با روی کار آمدن کابینهی بنیامین نتانیاهو در فلسطین اشغالی، که بسیاری آن را افراطیترین کابینهی تاریخ رژیم صهیونیستی میدانند، این رژیم یکی از پرتلاطمترین دورانهای تاریخ خود را سپری میکند. با این حال، بحرانی که نتانیاهو با آن مواجه است، تنها جنبهی داخلی ندارد، بلکه سیاست خارجی او را نیز دربرمیگیرد. از زمانی که نتانیاهو وادار به ترک دفتر نخستوزیری شد تا اکنون که دوباره روی این کرسی تکیه زده، دنیا تحولات زیادی را به خود دیده است. از جملهی این تحولات، پیشرفت چشمگیر برنامهی هستهای ایران و تعمیق روابط تهران با مسکو در سایهی جنگ اوکراین بوده است.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در نشست کابینهاش در بیتالمقدس طی اولین روزهای سال ۲۰۲۳. طی دوران نسبتاً کوتاهی که نتانیاهو از کرسی نخستوزیری اسرائیل دور بود، تحولات زیادی در دنیا رخ داد. سیاستهای نتانیاهو در قبال ایران، که در گذشته ناموفق بودند، ممکن است اینبار نتیجهی کاملاً معکوس برای رژیم صهیونیستی داشته باشند و این رژیم را در دنیا منزوی کنند.
دنی سیترینوویچ
اندیشکدهی سرشناس «شورای آتلانتیک» اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «سیاست نتانیاهو در قبال ایران احتمالاً شکست خواهد خورد؛ دوباره» پیشبینی کرد با توجه به اینکه به نظر میآید نتانیاهو سیاستهای خود در قبال ایران را تغییر نداده، انتظار میرود این سیاستها بار دیگر به شکست بینجامد. این پیشبینی از آن جهت اهمیت دارد که نویسندهی گزارش «دنی سیترینوویچ» عضو غیرمقیم برنامههای خاورمیانه در شورای آتلانتیک و کسی است که بیستوپنج سال در سِمتهای مختلف فرماندهی در ادارهی اطلاعات نظامی اسرائیل، موسوم به «اَمان» (یا «آمان»)، خدمت کرده و از جمله رئیس شاخهی ایران در دایرهی تحقیق و تحلیل این اداره و نمایندهی این دایره در آمریکا بوده است. آنچه در ادامه میخوانید ترجمهی گزارش شورای آتلانتیک است.
بلافاصله پس از ورود بنیامین نتانیاهو به دفتر نخستوزیری اسرائیل برای ششمین بار در تاریخ، دولت وی اعلام کرد که هدفش تمرکز بر تمام جنبههای تهدید ایران است؛ و برنامهی هستهای این کشور در رأس فهرست [اولویتهای کابینهی نتانیاهو] قرار دارد. اظهارات و اقدامات نتانیاهو (از جمله اعزام «ران درمر» وزیر امور راهبردی اسرائیل [و سفیر سابق اسرائیل در آمریکا]، به واشینگتن در تاریخ ۹ ژانویه) بهوضوح نشان میدهد که نخستوزیر اسرائیل رویهی خود دربارهی پروندهی ایران را تغییر نداده است. نتانیاهو قصد دارد به مخالفت با هرگونه توافق هستهای با تهران ادامه دهد و در عین حال همچنان تأکید میکند که اسرائیل در خنثی کردن برنامههای ایران برای ساخت زرادخانهی هستهای تردید نخواهد کرد.
«بنیامین نتانیاهو» (ردیف جلو، وسط) نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در مقر فرماندهی شمالی ارتش اسرائیل در ژانویهی ۲۰۲۳. نتانیاهو در جریان بازدید از این مقر، ضمن تأکید بر اینکه دشمن اصلی رژیم صهیونیستی ایران است، گفت: «ما مصمم هستیم با تلاشهای ایران برای ساخت زرادخانهی هستهای... و هر گونه تلاشی از جانب این کشور برای تأسیس پایگاه علیه ما در مرزهای شمالیمان در سوریه، مبارزه کنیم.» اندیشکدهی آمریکایی «شورای آتلانتیک» مینویسد نتانیاهو سیاستهای خود در قبال جمهوری اسلامی را تغییر نداده، و اینبار نیز مقابل ایران شکست خواهد خورد.
در همین راستا، به نظر میرسد نتانیاهو عمدتاً بر تقویت روابط اسرائیل با آمریکا و به این ترتیب، بسیج قدرتهای جهانی و منطقهای برای افزایش فشار سیاسی و اقتصادی بر تهران، متمرکز شده است. با این حال، این کار که چند سال قبل برای نتانیاهو سخت بود، به دلایل متعدد، در حال تبدیل شدن به یک کارِ تقریباً غیرممکن در فضای بینالمللی کنونی است. بزرگترین مشکلی که نتانیاهو امروز با آن مواجه است جلبنظر دولت جو بایدن است. اگرچه دو کشور دربارهی تهدید ایران هم عقیده هستند، و بایدن پیشاپیش متعهد شده است که در حمله به ایران «به عنوان آخرین راهحل» تردید نخواهد کرد، اما در عمل، میان اسرائیل و آمریکا در اینباره شکاف عمیقی وجود دارد. ایران در کانون توجه دولت آمریکا نیست[۸]؛ برای واشینگتن جنگ در اوکراین و تشدید چشمگیر تهدید چین، مسائل مبرمتری نسبت به پروندهی ایران هستند.
افسران پلیس اوکراین اواسط اکتبر ۲۰۲۲ به یک فروند پهپاد متعلق به ارتش روسیه در آسمان کییف، پایتخت اوکراین، شلیک میکنند. در حالی که رژیم صهیونیستی هیچ تهدید موجودیتیای را بزرگتر از ایران و دستیابی ادعایی این کشور به سلاح هستهای نمیداند، پروندهی هستهای ایران فعلاً از دستورکار دولت بایدن خارج شده است.
علاوه بر این، از رفتار دولت بایدن به نظر میرسد [اعتقاد واشینگتن این است] که بهرغم اعتراضات در ایران و کمک تهران به روسیه در جنگ اوکراین، فشار بیشتر میتواند ثبات به دست آمده در روابط با تهران را از میان ببرد و مانع از دستیابی به هرگونه راهحل سیاسیای در آینده شود. همین مسئله باعث میشود نتانیاهو و تیمش برای متقاعد کردن حتی یک نفر در واشینگتن به اینکه اسرائیل دارد در مسیر درست گام برمیدارد، کار بسیار دشواری پیش رو داشته باشند. ضمناً، اگرچه مقامات ارشد دولت آمریکا میدانند که شانس بازگشت به «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) اندک است، اما ظاهراً این را نیز درک میکنند که برای جلوگیری از اقدام ایران به تسریع برنامهی هستهایش، هیچ گزینهای غیر از چارچوب سیاسی وجود ندارد.
«جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا، در حال سخنرانی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک در سپتامبر ۲۰۲۱. بایدن در این سخنرانی گفت آمریکا پس از پایان جنگ افغانستان «دوران جدیدی از دیپلماسی خستگیناپذیر را آغاز میکند.» اگرچه رئیسجمهور آمریکا علناً از گزینهی نظامی در مقابل برنامهی هستهای ایران صحبت کرده، اما بهخوبی میداند هیچ گزینهای جز گزینهی سیاسی در مقابل تهران وجود ندارد.
این در تضاد کامل با سیاست نتانیاهوست که هرگونه مذاکرهای با تهران را رد میکند. حتی اگر دولت بایدن تصمیم بگیرد فشار بر ایران را افزایش دهد، این کار را با هدف بازگشت به توافق انجام خواهد داد، نه به منظور از میان بردن هرگونه شانسی برای مذاکره. آنچه این شکافها در سیاستهای دو طرف را عمیقتر میکند، نگرانیهای دولت بایدن دربارهی سیاست نتانیاهو در قبال ایران، و تجربهی تلخ دولت آمریکا از عدم تمایل نخستوزیر اسرائیل به در میان گذاشتنِ اقدامات اسرائیل برای خنثی کردن تهدید ایران با آمریکاست.
همچنین لازم به ذکر است که توانایی نخستوزیر اسرائیل برای جلب حمایت یهودیان آمریکایی در کارزار علیه ایران نیز [با توجه به روی کار آمدن یک کابینهی افراطی جناح راستی] در صورت تصویب قوانینی که حمایت آنها از اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد، یا انجام کارهایی که این یهودیان خارجنشین را از کشور اسرائیل دور میکند، ممکن است از میان برود. در این صورت، دفاع از سیاستهای نتانیاهو حتی برای دوستان اسرائیل در کنگرهی آمریکا نیز دشوار خواهد بود؛ چه برسد به طرفداران حزب دموکرات. البته اینها به این معنا نیست که دولت بایدن و اسرائیل نمیتوانند دربارهی طیف وسیعی از مسائل مرتبط با ایران با یکدیگر همکاری کنند؛ چنانکه نگرانی مشترک آنها دربارهی تقویت روابط میان تهران و مسکو نیز نشان میدهد. اما به هر حال، اختلافات دو طرف در موضوع هستهای همچنان باقی هستند.
با وجود آنچه که گفته شد، موانع پیش پای نتانیاهو برای بسیج جهان به همینجا ختم نمیشود. مسئلهی فلسطین یک چالش امنیتی و سیاسی مهم برای اسرائیل است وخامت اوضاع امنیتی در کرانهی باختری، ارتش اسرائیل را وادار خواهد کرد تا مأموریتهای خود را، به جای نقاط دیگر، در این منطقه متمرکز کند، که احتمالاً تنشها میان اسرائیل و جامعهی بینالملل را افزایش خواهد داد.
از این گذشته، حتی اگر دولت نتانیاهو بتواند معضل هستهای ایران را، که طی سالهای اخیر تشدید نیز شده، به طور کامل در اولویت قرار دهد، باز هم مشخص نیست آیا میتواند به طرز قابلتوجهی مانع پیشرفت تهران شود یا خیر. ایران از زمان خروج آمریکا از برجام (با تشویق دولت نتانیاهو) در سال ۲۰۱۸، پیشرفت چشمگیری در غنیسازی داشته، بر همهی موانع فنیای که در گذشته پیش پایش بودند غلبه کرده، و به دستیابی به مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت بمب هستهای بسیار نزدیک شده است. این مسئله، هر طرح عملیاتیای را به چالش میکشد و این سؤال را مطرح میکند: حتی اگر همین فردا، تأسیسات نطنز و فردو از جهان محو شوند، آیا میتوان دانشی را ایران به دست آورده، پاک کرد؟
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل، در جریان یک کنفرانس خبری در ساختمان وزارت دفاع رژیم صهیونیستی در تلآویو، در آخرین روز از ماه آوریل سال ۲۰۱۸ (هشت روز قبل از خروج رسمی آمریکا از برجام) سخنرانی میکند در حالی که پشت سرش نوشته شده «ایران دروغ گفت.» تشویقهای نتانیاهو یکی از اصلیترین دلایل پشت تصمیم دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، مبنی بر خروج از توافق هستهای با ایران بود.
علاوه بر این، تقویت روابط میان روسیه و ایراننیز ممکن است کار اسرائیل برای تشدید عملیاتهای مخفیانهاش علیه تهران را از نظر سیاسی و حتی امنیتی دشوار کند. ایرانِ امروز، ایرانی نیست که نتانیاهو [در دورههای قبلی نخستوزیریاش] میشناخت؛ آن ایرانی که بهندرت به عملیاتهای خرابکارانه و حملات سایبری واکنش نشان میداد. تهران برای مقابله با کارزار «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ، به نوبهی خود کارزار «مقاومت حداکثری» را به راه انداخت تا عنصر بازدارندگی را دوباره به دست آورد و به «توازن قدرت» مقابل اسرائیل و غرب دست پیدا کند.
بر خلاف دوران حسن روحانی، که هدف اصلی سیاسیاش حفظ توافق هستهای بود، ایران در دورهی ابراهیم رئیسی (تحت تسلط سپاه پاسداران) تمایل بیشتری دارد تا هرگونه تجاوزی را تلافی کند. به همین دلیل است که اگر اسرائیل در آینده دست به اقدامات فیزیکی [و نظامی] بزند، خطر جنگ روزبهروز بیشتر خواهد شد. اگر نتانیاهو فکر میکند بسیج قدرتهای منطقهای (به رهبری عربستان) ایران را تحت فشار قرار خواهد داد، بهتر است در اینباره تجدیدنظر کند. اگرچه کشورهای عربی، به ایران به چشم دشمن نگاه میکنند، اما ترجیح میدهند کانالهای گفتوگو و روابط اقتصادیبا تهران را حفظ کنند، چون میدانند این تنها راه کاهش تنش با ایران است. این کشورها از یک درگیری نظامی منطقهای بهشدت میترسند و به دلیل تأثیرات احتمالی چنین درگیریای بر امنیتشان، بعید است از آن حمایت کنند.
ایران سلاحهای متفاوتی برای واکنش به هرگونه تجاوزی از سوی هر کدام از کشورها یا رژیمهای منطقه دارد. بنابراین همسایگان ایران ترجیح میدهند مشکلات خود با تهران را از طریق گفتوگو و تعامل حلوفصل کنند، نه از راه درگیری مستقیم و گستردهی نظامی.
آنچه همهی این موانع را صعبالعبورتر میکند، مشکلاتی است که نتانیاهو در بسیج افکار عمومی در خود اسرائیل برای کارزار علیه ایران با آنها مواجه است؛ بهویژه زمانی که عمدتاً تصور میشود اقدامات نتانیاهو با هدف انحراف توجهات از پروندهی فسادی انجام میشوند که علیه او در جریان است. همین سوءظنها و شکاف گسترده میان جناحهای راست و چپ در اسرائیل، تردیدها را دربارهی هرگونه اقدامی که نخستوزیر بخواهد در قبال ایران انجام دهد، افزایش خواهند داد. در نتیجه، نتانیاهو برای جلب کمک از جانب مخالفانش به مشکل برخواهد خورد.
از مجموع آنچه گفته شد اینگونه برمیآید که مسیر نتانیاهو برای متقاعد کردن جهان به واکنش به تهدید ایران، دستاندازهای زیادی دارد. به علاوه، اصالتاً هدف راهبردی این سیاست چیست؟ به هر حال، بهوضوح پیداست که ایران طی سالهای اخیر، در غیاب یک چارچوب سیاسی [مانند برجام] و بهرغم تهدیدهای همهجانبه، برنامهی غنیسازی خود را تقریباً بدون هیچ مانعی پیش برده است؛ بهگونهای که تقریباً هر راهحل غیرسیاسیای را بیاثر میکند. عملاً هیچ سناریویی وجود ندارد که در آن بتوان تهدید هستهای ایران را به عقب برگرداند. علاوه بر این، طبق گزارشهای موجود، ایران دربارهی حق غنیسازی خود به اجماع دست یافته است. بنابراین، این کشور در آیندهی قابلپیشبینی، تحت هیچ شرایطی تأسیسات هستهای خود را برنخواهد چید.
شماری از سانتریفیوژهای نسل جدید ایران، از جمله سانتریفیوژهای مقایس نیمهصنعتی (چپ)، در نمایشگاهی در ماه آوریل سال ۲۰۲۱. جمهوری اسلامی به لطف پیشرفتهای هستهایش اکنون اهرمی قدرتمند در برابر طرفهای مقابل در مذاکرات هستهای در اختیار دارد و به هیچ عنوان حاضر نیست از پیشرفتهای هستهای خود عقب بنشیند و این برگ چانهزنی را کنار بگذارد.
از سال ۲۰۱۸ [و زمان خروج آمریکا از برجام]، شکاف عمیق میان سیاست اسرائیل در قبال ایران و سیاست سایر کشورهای جهان در مقابل تهران، صرفاً گستردهتر شده است. با این وجود، اسرائیل پیش از اینکه تسلیم شود و تصمیم بگیرد بهتنهایی در برابر تهدید ایران بایستد، بهتر است در آن دسته از سیاستهایش که در حال حاضر غیرواقعگرایانه هستند، تجدیدنظر کند و آنها را بیشتر با واقعیت تطبیق دهد. به علاوه، اتخاذ سیاست نتانیاهو (بدون در نظر گرفتن اینکه جامعهی بینالملل به این نتیجه رسیده است که بهترین و شاید تنها راهحل، دیپلماسی است) میتواند، در بهترین حالت، منجر به عجلهی قدرتهای جهانی برای امضای توافق [عجولانه] با ایران، و در بدترین حالت، منتهی به تصمیم این کشورها مبنی بر دست روی دست گذاشتن و رها کردن اسرائیل در انزوا شود.
منبع: مشرق نیوز