تحولات و معادلات جدیدی در غرب آسیا در حال شکلگیری است؛ تحولاتی که سبب شده عربستان سعودی از غرب به شرق متمایل شود و کدورتها در پس پا در میانی چینیها میان آل سعود و ایران رنگ ببازد و روابط قطع شده از سر گرفته شود.
مثلث سه جانبهای که با میانجیگری چین و تمایل ایران و عربستان در غرب آسیا شکل گرفت نگاههای بینالمللی و بعضا نگران خیلی از قدرتها و هژمونهای در حال فروپاشی را به خود جلب کرد، معادلاتی که میرود تا به تشکیل نظم نوین منطقهای دامن بزند و صورتبندیهای جدیدی در جهان به تصویر بکشد.
نگرانی غربیها از گردش به شرق عربستان
رویترز در گزارشی از چرخش ولیعهد آل سعود از غرب به شرق ابراز نگرانی کرده، آن را خطرناک خوانده و گفته این چرخش میتواند شکافهای سیاسی در عربستان را بیشتر کند.
اما واقعیت اینجاست که عربستان این بار با تمایل بسیار دشمنیها و خصومتها را کنار گذاشته و دست دوستی چین را به عنوان رابط تجاری به گرمی میفشرد تا بار دیگر با ایران به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه غرب آسیا که بیشک از قدرتهای منطقه و تاثیرگذاران معالادت جدید سیاسی و منطقهای خواهد بود ارتباطی دوستانه برقرار کند و بتواند بدون بازیگر غربی به صحنه جهانی بازگردد و بار دیگر غول نفتی دنیا شده و سیاست خاص انرژی خود را ادامه دهد.
از ناباوری تا کیش و مات غربیها
هر چند مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل واشنگتن این تمایل به شرق را کم اهمیت خوانده و گفته است: «به نظر میرسد روابط عربستان با چین بسیار سریعتر نسبت به ایالات متحده در حال رشد است، اما با روابط واقعی قابل مقایسه نیستند و این روابط از نظر پیچیدگی و صمیمیت کمرنگ و کماهمیت است.» اما حقیقت این است که عربستان اگر با هماهنگی غربیها هم وارد این معادله شده بازیگر برنده صحنه معادلات جدید بینالمللی است و آمریکا و اسرائیل در عین ناباوری و هرچند این موضوع را کم اهمیت جلوه دهند، کیش و مات خواهد کرد.
کارشناسان معتقدند گرچه آمریکا شریک منتخب حاکمان کشورهای حوزه خلیجفارس است که برای دوام خود به آن متکی هستند، اما ریاض در حال ترسیم یک سیاست خارجی است که در خدمت تحول اقتصادی ملی خودش است، زیرا جهان از هیدروکربنها که رگ حیات عربستان است، دور میشود.
عربستان و نگاه ایران به همسایگان
در دلائل گردش عربستان به شرق باید به سیاست خارجی دولت سیزدهم هم اشاره داشت سیاستی که در قالب نگاه به شرق در مسائل بینالمللی و اولویت قرار دادن ارتباطات موثر و تاثیرگذار با همسایگان که در قالب یک اصل مهم در سیاست خارجی ایران مطرح شد به ورود روابط ایران و عربستان به فصل جدیدی کمک کرد و سبب دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در پکن و دست دوستی تهران و ریاض شد.
با نگاهی به گذشته باید گفت روابط ایران و عربستان فراز و نشیبهای زیادی را طی سالهای پس از انقلاب به خود دیده است چنانچه دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای همکاری خلیجفارس با محوریت عربستان سعودی، به منظور مقابله با نفوذ منطقهای ایران تشکیل و این کشور به همراه برخی اعراب حاشیه خلیجفارس به طور عملی درصدد مقابله با جمهوری اسلامی ایران برآمدند و از طریق موضعگیریها و کمکهای مالی و نظامی در جنگ هشت ساله به رژیم صدام کمک کردند.
بهبودی روابط خصمانه در سایه تحولات جدید
اما این روابط بعد از دفاع مقدس ایران علیه جنگ تحمیلی علیرغم برخی چالشها و تنشها رو به بهبودی رفت و دچار تغییر و تحول شد و با انعقاد پیمان امنیتی در سال ۱۳۸۰ و سایر همکاریهای اقتصادی در حوزه انرژی و حمل و نقل تقویت شد. همزمان با تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه غرب آسیا که با سقوط رژیم طاغوتی صدام و روی کارآمدن حکومت شیعی در عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز و از سالهای ۲۰۱۱ به بعد در قالب اعتراضهای ضد حکومتی در جهان عرب و سقوط رژیمهای دیکتاتوری همسو با عربستان ادامه یافت، رویکرد عربستان سعودی در قبال ایران تهاجمی و خصمانه شد تا اینکه با روی کارآمدن حاکمان جدید در عربستان و تنشهای بسیار میان دو کشور در نهایت به قطع ارتباط و تعطیلی سفارتخانههای دو کشور انجامید.
حالا پس از گذشت ۷ سال از این قطعی روابط و نگاه خصمانه سعودیها به ایران، وزرای خارجه ایران و عربستان با پا در میانی چینیها در پکن به دیدار یکدیگر رفته و با استقبال رئیسجمهور اسلامی ایران و پادشاه عربستان از توافق دو کشور و اعلام آمادگی جهت سفر به پایتختهای یکدیگر و تقویت همکاریهای اقتصادی و منطقهای، دوران جدیدی در روابط دو کشور آغاز شد تا در سایه نظم نوین جهانی و صورتندیهای جدید و هژمونهای رو به فروپاشی عربستان به سمت شرق بیاید.
از ناکامی در یمن تا هژمونی جدید شرق
باید اذعان داشت غیر از تغییر سیاستهای دو کشور و تلاشهای دولت سیزدهم در احیای روابط تحولات پرشتاب و معادلات پیش رو، روندهای موجود، منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا را به این سمت سوق داد از این منظر میتوان به ناکامی در جنگ یمن، روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا، خروج آمریکا از منطقه، بیثباتی و ناآرامیهای موجود در رژیم صهیونیستی و قابلیت نقشآفرینی ایران در تعیین نظم آینده منطقهای به دنبال تحولات عراق، سوریه و یمن همچنین شرایطگذار نظم بینالمللی و فرآیند انتقال قدرت از غرب به شرق که در این میان چین به عنوان قدرت هژمون آینده مورد توجه است نیز اشاره کرد.
حالا عربستان سعودی نمیخواهد از قافله عقب بماند و میخواهد در تحولات جدید و نظم جدید جایگاهی داشته باشد لذا دلائل گردش سعودیها به شرق کامل میشود و مطابق آنچه تحلیلگران میگویند برنده اصلی این ماجراها چین، ایران و عربستان و بازنده اصلی نیز آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.