راه آسان یا راه سخت؟
مجتبی رحیمی
چند سالی است که ایران برای تنها ۷ میلیارد دلار پول بلوکه شده خود در کره جنوبی انواع راهکارها را امتحان کرده است. از تهاتر کالا تا بازپسگیری پول با واحد پولی کره جنوبی، اما هیچکدام تاثیری نداشته است. پس از خروج دولت دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک – معروف به توافق هسته ای ایران یا برجام – در سال ۲۰۱۸، تحریمهای اقتصادی ایران مجدداً اعمال شد .
این امر منجر به مسدود شدن ۷ میلیارد دلار پول ایرانی ناشی از فروش نفت در دو بانک کره جنوبی شد.
این تنها کره جنوبی نیست که پولهای نفت ایران را بلوکه کرده و ایران در حدود ۷ کشور اموال بلوکه شده دارد که طبق برخی از برآوردها ارزش آن ها بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار است. یک جستجوی ساده نیز نشان می دهد که در مدت ۳ سال اخیر حجم عظیمی از اخبار درباره بازگشت این پول ها منتشر شده اند. اخباری که بخش زیادی آن ها منعکس کننده دیدگاههای دولت است.
در نهایت با از بین رفتن امیدهایی که در این چند سال وجود داشت، دولت تصمیم گرفته از راهکار حقوقی برای باز گشت اموالش از کره جنوبی استفاده کند. بر این اساس رئیس جمهور «لایحه ارجاع اختلاف بین بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و دولت جمهوری کره به داوری» را به محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی ارسال کرد. این لایحه به پیشنهاد معاونت حقوقی رئیس جمهور در جلسه هیات وزیران به تصویب رسیده است.
سنت لیبرالیسم اقتصادی این اصل را چه در نظر و چه در عمل به ما آموخته است که تجارت آزاد صلح را گسترش می دهد. آنقدر درگیر روزمرههای اخبار اموال ایران و آزادسازی آن ها شده ایم که سادگی راه حل آن ها را فراموش کرده ایم. نیازی نیست برای ستاندن اموال بلوکه شده از کره جنوبی شکایت کنیم، بلکه کافی است وارد روابط جهانی شویم تا نه تنها این مساله که بخش اعظمی از مشکلات تجاری حل شود.
اسلام؛ گمشده انسان مدرن
حجتالاسلام والمسلمین سیدضیاءالدین آقاجانپور
امروز اروپا در وضعیت جنگ علیه اسلام قرار گرفتهاست و دلیل آن را باید در نگرانی آنان از شتاب فزاینده گسترش اسلام و محبوبیت آن در اروپا جستوجو کرد.
برابر آمار کشورهای اروپایی میزان گرایش به اسلام در جوامع و جوانان اروپایی به شدت افزایش یافته و سالهاست نام متبرک پیامبر اعظم (ص) از محبوبترین اسامی در فهرست انتخاب برای کودکان اروپاییها قرار دارد و از طرفی گرایش به خرید ترجمه قرآن و کتابهای حاوی آموزههای اسلامی و کاوش درباره اسلام و شناخت آن، فزونی یافتهاست. تداوم این روند، باعث ایجاد نگرانی جدی از برهم خوردن توازن جمعیتی اروپا و گرایشهای مذهبی و فکری به نفع اسلام و مسلمانان شدهاست.
از طرفی نکته مهم این نگرانی، تقابل ارزشهای اسلامی در برابر ارزشهای سرمایهداری و ضدفطرت پاک انسانی است. کارتلها و شرکتهای سرمایهداری غرب با تبلیغ مصرفگرایی و عمدتا محصولات ضد ارزشهای انسانی و بعضا مبتذل، سالانه درآمدهای فراوانی کسب میکنند و اسلام به دلیل قائل بودن به ارزش ذاتی انسان، مانعی جدی در مقابل نگاه ابزارگرایانه به انسان است. موضعی که ذاتا و فطرتا دلنشین آدمی است، اما موضوع اصلی این رویداد، نگاه سلبی از این دست نیست، بلکه جنبههای ایجابی پدیده اسلامگرایی است.
در واقع سوال اصلی این است که علت گرایش مردم و جذابیت اسلام برای مردم اروپا چیست؟
پاسخ این سوال روشن است؛ معنویت توام با محبت و داشتن برنامه برای زندگی بشری با هدف سعادت و خوشبختی بشریت تنها بخشی از دلایل جذابیت اسلام است. اروپاییها خسته از تنهایی حاصل از مدرنیته و بیعاطفه بودن منبعث از منفعتگرایی صرف و اسیر در چنگال استبداد رسانهای امپراتوری زر، زور و تزویر، در جستوجوی روشنایی حقیقت در شبهای سیاه به ظاهر روشن غرب هستند. در این میان اسلام مملو و مشحون از معارف نورانی و آزادیبخش، ناجی این جامعه خسته است. آشنایی مردم با اسلام، روزنهای امیدبخش برای رهایی از بند اضطراب، هیجانات و رقابتهای کاذب مختص زندگی سکولار است. اسلام، ساحل آرامش دریای عمیق و اصیلی است که مردم اروپا تنها مقدار کمی از آن را چشیدهاند و نجات و شفای خودشان را در آن دیدهاند.
پشت پرده آرایش جنگی علیه دنیای اسلام
رسول سنائیراد
با اینکه عمل زشت و جنایتکارانه قرآنسوزی در کشورهای سوئد و دانمارک با محکومیت گسترده در جهان اسلام و حتی مجمع عمومی سازمان ملل مواجه شد و برخی کشورها، علاوه بر محکومیت، به فراخوان سفیر یا کاردار سفارتخانههای این دو کشور اقدام کردند، اما نخستوزیر سوئد اعلام کرده، چند مورد درخواست جدید آتشسوزی برای هفته آینده نیز دریافت شده است.
جالب اینکه این مقام دولتی و رسمی، با اشاره به اینکه هتک حرمت متون مذهبی، باعث نگرانی او شده و ممکن است به تشدید تنش با کشورهای مسلمان منجر شود، مدعی شده برای رعایت موازین مربوط به آزادی بیان، قانونی برای جلوگیری از هتک حرمت قرآن یا سایر متون مذهبی وجود ندارد. پیش از این سیدحسن نصرالله با توجه به سابقه دولتهای غربی، خواستار قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی و اسلامی با سوئد شده و اعلام کرده بود ما نباید فریب عذرخواهی مقامات استکهلم را بخوریم. رهبر حزبالله لبنان با پیشبینی درست و کمنظیر خود گفته بود: اگر این ارزیابی درست باشد که موساد پشت آنچه در سوئد رخ داده باشد، ما با حرکتی روبهرو هستیم که ادامه خواهد داشت و نیازمند موضعگیری قوی مردمی و رسمی است. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی هم در پیامی جسارت به قرآن کریم را حادثهای تلخ و توطئهآمیز و خطرآفرین توصیف کردند و اعلام داشتند اشد مجازات برای عاملین این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است.
امام خامنهای به سران وظیفهنشناس و مغرور کشور سوئد نیز هشدار دادند «سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار در برابر دنیای اسلام، آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملتهای مسلمان و بسیاری از دولتهای آنان را به سوی خود جلب کرده است.» علاوه بر اینکه تداوم و تکرار این جنایت نشان دهنده نقش صهیونیستها در پشت پرده برنامهریزی و اجرای سناریوی تحریک روشمند و خطرآفرین برای شکلگیری این آرایش جنگی است که سیدحسن نصرالله آن را به درستی پیشبینی کرده بود، دلایل دیگری نیز گمانه حضور پشت پرده صهیونیستها را تقویت میکند:
۱- ماهیت صهیونیستی نظریه برخورد تمدنها، استقبال از شکاف و مواجهه تمدنی اسلام و مسیحیت، اصرار دولتمردان سوئدی برای اجازه قرآنسوزی با وجود خطرات امنیتی و تنشهای سیاسی با مسلمانان، گویای موفقیت صهیونیستها در کشاندن این دولتمردان به میدان طراحیشده برای ایجاد تنش و منازعه بین جهان اسلام و جهان مسیحیت است.
۲- کینه صهیونیستها از شکست امنیتی در کشور عراق که نهتنها پایگاههای اطلاعاتی موساد حتی در اقلیم کردستان امنیت ندارد، بلکه اخیراً زن جاسوس دوتابعیتی آنان دستگیر و با وجود چندسال حضور حرفهای و سفر با پاسپورت روسی به دام نیروهای امنیتی عراق افتاده و اینک برای جبران آن عنصر سوخته موساد را به اقدامی جنایتکارانه یعنی قرآنسوزی مقابل سفارت عراق در سوئد مأمور کرده اند.
۳- نگرانی و یأس صهیونیستها از آینده سناریوی صلح ابراهیمی و بیفایده دانستن مسیر توسعه روابط با کشورهای عربی و احیای جبههبندی جهان اسلام علیه صهیونیسم که صهیونیستها جبران این شکست را در ایجاد تنش بین کشورهای غربی و کشورهای اسلامی تصور میکنند.
۴- مواجه شدن رژیم صهیونیستی با بحران موجودیت که علاوه بر اوضاع متشنج و بحران داخلی، با بیاعتباری در بیرون نیز مواجه بوده و شکستهای پیاپی از مقاومت بهویژه گسترش مقاومت مسلحانه در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ به این بحران عمق بیشتری داده و از این رو صهیونیستها برای انحراف افکار عمومی نیازمند خلق سوژههای رسانهای جدید هستند.
شروع دور جدید قرآنسوزی با حضور سالوان مومیکا عنصر سوخته موساد برای نفوذ در مقاومت اسلامی عراق، صحنهسازی برای توراتسوزی مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در سوئد برنامه لورفته صهیونیستها برای شکلدهی به آرایش جنگی بین برخی کشورهای اروپایی و جهان اسلام است که راه مقابله با آن قاطعیت هوشمند است.
سناریوهای پیش روی انتخابات 2024
امیرعلی ابوالفتح
460 روز دیگر، روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا خواهد بود. از حدود 150 روز دیگر نیز انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در دو حزب دموکرات و جمهوری خواه برگزار می شود.دیروز نیز دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در جمع جمهوریخواهان گفته که او تنها نامزدی است که میتواند در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری پیروز شود و به همین دلیل است که با طیف وسیعی از اتهامات جنایی و مدنی مواجه شده است.تحقیقات دادستانی فدرال درباره ترامپ و اسناد محرمانهای که او در محل اقامتش داشت، ادامه دارد، اما او همچنان نامزد پیشتاز جمهوری خواهان به شمار میرود.با توجه به زمان باقی مانده، پیش بینی نتایج انتخابات ذکر شده بسیار دشوار است. با این حال، بر اساس آن چه که تاکنون رخ داده است، می توان روندی را به شرح ذیل درنظر گرفت:
*دونالد ترامپ به احتمال قوی، برنده انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان و جو بایدن به احتمال قوی تر، برنده انتخابات مقدماتی دموکرات ها خواهد بود؛ مگر این که بیماری یا حذف فیزیکی دو نامزد، آینده دیگری را رقم بزند.
* بی تردید بدون اتحاد درونی در داخل حزب، جمهوری خواهان برای بازپس گیری کاخ سفید هیچ شانسی نخواهند داشت. این احتمال وجود دارد که بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان، حزب پشت سر نامزد پیروز متحد نشود و در یک جنگ تمام عیار داخلی گرفتار شود که در این صورت، به احتمال زیاد، نتایج انتخابات 2024 را تقدیم نامزد حزب دموکرات خواهد کرد.
*اما در صورت اتحاد در حزب جمهوری خواه پشت سر ترامپ، شرایط برای پیروزی مجدد بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2024 دشوارتر خواهد شد.نشانه های این اتحاد نیز رفته رفته هویدا شده است.رقیبان نامزدی حزب جمهوریخواه آمریکا به توافق رسیدهاند که به طورمشترک در یک میتینگ معروف که میتواند نقطه آغاز رقابتهای ایالتی برای کسب نامزدی حزب جمهوریخواه تلقی شود، شرکت کنند.این میتینگ که «شام لینکلن» نام دارد و حدود ۱۲۰۰ شرکت کننده خواهد داشت قرار است در ایالت آیوا برگزار شود و همه نامزدها فرصت خواهند داشت که ۱۰ دقیقه در آن سخنرانی کنند.هم اکنون ران دسانتیس، فرماندار فلوریدا با فاصله زیاد از ترامپ دومین چهره محبوب این حزب است. بقیه کاندیداها همگی زیر ۱۰ درصد از آرای نظرسنجیها را کسب کردهاند.این نخستین بار خواهد بود که دونالد ترامپ و ران دسانتیس که هر دو پیشگام نظرسنجیهای جمهوریخواهان هستند، کنار هم در یک میتینگ ظاهر خواهند شد.
*این احتمال وجود دارد که رابرت اف کندی جونیور، در انتخابات مقدماتی دموکرات ها، چالش جدی برای بایدن ایجاد کند که در این صورت، شانس پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات 2024 افزایش خواهد یافت.
*در این میان، به نظر نمی رسد هیچ دادگاه یا حکم قضایی بتواند مانع حضور ترامپ در انتخابات و بالطبع، پیروزی احتمالی وی در نوامبر 2024 شود. در این صورت، سوالی که پیش می آید، این است که رئیس جمهوری محکوم شده می تواند با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری، خود را عفو کند؟
*یک احتمال ضعیف نیز این است که تلاش رهبران حزب جمهوری خواه علیه ترامپ نتیجه دهد و وی به هر دلیلی نتواند نامزدی حزب را تصاحب کند. دراین صورت به احتمال زیاد، ترامپ نامزدی یک حزب سوم را خواهد پذیرفت که این اقدام، شانس پیروزی جمهوری خواهان را به شدت کاهش می دهد.
*یک احتمال ضعیف تر این که ترامپ پس از کسب نامزدی حزب جمهوری خواه، رابرت اف کندی جونیور را که فردی ساختار شکن و ضد سیستم در درون حزب دموکرات است، به عنوان نامزد سمت معاونت ریاست جمهوری معرفی تا بخشی از آرای دموکرات های ناراضی از بایدن را به سمت خود جلب کند.
دشواریهای دولت در مواجهه با فرهنگ رایج و فرهنگ رسانه
ریاض غیرتمند
اگر فرهنگ رایج هر سرزمین را بهمثابه راهبردی برای مقابله با چالشها و نیازهای مردمان و انتقال این استراتژی به نسلهای بعد تلقی کنیم، با مجموعهای از دانش، باورها، عادات، آداب و رسوم، گونه پوشش، زبان و گویش، داستانها و افسانههایی روبهرو خواهیم شد که به جای آنکه نوشتار باشند، به صورت سینه به سینه درونی میشوند. تجربیات دریافتی در دنیای واقعی با شرایط تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیوسته به آن در دگردیسی فرهنگ جاری نقش مییابند. اینگونه است که فرهنگ سیلانی ملایم، آهسته، دشوار، ضعیف و پایدار دارد. فرهنگ گذشته از پیشینه تاریخی، حاصل روزگار خود است. رواج آن اصیل است . فرهنگ یک فراورده مکانیکی یا بیولوژیک نیست؛ بنابراین نمیتوان آن را ساخت و تولید کرد، همانگونه که میزان احتمال فرضیه شکلدادن به آدمها و انسانسازی در میدان واقعیتها بسیار اندک و قابل ابطال است، فرهنگسازی با پیامدهای پیشبینیپذیر هم مردود است. آنچه در فرهنگ مطرح است، روابط انسانی است و نه روابط مکانیکی و زیستی؛ روابطی که متغیرهای آن فراوان و چند گونهاند. متغیرهای فرهنگی انسانهایی با آمیزهای از قدرت انتخاب و مسئولیت هستند. خمیر مجسمهسازی یا گیاه یا اسب عصاری نیستند که بتوان آنها را ورز داد، بارور کرد یا راه برد. نخستین دشواری دولت در برخورد با چالشهای فرهنگی همین رویکرد اطمینان مطلق در دستیابی به موفقیت و ایده تطابق درونداد با بروندادی مکانیکی و زیستی است که نظریهپردازان و رسانههای رسمی به دنبال تحقق آن هستند؛ درحالیکه این رویکرد نه امکانپذیر است و نه مطلوب. توفیقنیافتن دهها نهاد فرهنگی پس از چهلسالو اندی که موجب شماتت دلسوزان انقلاب شده، هم ناشی از موفقیتنداشتن ایدئولوژی الزام به سبک زندگی خاص است. اگر فرهنگسازی به این سادگی بود، اصولا فرهنگ بشریت شکل نمیگرفت. فرهنگ مانند زبان راه خود را میرود و مسیر آن با ریسک توأم است. غایت آن، چنانکه سیاستمداران میخواهند، پیشبینیپذیر نیست. میتوان با صرف هزینههای فراوان مادی و خسارتهای انسانی به اهدافی در زمینه سبک زندگی رسید؛ مانند روشی که رضاشاه و حلقه یارانش در زمینه پوشش و سبک زندگی به تقلید آتاتورک در پیش گرفتند؛ اما پرسش دینی، سیاسی و اخلاقی این است که بابت آن چه بهایی باید پرداخت؟ اجبار در تغییر سبک زندگی مردم و جرم یا بیماری انگاشتن سبک مخالف منجر به چالش و دشواری دیگر برای سیستم و فشار در حق انسانی شهروندان میشود و این خود نقض غرض حکمرانی برای زیست اجتماعی بهتر توأم با امنیت و رفاه است. تحول فرهنگ تا حدودی شبیه تحول زبان و چگونگی آموزش است. آنهایی که آموزش را با پیشینه قوی، ایمن، پیشبینیپذیر و فاقد ریسک تصور میکنند، نگرشی کودکانه دارند (میریو، ۲۰۰۸، ص ۱۲). کنترل کامل امور فرهنگی متضمن انکار این حقیقت است که جهان به همه در دسترس ما نیست. حتی در یک مکتب فکری ایدئولوژیک هم همه انسانها یکسان نمیاندیشند. باورها، استدلالها و انگیزههای آنها متفاوت است. این نگرش خودحقمداری مانع از رابطه عادلانه بین دولتمردان و شهروندان میشود. حکومت باید که فرهنگ را بهعنوان یک امر جاری و رایج و نه بهمثابه امری ازپیشساخته و خاتمهیافته بنگرد؛ امری که غیر از مبادی حکومت، شهروندان هم در آن نقش دارند و مورد غفلت واقع نمیشوند. اگر یک سوی این جریان فرهنگی قویتر از سوی دیگر باشد، هیچ اتفاقی به وقوع نخواهد پیوست (ژاک دریدا، ۲۰۰۱، ص ۶۴).
دولت اگر بخواهد همه رفتارهای فرهنگی شهروندان را کنترل کند؛ حتی اگر از درون هم نپاشد، زیر بار آن کمر خم خواهد کرد. برخلاف فرهنگ رایج، رسانه بهعنوان فرهنگ فراگیر برای ترویج مصرف کالا به کار برده میشود؛ بنابراین یک فرهنگ مصرفی است. برعکس نام آن که مصرفی و انفعالی است، بهشدت مولد است و این فرهنگ نهتنها محرک مصرف کالاهای متنوع و رنگارنگ است؛ بلکه سعی دارد تا با تغییر جایگاه فروش کالاها در قالب هایپرمارکتها و مالها، سبک زندگی و رفتارهای انسانی را به گونهای الگوسازی کند که فرد زندگی شخصی خود را بر محور کالاها معنا کند و با تغییر سریع و پیدرپی کالاها هویت خود را بسازد. خرید کالا بیش از آنکه یک دادوستد اقتصادی ساده باشد، یک پدیده بهشدت سمبلیک است که افراد با خرید و مصرف کالاها الگوی آنها را درونی میکنند. گاهی مصرف پنهانی برخی کالاها موجب سرکوب تصور آنها در ناخودآگاه ذهن میشود و همین امر موجب فروکاست شخصیت فرد میشود. فرهنگ رسانه یک فرهنگ دستساز و هدفمند برای کنترل مطلق انسان و جامعه است. فرهنگی با جریانی سریع، سهلالوصول، قوی، وابسته به اقتصاد، پول و بازار است. منافع اقتصادی و جاذبه این بازار، کارگزاران حکومت را هم با خود همداستان کرده است؛ بنابراین آنقدر که حکومت تمایل دارد در فرهنگ رایج جامعه دخالت کند، انگیزهای برای نقشآفرینی در فرهنگ رسانه ندارد و با وجود سیاست فیلترینگ اینترنت تجارت فیلترشکنها هم مافیایی برای خود دارد. با یک کاربرد ثانویه (آدورنو، ۱۹۶۰) رسانه دیگر تنها برای تبلیغ کالا استفاده نمیشود و از آن بهعنوان یک ایدئولوژی متغیر استفاده میشود. سیاستمداران به قهرمانان محلی، سرمایهداران به حامیان سنت و طبیعت، سلبریتیها به سیاستمدار و سیاستمدارها به سلبریتی تبدیل میشوند. رسانه با ترفندهای مختلف بر ظاهر شخصی افراد، نوع پوشش، گفتار و رفتار تأکید و ظاهر شخص را بهعنوان موفقیت یا ناکامی فرد در جامعه تلقی میکند.
مطالب پیشگفته بخشی از دشواریها و چالشهای دولت در برخورد با فرهنگ رایج و فرهنگ رسانه است. ضرورت دارد سیستم در برنامههای فرهنگی خود تجدیدنظر اساسی به عمل آورد. با فراهمکردن شرایط بهتر زیست اجتماعی، ایجاد فرصتهای برابر و امکان انتخاب آزاد برای شهروندان خود، تقویت دانش و افتراق علم و شبهعلم در مراکز آموزشی و فرهنگی به فرهنگ رایج ایرانی و اسلامی اجازه دهد که مسیر خود را بپیماید. در مقابل تعارض منافع سیاستگذاران و کارگزاران و منسوبان به آنها را در بازار کالاهای مصرفی و رسانهها شفاف کند، گشایشی تدریجی در فیلترینگ ایجاد و با قاطعیت و صداقت با مافیای فیلترشکنها مبارزه کند.
غربگرایان داخلی دستهای پنهان آمریکا
سید محمدعماد اعرابی
13 بهمن 1397 عنوان اصلی روزنامههای حامی دولت وقت به یک موضوع مشترک اختصاص داشت. آنها خبر از یک دستاورد مهم و حتی شکست آمریکا توسط ایران میدادند. تیتر یک روزنامه اعتماد این بود: «دهنکجی اروپا به دلار»، روزنامه شرق یکی دیگر از روزنامههای حامی دولت همین موضوع را با تیتر: «فرار اروپا از دلار آمریکا» پوشش داده بود و روزنامه جمهوری اسلامی با حروفی درشت در عنوان اصلی خود نوشته بود: «شکست دوباره آمریکا از ایران؛ اتحادیه اروپا سازوکار مالی با ایران را راهاندازی کرد». آن روز در مطبوعات حامی دولتِ آقای روحانی، خردهتیترهای فراوانی در وصف این رویداد، به عنوان یک پیروزی شگرف به چشم میخورد: «تلاش برای شکست سلطه دلار»، «بازگرداندن اعتماد به تجار اروپایی و آمریکایی»، «spv یک گام به پیش»، «استقبال اندیشمندانه از spv»، «آغاز سراشیبی قیمت ارز» و... ماجرا از این قرار بود؛ پس از خروج ترامپ از برجام در 18 اردیبهشت 1397 آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور وقت ایران بلافاصله در یک نطق تلویزیونی حضور پیدا کرد و از مهلتی «چند هفتهای» به اروپا خبر داد. مهلتی که طی آن اتحادیه اروپا باید تصمیم میگرفت که آیا حاضر به تأمین منافع اقتصادی ایران ذیل برجام علیرغم خروج آمریکا از این توافق است یا خیر؟ مهلت «چند هفتهای» آقای روحانی «چند ماه» کش پیدا کرد و اروپا همچنان از یک پاسخ شفاف به این سؤال ساده طفره میرفت. در نهایت 11 بهمن 1397 (8 ماه و 11 روز پس از ضربالاجل[!] چند هفتهای آقای روحانی) آلمان، فرانسه و انگلیس طی بیانیهای از ثبت کانال ویژه مالی برای حفظ برجام خبر دادند. همین بیانیه در اولین روز کاری هفته بعد (شنبه 13 بهمن 1397) تیتر اصلی روزنامههای حامی دولت وقت شد.
قرار بود برجام علیرغم نقض عهد آمریکا و خروج از آن، همچنان پابرجا باشد و اتحادیه اروپا از طریق وسیلهای با هدف ویژه (SPV) که آن را تحت عنوان شرکت اینستکس(INSTEX) به ثبت رساند، بدون تبادلات دلاری در ازای واردات از ایران اجازه صادرات مواد غذایی و دارو به ایران را بدهد. اینستکس آنطور که آقای ظریف، وزیر خارجه وقت ایران در هفتههای اخیر گفت یک «خانه تهاتر» بود؛ البته تهاتر غذا و دارو با صادرات ایران به اروپا که عمدتا شامل نفت میشد. آن روزها رسانههای حامی دولت وقت و یا منتسب به مدعیان اصلاحات از اینکه چنین سازوکاری را «نفت در برابر غذا و دارو» لقب دهند بهشدت امتناع میکردند و گزارشهای افتخارآمیزی از سازوکار تهاتر با اروپا منتشر میکردند. اما چیزی حدود 5 ماه دیگر گذشت تا همان روزنامهای که از اقدام اروپا در راهاندازی اینستکس ذوقزده شده بود؛ 13 تیر 1398 از قول حسن روحانی بنویسد: «اینستکس توخالی به هیچ دردی نمیخورد» حالا بیش از 13 ماه از مهلت «چند هفتهای» آقای روحانی به اروپا میگذشت و اروپا نهتنها عملا هیچ اقدامی انجام نداده بود بلکه دو ماه بعد در 8 شهریور 1398 فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی یک نشست خبری اعلام کرد نهایی شدن اینستکس زمان زیادی میبرد: «اولین معاملات اینستکس هنوز به اتمام نرسیده است و زمان میبرد و زمان بسیار زیادی میبرد». محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت ایران میگوید: «اروپا نتوانست حتی یک خانه تهاتر هم به اسم اینستکس ایجاد کند، به نظر من آنها داشتند فیلم میآمدند.» او البته توضیح نمیدهد که اگر چنین برداشتی از اقدام اروپا داشته، چرا به عنوان متولی وقت سیاست خارجی ایران بیش از یک سال کشور را معطل اروپا کرده است؟
تهاتر به عنوان یکی از روشهای دلارزدایی از مبادلات خارجی حتما گامی مثبت به حساب میآید اما خوشخیالی نسبت به انجام این اقدام توسط اروپا و به چالش کشیدن ضوابط مالی آمریکا توسط آنها، بیش از حد سادهلوحانه بود؛ اما آن روزها هنر حامیان دولت وقت و مدعیان اصلاحات در این بود که از «کاه»، «کوه» بسازند در این مورد آنها توانستند از «هیچ» هم «کوه» بسازند! کمتر از پنج سال بعد وقتی در دولت سیزدهم، آقای رئیسی طی سفر به آفریقا از سازوکار تهاتر برای بخشی از مبادلات تجاری با کشورهای این قاره استفاده کرد؛ همان جریانی که تا دیروز برای تهاتر با اروپا کف و سوت میزد شروع به لعن و نفرین این سازوکار در ارتباط با آفریقا کرد و از آن گزارشهایی تحقیرآمیز علیه ایران ساخت. این در حالی بود که تهاتر با آفریقا بسیار فراتر از نمونه اروپایی آن در دولت گذشته یعنی نفت در برابر دارو و مواد غذایی بود و طیف وسیعی از کالاهای اساسی و خدمات را دربر میگرفت. علاوهبر آن ضمانت اجرایی این مبادلات تهاتری با توجه به آنکه این کشورها از متحدان آمریکا به حساب نمیآمدند بسیار بالاتر بود. دولت سیزدهم شیوهای مؤثر و نسبتا مطمئن برای خارج کردن نظام مالی آمریکا از مناسبات تجاری ایران را انتخاب کرده بود و همین رویکرد از جانب مدعیان اصلاحات مورد حمله قرار گرفته بود. این فضاسازی علیه آرایش موفق تجارت خارجی در دولت سیزدهم فقط منحصر به آفریقا نبود. تهاتر با عراق و مبادله نفت با گاز و حتی تسویه بخشی از بدهی عراق به ایران با تأمین هزینه حجاج ایرانی در عربستان نیز مورد حمله این جریان سیاسی در داخل ایران قرار گرفت. رویهای مشابه درباره ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین و آسیایی نیز وجود داشت. شاید یکی از پرسروصداترین نمونههای آن تهاتر با هند و سریلانکا بود که دستمایه گزارشهای تحقیرآمیز این جریان سیاسی علیه ایران شد و البته در رسانههای فارسیزبان بیگانه نیز بازنشر شد. جهان مدعیان اصلاحات بهشدت همسو با اهداف سیاست خارجی آمریکا تنظیم میشد. آنها مسیر خنثیسازی تحریمها را در افکار عمومی ایران مورد تحقیر و تمسخر قرار میدادند، اقدامی که آشکارا به نفع سیاست خارجی آمریکا در تحریم حداکثری ایران بود.
اکنون میخواهیم از منظری دیگر یک دنیای موازی بر اساس تجویزها و ایدههای مدعیان اصلاحات در ایران ترسیم کنیم. در این دنیای موازی ما الان وارد یازدهمین ماه جنگ با طالبان در افغانستان به حمایت از شیربچه پنجشیر[!] شده بودیم و مرزهای شرقی کشور متأثر از این تصمیم در ناامنی کامل به سر میبرد. در شمال کشور نیز آنطور که یکی از کارشناسان این جریان توصیه کرد به حمایت از ارمنستان علیه دولت باکو اعلام جنگ کرده و با انعقاد یک پیمان دفاعی با دولت ارمنستان اگر نه مشغول جنگ، دستکم مشغول صفآرایی نظامی در مقابل آذربایجان بودیم. در جنوب اما از نظر آنها هیچ نشانهای از تغییر رفتار عربستان سعودی وجود نداشته و احیای روابط با آنها عقبنشینی محسوب شده و طبیعتا لزومی به کاهش تنش با دولت سعودی نبود. عراق به عنوان همسایه غربی نیز با توجه به خبرسازیهای جعلی و اخبار کذبی که رسانههای منتسب به این جریان علیه آن منتشر میکنند شایسته توسعه روابط نبوده و مناسبات با این کشور همسایه نیز در حداقلیترین حالت ممکن به سر میبرد. احتیاج به ذکر این مطلب نیست که در دنیای موازی مدعیان اصلاحات، توسعه روابط با چین و روسیه نیز به عنوان یک گناه نابخشودنی هرگز شکل نمیگرفت و پس از خطای فاحش آنها در ماجرای جزایر سهگانه ایران؛ قطع کامل رابطه با چین و روسیه امری ناگریز بود. حالا شاید بپذیرید رؤیای مدعیان اصلاحات نهتنها در تجارت خارجی که در روابط با کشورهای منطقه نیز چیزی جز خودتحریمی و ویرانی برای ایران به ارمغان نمیآورد.
در جهان مدعیان اصلاحات فقط اروپا و آمریکا شایسته برقراری روابطاند حتی اگر خصمانهترین مواضع را علیه منافع ملی ایران و تمامیت ارضی آن اتخاذ و سختترین تحریمها را بر کشورمان اعمال کنند. به همین جهت در ادبیات سیاسی ایران برای اشاره به آنها و همفکرانشان از واژه «غربگرا» استفاده میشود. البته مواضع این جریان سیاسی داخل ایران اغلب فراتر از «غربگرایی» نوعی «غربزدگی» و حتی «غربپرستی» است. گاهی تشخیص میان مواضع آنها و سخنگویان وزارت خارجه دولتهای غربی کاملا غیرممکن میشود. بر این اساس ما با یک جریان سیاسی که صرفا اختلاف سلیقه و دیدگاه دارد مواجه نیستیم، ما با جریانی مواجهیم که در اکثر بزنگاههای سیاسی معاصر کشور از آشوب تیر ماه 78 گرفته تا خرداد 88 و تا آبان 98 و پاییز 1401 در کنار آمریکا و متحدان اروپاییاش ایستاده و خسارات قابل توجهی به منافع مردم ایران وارد کرده است. ما با یکی از بازوهای سیاست خارجی آمریکا در ایران مواجهیم. شاید در دیپلماسی رسمی، سفارت سوییس در تهران را حافظ منافع آمریکا در ایران بنامند اما واقعیت نشان داده حافظ منافع آمریکا در ایران همین جریان غربگرایی است که فارسی حرف میزنند اما انگلیسی فکر میکنند، آنها حاضرند منافع ملی ایران را به مسلخ ببرند.
سیاهپوشانِ روسفید
مسعود پیرهادی
محرم ۶۱ نقطه عطفی در عالم ایجاد کرد؛ ولی این نقطه، پایان خط نیست بلکه شروع یک مسیر است؛ نقطهای که «شایعت و بایعت و تابعت» از روی آن معنا مییابد. نقطهای که «سمعت بذلک فرضیت به» تکلیف امروز را هم مشخص میکند.
دنبالهها و راضیان به ظلم یزید، امسال به پیروانشان دستور دادند سیاه نپوشید و برای سیدالشهدا عزاداری نکنید و …؛ اما به اذعان هر کسی که در هیئات رفت و آمد داشته، ایران اسلامی امسال پرجمعیتترین و گرمترین محفلها و مجالس را برای سیدوسالار شهیدان به خود دید. این امر پس از این حجم از هجمه دشمن و مشکلاتی که در کشور داشتیم و داریم، جز عنایت اهلبیت علیهمالسلام به این ملک و ملت، هیچ منطق دیگری ندارد.
سیاهپوشانِ امسال، فارغ از جنبه تولی و عرض ارادت به محضر صاحبعزای سیدالشهدا علیهالسلام، جنبه تبری و اعلام برائت از دشمنان خون خدا نیز بود. فلذا روسفیدی آن برای هر کسی که خود را بهنحوی عزادار و حسینی اظهار کرد، خواهد بود.
ظرفیت محرم و صفر، بینظیر است؛ از زنده نگاه داشتن اسلام ناب محمدی، تا انقلاب اسلامی و انشاءالله ظهور مهدی موعود عجلاللهتعالیفرجه، همه و همه از رشحات حماسه حسینی است. نام حسین علیهالسلام، عالمگیر است و روزبهروز هم بیشتر شناخته میشود تا آنجا که امام زمان بهوقت ظهور، بین رکن و مقام با این پنج ندا خود را معرفی میکنند:
ألا يا أهل العالم أنا الإمام القائم
ألا يا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم
ألا يا أهل العالم إن جدّي الحسين قتلوه عطشان
ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام طرحوه عريانا
ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام سحقوه عدوانا
بار دیگر بر همگان، چه دوست و چه دشمن، ثابت شد که مردم این عصر از مردم عصر رسولالله صلیاللهعلیهوآله هم بهترند و علیرغم همه تبلیغات مسموم و ضعفهایی که خودمان داریم و باوجود فقدان نبی و غیبت ولی، زیر بیرق حضرت ثارالله ایستادهایم و به پیش میرویم تا به فضل خدا در رکاب منتقم خون حسین علیهالسلام سربازی کنیم.
این مردم مؤمن و دیندار
حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین مؤمنی
همانطور که پیشبینی میشد دشمنان دین و انقلاب اسلامی با نزدیکی ایام محرم و عزاداری سید و سالار شهیدان بشدت به هراس و وحشت افتادند و تمام تلاش خود را کردند که این ایام را در بین مردم منزوی کنند. به انحای مختلف تلاش کردند این مراسم یا برگزار نشود یا اگر هم برگزار میشود آن شکوه و عظمتی را که مشاهده کردیم، نداشته باشد.
دشمنان در این ایام نسبت به جریان عاشورا، در این کشور حرکتهایی را انجام داده و نقشههای شومی را کشیدند که به فضل الهی و به نگاه حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام، دسیسهشان نقش بر آب شد.
نکتهای که هنگام مشاهده حضور میلیونی مردم در چنین مناسبتهایی باید در نظر گرفت، آن است که بر خلاف تبلیغات سنگین دشمن مبنی بر کاهش دینداری در بین مردم، اتفاقا مردم بسیار متدین و مومن هستند. بدون شک و تردید مردم ایران اسلامی مردم معتقد و باورمندی هستند و با وجود تمام هجمههای دشمن دست از اعتقادات مذهبی خود برنمیدارند. در همین حضور میلیونی مردم در مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام که در مساجد و هیئات و تکایای شهرهای گوناگون کشور، شاهد ابراز احساسات و عواطف زیاد مردم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب و اهل بیت مکرم ایشان بودیم، حتی انسانهایی که شاید خیلی ظاهر دینی نداشته باشند، در این تجمع بودند و به امام حسین علیهالسلام ابراز علاقه میکردند. خانمهایی در این تجمع مقدس حضور داشتند که شاید حجاب شرعی را خیلی رعایت نمیکردند اما دل در گرو اعتقادات دینی و ائمه اطهار دارند. اینها همه از رشد دینداری در بین مردم ما حکایت میکند.
این مسیری که مردم متدین ما در طریق محبت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در پیش گرفتهاند، بهترین مسیر تقرب به بارگاه حضرت احدیت است. امام حسین بهترین راه سلوک الیالله است. راه امام حسین علیهالسلام هم وسیع و پهناور است و هم سریع به مقصود میرسد. در روایت آمده اگر کسی شقی وارد حرم امام حسین علیهالسلام شود، سعادتمند از حرم خارج خواهد شد