نقض حقوق بشر توسط مأموران یا مقامات هر کشوری ممکن است اتفاق بیافتد، اما آنچه شاخص و بیانگر میزان تعهد یک کشور در رعایت حقوق بشر است عدم وجود قوانین و رویههای ناقض حقوق انسانها و نیز نوع برخورد دستگاه قضایی و مقامات ردهبالای آن کشور با چنین اقداماتی است. در صورت وجود چنین قوانین یا اجرای رسمی چنین رویههایی میتوان نتیجه گرفت کـه نقض حقوق بشر در این کشور موردی اتفاقی نبوده، بلکه سیاستی دائمی اسـت کـه میتوان آن را نقض سیستماتیک حقوق بشر نامید. در این میان کشوری مانند آلمان، در شرایطی خود را یکی از مدعیان دفاع از حقوق بشر معرفی میکند که همواره اقدامات او در طول تاریخ علیه بشریت زبان زد بوده است. نکته قابل توجه اینجاست که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد پنجشنبه 3 آذرماه، یک قطعنامه ضد ایرانی درباره آنچه «وضعیت حقوق بشر در ایران» خوانده، به رأی گذاشت و تصویب کرد اما از خاطر بردهاند آلمانی که جزو بانیان اصلی این نشست بود در طول 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران، با ارسال سلاحهای شیمیایی به رژیم بعث عراق باعث شهادت بیش از 13 هزار ازجمله کودکان و زنان و هموطنانمان در شهر کردنشین سردشت شد.
استفاده از سلاح کشتارجمعی علیه ملتها
در حال حاضر عملکرد کشورها و نحوه موضعگیری آنها در مجامع بینالملل بهگونهای است که باید بار دیگر تاریخ را مقابل چشمانشان آورد. اکنون در شرایطی مقامات آلمانی خود را حامی حقوق بشر معرفی و علیه کشورمان قطعنامه صادر میکنند که تاریخ استفاده آنها از سلاحهای کشتارجمعی را هرگز از یاد نخواهد برد. استفاده از گازهای سمی نخستین بار به جنگ آلمانیها با فرانسویها برمیگردد که آلمانیها در اکتبر ۱۹۱۴ در «نوشاپل» گلولههای حاوی گاز اشکآور را بهسوی فرانسویها پرتاب کردند اما به دلیل محدود بودن این مواد و پراکندگی زودهنگام نظامیان چندان مؤثر واقع نشد.
آلمانها از این اقدام خود کوتاه نیامده و یک سال بعد در سوم فوریه ۱۹۱۵ با گلولههای بزرگتری در منطقه «یویمف» وارد کارزار شدند که این بار هم به دلیل سردی زیاد هوا، گازهای متصاعد شده از این گلولهها مؤثر واقع نشدند.
این کشور اروپایی که در بحبوحه جنگ جهانی اول، سعی میکرد قدرتش را به رخ جهان بکشد، از هیچ اقدامی علیه ملتها فروگذار نکرد و برای اولین بار در ۲۲ آوریل همان سال در یبرس (Fepres) بلژیک، گاز کلر را علیه سربازان مستعمرات فرانسه و پیادهنظام کانادایی به کاربرد. در آغاز سال ۱۹۱۶ بار دیگر آلمانها در وردن طی 6 روز جنگ با شلیک صدها هزار گلوله گازدار منجر به خفگی و مرگ با تشنج دهها هزار فرانسوی شدند.
آلمان، آتش زیر خاکستر در جنگ جهانی دوم
در زمان معاصر نیز آلمان غربی مثل سایر کشورهای اروپایی به نفت خلیجفارس وابسته بود به همین جهت صنایع تسلیحاتی در آلمان غربی در دهه ۱۹۵۰ در مخفی گاه نگهداری میشد تا اینکه پس از گذشت سالها همان شرکتهای آلمانی که در زمان هیتلر در تولید بمب فعالیت میکردند یکییکی از میان خاکسترهای جنگ دوم جهانی سر برآوردند. از سوی دیگر رژیم بعث عراق برای دستیابی به سلاح شیمیایی و بهمنظور خرید فناوری مواد و تجهیزات مربوط به جنگافزار شیمیایی، اقدام به برقراری مناسبات تجاری با کشورهای غربی کرد که ازجمله آنها میتوان به انعقاد قرارداد خرید تجهیزات فنی گوناگون با شرکتهای تولیدکننده وسایل شیمیایی در آلمان غربی و خرید ترکیبات مربوط به تولید عوامل اعصاب از کشورهای غربی بهویژه آلمان اشاره کرد.
آلمان غربی دوشادوش شیمیدانها، مهندسان موشکی و دانشمندان هستهای عراق کارکردند تا یکی از متنوعترین زرادخانههای سلاحهای غیرمتعارف را که در هیچ جای دنیا یافت نمیشد به وجود آورند. بهعنوانمثال عراق در سال ۱۹۸۱ قراردادی به ارزش 21/4 میلیون مارک با شرکت «تیسن راینشتال فناوری» امضا کرد که بهظاهر قرارداد آزمایشگاه یک دانشگاه بود، اما با استناد به قرارداد امضاشده؛ آزمایشگاه شیمیایی «دیاله» بود که در «تیسن سلمان پاک» در حومه «سوبره» بنا شد.
استفاده از وخیمترین جنگافزارهای شیمیایی در جنگ تحمیلی علیه ایران
وخیمترین مورد استفاده از جنگافزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون در دوره جنگ عراق علیه ایران انجام گرفت که شمار زیادی از رزمندگان ایران بهویژه هزاران نفر از غیرنظامیان کرد قربانی این سلاحها شدند. حملات شیمیایی رژیم صدام که با حمایت غربیها بهویژه آلمانها صورت میگرفت از ۱۰ موردحمله در سال آغاز جنگ به ۴۵ مورد در سال ۶۷ افزایش یافت و در پایان جنگ هزاران مصدوم از این حملات به یادگار ماند که بیشترین آنها متعلق به عملیات والفجر ۱۰ و بمباران حلبچه بود.
در همین راستا سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمکهای کشورهای غربی به برنامههای تسلیحاتی عراق اشاره میکند و مینویسد: «عراق تسلیحات خود را از ۱۵۰ شرکت آلمانی آمریکایی و انگلیسی تهیهکرده است. بر اساس گزارشها دولت عراق از سال ۱۹۷۵ توسط ۸۰ کمپانی آلمانی ۲۴ شرکت آمریکایی و حدود 12 شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید و در خمپاره راکت و گلولههای توپ جاسازی میشدند.
فجیعترین قتلعام قرن بیستم توسط رایش دوم
اما این همه ماجرا نیست بهعبارتدیگر مواردی که ذکر شد اقدامات آلمان در سه جنگ مهم است که این کشور سعی داشته بانفوذ خود، تلفات انسانی در دو جنگ جهانی اول و دوم و جنگ تحمیلی علیه ایران را بالا ببرد در شرایطی که خوی نسلکشی آلمانها سابقهای بس طولانی دارد. در اوایل قرن بیستم بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸م در کشور نامیبیا مرگبارترین فاجعه تاریخ توسط آلمانها رخ میدهد. در این نسلکشی حدود ۸۰ درصد از جمعیت قوم «هررو» و ۵۰ درصد از جمعیت قوم «ناما» که در مستعمره آفریقای جنوب غربی آلمان (نامیبیا امروزی) زندگی میکردند توسط نیروهای مسلح سازمان استعماری رایش دوم آلمان (۱۹۱۵-۱۸۸۴م) قتلعام شدند.
پس از سالها سرانجام وزارت خارجه آلمان از کلمه «نسلکشی» برای توصیف کشتار در «نامیبیا» استفاده کرد تا بهنوعی این کشتار بهعنوان نسلکشی به رسمیت شناخته شود. این جنایت در تاریخ استعماری آفریقا بهعنوان نخستین نسلکشی قرن بیستم محسوب میشود. اکنون نیز اگرچه آلمانیها آن را پذیرفتهاند اما بهمانند بسیاری دیگر از نسلکشیهای این قاره توسط کشورهای استعمارگر، مقامات آن نهتنها بهطور رسمی عذرخواهی نکردهاند بلکه پرداخت غرامت به نامیبیا نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
جولان راستهای افراطی در آلمان
گذشته از جنایاتی که در طول تاریخ علیه بشریت از سوی حکومتهای مستقر در سرزمین آلمان صورت گرفته است همچنان شاهد آن هستیم که حقوق بشر به صورتهای مختلف بهوسیله دولت آلمان نقض میشود بااینوجود در سایه سکوت امپراتوری رسانهای غرب و سازمانهای بینالمللی این دولت نیز همچون سایر کشورهای غربی در حاشیه امن قرارگرفته و بهجای پاسخگویی در مقام قضاوت سایر ملل تکیه زده است. اما در ادامه به بررسی جنایات آلمان در سالهای اخیر میپردازیم که علیه ملت خود روا داشته است گویی قرار نیست خوی وحشیگری و نسلکشی در آلمانها در قرن بیست و یکم نیز فروکش کند.
علیرغم وجود مقررات و کنوانسیونهای بینالمللی که آلمان نیز قوانین آنها را موردپذیرش قرار داده اما همچنان شاهد هستیم که علیرغم سقوط حزب نازی پس از جنگ جهانی دوم در آلمان همچنان گروههای افراطی و نژادپرست در این کشور فعال بوده و جنایتهای فراوانی را صورت میدهند و دولت آلمان نیز برنامه جدی و بازدارندهای در جهت کاهش و ممانعت ازاینگونه حرکات نژادپرستانه ارائه نمیکند دریکی از خونبارترین این جنایات نژاد پرستانه در ماه فوریه سال ۲۰۲۰میلادی شخصی مسلح درحرکتی تروریستی با سلاح گرم در شهر Hanau در shisha bar به جمعیت حملهور و منجر به کشته شدن ۹ نفر شد. مقامات ترکیه مدعی شدهاند ۵ نفر از مقتولین ترک بودهاند اما به گفته دادستان شخص مسلح دارای اندیشه راست افراطی بوده است.
خشونت ضد پیروان ادیان
از سوی دیگر در صدر ماده ۲ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶م مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است دولتهای طرف این میثاق متعهد میشوند که حقوق شناختهشده در این میثاق را درباره کلیه افراد مقیم در قلمرو تابع حاکمیتشان بدون هیچگونه تمایزی از قبیل نژاد ،رنگ ،جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا عقیده دیگر اصل و منشأ ملی یا ،اجتماعی ،ثروت نسب یا سایر وضعیتها محترم شمرده و تضمین بکنند؛ همچنین در ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر همه ابنای بشر را دارای حقوق برابر دانسته و در ماده ۲ آن بیان میکند: «هر کس میتواند بیهیچ گونه تمایزی بهویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه آزادیهای ذکرشده در این اعلامیه بهرهمند شود». بااینحال همچنان در آلمان نژادپرستی یهودستیزی و اسلام هراسی ازجمله جرائم خشن خشونتآمیز، نگرانکننده است.
طبق دادههای دولت ،آلمان در نیمه اول سال ۲۰۲۰ م ۹۳۰۵ جنایت باانگیزههای سیاسی توسط گروههای افراطی و نژادپرست رخداده است که ۳۹۰ مورد آن بسیار خشونتبار بوده است. این آمار در دوره مشابه در سال ۲۰۱۹ م ۸۶۰۵ مورد بوده است و داشته است و باعث سلب امنیت خصوصاً برای مسلمانان، متأسفانه رشد محسوسی مهاجران و... شده است.
مخالفت «مرکل» با شناسایی حقوق اقلیتها
به گزارش خبرگزاری فرانسه آنگلا مرکل صدراعظم سابق آلمانها در جمع جوانان دمکرات مسیحی پوتسدام در جنوب برلین گفته بود: «رویکرد ساخت یک جامعه چند فرهنگی و زندگی در کنار یکدیگر و لذت بردن از یکدیگر شکست خورده است؛ کاملاً شکست خورده است».
همچنین مرکل در جمع جوانان حامی حزبش گفته بود: «مهاجرانی که در آلمان زندگی میکنند باید گامهای بیشتری برای یکپارچگی با محیط بردارند و بهسرعت زبان آلمانی بیاموزند.» درواقع سیاستمداران آلمان توان تحمل وجود زبانهای دیگر با غیر از زبان آلمانی در کشورشان را نیز ندارند.
افزایش تعداد آزار و اذیت جنسی در آلمان
از سوی دیگر طبق دادههای منتشرشده توسط سازمان آمار فدرال زنان در آلمان هنوز درآمد قابلتوجهی کمتر از مردان دارند با متوسط اختلاف ۲۰ درصدی جنسیتی و این نابرابری از عوامل نقض حقوق زنان است. در سال ۲۰۱۸میلادی، ۹۲۳۴ مورد خشونت جنسی علیه زنان و مردان به پلیس گزارششده و درواقع موضوع آزار و اذیت جنسی طی سالهای اخیر در آلمان افزایشیافته است. حملات جنسی دستهجمعی در کلن و سایر تجاوزهای جنسی انجامشده توسط مهاجران بحث در مورد چگونگی سازگاری مهاجران با هنجارهای اجتماعی و جنسی آلمان را برانگیخت. به دنبال وقایع در کلن در سال ۲۰۱۵ مقامها رویکرد محکم و فعالانهتری در زمینه پلیس و امنیت بخشیدن به رویدادهای بزرگ عمومی انجام دادهاند حتی «منطقه ایمنی زنان» را برای مبارزه بیشتر و پاسخگویی به این موضوع معرفی کردهاند بااینهمه در طول سال پلیس آلمان شاهد چندین گزارش از رفتارهای نامناسب توسط مظنونین پناهنده در استخرهای عمومی و آب گرم است.
نقض حقوق بشر در حوزه تجارت
یکی از موارد نقض حقوق بشر در مسائل مربوط به تجارت است. بر اساس یک نظرسنجی دولتی، شرکتهای آلمانی برای اطمینان از احترام شرکای خارجی خود به حقوق بشر اقدامات کافی انجام نمیدهند. بر اساس این نظرسنجی که وزارت خارجه آلمان آن را منتشر کرده است تنها ۱۳ تا ۱۷ درصد شرکتهای آلمانی آنچه را که برای اطمینان از رعایت حقوق بشر در شرکای خارجی آنها لازم است انجام میدهند. این آمار ازاینجهت نیز حائز اهمیت است که آلمان خود یکی از بزرگترین کشورهای صنعتی است و عزم و برنامه جدی برای اصلاح وضعیت وخیم کنونی صورت نمیگیرد در ماه آگوست ۲۰۲۰م دولت اظهار داشت که بیش از ۸۰ درصد مشاغل آلمانی تعهدات خود را تحت عنوان برنامه اقدام ملی تجارت و حقوق بشر انجام نمیدهند. در همان ماه وزرای کار و توسعه قانونی را برای الزامی کردن دقت دقیق حقوق بشر در سراسر زنجیرههای تأمین جهان اعلام کردند. بااینحال وزیر اقتصاد با عناصر اصلی این پیشنهاد مخالفت کرد و هیچ توافقی در زمان نوشتن این گزارش یافت نشد. این در حالی است که طبق آمارها آلمان جزء ۶ کشور نخست جهان در نقض حقوق بشر در تجارت است و از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
اقدامات خشن پلیس آلمان
سازمان عفو بینالملل با انتقاد شدید از خشونت بیشازحد پلیس آلمان، خواستار تحقیقات مستقل بینالمللی دراینباره شد عفو بینالملل پلیس آلمان را به اعمال خشونت بیشازحد علیـه تظاهرکنندگان و کتک زدن آنها متهم کرده است. صحنههایی از رفتارهای خشن پلیس آلمان با تظاهرکنندگان که با تلفنهای همراه فیلمبرداری شده بر روی شبکه اینترنت نیز قرارگرفته است. برای نمونه حمله پلیس آلمان به باشگاه شبانه ژتون در سال ۲۰۰۵ یکی از مواردی است که در گزارش عفو بینالملل به آنها اشارهشده است؛ حملهای که به بازداشت و زخمی شدن دهها نفر انجامید بیآنکه هیچ پیگرد قضایی مناسبی درباره آن انجام شود.
بر اساس این گزارش بهندرت کسی از پلیس شکایت میکند چون افراد میترسند خود متهم به مقاومت در برابر پلیس شوند متأسفانه ما تجربه داشتیم که در مواردی که از پلیس شکایت شده، بهطور متقابل پلیس شکایت کرده و به شکایت آن سریعتر رسیدگی شده است.
در موردی دیگر که در گزارش عفو بینالملل آمده؛ مرد جوانی که در شهر اشتوتگارت آلمان متهم به دزدی از یک مغازه شده و طی بازجویی انکار کرده بود که دزدی کرده است، مورد ضربوجرح شدید بازجویان قرار میگیرد.
بااینحال گزارش عفو بینالملل نشان میدهد که شکایت مـرد جـوان بیحاصل اســت چـون دادستانی میگوید او نتوانسته ثابت کند که فکش پیش از بازجویی شکسته نشده است و بهاینترتیب در دادگاه عالی هم مأمور بازجو به خاطر نبود مدارک کافی مبنی بر شکستن فک متهم، بیگناه شناخته میشود. عفو بینالملل در سال ۲۰۰۴ هم گزارشی درباره موارد اعمال خشونت پلیس آلمان منتشر کرده بود که حتی گاه منجر به مرگ افراد شده بودند.
بهره سخن
حقوق بشر همچنان بهعنوان یکی از مهمترین مباحث حقوقی که بهطور مستقیم به کرامت انسانی مرتبط است محل مناقشه جدی در بخش مبنایی است و اعلامیههای جهانی نیز از جهات مختلف فلسفی دینی و حقوقی دارای اشکالات جدی فراوانی است و در عمل نیز بازیچه زورمندان جهان مدرن برای تحتفشار قرار دادن کشورهای مستقل بوده است؛ این در حالی است که ابتداییترین حقوق انسانها در کشورهای توسعهیافته غربی تضییع میشود و مجامع بینالمللی نیز با سکوتی تلخ از کنار آن میگذرند. همه این جنایات در حالی است که غرب کنونی به پشتوانه غارت و کشتار ملتهای دیگر در دوران استعمار و استثمار به جایگاه کنونی در پیشرفت صنعتی رسیده و همچنان نیز با شیوههای نوین و به بهانه نظم جهانی در حال کنترل و حفظ سلطه جهانی خود است. حال کشور آلمان جنایتپیشه که به دلیل اندیشههای نژادپرستانه دست به مرگبارترین قتلعامهای قرن زده است، با ژست روشنفکری سعی دارد لکه ننگی را که به صفحات تاریخ زده پاککرده و با ادعای دفاع از حقوق بشر، عملکرد سایر ملل را زیر سؤال ببرد لذا نیاز است بیش از گذشته تاریخ را پیش چشمهای دولتمردان آلمانی ورق بزنیم تا شاید در قرن بیست و یکم شاهد عملکردی بهتر از این کشور اروپایی باشیم.