رسول سنائیراد
تشکیل بسیج یا همان ارتش ۲۰ میلیونی از ابتکارات حکیمانه و هوشمندانه امام خمینی (ره) است که فرمان آن در ۵ آذر ۱۳۵۸ صادر شده است. گرچه پیش از این هم انقلاب اسلامی با ابتکار آن حکیم روشنضمیر با تکیه بر مردم و بسیج مردمی شکل گرفته و به پیروزی رسید. انقلاب اسلامی در عصری به پیروزی رسید که فضای عمومی به انقلابهای متکی بر جنگ چریکی و بازوی نظامی تعلق داشت. مثلاً انقلابهای چین و روسیه در خارج از جهان اسلام و انقلاب الجزایر در درون جهان اسلام، جملگی با تکیه بر جنگ چریکی و بهکارگیری اسلحه به پیروزی رسیدند. اتکا بر بسیج مردمی از سوی حضرت امام خمینی (ره) به اندیشه سیاسی ایشان برمیگردد که متأثر از آموزهها و فرهنگ دینی بود و الهامگرفته از تاریخ اسلام که به امت مسلمان به عنوان رکن قدرت نگریسته و به نقش مردم برای انقلاب، تشکیل حاکمیت و اداره و پیشبرد آن باور و اعتماد داشت. البته این باور به خود دین و فرهنگ دینی بود که در مردم نهادینه شده و در آن به ایمان و عمل یا تکلیف در راه خدا منتهی و مجاهدانی آرمانگرا همراه با عملگرایی میسازد.
از این رو، بسیج که تجلی، نماد و نمود مردم مؤمن و مجاهد است، از نگاه حضرت امام خمینی (ره) خود فرهنگ و تفکر به حساب میآید که با صبغه الهی و اخلاص میتواند پشتوانهای برای شکستن بنبست در تمامی عرصهها باشد.
جالب اینکه خلف صالح امام راحل (ره) یعنی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای نیز در توصیف بسیج آن را گفتمان، فرهنگ و تفکر معرفی میکنند که برای تمامی عرصهها کارگشا و مؤثر است. از نگاه معظمله، «بسیجی بودن فرهنگ مجاهدان گمنام است. فرهنگ مجاهدان بیتوقع و خطرپذیری است. نترسیدن است، خدمتگزاری است برای همه، برای کشور، از خود برای دیگران گذشتن است.»
همین ویژگی گفتمانی و فرهنگی است که به بسیج برکت، عظمت و دانایی داده است و موجب شده که:
۱- بسیج تداوم یافته و صرفاً در نسل دهه ۶۰ محدود و متوقف نماند و با تمام تلاش و شیطنت دشمنان برای بیرونق ساختن بسیج و حذف بسیجیان، اما به کوری چشم آنان، همچنان در نسلهای بعدی ادامه داشته و همچنان که امام راحل (ره) به بسیجی بودن افتخار میکرد، تمامی نسلها به بسیج افتخار کرده و از بسیجی بودن استقبال میکنند.
۲- صحنه حضور بسیج گسترش یافته و بسیج صرفاً ماهیت نظامی و رزمی ندارد، بلکه در عرصههای علمی، فرهنگی، فناوری، اجتماعی و سیاسی قادر به ایفای نقش بوده و در اقشار و اصناف مختلف از جامعه پزشکی گرفته تا جامعه هنری کشور، شاهد حضور مؤثر و افتخارآفرین بسیجیان هستیم.
۳- بسیج از ظرفیت بالایی برای جامعهسازی و فرهنگسازی برخوردار بوده و از این رو منجر به تکثیر برای فرهنگ و تفکر خود میشود و از این رو جنگ فرهنگی دشمن در بسیجیان بیتأثیر بوده و با یأس از همین بیاثر بودن تهاجم است که نسبت به بسیج و بسیجیان موضع خصمانه و هیستریک به خود میگیرد.
۴- بسیج به هیچ محدوده مکانی و جغرافیایی خاص محدود نشده و نهتنها در طول و عرض جغرافیایی کشور و تمامی دستگاهها و سازمانهای دولتی، اقشار اجتماعی و محلات و کوی و برزن حضور مؤثر دارد، بلکه ادامه آن را میتوان در خارج از مرزها و در قالب هسته مقاومت بسیج جهانی نیز سراغ گرفت.
از این رو خصلت گفتمانی و فرهنگی بسیج را باید مزیت طلایی آن بهحساب آورد که منشأ و خاستگاه آن نیز آموزههای دینی و فرهنگ اهل بیت (ع) و معنویت و بصیرت دینی است، بنابراین حفظ و تقویت این فرهنگ و گفتمان مستلزم پایبندی بسیجیان به عبادت و معنویت وخودسازی است که لحظهای نباید مورد غفلت قرار گیرد.
آن سوی حوادث سریالی برای صهیونیستها
احمد کاظمزاده
حوادث امنیتی در سرزمینهای اشغالی این روزها بهطور قابل توجهی افزایش یافته و الگوی این حوادث با رویدادهای پیشین از جمله عملیاتهای مقاومتی فردی متفاوت به نظر میرسد.در هفته گذشته سه انفجار در قدس اشغالی روی داد که منجر به کشته شدن دو اسرائیلی و زخمی شدن حدود ۵۰ نفر دیگر شد. پس از انفجار اخیر در یک ایستگاه اتوبوس، مسئولان رژیم صهیونیستی ادعا کردند دوربینهای این منطقه کار نمیکرده و امکان شناسایی مجری این عملیات سخت است. گروه هکری عصای موسی فیلمی از لحظات اولیه انفجار منتشر کرده و در بیانیهای نوشته است«زندگی سیاه... هزینه همه خونهای ریخته را خواهید پرداخت... در ضمن، حافظه دوربینها را برای شما فرمت کردهایم».
با انتشار این بیانیه، رژیم صهیونیستی علاوه بر یک شکست اطلاعاتی و امنیتی در زمینه پیشگیری و سپس شناسایی عاملان انفجارها، یک شکست بزرگ دیگر نیز متحمل و باعث یک آبروریزی برای مقامات این رژیم و بی اعتمادی بیشتر صهیونیستها به آنها شد.افزون بر این، اجرای عملیات در داخل فلسطین اشغالی تازگی ندارد و قبلا نیز رشته عملیاتهایی از سوی فلسطینیها انجام شده بود که در واکنش به آن عملیات ها، رژیم صهیونیستی عملیاتی موسوم به موج شکن را در کرانه باختری به مرحله اجرا گذاشت که به رغم گذشت چند ماه هنوز هم به نتیجه مشخصی نرسیده و نشانه بارز آن رشته انفجارهای اخیر در قدس اشغالی است که از ورود عملیاتهای مقاومت به مرحله جدید خبر میدهد.
آن عملیاتها عمدتا مسلحانه بوده یا این که در مواردی هم با سلاح سرد انجام میشده،اما عملیات اخیر از نوع بمب گذاری با هدایت از راه دور بوده است که نشان میدهد نیروهای مقاومت فلسطینی به تجهیزاتی جدید دست یافتهاند.همچنین اگر در عملیاتهای قبلی عاملان حمله شهید یا بازداشت میشدند، در عملیات جدید جلوی این تلفات برای فلسطینیها گرفته میشود، هرچند که امکان دارد رژیم صهیونیستی برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای جدید خود و همچنین نشان دادن ضرب شست به فلسطینیها در آستانه تشکیل کابینه جدید و با بهره گیری از فرصت جام جهانی به حملههای جدید دست بزند.
با این حال به نظر میرسد مهمترین پیام انفجارهای اخیر به نتایج انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی است که مهمترین ویژگی آن به قدرت رسیدن احزابی است که از یک سو بسیار ایدئولوژیک و از سوی دیگر بسیار نژادپرست هستند و بنابراین این احتمال قوی وجود دارد که بعد از تشکیل کابینه جدید طرحهای نیمه تمام قبلی خود را درباره تخریب مسجد الاقصی از طریق گذاشتن مجسمه هیکل روی آن و همچنین تکمیل روند یهودی سازی قدس از طریق اخراج ساکنان آن به سرانجام برسانند و از این دید این انفجارها هشداری پیشدستانه محسوب میشود.
افزون بر این، وقوع این انفجارها نشان میدهد که دایره نفوذ و حضور مقاومت فلسطینی از پهنه نوار غزه و کرانه باختری گذشته و به داخل سرزمینهای اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل گسترش یافته است و بنابراین به همان میزانی که رژیم صهیونیستی و شهرکهای صهیونیست نشین به داخل اراضی اشغالی سال 1967 در کرانه باختری تجاوز میکنند که باید طبق قطعنامههای سازمان ملل برای تشکیل دولت فلسطینی در اختیار آنها قرار داده شود، به همین ترتیب فلسطینیها نیز فلسطین اشغالی را به کانونی برای عملیاتهای جدید خود انتخاب میکنند به خصوص آن که هنوز بیش از دو میلیون عرب فلسطینی در داخل اراضی اشغالی سال 1948 حضور دارند و در مواقع مقتضی همچنان که قبلا نیز بارها دیده شده بود میتوانند در کنار فلسطینیهای ساکن کرانه باختری و نوار غزه قرار گیرند به خصوص اگر سرنوشت قدس و مسجد الاقصی در میان باشد، اما سلسله حوادث امنیتی این روزها در سرزمینهای اشغالی محدود به بمب گذاری و انفجار نیست.
مسئله دیگر قطعیهای مشکوک شبکههای برق چند شهر در سرزمینهای اشغالی است. به تازگی در پی آتشسوزیهای مناطق تجاری و صنعتی در محدوده شهر «یاونه» و شهرکهای مجاور آن، برق این منطقه مکرر قطع و دچار اختلال شده است. در تازهترین رویداد، اتاق مرکزی ایستگاه بزرگ برق شهر هدرا در استان حیفا منفجر و دچار آتشسوزی شد.
مسئله دیگر ظهور گروههای نظامی جدید در کرانه باختری برای نبرد با رژیم صهیونیستی است. نمونه برجسته این گروهها، «عرینالاسود» در شهر نابلس است که عملیات مسلحانهای را علیه نظامیان رژیم صهیونیستی با روشهای مبتنی بر ابتکار و غافلگیری سازمان دهی میکند. «بلاطه» و «عُش الدبابیر» دو گروه نظامی دیگر هستند که به تازگی اعلام موجودیت کردهاند. به نظر میرسد افزایش این نوع عملیاتها و الگوهای جدید مانند بمبگذاری که نشاندهنده برنامهریزی شده بودن آنها در یک سطح راهبردی است نتیجه طبیعی جدیدترین تحولات منطقهای و نقش رژیم صهیونیستی در برخی از رویدادهای اخیر است و میتوان انتظار داشت که چنین عملیاتهایی تداوم یابد.
زمستان سخت اروپا و آتشبازی در ایران
سید محمدعماد اعرابی
لندن 8 درجه؛ پاریس 3 درجه و برلین 5 درجه. یک ماه مانده به آغاز فصل زمستان اینها دمایی است که طی 24 ساعت گذشته در شهرهای بزرگ اروپا ثبت شده است. شهروندان اروپایی به شکلی گسترده به استفاده از هیزم برای گرم کردن خانههایشان روی آوردهاند؛ شیوهای که حدود 300 سال قبل، در قرن هجدهم برای گرم کردن خانهها مرسوم بود. در فرانسه به گزارش روزنامه «لوموند» قیمت گلولههای چوبی نسبت به سال گذشته 90 درصد افزایش پیدا کرده و به دلیل افزایش تقاضا تأمین آن برای شهروندان با مشکل مواجه شده است.
در آلمان نیز قیمت هیزم و چوب به دلیل تقاضای فراوان 85.7 درصد افزایش پیدا کرده است و آنطور که اعضای انجمن جنگلبانی این کشور میگوید: «سرقت چوب از مراتع و جنگلها روز به روز گستردهتر میشود.» نگرانکنندهتر از این، هشدار «کارل لوتریاخ» وزیر بهداشت آلمان بود که گفت: «احتمال دارد بیمارستانهای آلمان به خاطر بحران سوخت و تورم کنونی تعطیل شوند.» انتخاب بین «سیر شدن» یا «گرم شدن» چالشی جدی است که شهروندان انگلستان با آن مواجه هستند و البته به گفته شهردار لندن مردم انگلیس توانایی هیچکدام را ندارند؛ آنها توأمان از گرسنگی و سرما رنج خواهند برد.
مشاهده هر انسانی در چنین شرایطی متأثرکننده است فرقی ندارد در اروپا باشد یا آفریقا؛ اما به نظر میرسد شرایط برای شهروندان اروپا میتواند بدتر بشود. تعطیلی کارخانهها یعنی افزایش بیکاری و این کابوسی است که اکنون به سراغشان آمده است. مدیران «بیاِیاساف»(BASF) بزرگترین کارخانه مواد شیمیایی جهان در آلمان به روزنامه «والاستریتژورنال» گفتند احتمال دارد تولید خود را متوقف کنند. «تیسنکروپ»(thyssenkrupp) بزرگترین شرکت فولاد آلمان نیز هشدار داده ممکن است با تعطیلی موقت یا دائمی روبهرو شود.
«جیاِیرودرز»(GA Roeders) کارخانه قدیمی آلمانی با سابقهای 200 ساله در صنایع آلومینیومی مجبور به یک هفته تعطیلی در ماه شد و «پتر سینگر»، مدیر اجرایی «اسکیدبلیو»(SKW)، بزرگترین تولیدکننده آمونیاک آلمان و تامینکننده اصلی کودهای شیمیایی در قاره اروپا نیز گفته است درصورت قطع گاز روسیه با تعطیل کامل روبهرو هستیم. در انگلستان اوضاع چندان بهتر نیست و به گزارش بلومبرگ از هر 10 کارخانه انگلیسی 6 کارخانه در خطر نابودی و تعطیلی قرار دارند.
مجموعا آن طور که «فایننشالتایمز» گزارش میدهد بحران در اروپا باعث کاهش 70 درصدی تولید کود، 50 درصدی آلومینیوم، 40 درصدی صنایع شیمیایی، 27 درصدی سیلیکون و 17 درصدی فولاد شده و 100 درصد کارخانههای ذوب روی نیز تعطیل یا محدود شدهاند. اروپا تشنه انرژی است و این وضعیت با کمی تفاوت درباره آمریکا نیز صدق میکند. تاکنون دو کارخانه بزرگ آلومینیومسازی آمریکا و حداقل دو کارخانه تولیدکننده فولاد این کشور از طرح خود برای تعدیل نیروها و تعطیلی برخی واحدهای تولیدیشان به دلیل افزایش هزینههای انرژی خبر دادهاند.
قیمت بنزین در آمریکا طی سه ماه ابتدای سال رکورد زد و به 4.81 دلار در هر گالن رسید. بایدن برای کنترل قیمتها دستور برداشت بیسابقه از ذخایر نفت آمریکا را داد، اقدامی که با اعتراض شدید رئیسجمهور سابق آمریکا مواجه شد: «بایدن ذخایر نفتی استراتژیک را خالی کرد.» این وضعیت برای اروپا و آمریکا دور از ذهن نبود. آنها از مدتها پیش به فکر اقداماتی برای آرامش بازار انرژی و تأمین امنیت آن بودند اما مثل همیشه انگار ارادهایقویتر خلاف اراده آنها رویدادها را مدیریت میکرد. 27 ژوئن 2022 یک مقام رسمی دولت فرانسه گفت: «نفت ایران و ونزوئلا باید به بازار جهانی بازگردد تا کمبود عرضه روسیه جبران شود.»
یک ماه بعد «کریس کونز» سناتور آمریکایی نیز به «سیانان»(CNN) گفت: «ما نمیتوانیم منابع دیگری برای جایگزینی نفت و گاز [روسیه] پیدا کنیم... بیایید صادق باشیم... تنها کشورهایی که از ذخایر نفتی قابل توجه برخوردارند ونزوئلا، ایران و عربستان سعودی هستند.» اما یک مشکل وجود داشت. آنها پیشتر ایران و ونزوئلا را تحریم کرده بودند و روابطشان با عربستان سعودی نیز اصلا در وضعیت مناسبی قرار نداشت. برای حل این مشکل کارشناسان آمریکایی پیشنهاد تعلیق تحریمهای ایران و ونزوئلا را میدادند.
«فرید زکریا» در مقالهاش برای «واشنگتنپست» نوشت: «بایدن همچنین باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی که در حال حاضر بهاندازه کافی سریع یا به مقدار کافی وارد بازار نمیشوند کمک کند. او باید تحریمهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا علیه ونزوئلا و ایران را تعلیق کند.» سفر رئیسجمهور آمریکا به عربستان و دیدار با مقامات رژیم سعودی نیز برای بهبود روابط و بهرهمندی بیشتر از منابع نفتی سعودی طراحی شد.
در مورد ونزوئلا، آمریکاییها سه سال پس از آنکه «خوان گوایدو» (سرکرده شورشیان ونزوئلا) را به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا به رسمیت شناختند، مجبور شدند پشتش را خالی کرده و هیئتی عالیرتبه به کاراکاس بفرستند تا با «نیکلاس مادورو»(رئیسجمهور مستقر ونزوئلا) برای افزایش تولید نفت ونزوئلا مذاکره کند. آمریکا همچنین به شرکتهای اروپایی مجوز واردات نفت از ونزوئلا را داد امااندکی بعد این ونزوئلا بود که فروش نفت خود به اروپا را متوقف و برای ادامه آن شروط جدیدی پیش پای اروپاییها گذاشت. سفر بایدن به عربستان یک ناکامی بزرگ بود.
نه تنها هیچ توافقی برای افزایش عرضه نفت حاصل نشد و قیمت نفت پس از این سفر افزایش پیدا کرد بلکه مدتی بعد اوپک پلاس تصمیم گرفت تولید نفت را 2 میلیون بشکه در روز کاهش دهد؛ اتفاقی که خشم مقامات آمریکایی را در پی داشت. در مواجهه با ایران نیز اوضاع اصلا برای اروپا و آمریکا خوب نبود. با حضور دولت سیزدهم دست کم دو اتفاق مهم افتاده بود. مسیر خنثیسازی تحریمها به خوبی پیش میرفت و به پشتوانه آن مذاکرهکنندگان ایرانی با دفاع منطقی و قاطعانه از منافع ملی حاضر به توافق با هر قیمتی نبودند.
21 اکتبر 2022 نشریه فوربس نوشت: «ایران بخش انرژی خود را برای مقاومت در برابر تشدید تحریمها، ضدتحریم کرده است.» این نشریه افزایش ارتباطات ایران با کشورهای همسایه، شناسایی مشتریان جدید، بهرهگیری از ظرفیت نهادهای غیر غربی مثل سازمان همکاری شانگهای و تقویت همکاریها با چین و روسیه را از دلایل ضدتحریم شدن ایران دانست. میگویند «چاهکن همیشه ته چاه است» این ضربالمثل فارسی را میتوان تاحدودی شرح حال امروز آمریکا و اروپا دانست. روزی آنها برنامه صلحآمیز هستهای ایران را بهانهای قرار دادند تا با اعمال فشارهای همهجانبه اعم از تهدید و تحریم، ما را وادار به توافقی برای انصراف از مؤلفههای قدرتزایمان کنند تا به زعم خودشان ایران مهار شود. این تلاش به اوج رسید و در سال 1394 نتیجه داد.
با یک توافق بد، ایران در ازای «تقریبا هیچ»، برنامه هستهایاش را سالها به عقب برگرداند و در مواردی حتی زیرساختهایش را هم نابود کرد. برجام در دهان آنها مزه کرده بود و بعد از تحدید منبع انرژی و فناوریهای آیندهدار ایران در توهم محدودسازی برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران، از اعمال فشار بیشتر و تحریمهای هوشمند برای دستیابی به توافقی بزرگتر و طولانیتر گفتند. دست قضا و حکمت قَدر اما روزگار را طور دیگری چرخاند. قرار بود توافقی برای مهار ایران شکل بگیرد اما حالا یکی از امیدهای آمریکا و اروپا دستیابی به توافقی با ایران برای مهار بحرانهای داخلیشان است.
تحریم کردند تا ایران را زمینگیر کنند اما اکنون ته چاه تحریم ایستادهاند و با زبان تهدید طنابی برای بیرون آمدن طلب میکنند. آنها سعی میکنند چهره مستأصلشان را با زبان تهدید قدرتمند جلوه دهند اما واقعیت همان است که دونالد ترامپ پس از اعلام نامزدیاش برای ریاستجمهوری 2024 آمریکا گفت: «بایدن برای توافق با ایران التماس میکند.» ابزار تحریم از بُعد اقتصادی برای غرب بیاثر شده و صرفا کاراییاندکی در جنگ روانی و سیاسی علیه ایران دارد. آنها در ادامه سیاست فشار حداکثری به منظور تحت فشار قرار دادن ایران برای تن دادن به توافق ضعیفی که فقط بحران انرژی غرب را مهار کند، آشوبآفرینی و تضعیف داخلی ایران را دنبال میکنند.
2 مهر 1401 در آغازین روزهای آشوب یکی از فعالان غربگرا با سابقه وابستگی به نهادهای آمریکایی، نوشت: اگر برجام امضا میشد، اعتراضات[!] شکل نمیگرفت. در روزهای اخیر نیز یکی دیگر از فعالان این جریان «توافق برای احیای برجام» را به عنوان راهحلی برای پایان آشوبها اعلام کرد. جریان غربگرای داخلی به نیابت از کارفرمایان آمریکایی و اروپایی خود حرف میزند اما رؤیای آنها به واقعیت نمیپیوندد. جمهوری اسلامی دیگر به غرب و غربگرایان با یک توافق خسارتبار باج نمیدهد. بساط اشرار جمع میشود و آتشبازی چند روزه آنها در ایران هرگز زمستان سخت اروپا را گرم نخواهد کرد.