه چیز را درباره کشتی و تحرکات آن در این میدان بدانیم. آن کشتی که اقدام به استخراج گاز از میدان کاریش کرده اسرائیلی است حتی اگر عنوان آن یونانی باشد. ما میزانی از قدرت دریایی در زمینه دفاعی و هجومی داریم که برای بازدارندگی لازم و اهداف موردنظرمان کافی است. ما میتوانیم به هر نقطه از منطقه آبی فلسطین اشغالی ضربه بزنیم. ما در هوا کارتهای خود را فاش نمیکنیم و پس از ارسال پهپادهای اسرائیلی به حومه جنوبی تصمیم به مقابله با آنها گرفتیم. گستردگی حملات هوایی پهپادهای اسرائیلی ما را بر آن داشت تا تصمیم بگیریم از برخی از قابلیتهای موجود خود استفاده کنیم.»
استخراج نفت و گاز لبنان
نصرالله تصریح کرد: «ما هدفی را تعیین کردهایم و بدون هیچ تردیدی بهسمت آن میرویم و هر کاری نیاز باشد برای رسیدن به این هدف انجام میدهیم. دولت لبنان قادر به اتخاذ تصمیم مناسب برای حفاظت از لبنان و ثروت آن نیست و از این رو مقاومت مجبور به اتخاذ این تصمیم است. هدف ما استخراج نفت و گاز لبنان است زیرا این تنها راه برای بقای لبنان است. ما اقدامات خود را با برادران سوری یا ایرانی یا هیچ یک از متحدانمان در داخل لبنان هماهنگ نکردهایم.»
سوخت ایران
وی در پاسخ به درخواست «جبران باسیل» رئیسجریان آزاد ملی لبنان مبنی بر دریافت سوخت ایرانی گفت: «اگر دولت لبنان موافقت کند من حاضرم سوخت ایران را بهصورت رایگان در اختیار نیروگاههای برق بگذارم اما اجازه دهید دولت لبنان بگوید که آماده استقبال از این سوخت است. اجازه دهید دولت لبنان به من اطلاع دهد که هدیه سوخت ایرانی را پذیرفته است و ما در حزبالله آمادهایم آن را بیاوریم، اما متأسفانه در لبنان بهدلیل ترس از تحریمهای آمریکا علیه برخی اشخاص و خانوادههایشان جسارت سیاسی برای این اقدام وجود ندارد.»
دبیرکل حزبالله تأکید کرد: «ما پهپادهایی داریم که میتوانند به مناطق مورد نظر بروند و برگردند بدون اینکه دشمن قادر به سرنگونی آنها باشد. پهپادهای ما در طول سالهای گذشته همواره وارد فلسطین اشغالی شده و دهها بار بازگشتهاند، بدون اینکه دشمن آنها را ساقط کند. ما در حزبالله توافق کردیم پهپادهای درجهدوم خود را به مواضع دشمن بفرستیم یعنی پهپادهایی که دشمن میتواند ساقط کند تا به نتایج مطلوب برسیم. برخی از صهیونیستها دچار این اشتباه محاسباتی شدهاند که تصور میکنند حزبالله هرگز اقدامی از این نوع انجام نخواهد داد. اسرائیلیها نتوانستند پهپاد سومی را که به فراز میدان کاریش رسید ساقط کنند. ما اسرائیلیها را مجبور کردیم در پاسخ به پهپادهای ما از هوا و دریا شلیک کنند.»
اگر مقاومت نبود...
به گزارش تسنیم، سیدحسن نصرالله این را هم گفت که: «معیارهایی که در جهان در سطح انسانی برای میهنپرستی تعریف شده کدام است؟ معیار برخی برای اینکه میگویند لبنانی هستند کدام است؟ هرکسی طبق خلقوخوی خود میتواند هرچه میخواهد بگوید و در این جای بحثی نیست و برخی طبق خلقوخوی خود حزبالله و بهشکل کلی شیعیان را مورد هدف قرار میدهند. شیعیان در لبنان 1400 سال است که حضور دارند و عمر ما در این کشور طبق امتداد تاریخی 1400 سال است. متأسفانه برخی از کسانی که ما را به غیرلبنانی بودن متهم میکنند، معلوم است که از جایی آمدهاند که اجدادشان از آنجا آمده بودند. کسانی که این حرفها را میزنند یا عامدانه این کار را انجام میدهند یا این که تاریخ نمیدانند. ما از کشور دفاع کردیم و خون دادیم و کشورمان را آزاد کردیم و اگر اینها (رزمندگان مقاومت) نبودند اسرائیل لبنان را میبلعید. لطفاً یک شاهد برای من بیاورید که نشان دهد مثلاً حزبالله این کار را برای منافع ایران انجام داده است نه منافع لبنان.»
نصرالله اضافه کرد: «ما فرهنگ خود را به بسیاری از جاهای دنیا صادر کردهایم. امام خامنهای فرمودند دو مکان مهم دنیا در فرهنگ ایران تأثیرگذار بوده است، جبلعامل و اهواز. لبنان از نظر فرهنگی، ایدئولوژیکی و مذهبی متنوع است و این مزیت لبنان است که پناهگاهی برای کسانی بود که از ایمان،اندیشه و سنت خود میترسیدند. ما قبول نداریم که یک نفر ما را در جایگاهی قرار دهد که بگوید به لبنانی بودن و میهنپرستی ما مشکوک است. ما به فرهنگ اصیل خودمان متعهد هستیم که برای گسترش آن در جهان تلاش کردیم. امروز همه کسانی که از مقاومت و شیعیان حمایت میکنند در وهله اول هدف قرار میگیرند زیرا آنها مستقیماً در محیط مقاومت هستند.»
درباره سرود «سلام یا مهدی»
دبیرکل حزبالله افزود: «کمپین و سرود «سلام یا مهدی»
[سلام فرمانده] پیام بسیار مهمی دارد، همانطور که پیام انتخاباتی ما بسیار قوی بود. اگر کسی صحبت کند و گفتههایش بهزبان فرانسوی و انگلیسی باشد، اشکالی ندارد، اما اگر یک نفر از حزبالله یا شیعیان یک کلمه ایرانی بگوید، تهمتها شروع میشود. نسلی که در اجرای سرود سلام یا مهدی شرکت کرد نسلی است که اسرائیل را میترساند و پیام سلام یا مهدی بسیار زیبا و قوی است. کسانی که ما را متهم میکنند بگویند که خودشان چهکسی و از چه فرهنگی هستند تا ببینیم شبیه چهکسانی هستند، مشکل آنها با این فرهنگ، فرهنگ مقاومت است و آنچه آنها در منطقه میخواهند فرهنگ عادیسازی است. مشکل آنها با فرهنگ مقاومت این است که مقاومت ترک مقدسات و اشغالگری را رد میکند. در زمان حاضر دو فرهنگ در منطقه وجود دارد؛ فرهنگ مقاومت و فرهنگ عادیسازی.»
دبیرکل حزبالله گفت: «اینکه برخی معتقدند سرویسهای امنیتی لبنان تحت فرماندهی حزبالله فعالیت میکنند، دروغ، تهمت و ظلم به دستگاههای امنیتی و حزبالله است.اندیشه امام مهدی(عج) یکاندیشه اسلامی جامع است.»
من طرف یمن هستم
رهبر مقاومت لبنان درباره بحران یمن گفت: «ما در موضوع یمن، میانجی نیستیم. یکی از طرفها هستیم. من طرف سید عبدالملک و یمن هستم. میانجی یعنی کسی که به این طرف یا آن طرف فشار وارد میکند و وساطت میکند و امتیاز میگیرد. ما این نقش را نداریم. از یمن چه امتیازی میخواهید بگیرید؟» نصرالله اظهار داشت: «سید عبدالملک مگر چه میخواهد؟ میگوید جنگ را تمام کنید و به سراغ راهحل سیاسی برویم. شما به عنوان میانجی وقتی نزد ایشان بروید، میخواهید چه امتیازی از ایشان بگیرد؟»
به گزارش ایرنا، دبیرکل حزبالله لبنان افزود: «عربستان دنبال گفتوگو در سایه فشار و محاصره و جنگ است. اصلا این دام است که تحت محاصره و فشار گفتوگو کنی. ایرانیها هم در مذاکرات بغداد پاسخ روشنی درباره وساطت در جنگ یمن دادند. اینکه یمنیها امتیازی ندارند که از آن صرف نظر کنند.»
عملیات شمشیر قدس
سید حسن نصرالله در بخش دیگری از سخنانش به عملیات شمشیر قدس در فلسطین پرداخت و گفت: «در این جنگ، هر اطلاعاتی که داشتیم، از طریق یک اتاق عملیات مشترک، در اختیار فلسطینیها گذاشتیم. تماس بین محور مقاومت، وجود دارد. سپاه پاسداران هم در جنگ شمشیر قدس، در این اتاق عملیات مشترک حضور داشت.»
ادامه قتلهای زنجیرهای در خیابان ولیعصر
«آرمان امروز» از پروندهاي ديگر در قطع مجدد و غير قانوني درختان تهران گزارش ميدهد؛ ورود دادستاني به ماجرا
حميد رضا خالدي
طي چند وقت گذشته انتشار کليپي در فضاي مجازي که نشان ميدهد در محله محموديه در خيابان وليعصر (عج) تعدادي از درختان چنار در مقابل يک ملک نوساز خشک شده و بخشهايي از آنها قطع شدهاند باعث شد تا پرونده قطع درختان طولانيترين خيابان خاورميانه دوباره وبه شکلي ديگر باز شود. اما قطع درختان در سالهاي گذشته بارها سوژه رسانههاي مختلف بوده است. به عنوان مثال، در سال 1394 انتشار تصاوير ديگري از قطع چند درخت، آنهم توسط خود شهرداري و به صورت شبانه به چالشي جدي براي شهرداري بدل شد. آن زمان ولي عکسالعمل مسئولان مرتبط در شهرداري و شوراي شهر چيز ديگري بود؛ تکذيب و بي اطلاعي!. همان زمان مديرعامل وقت سازمان پارکها و فضاي سبز شهر تهران در اين خصوص، گفت: «چنين موردي وجود ندارد و قطع درختان در اين محدوده را تکذيب ميکنم.» عليمحمد مختاري با بيان اينکه حتي اجازه نميدهيم درخت خشکي هم قطع شود، تصريح کرد: «با افرادي که موجب قطع حتي درخت خشک شوند برخورد جدي صورت مي گيرد و هيچ فردي اجازه ندارد بدون مجوز درختي را قطع کند.» در سال 99 نيز تصاوير ديگري در فضاي مجازي با همان مضمون (قطع درختان اين خيابان در فضاي مجازي منتشر شد) که دوباره مديرعامل سازمان پارکها و فضاي سبز شهر تهران را وادار به واکنش کرد. مختاري، مديرعامل سازمان بوستانها و فضاي سبز شهرداري تهران درباره جزئيات اين اتفاق گفت: «تصاويري که از درختان در خيابان وليعصر، در محدوده پارک ملت منتشر شده است، درختاني بودند که خشک شده بودند و امکان سقوط و آسيب به شهروندان وجود داشت با اين حال اين درختان قطع نشدند بلکه با مجوز از کميسيون ماده هفت در منطقه 3 سربرداري شده. بايد چهار تا پنج ماه صبر کرد تا مشخص شود آيا اين درختان دوباره سبز ميشوند يا خير.»
سريال قطع درختان ادامه دارد
حالا که بحث ثبت جهاني طولانيترين خيابان خاورميانه مطرح است و يکي از زيباييها و جذابيتهاي اين خيابان 18 کيلومتري درختان سر به آسمان کشيده است، شهرداري و شوراي شهر در مورد قطع درختان با آزموني جدي به چالش کشيده شدند. طي چند روز گذشته خشک شدن همزمان تعدادي اصله درخت در خيابان وليعصر، واکنشهاي بسياري بههمراه داشت، آنهم براي فروش يک ملک نوساز خصوصي. ناصر اماني، عضو شوراي شهر تهران در اين خصوص گفت: «در مورد خشکاندن درختان چنار توسط يک ملک نوساز در خيابان وليعصر تقاطع محموديه بايد بگويم که براساس گزارشي که از شهرداري منطقه دريافت کرديم تعداد 10 اصله درخت در سالهاي گذشته و در حين عمليات ساختماني خشک شده است. در همين خصوص ضمن بررسي کارشناسي توسط کارشناس رسمي دادگستري و پيگيري اداره کل حقوقي منطقه يک، موضوع در کميسيون ماده 7 منطقه نيز در حال بررسي است.»
مهدي پيرهادي، رئيس کميسيون سلامت محيط زيست و خدمات شهري شوراي اسلامي شهر تهران نيز معتقد است که «توجه به قدمت و شرايط خاص خيابان وليعصر که يکي از طولانيترين و قديميترين خيابانهاي خاورميانه است و داراي جاذبههاي طبيعي و بصري خاصي است بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد. شهرداري تهران بايد تمامي تلاش خود را نسبت به حفظ اين خيابان و نسبت به اقدامات قانوني و بررسي توسط موسسات ذي صلاح و پيداکردن دليل علت خشک شدن درختان بهکار گيرد. البته سازمان بوستانها، موضوع را پيگيري کرده است و اقدامات حقوقي و قانوني را در دست اقدام دارد.» اين عضو شوراي شهر تهران از شهرداري تهران خواست تا در اين خصوص گزارش ارائه کند و موضوع را از طريق مرجع قضايي پيگيري و جرائم لازم در ماده 7 اجرا شود.
ورود نهادهاي قضائي به ماجراي قطع درختان
در اين شرايط مديرعامل سازمان بوستانها و فضاي سبز شهر تهران در حاشيه جلسه شوراي شهر اين هفته تهران در پاسخ به سوالات متعدد خبرنگاران در خصوص قطع درختان وليعصر گفت: «همانطور که در روزهاي گذشته اين موضوع در فضاي مجازي و رسانه ها مطرح شد، حساسيت زيادي را ايجاد و شهرداري نيز به اين موضوع ورود پيدا کرد. نامهاي به شهرداري منطقه يک ارسال کرده ايم که سريعا اقدامات لازم براي جلوگيري از ساخت وساز در اين محل توسط مالک انجام شود.» وي با بيان اينکه در اين نامه تاکيد شده که هرگونه فعاليت ساختماني در اين محدوده ممنوع باشد، گفت: همچنين اين پرونده به کميسيون ماده 7 ارسال شد و روز گذشته جلسه اي برگزار و قرار شد اعمال ماده 4 صورت بگيرد. مديرعامل سازمان بوستانها و فضاي سبز شهر تهران با بيان اينکه مالک عمدا درختان خيابان وليعصررا در مقابل ساختمان خود خشکانده است، اظهار داشت: اين مسئله جرم محسوب ميشود. مختاري با بيان آن اينکه اين درختان داراي محيط بن بالا بين 120 تا 150 بوده اند، گفت: شهرداري تهران به هيچ عنوان از قطع درختان و خشکاندن آنها کوتاه نخواهد آمد و با عوامل آن برخورد خواهد کرد. به گفته وي، پرونده اين اتفاق در دادستاني شعبه37 همچنان مفتوح است و مالک مکلف شده 12 اصله درخت را درهمان موقعيت و با همان محيط بن بالا بکارد و شهرداري و سازمان بوستانها نيز بر کاشت نظارت خواهند داشت. همچنين دادستان تهران با اعلام تشکيل پرونده قضائي براي بررسي علت خشک شدن درختان خيابان وليعصر گفت که با عوامل و مرتکبان اين موضوع برخورد قانوني و قاطع خواهد شد. علي صالحي در اين باره اظهار کرد: در پي دريافت گزارشهايي مبني بر خشک شدن و قطع درختان خيابان وليعصر (عج) و به منظور حفظ و صيانت از منابع طبيعي، در اين رابطه پرونده قضايي در دادسراي ناحيه يک تهران تشکيل شد.
حالا بايد منتظر ماند و ديد که پرونده اينبار قطع درختان خيابان وليعصر به کجا خواهد انجاميد؟ آيا واقعا با مالک متخلفي که عامل بروز اين حادثه بوده برخورد خواهد شد يا مانند موارد گذشته اين پرونده همچنان بدون نتيجه، بسته خواهد شد؟
مرگ 52 هزار اصله درخت انگار قرار نيست قصه پر غصه
قطع درختان طولاني ترين خيابان خاورميانه به اين زوديها تمام شود. قصهاي که آغاز آن شايد به سال 1318 يعني وقتي که 60 هزار اصله درخت، خيابان وليعصر را به بلندترين خيابان مشجر تهران و بلندترين خيابان خاورميانه تبديل کرده بود تا همين امروز که فقط چيزي نزديک به 8 هزار اصله بيشتر از چنارهاي قديمي خيابان وليعصر باقي نمانده است. درختاني که سناريوري قطع شدن و يا خشک شدنشان بارها بازنويسي و تکرار شده است. شايد جنجالي ترين بخش اين سناريو، جنجالي باشد که سر قطع چند اصله درخت چنار در سال 1395 به پا شد و در نهايت براي اولين بار منجر به برکناري سه مدير شهرداري شد. آن زمان وقتي که چند اصله درخت کهنسال چهار راه وليعصر، رو به روي تئاتر شهر به بهانه خشک شدن، بيرحمانه قطع شدند سروصداي شوراييها بويژه دو عضو مدافع محيط زيست شهر يعني «محمد حقاني» و «رحمتالله حافظي» نيز به هوا بلند شد، حتي حقاني اعلام کرد که درختان زنده زنده قطع شدند و ميشد برايشان کاري انجام داد، اما با کاشت چند اصله درخت جوان چنار، حتي انتقادات به عبور «خط مترو» از زير خيابان وليعصر و پيادهسازي خيابان و جدولهاي بتني هم نتوانست نظر مسئولان شهرداري را براي جلب مقصران اصلي تغيير دهد! پرونده خشک شدن درختان بدون معرفي متخلف يا متخلفان، بسته ماند تا اين سريال دنباله دار هيچ گاه به پايان خوشش نزديک نشود!
وعــده درمـــانـــی آقای وزیــــــر
آرمان ملي : وعدههاي خوش وزير اقتصاد به مردم و مسئولان ديگر کسي را خوشحال نميکند بلکه برعکس پارادوکس سخنان آقاي وزير نميتوان توجيه منطقي براي آنان در واقعيت اقتصادي جامعه جستوجو کرد. براساس گفتههاي سيد احسان خاندوزي اولويت اصلي دولت کنترل تورم است و تيم اقتصادي دولت اقدامهايي براي کنترل موتور تورم صورت داده است که نتايج آن به مرور قابل مشاهده است اما کارشناسان معتقدند از ارديبهشت ماه نرخ تورم بر مسير صعودي قرار گرفته است بنابراين اگر دولت برنامهاي براي کنترل تورم داشت منطقي نيست شاهد اوج گرفتن نرخ تورم باشيم. از سوي ديگر آقاي وزير مدعي موفقيت در کاهش کسري بودجه بودهاند و معتقدند که نسبت به سال قبل 48 درصد رشد منابع درآمدي بودجه محقق شده درحاليکه طبق آمار مرکز پژوهشهاي مجلس دربررسي لايحه بودجه 1401 عنوان شده که کسري بوجه 1401 بين 300 تا 600هزار ميليارد تومان خواهد بود و دولت سيزدهم براي کاهش کسري بودجه با مشکلات زيادي روبهرو است مساله ديگر افزايش 580 درصدي درآمد حاصل از نفت و ميعانات گازي است که عملکرد تيم اقتصادي دولت را زيرسوال ميبرد، چراکه با وجود افزايش درآمد ارزي تورم بيشتري نسبت به سال گذشته داريم و نه تنها بهبودي در وضعيت معيشت مردم حاصل نشده بلکه نسبت به سال گذشته سختتر نيز شده است؟
وعدههاي خوش وزير اقتصاد
وزير اقتصاد روز گذشته در دومين نشست خبري خود با خبرنگاران گفت: بعد از افزايش قيمتهايي که در خرداد و ارديبهشت وجود داشت، اقدامهايي براي کنترل موتور تورم انجام شده است و تا حد خوبي در کاهش کسري بودجه موفق بوديم، به طوري که در مقايسه با سال قبل 48 درصد رشد منابع درآمدي بودجه محقق شده است، همچنين براي کنترل تورم و جلوگيري از برداشتن از جيب مردم و فعالان اقتصادي تلاشيهايي صورت گرفت که به مرور نتايج آن را ميبينيم. خاندوزي در ادامه افزود: افزايش ميزان صادرات نفت و همچنين قيمتهاي جهاني نفت و تبديل درآمدهاي ارزي به نرخ نزديک نيما و سنا منجر به افزايش 580 درصدي درآمد حاصل از نفت و ميعانات گازي براي دولت شد که اين موضوع جداي از تبصره 14 است بنابراين دولت با تنخواه کمتري وضعيت خود را سامان داده است لازم به توضيح است که وصولي خزانه از محل ميعانات و نفت خام مدنظر است نه کل درآمد نفتي چون درآمد نفت به بخشهاي ديگري نيز واريز ميشود.
تورم بالاي 50درصدي از کجا ميآيد؟
مجيدرضا حريري رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين درخصوص اظهارات آقاي خاندوزي به «آرمان ملي» گفت: تورم مشکل ريشهاي دارد و همواره گرفتار تورم دورقمي بودهايم که علت اصلي تورم ناشي از کسري بودجه بوده که در سالهاي اخير تحريمها نيز به آن اضافه شده است بنابراين اينکه وزير اقتصاد ميگويند درکاهش کسري بودجه موفق بودهاند بايد گفت اگر موفق عمل کردهايد پس تورم بالاي 50درصدي از کجا ميآيد؟ بنابراين دولتها همواره با مشکل تورم روبهرو بودهاند اما هيچ وقت تورم به رقم کنوني نرسيده بود که دليل عمده آن کسري بودجه است و متأسفانه تحريمها نيز به آن دامن زده است. حريري در ادامه بيان کرد: آمار فروش نفت محرمانه است و به صورت دقيق اعلام نميشود بنابراين بيان کردن آمار درصدي چيزي را حل نميکند، چراکه سال گذشته فروش نفت برطبق آمار رسمي 3 ميليارددلار اعلام شده که بنا به اظهارات وزير اقتصاد اگر رشد 500 درصدي کرده باشد حداکثر 15 ميليارددلار ميشود که تکافوي ما را نميدهد، چراکه از اين ميزان 14 درصد سهم وزارت نفت، 20 درصد سهم صندوق توسعه ملي و 10 ميليارد دلار آن سهم دولت ميشود که رقم بزرگي نيست و بايد گفت که ما همچنان دچار کمبود منابع ارزي هستيم و از آنجا که آمار فروش نفت همواره امري محرمانه بوده و رقم فروش آن بهطور دقيق بيان نميشود و اکثرا به ذکر درصدي اکتفا ميشود به همين جهت نميتوان برآورد دقيقي از ميزان درآمد ارزي دولت کرد و مسالهاي که شفاف نيست و درمورد آن گمانهزني وجود دارد و مبناي آماري درست و دقيقي از آن در اختيار نيست قابليت استناد ندارد. اين کارشناس اقتصادي معتقد است: ممکن است برخيها پيش بيني کنند که تا پايان سال يا سال آينده تورم کاهش مييابد اما بنده به خاطر دارم وزير اقتصاد چندي پيش در مصاحبهاي عنوان کردند که هر دولتي سرکار بيايد ميتواند تورم را تا حدي کاهش دهد، چراکه تورم معمولا در نقطههايي که بسيار زياد صعود ميکند افت ميکند نميدانم چگونه اين افت را به معيشت مردم نسبت ميدهند بنابراين زماني ميتوانيم با قطعيت بگوييم که تورم کنترل پذير شده است که وقتي مردم خريد ميکنند اين مساله را در کاهش قيمتها ببينند و تا زمانيکه قيمت کالاهاي اساسي کم نشود يا حداقل ثابت نماند نميتوان ادعا کرد که تورم کنترلپذير شده است. در ادامه بايد گفت مرکز پژوهشهاي مجلس در گزارش بودجه به بررسي لايحه بودجه 1401 پرداخته است و کارشناسان اين مرکز معتقدند کسري بوجه 1401 بين 300 تا 600هزار ميليارد تومان خواهد بود و دولت سيزدهم براي کاهش کسري بودجه با سهگانه سختي مواجه است اولا، دولت نميتواند تعداد کارمندان خود را بهطور جدي کاهش دهد ثانيا بخش اصلي کسري بودجه ناشي از حقوق و دستمزد است و تامين آن از محل خلق پول در نهايت به تورم شديد منجر ميشود ثالثا عدمافزايش حقوق در شرايط تورمي به معني زير فشار گذاشتن کارمندان است اين درحالي است که کارشناسان مرکز پژوهشهاي مجلس پيشتر هشدار داده بودند که لازم است براي ايجاد و پوشش کسري بودجه براي کوتاهمدت و سال آتي فکري کرد.
حذف ارز 4200توماني کمکي به کسري بودجه نميکند
محمود جامساز کارشناس اقتصادي دراين خصوص معتقد است: دولت با حذف ارز چهارهزار و 200توماني ماهانه حدود 29 هزار ميليارد تومان درآمد خواهد داشت که با اين حساب در مدت 10 ماه ميتواند با حذف ارز چهارهزارو 200توماني چيزي حدود 60 درصد درآمدهاي برآوردشده نفتي يا 55 درصد درآمدهاي برآوردشده مالياتي را به دست آورد بنابراين رفع کسري بودجه به اين شيوه کمک خاصي به مهار تورم نميکند. اين کارشناس اقتصادي بيان کرد: دولت به دليل کسري بودجه و مسدودبودن محل تأمين ارز براي اختصاص به واردات کالاهاي اساسي از صندوق توسعه ملي ياري خواهد گرفت و در جهت تأمين موجودي نقدي خود از بانک مرکزي استقراض خواهد کرد که نتيجه آن افزايش تورم است بهاينترتيب يارانهاي که به مردم پرداخت ميشود بدون آنکه در جايي ثبت شود از راه تورم بازپس گرفته ميشود اين يعني اينکه تورم مزمن يارانهاي را که به مردم داده ميشود بهسرعت بيارزش ميکند ضمن اينکه اين يارانه مختص کالاهاي اساسي است و تکليف جبران کاهش قدرت خريد ساير کالاها که تحت تأثير افزايش بهاي کالاهاي اساسي قرار ميگيرند چيست؟